سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مبین که می گوید، ببین چه می گوید!


محمد بینش


• اکثریت روشنفکران مخالف حکومت جمهوری اسلامی، این سخنان احمدی نژاد را بدلیل آن که او نمونه ی دروغ گویی و دیکتاتور مآبی ست، مزخرف خواندند. و باز آن اشتباه هزاران ساله ی شرقیان تکرار شد که نمی اندیشند "چه" گفته شد بلکه می بینند "که" آن را گفت، دوست یا دشمن!! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٣ مهر ۱٣٨۹ -  ۵ اکتبر ۲۰۱۰


می گویند امروزه در دهکده جهانی، "خبری نیست که نیست". شبکه های خبر رسانی چندان پیش رفته اند که از جابلقا تا جابلسای عالم را زیر پوشش خود گرفته اند. این واقعییت اما تنها در باره یک دهم کوه یخ اخباری صدق می کند که در اقیانوس "جهان گرایی" شناور است. قسمت اعظم اطلاعات، همچنان از چشم های تیزبین خبرگزاری های مستقل دنیا پنهانست.
سالها می گذرد تا حادثه ای بر حسب اتفاق یا چیزی از این دست، پنهانکاری ها را در
رسانه های همگانی برملا سازد. بگذارید بر یکی از آخرین نمونه ها انگشت بنهیم: همین چند روز پیش رئیس جمهور گواتمالا آزمایش های پنهان نگاه داشته شده پزشکان امریکایی در کشورش را ـــ که در دهه چهل میلادی بدون آگاهی بیماران روانی و زندانیان
تعدادی از آنان را به بیماری های مقاربتی سفلیس و سوزاک مبتلا کرده بودند تا اثر داروی پنی سیلین را برای درمان آنان آزمایش کنند ــ نقض آشکار حقوق بشر دانست. البته باراک اوباما رسما از این عمل دولت وقت امریکا طی بیانیه ای عذر خواهی کرده دولتش اطمینان داده است که قوانین فعلی امریکا دیگر اجازه تکرار چنین اعمالی را نمی دهد. (1)
این کار بجای خود قابل تحسین است، ولی مشکل با خوش قلبی یک رئیس جمهور به پایان نمی رسد. مهم این است، تا زمانی که سرمایه حرف آخر را در دنیا می زند و صاحبان بانک ها و تراست ها راه را بر یکدیگر و بر مردم می بندند، باز هم چنین فجایعی روی خواهد داد و
جهانیان آنگونه که در خور یک جامعه باز است، از معاملات و مراودات پشت پرده سیاست
آگاه نمی گردند. براستی باید چنان جنگ خانمانسوزی در عراق راه می افتاد تا بعدها آشکار شود خانه از پای بست ویران بوده و دولت صدام هیچگونه انبار سلاح های شیمیایی نداشته است؟ باز هم مثالی دیگر: پس از گذشت این همه سال از دوران دکتر مصدق تازه سال پیش سازمان سیا، راهِ دسترسی به اطلاعات قدیمیش را که بدرد امروزه نمی خورد آزاد نهاد و معلوم شد که چه نقشی در کودتای 28 مرداد داشته است. باری... نمونه چنین مواردی در دنیا فراوان است. حاصل سخن آن که مطلق گرایی را باید کنار نهاد و همیشه در ذهن خویش جایی راهم برای احتمال رسیدن اخبار مخدوش و ناقص و دروغ در نظر گرفت. یکی از روشن ترین نمونه ها در این مورد برخوردی ست که بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی با سخنان احمدی نژاد کرده اند. وی از تریبون سازمان ملل متحد برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود و همپالگی هایش استفاده کرده انگشت اتهام را بسوی دولت امریکا گرفت و اعلام داشت حادثه یازده سپتامبر را بخشی از حکومتیان دولت وقت امریکا طرح ریزی و اجرا کرده بودند.
البته ابراز انزجار نمایندگان اکثر کشورهای شرکت کننده قابل فهم است، ولی برای من ِ نوعی ِ روشنفکر ایرانی که می خواهم پیش از هر چیز مستقلا به تجزیه و تحلیل اخبار و اطلاعات رسیده پرداخته جدا از تاثیر شخصیت ها و احزاب داوری کنم، قضیه بگونه ای دیگری می بایست مطرح می شد که متاسفانه چنین چیزی اتفاق نیفتاد. شاید این کمبود از آن ناشی می شود که در حافظه تاریخی ِ من ِ شرقی، اغلب قهرمان یا رهبری ست که به او پشتم گرم است و هرچه یگوید عین حقیقت است و یا دشمنی ست که مظهر تمام پلیدی هاست و هر چه انجام دهد جز برای فریب و پیروزی بر من نیست. حد وسط برایم وجود ندارد. در قمار اعتماد و نفرت، تمامی وجودم را به یکی داده و از آن دیگری بریده ام.
فرقی نمی کند مذهبی یا چپ گرا یا ملی باشم. حسن صباح گفت خودت را از کوه فرو انداز چنین کردم چون "او" وعده بهشت داده بود... در کوی دانشگاه برای زهرای مقدس، دانشجویان کافر را از طبقه پنجم به خیابان پرت می کنم. برای کوچکترین حرکت اجتماعی کتاب کتاب فاکت از لنین و استالین و مائو می آورم. در دوران دبستان سر صف مدرسه حقنه می کردند، بخوانم "شها مهر تو دین و آیین ماست". در سالن سینما پیش از دیدن فیلم سرود شاهی می نواختند.
بزرگتر که شدم و به چشم سلب آزادی ها را دیدم چنان با رژیم و دولتمردانش در افتادم و دشمن گشتم که دیگر هر چه می گفت در فاجعه آتش سوزی سینما رکس آبادان دست نداشته و صمد بهرنگی هم خود در رودخانه ارس غرق شده است باور نمی کردم چرا که از آن نظام چندان متنفر بودم که دیگر همه بدی ها را تنهابه او نسبت می دادم. به هر حال از خرد خویش لازم نبود مایه ای بگذارم. همان "تولی و تبری" کافی بود. اما اکنون نمی خواهم چنین باشم. حالا می بینم وقتی احمدی نژاد اعلام می کند، یازده سپتامبر کار امریکاست، بدون آن که از تهمت ها هراس داشته باشم، در عین طرد راه و روش او، استقلال فکری خویش را هم حفظ می کنم و رخنه ای در اعتقادم در باره احتمال دست داشتن بخش هایی از حکومت وقت امریکا در فاجعه یازده سپتامبر و همکاری با بن لادن پیش نمی آید. هرکس تنها نگاهی به اخبار مربوط به انفجار برج های دوقلو بیندازد با انبوهی از پرسش های بی پاسخ مواجه می گردد که بی اختیار این واقعییت را به ذهن می آورد، نکند در این اخبار هم چون بسیاری از شایعات دیگر، کاسه ای زیر نیم کاسه باشد. (2)
سخنان احمدی نژاد در باره بوجود آورندگان فاجعه یازده سپتامبر، اساسا با ادعاهای وی در باره انکار هولوکوست فرق می کند. در آن سخنان وی آشکارا دروغی را به رسانه ها تحویل داده بود که خلاف ِآن توسط هزاران شاهد عینی ماجرا در اردوگاه های مرگ آلمان نازی تایید شده است. همین امروز هر که بخواهد می تواند عملا از آثار باقی مانده در آشویتس دیدن کند.
اما درباره واقعه یازده سپتامبر شواهد به این روشنی نیست. زمان می خواهد و دیدهای تیزبین و مستقل از فشار لابی های سیاسی تا اصل ماجرا رو شود.
باری ... حاصل سخن آن که منظور از این نوشتار بحث و جدل در اطراف مسببان احتمالی یازده سپتامبر یا انتقاد از عملکرد پزشکان امریکایی در گواتمالا و امثال آن نیست، بلکه تاکید روی شیوه برخورد بیشترین کسانی ست که داعیه روشن اندیشی و دفاع از آرمان حقوق بشر دارند:
اکثریت روشنفکران مخالف حکومت جمهوری اسلامی، این سخنان احمدی نژاد را بدلیل آن که او نمونه ی دروغ گویی و دیکتاتور مآبی ست، مزخرف خواندند. و باز آن اشتباه هزاران ساله ی شرقیان تکرار شد که نمی اندیشند "چه" گفته شد بلکه می بینند "که" آن را گفت، دوست یا دشمن!!


محمد بینش ــ آلمان
مهرماه 89


1: اصل خبر را می توانید در این جا بخوانید:
www.bbc.co.uk

2:برای مثال ازمیان انبوه مطا لب مربوط به 11 سپتامبر می توان به لینک زیر مراجعه کرد:
video.google.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست