سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تاملاتی در خصوص «ما» و مسئله فلسطین


مرتضی اصلاحچی


• ین دو شعار ذکر شده که مسئله فلسطین را در عرض مسئله ایران منتهی یکی به لحاظ سلبی و دیگری به لحاظ ایجابی قرار می دهد از اساس دارای مشکل هستند به همین دلیل به گمان من به جای این دو شعار می توان بر شعار «چه غزه، چه تهران، مرگ بر ظالمان» استفاده کرد که پیشتر در دنیای مجازی مطرح شده بود اما همگان بی تفاوت از کنار آن گذشتند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۴ شهريور ۱٣٨۹ -  ۵ سپتامبر ۲۰۱۰


۱. شاید به جرات بتوان گفت که در میان کشورهای خاورمیانه، مردم ایران کمترین حساسیت را نسبت به مسئله فلسطین دارند و این در حالی است که جمهوری اسلامی بیش از هر حکومت دیگری داعیه دار حمایت از مردم فلسطین است.
در حالی که همواره در رسانه های حکومتی ایران بخش های ویژه ای نسبت به فلسطین اختصاص داده می شود اما برخلاف سایر کشورهای دنیا که گهگاه در حمایت از مردم فلسطین به صورت خودجوش دست به تظاهرات می زنند در ایران هرگونه حمایتی از مردم فلسطین زمانی صورت می پذیرد که حکومت اقدام کند و تجهیزات حکومتی برای سازماندهی و جمع کردن مردم فعال شود.
واقعیت این است که قسمت اعظم بی تفاوتی و بی حسی مردم ایران نسبت به مقوله فلسطین به این خاطر است که جمهوری اسلامی با مردم خود بدتر از آنی رفتار می کند که اسرائیل با فلسطینیان می کند و در حالی که قسمت زیادی از مردم ایران با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند مقامات ایران سخاوتمندانه مقادیر زیادی پول به حماس و حزب الله بذر و بخشش می کنند و نکته مهم هم این است که این پول ها جای درست خرج نمی شود.
۲. اکنون همه به درستی دریافته اند که تبلیغات وسیع جمهوری اسلامی درخصوص فلسطین نه به قصد دفاع از مردم آن سرزمین که برای پیش بردن دیپلماسی خود در منطقه است چراکه اگر هدف دفاع از مردم این سرزمین و بهروزی آنها بود حمایت جمهوری اسلامی باید به سمت گروه های دیگر به جز حماس سرازیر می شد.
واقعیت این است که یکی از دلایل خشونت اسرائیل علیه مردم غزه حماس است. کسانی که تحولات فلسطین را پیگیری می کنند می دانند قسمت اعظم حملات اسرائیل به نوار غزه زمانی صورت می پذیرد که حماس یکی دو موشک به سمت شهرک های اسرائیلی پرتاب می کند. طبیعی است که بضاعت حماس برای حمله به اسرائیل محدود است و در مقابل اسرائیل از پیشرفته ترین تسلیحات نظامی برخوردار است و به همین خاطر هرگاه که اسرائیل حمله می کند میزان تلفات و خسارت ناشی ازآن بسیار شدیدتر از حملات موشکی حماس است که در بهترین حالت منجر به زخمی شدن یک نفر می شود.
این امر اصلا بدان معنا نیست که بگوییم حملات اسرائیل به نوار غزه به خاطر دفاع از خود است چرا که سیاست های دولت اسرائیل کاملا مشخص و غیرقابل دفاع است، اما باید این مسئله را هم در نظر داشت که اسرائیل منتظر بهانه است و در اکثر مواقع هم حماس با پول و تسلیحاتی که از ایران می گیرد این بهانه را به دست اسرائیل می دهد چراکه حل شدن مسئله فلسطین به معنی شکست خط مشی جمهوری اسلامی در منطقه است.
٣. هرگاه اسرائیل و نمایندگانی از فلسطین قصد مذاکره با یکدیگر را داشته اند جمهوری اسلامی با این مذاکرات مخالفت کرده است و از طرف دیگر در زمان مذاکرات همیشه حماس عملیات هایی انجام داده است تا مذاکرات به حاشیه برود. اکنون و در دور جدید مذاکرات مستقیم میان نمایندگان اسرائیل و فلسطین بار دیگر مقامات جمهوری اسلامی در این زمینه موضع گرفتند. اینبار اما تشکیلات خودگردان فلسطین واکنش نشان داد.
این تشکیلات در واکنش به سخنان محمود احمدی نژاد گفته است: «فردی که نماینده مردم ایران نیست و در انتخابات تقلب کرده و مردم ایران را سرکوب می کند و قدرت را دزدیده، نمی تواند در باره فلسطین و رئیس جمهور فلسطین سخن بگوید.»
باید به این توجه داشت که تشکیلات خودگردان فلسطین دولت رسمی این سرزمین است و اگرچه برخی اعضای حماس در دولت حضور دارند اما این سازمان یک تشکیلات مسلحانه است.
در بیانیه این تشکیلات در واکنش به اظهارات احمدی نژاد همچنین آمده است: «رهبری فلسطینی و سازمان آزادیبخش فلسطین، تنها نماینده قانونی مردم فلسطین هستند که می دانند چگونه از حقوق خود دفاع کنند و به دیگران اجازه نمی دهند که مشروعیت ساف را که توسط ابومازن هدایت می شود، تهدید کرده و یا مورد سئوال قرار دهند.»
از قدیم میان فتح و حماس درگیری و رقابت وجود داشته است و تنش آنها حتی در سال ۲۰۰۷ به رویارویی مسلحانه میان این دو گروه انجامید که بیشتر کارشناسان حماس را مقصر این جنگ داخلی قلمداد کردند. در گذشته های نه چندان دور فتح نیز موضعی نزدیک به حماس داشت و معتقد به جنگ مسلحانه با اسرائیل در هر شرایطی تا محو آن بود. چند سالی است اما که فتح واقعیت اسرائیل را پذیرفته و در تلاش است تا با حفظ منافع مردم فلسطین راه حلی برای پایان منازعات بیابد اما اکنون حماس سخت جانی می کند و دلیل اصلی آن هم این است که چون با پول جمهوری اسلامی اداره می شود باید خط و مشی آنرا پیش ببرد حتی اگر به ضرر مردم فلسطین باشد.
اگر بخواهیم منصفانه و بر مبنای «رئال پولیتیک» نگاه کنیم رویکرد فتح دستاوردهای بیشتری برای مردم فلسطین خواهد داشت چراکه اگر از دل مذاکرات، دو طرف بتوانند به یک صلح و خاتمه درگیری ها برسند بهترین خبر برای مردم فلسطین است. در برابر اما حماس شعارهای دهان پرکن می دهد و همچون جمهوری اسلامی خواهان نابودی اسرائیل است و به این خاطر ساکنان نوار غزه که حماس مسئولیت اداره آنرا برعهده دارد از حداقل امکانات رفاهی برخودار نیستند و اسرائیل به بهانه محدود کردن حماس اجازه رسیدن آذوفه و دارو به این منطقه را نمی دهد. این اما همه مسئله نیست چراکه حماس حتی اینقدر برای مردم خود ارزش قائل نیست که در جنگ پیشین غزه نیروهای رزمی اش در مدارس و بیمارستان ها سنگر می گرفتند تا پس از حمله اسرائیل در تبلیغات اعلام کند که ارتش اسرائیل غیرنظامیان را کشته است.
در اینکه ارتش اسرائیل هیچ ابایی از کشتن غیرنظامیان ندارد و ارزشی برای انسان ها قایل نیست شکی وجود ندارد اما حماس نیز واهمه ای ندارد از اینکه مردم بی گناه را قربانی کند تا بهانه ای برای جنگ تبلیغاتی علیه اسرائیل داشته باشد.
برای ما ایرانی هایی که چه بخواهیم و چه نخواهیم وادار به اتخاذ موضع نسبت به مسئله فلسطین هستیم توجه به اختلافات و جناح بندی های درون فلسطین ضروری است و باید در نظر داشته باشیم که حماس چه می کند و تشکیلات خود گردان چه. حماس در پی سرکوب جنبش آزادی خواهانه مردم ایران از جمهوری اسلامی حمایت کرد و تشکیلات خودگردان احمدی نژاد را رئیس جمهوری قانونی ایران نمی داند.
از دیگرسو این مسئله را نیز نباید فراموش کنیم که درگیری مان با جمهوری اسلامی نباید منجر به این رویکرد شود که «دشمن دشمن من دوست من است.» مردم فلسطین همانند مردم ایران تحت ستم اند و ما که خود طعم تلخ ستم را چشیده ایم نباید این نکته را فراموش کنیم و چشم خود را به روی جنایات اسرائیل در فلسطین ببندیم.
۴. به بند اول بازگردیم و مسئله بی تفاوتی مردم ایران نسبت به مسئله فلسطین. اکنون بیش از یک سال است که یک جنبش فراگیر آزادی خواهانه و ضدستم در ایران در جریان است. جنبشی که تاکنون هزینه های سختی را متحمل شده است و ده ها شهید و چندین هزار زندانی داشته است. این جنبش در حال مبارزه برای بازپس گرفتن حقوق خود است بنابراین شایسته نیست که در قبال ستم در سایر نقاط دنیا بی تفاوت باشد حال این ستم چه در فلسطین باشد و چه در نقاط دیگر.
بعد از روز قدس سال گذشته مجادلاتی میان طرفداران دو شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» و «هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران» در گرفت. هر دوطرف استدلال هایی را برای شعار خود مطرح کردند اما من بر این نظرم که هر دوی این شعارها به لحاظ ماهوی دچار مشکل هستند.
این دو شعار مسئله غزه و لبنان را هم عرض مسئله ایران قرار می دهند در حالی که طبیعی است برای مردم ایران مشکلات جاری در کشور خودشان از اهمیت بیشتری نسبت به مشکلات سایر نقاط دنیا برخوردار باشد.
زمانی که من به عنوان یک ایرانی در کشور خود با ظلم و ستم و بی قانونی و سرکوب حاکمیت مواجه ام مسئله کشور خودم دارای رابطه طولی با مسائل کشورهای دیگر است و بالاتر از آنها قرار می گیرد بنابر این دو شعار ذکر شده که مسئله فلسطین را در عرض مسئله ایران منتهی یکی به لحاظ سلبی و دیگری به لحاظ ایجابی قرار می دهد از اساس دارای مشکل هستند به همین دلیل به گمان من به جای این دو شعار می توان بر شعار «چه غزه، چه تهران، مرگ بر ظالمان» استفاده کرد که پیشتر در دنیای مجازی مطرح شده بود اما همگان بی تفاوت از کنار آن گذشتند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست