سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از بنّایی تا رمّالی


نوید شادی


• کتابی را که ورقه هایش پاره پاره و آن قدر پوسیده شده بود که رنگ برگ هایش به زردی گراییده بود نشانم داد و گفت: من این کتاب را با مدرک کارشناسی ارشد دانشگاه شریف تو عوض نمی کنم. فقط یک مورد از مشتریان من، خانمی است که شوهرش آهن فروش عمده است و دخترش دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد، امسال چهار میلیون تومان بابت برآورده شدن حاجت دخترش به من هدیه کرده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٣ مهر ۱٣٨۹ -  ۵ اکتبر ۲۰۱۰


 یکی از آشنایان که تحصیلات علوم جدیده را در مقطع چهارم ابتدایی به پایان رسانده و به شغل بنائی اشتغال داشت، ما را با خانواده به میهمانی ناهار دعوت کرده بود. خیلی وقت بود از اوضاع کارش اطلاعی نداشتم. پس از خوش و بش مرسوم، جویای حال و کارش شدم. چندان مکثی در انتظار دریافت پاسخ روا نداشته شروع به توصیف از وضعیت کار خود نمودند.
"مدت سی سال بود در شغل پر زحمت بنائی به کار اشتغال داشتم ولی چندین سال است که عطای آن را به لقایش بخشیده و ناچارم به اشتباه بودن کارم در این سی سال معترف شوم. اکنون چندین مشتری از خواص پیدا کرده ام که برایشان دعا می نویسم و بدون این که چیزی از آن ها مطالبه نمایم، مبالغی تحت عنوان" برآورد شدن حاجت" پرداخت می کنند الحمدالله امرار معاش زندگی سهل تر و بهتر از قبل تامین می شود".
کنجکاوانه می پرسم : شما به این قبیل لاطائلات اعتقاد نداشتید پس چه طور ... ؟
"بلی ، گریزی از گزیر نیست. ببینید دوست عزیز، معیار ارزش گذاری در جامعه ما مبتنی بر کار افراد نیست و به همین دلیل ملاحظه می کنید همیشه افرادی که کار می کنند به افرادی که دلالی می کنند بدهکارند. کسانی که این نکته ظریف فلسفه فکری حاکم در جامعه ما را عمیقاً درک نکنند، کلاه شان پس معرکه است. قبل از این که شما تشریف بیاورید یک مشتری داشتم که پزشک بود و مطبش نیز در .... است. نمی دانم در دانشگاه های ما چه خرافاتی در مغزشان فرو می کنند، آیا دانشگاهی که این قبیل افراد را تربیت می کنند اسمش دانشگاه است یا دانشکاه !!. خلاصه مشکلی با شوهرش داشت و می خواست دعائی بنویسم که علاقه شوهرش به وی زیاد شود. تمام جزئیات رفتاری خانواده را به بنده تشریح و من هم یک سری دستورالعمل هائی که در بهبود روابطشان موثر بود، گوشزد نمودم و برای خالی نبودن عریضه از کتابی که دارم با خطوط میخی دعائی برایش نوشته و توصیه کردم آن را در آب جوشانده و به همسرش بخوراند. برای این که قدرت خارق العاده دعای مرا لمس کند،مقرر گردید نیمی از اجرت پس از برآورد شدن حاجت پرداخت شود".
با عجله پرسیدم : راستی در صورت عدم برآورد حاجت مشتریان شما ، توقعی حاصل نمی شود؟
"سکه را که به زمین می اندازید دو حالت اتفاق می افتد، اگر شیر بیاید نتیجه حاصل است و اگر خط بیاید، آموزه این قبیل افراد طوری است که مسئله را به عدم وجود مصلحت و یا نادرست عمل کردن به دستورالعمل در نهایت عدم خلوص نیت خودشان منتسب می کنند".
سخنانش مجذوبم کرد، سئوال کردم: مگر درآمد این کار کفاف هزینه زندگی را، می تواند پوشش دهد؟
" کتابی را که ورقه هایش پاره پاره و آن قدر پوسیده شده بود که رنگ برگ هایش به زردی گراییده بود نشانم داد و گفت: من این کتاب را با مدرک کارشناسی ارشد دانشگاه شریف تو عوض نمی کنم. فقط یک مورد از مشتریان من، خانمی است که شوهرش آهن فروش عمده است و دخترش دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد، امسال چهار میلیون تومان بابت برآورده شدن حاجت دخترش به من هدیه کرده است".
شرمسار از سئوال آخر خود به فکر فرو رفتم، حرف های آن فیلسوف عصر روشنگری غرب در ذهنم رژه می رفت که گفته بود :
"اگر اندیشه های خرافه پرستی از مغز مردم پاک و اندیشه های خوب جایگزین آن ها شوند، این اندیشه خوب تبدیل به نیروی محرکه ای می گردد که جامعه را به سمت ترقی و توسعه و پیشرفت رهنمون می سازد."
ما در کجا ایستاده ایم؟ با توجه به این که فلسفه فکری حاکم بر جامعه ما مروّج اصلی اندیشه های خرافه گرائی است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست