سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

قتل برای اجرای عدالت
به مناسبت سالگرد اقدام علیه مجازات اعدام


فرهنگ آبتین


• حکومت اسلامی دارای هسته ی ایدئولوژیک صلب و ماهیت اقتدارگرا و سرکوبگر است لاجرم به اعدام نه فقط به عنوان مجازات که در بسیاری از موارد به مثابه ابزار بقا نگاه می کند. جان انسان برایش چه در مقیاس تک نفر و چه هزاران بی ارزش است و تنها راه برخورد با مشکلات و گره های اجتماعی را در خشونت و شدت عمل و حذف می بیند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱٨ مهر ۱٣٨۹ -  ۱۰ اکتبر ۲۰۱۰


 
برای یک ایرانی خبر اعدام، خبر عجیب و کمیابی نیست. خبری روزمره است آنچنان که عادت، زشتی آن را ربوده و بسیاری از ما راه دیگری برای اجرای عدالت متصور نیستیم. مجازات مرگ و اجرای عدالت به شیوه ی چشم در برابر چشم در میان ملل جهان و بویژه خاورمیانه سابقه ای به دارازی تاریخ باستانی آن دارد. در عهد عتیق اصحاح بیست و یکم از سِفْرِ خروج چنین آمده است:

(12) کسی‌ که‌ بزند انسانی‌ را، و او در اثر زدن‌ بمیرد، باید ضارب‌ را بکشند. (13) امّا کسیکه‌ در این‌ عمل‌ تعمّد نداشته‌ باشد، بلکه‌ خداوند بدون‌ اختیار او این‌ عمل‌ را بر دست‌ او جاری‌ نموده‌ باشد، من‌ برای‌ او مکانی‌ را قرار می‌دهم‌ که‌ بدانجا فرار کند. (23) و اگر اذیّتی‌ حاصل‌ شود، باید جان‌ در برابر جان‌، و چشم‌ در برابر چشم‌، و دندان‌ در برابر دندان‌، و دست‌ در برابر دست‌، و پا در برابر پا، و داغ‌ کردن‌ در برابر داغ‌ کردن‌، و جراحت‌ رساندن‌ در برابر جراحت‌ رساندن‌، و کوبیدن در برابر کوبیدن بوده باشد.

در اصحاح بیست و چهارم از سِفْرِلاوییِّن‌ نیز آمده:

اگر کسی‌ دیگری‌ را بمیراند، باید کشته‌ شود، و کسیکه‌ حیوان‌ بهیمه‌ای‌ را بمیراند، باید مانند آنرا به‌ عنوان‌ عوض‌ بپردازد. و اگر انسانی‌ در انسان‌ دگری‌ عیبی‌ وارد سازد، بهمانگونه‌ از عیب‌ باید به‌ او وارد سازند: شکستن‌ در مقابل‌ شکستن‌؛ و چشم‌ در مقابل‌ چشم‌؛ و دندان‌ در مقابل‌ دندان‌. همانطور که‌ عیبی‌ در انسان‌ ایجاد کند به‌ همانگونه‌ برخود او ایجاد می‌شود.

در این شیوه مجازات فرض بر آن است که ضمن برطرف ساختن حسِ انتقامجویی قربانی یا بستگان وی، درس عبرتی هم به جامعه داده شود تا از بیم آن دست به جرم و جنایت نزنند. انتقام و ترس، هر دو حس غریزی و بدوی در انسان هستند و هدف از این مجازات نیز تحریک و مهار غریزی بوده است. اما هزاران سال می گذرد، جوامع بشری و ذهن بشر دستخوش تغییرات گسترده ای میشوند و همچنان در بسیاری از کشورها این شیوه ی دادگستری پابرجا مانده است، گرچه آشکارا و بر اساس عدد و رقم می توان دید که مجازات مرگ در کاهش جرایم و جنایت اثری نداشته و ندارد و جالب آنکه سطح خشونت در جوامعی که اعدام در آنها اجرا میشود، بسیار بیشتر از کشورهایی است که اعدام را کنار گذاشته اند و همگی نیز از جوامع پیشرفته محسوب می شوند. به هرحال واقعیت این است که در همه کشورها طرفداران اعدام وجود دارند و بطور عمده دلایل آنها نیز بر مبنای مکانیزم انتقام و ترس گرچه نتوانسته اند دلیلی بر کارآیی این مجازات در کاهش جرایم نشان دهند.

در کشور ایران اما اعمال مجازات اعدام از طریق حکومت جمهوری اسلامی مانند تمام رژیم های توتالیتر تنها جنبه مقابله با جرم و جنایت ندارد و البته از سوی دیگر بسیاری از طرفداران اعدام نیز طرفدار حکومت نیستند گرچه بی تردید همه هواداران حکومت اسلامی طرفدار مجازات اعدام هستند زیرا آبشخور ایدئولوژیک دینی، آن را تجویز می کند.

حکومت اسلامی دارای هسته ی ایدئولوژیک صلب و ماهیت اقتدارگرا و سرکوبگر است لاجرم به اعدام نه فقط به عنوان مجازات که در بسیاری از موارد به مثابه ابزار بقا نگاه می کند. جان انسان برایش چه در مقیاس تک نفر و چه هزاران بی ارزش است و تنها راه برخورد با مشکلات و گره های اجتماعی را در خشونت و شدت عمل و حذف می بیند. حکومتی که علوم انسانی را دشمن می پندارد و با جامعه شناسی سر ستیز دارد، از این رو برخوردش با مجرمان، خلافکاران، منتقدان، مخالفان، دگراندیشان، زنان، اقلیتهای مذهبی و قومی و حتا دانشجویان علی السویه است و در حذف و سرکوب خلاصه می شود. اندرز دادن به چنین حکومتی عبث است. یادمان باشد که این حکومتگران نیز ایرانی هستند و گرچه اکنون با سوار شدن بر مسند قدرت خوی ستمگری در پیش گرفته اند اما بسیاری از افکار و روحیاتشان بازتاب دهنده ی بینش فرهنگی و سنتی ماست. پس بهتر آنست که ابتدا سراغ خودمان برویم.

یادم هست پیش از آنکه غلامرض خوشرو موسوم به خفاش شب قاتل زنجیره ای زنان اعدام شود از روزهای قبل مراسم اعدام او در ملای عام را وعده داده بودند. بعد که گزارش های مربوط به محاکمه و اعدام وی را خواندم سه نکته برایم تکان دهنده، تعجب برانگیز و تاسف بار بود:

نکته تکان دهنده آنکه از خانواده قربانیان که عزیزانشان را از دست داده بودند، خواسته بودند در اجرای حکم شلاق پیش از اعدام مشارکت کنند و خاطرم هست عکسی در گزارشها چاپ شده بود که فرزند یا وابسته ی یکی از قربانیان با خشم در حال شلاق زدن مجرم بود. شدت خشم بازتاب یافته در صورت او نشان می داد که این عمل به او آرامشی نمی بخشید بلکه رویارویی باکسی که جان عزیزش را گرفته، او را که یک فرد عادی بود، آماده ی قتل توام با شکنجه طرف کرده بود و حضور انبوه افراد دیگر در کنار او، به او مجوزی روحی هم برای این کار می داد. ای کاش می دانستم که او آیا اکنون قلب زخم خورده اش التیام یافته و این تجربه شلاق زدن به یک جانی پیش از اعدام چه اثری بر روی او داشته است؟ در اخبار آمده بود که غلامرضا خوشرو موسوم به خفاش شب پیش از اعدام بسیار خونسرد و خندان بوده، بصورتی که حتا وابستگان قربانیان را عصبانی و تحریک می کرده است. آیا او از « دَر رفتن» و آسوده شدن از مجازات و تحمل دشواریهای حبس خوشحال بود؟

نکته ی تعجب برانگیز حضور انبوه مردمان متاثر از قتلها بود، که از ساعات نخست بامداد به محل اعدام آمده بودند و در همه عکس ها مشخص بود.   زن و مرد و پیر و جوان همگی آمده بودند تا شکنجه و قتل یک جنایتکار سریالی که احساسات مردم را جریحه دار کرده بود، ببینند. آیا احساسات جریحه دار شده ی آنان پس از دیدن مراسم شلاق و اعدام تسکین یافت؟ آیا دیدن لحظات جان دادن یک انسان بر بالای طناب دار، مرگ و قتل را برایشان عادی تر نکرده است؟

و اما نکته ی تاسف بار آنکه عدالتی که با سرعت طی چند جلسه سریع محاکمه صورت گرفت و چون مردم متاثر و جریحه دار بودند پس به تبع آن دستگاه عدالت هم هول شده بود و فراموش کرد ماهیت این جانی و حتا تعداد قتل های احتمالی و سوابق او را بخوبی بشکافد. پس تعجب نکنیم اگر هنوز خانواده هایی باشند که سالهاست عزیزشان مفقود شده و چشم انتظارند، حال آنکه قاتل نیز به قتل رسیده است و هیچ کس دیگر هیچ از او نمی داند حتا نمی داند که خود غلامرضا خوشرو در کودکی و پیرامونش چندین صحنه شکنجه و قتل و شاید اعدام دیده است؟

luna4freedom.wordpress.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست