سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بدترین انتخاب


همن سیدی


• روشی که جدیدا رایج شده ‌است، متصدیانی که جدیدا متولی امر شده اند و در نهایت مکانهایی که اخیرا میدان حل مشکل گشته‌اند: رقابتهای فوتبال، با هدایت هوادارن فوتبال و ان هم در استادیوم های فوتبال قرار است مشکلات ملیت ها را حل کنند! هر سه انتخاب را میتوان جزو بدترین گزینه های ممکن برای حل مشکلی به این بغرنجی دانست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۱ مرداد ۱٣٨۹ -  ۲ اوت ۲۰۱۰


انتخاب مکان و شرایط حل یک معضل، به اندازه روش های حل ان اهمیت دارد. بسیاری از مشکلات که حل نشده‌اند به این دلیل بوده که نه متولیان حل مشکل، واجد شرایط مشکل‌گشایی بوده‌اند و نه فضاو مکان ان مناسب بوده است. اکنون یکی از حادترین مشکلات بالقوه و بالفعل که ممکن است تا اینده‌ای دور گریبان مردم ایران را ول نکند مشکل حل مسائل ملی و رفع تبعیض از اقلیت ها در ایران است، مشکلی که ممکن است حتی بعد از دگرگونی سیستم حاکم نیز ادامه یابد، اما انچه که سنگینی بار ان را دوچندان می‌کند سه عنصری است که اخیرا در این عرصه فعال شده اند: روشی که جدیدا رایج شده ‌است، متصدیانی که جدیدا متولی امر شده اند و در نهایت مکانهایی که اخیرا میدان حل مشکل گشته‌اند: رقابتهای فوتبال، با هدایت هوادارن فوتبال و ان هم در استادیوم های فوتبال قرار است مشکلات ملیت ها را حل کنند! هر سه انتخاب را میتوان جزو بدترین گزینه های ممکن برای حل مشکلی به این بغرنجی دانست.

در غیاب مناظره نخبگان و بحثهای علمی و در فقدان فضای سالم و شفاف که قرار بود روش متمدنانه حل مساله اقلیت ها باشد، روش فوتبالی با نتایج بی‌رحم برد و باختش که لرزه های ان، روح را تسخیر و اندیشه را مسخ می‌کند، بسیار خطرناک شده است. فوتبال هیچ‌گاه موفق نبوده است که مردم را به‌هم نزدیک کند. همین یک ماه پیش بخشی از قاره متمدن و سبز به حال و هوای روانی جنگ جهانی دوم برگشته بود، شکستها و پیروزی‌های فوتبال، جنگهای ۷۰ سال پیش را تداعی می‌کرد. این از عنصر نخست، اما متولیان حل فوتبالی معضل نیز به هیچ وجه صلاحیت تصدی این امر را ندارند. اصولا مردم ایران در زمینه برخورد با این مساله کارنامه موفقی ندارند (تداوم یک قرنی مساله ملیت ها خود گواهی است بر ان). اما متاسفانه میانگین سواد سیاسی و اگاهی شیفتگان فوتبال از میانگین کلی مردم نیز در این زمینه پائین‌تر است، این مقایسه مختص به هواداران دو تیم خاص نیست، در یک سال اخیر که استادیوم ها بهترین مکان بالقوه برای تداوم جنبش اعتراضی بوده‌اند، کمترین بازدهی را در این زمینه داشته‌اند و نقش خیابانهای پرخطر، بسیار پررنگتر از استادیوم های کم‌خطر بوده است. پس در غیاب کارشناسان و خردمندانی دلسوز که می‌توانند با کمترین هزینه بهترین راه‌حل را بیابند، هواداران فوتبال با هزینه‌هائی غیرقابل تصور، ممکن است به بدترین نتایج برسند. در همین نمونه اخیر، هواداران پرسپولیس نمی‌دانستند که دشنام‌های انها به تراکتورسازی، دشنام به یک تیم حریف (مثلا استقلال) نیست، دشنام به بزرگترین اقلیت کشورشان است، اگر چنین بینشی داشتند هرگز چنین نمی‌کردند اما همین برخورد کافی است که از انها سلب صلاحیت شود!

اما عنصر سوم: مکان انتخابی نیز مکان نامناسبی است. فضای استادیوم فضای پیوستن قطره و دریاست که انتخاب مسیر در دست قطره‌ها نیست، فضایی است که تکصداها شنیده نمی‌شود، راه‌های به غلط رفته برگشت داده نمی‌شود و برای گفتار و کردار نابه‌جا مالیات و جریمه‌ای داده ‌نمی‌شود. این پدیده تنها مربوط به ایران نیست، در همین بریتانیا، این لیدی و جنتلمن‌های شیک تا پایشان به استادیوم میرسد به مرز دیوانگی و توحش میرسند! در این‌جا پول و شرط‌‌ بندی مزید بر فضای بیخردی است و در ایران، خودمانی بودن اقایان در غیاب خانم‌ها!! بعضی فکر می‌کنند که همین بهتر خانمها به استادیوم نروند و این دشنام‌ها و جملات رکیک را نشنوند، اما چنین نیست، برعکس، کاش می‌‌توانستند بروند، چرا که لمپن‌ترین ها نیز در حضور زن و دختر خود یا دیگران، خودشان را جمع و جور می‌کنند، چه رسد به مردم عادی که در چنین حضوری نه به خود اجازه می‌دهند که هر کلامی را بر زبان بیاورند و نه به دیگران. پس در کل نه حل مشکل اقلیت‌ها و نه هیچ مساله سیاسی دیگری را نباید به استادیوم‌ها سپرد، تماشای فوتبال جای خود دارد و میتینگها و جلسه‌ها و دعواهای سیاسی نیز جای خود.

نخست باید قبول کرد که چنین مشکلی وجود دارد. تبعیض‌ها هم اعمال شده و می‌شوند، سکوت، عدم توجه یا تلاش برای مصادره به نفع خود، بارها امتحان شده است و نه تنها منجر به حل یا پاک کردن ان نشده که هر بار ابعاد و شدت بیشتری نیز پیدا کرده ‌‌است. زمان به سرعت می‌گذرد، ما هم‌اکنون در تاریخ به سر می‌بریم، روزها و ماه‌هائی هم که پیش رو داریم در اینده هزاران بار ورق زده می‌شود و نسل‌های اینده برای سهل‌انگاری و ندام کاری‌هایمان گریبانمان را خواهند گرفت. مردمانی دیگر در سرتاسر جهان چنین برهه‌هائی را گذرانده‌اند. بهترین نتایج را انهائی گرفته‌اند که برای حل مشکلاتشان سری به تاریخ خود و دیگران زده‌اند، عقلشان را به کتابخانه‌ها و ارشیوها و مراکز علمی پژوهشی سپرده‌اند، تجارب قبلی را مرور کرده‌اند، ازموده‌ها را دوباره نیازموده‌اند و در نهایت بهترین را گزیده‌اند. مشکلات ما مشکلاتی منحصر به فرد و بی‌مانند نیست، پیش از ما و در جاهائی دیگر مردمانی با ان دست و پنجه نرم کرده‌اند. باید از انها هم بیاموزیم و خود نیز گفتگوئی جدی را بیاغازیم.

این نوشته کوتاه در پی دعوت "نامی شاکری" نوشته شد. این بحث ادامه خواهد داشت.

همن سیدی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست