سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شبح جنگ، قوانین اسلامی رژیم ایران، و زن ایرانی


• آنها که این قضیه درگیری ایران و امریکا و غرب در مورد مسئله هسته‌ای تمام انرژی‌شان را به خود اختصاص داده است و از ته دل فریاد می‌کشند که مواظب باشید جنگی در نگیرد که بسیار تلفات به همراه خواهد داشت حتی یک بار هم از ته دل فریاد نمی‌کشند که زنان ایران در چنین وضعیت مشقت باری زندگی می‌کنند و تلفات زنده حکومت اسلامی‌اند و باید پیش از هر چیز این خطر را گوشزد کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ۱۴ می ۲۰۰۶


واقعا کدام مهم‌تر است؟ بررسی ماجراجویی هسته‌ای رژیم اسلامی و برخورد غرب یا فلاکت رقت‌آور زنان ایرانی که درگیر نوعی دوگانگی غیرانسانی‌اند که بوجود آوردن نمونه‌های تراژدی-کمیک‌اش فقط از اسلام و اسلامیان برمی‌آید و بس. چندی پیش رئیس جمهور ”منتخب و محبوب“ ایران خواستند ادای سیاستمداران را در بیاورند و حداقل برای مدتی بخشی از ایرانیان را به طرف خود جلب کنند و به همین خاطر، انگار که خود هم بدانند که قوانین و مقررات اسلامی چه به روزگار زنان آورده، تصمیم گرفتند این بخشندگی و سخاوت را در مورد زنان ایرانی به کار بگیرند و بنابراین مژده دادند که منبعد زنان می‌توانند در استادیوم‌های ورزشی حضور یابند و البته و به منظور حفظ شأن و احترام زن از رئیس سازمان تربیت بدنی خواسته‌اند تا مرغوبترین بخش استادیوم را به زنان اختصاص دهد به نوعی که در معرض بی‌فرهنگی مردان استادیوم‌رو‌ قرار نگیرند !
 
    اگر این حرفها در واقع در باره زندگی انسان‌هایی واقعی و با گوشت و خون و پوست گفته نشده بود فوق‌العاده بامزه می‌بود. اما مشکل می شود این مزخرفات را خواند و به این فکر نیفتاد که زن ایرانی آنقدر بی‌نوا شده است که شادی و غمش، حتی در این حد ابتدایی، وابسته به موجودی است به نام احمدی نژاد که الآن مدتهاست مضحکه خاص و عام شده است .
 
اما به خودمان فشار بیاوریم و حداقل برای سرگرمی هم که شده به مباحثی که بعد از این گفته جناب رئیس جمهور درگرفت دقت کنیم. به محض اعلام این خبر آیت‌الله‌های متعددی اعلام کردند که آقای رئیس جمهور بی‌جهت و نادانسته حرف زده‌اند و اسلام در این مورد نظرش واضح است. استدلال اکثرشان هم این بود که زنان نباید مردان غریبه را ببینند و بنابراین رفتنشان به استادیوم‌هایی که در آنها مردان با پیراهن‌های آستین کوتاه و بدتر از آن با شلوارهای کوتاه حرکات غیراسلامی می‌کنند کاملا برخلاف شرع مقدس اسلام است. بد نیست نص مقدس گفتار یکی از این آیت‌الله‌ها را بخوانیم. جناب آقای آیت‌الله نوری همدانی در مورد پیشنهاد رئیس جمهور محترم در باب حضور بانوان در مراکز ورزشی و اسلامی بودن یا نبودنش می‌فرمایند :
 
” پیشنهاد مذکور از دو جهت مخالف موازین اسلامی است :
۱- از جهت نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم
۲- با این شکل شرکت هزاران مرد و زن در یک مجمع و رفت و آمد آنها هر چند جای نشستن آنها جدا باشد، بالاخره موجب اختلاط و باعث فساد خواهد شد .“
 
این بماند که این آقایان معلوم نیست چرا تلویزیون و سینما را برای زنان ممنوع نمی‌کنند. البته حتما شنیده‌اید که قرار است با ماهواره‌داران با شدت و حدت بیشتری برخورد شود و هیچ هم بعید نیست که ادامه منطقی این شیوه به ممنوع کردن تلویزیون و اجباری کردن روبنده و کلا طالبانیسم لگام گسیخته منجر شود. و البته تعجبی هم نخواهد داشت چرا که اسلام ناب محمدی هر وقت به قدرت رسیده است جز این مسیر راهی نداشته که بپیماید .
 
سرگرمی‌مان را ادامه دهیم. آقایان گفته‌اند که برای زنان خوب نیست که مردان غریبه را ببینند اما همین زنان اگر (بنا بر شیوه مرضیه صیغه) پس از ادای چند جمله عربی توسط همین مردان برای مدت کوتاهی مورد... قرار بگیرند (به جای آن چند نقطه خودتان کلمه مناسب را قرار دهید) ایرادی که ندارد هیچ اصلا کار پسندیده‌ای است. می‌دانم همین الآن کسانی قلم به دست خواهند گرفت و به انواع ژیمناستیک‌های تئوریک و تاریخی و تأویلی متوسل می‌شوند تا اولا فواید بیشمار صیغه را گوشزد شوند و متقابلا از مضار دیده شدن مردان توسط زنان غریبه بگویند و ثانیا بحث مرا نادقیق (و به قول کیهان نشینان ”غیرکارشناسانه“) و ناسازگار با قوانین و مقررات اسلامی جلوه دهند... اینها همه قدری بی‌حیایی می‌خواهد اما در این زمینه کم و کسری وجود ندارد .
 
پیشتر گفته‌ام و باز هم می‌گویم که به گمان من تمام این قوانین و مقررات نمایانگر واقعیت اسلام‌اند و نمونه‌های بازتاب چنین قوانینی بیشمارند، از فرمان قتل رشدی بگیریم تا قتل تئو ون گوک، فیلمساز هلندی، تا فرمان قتل روزنامه نگاران دانمارکی که کارتون‌هایی از محمد تهیه کرده بودند و این لیست را می‌شود همچنان ادامه داد. البته هنوز کسانی هستند که سعی می‌کنند خودشان را پشت جمله کهنه و نخ نما شده ’این فقط یکی از تفاسیر اسلام است و تفسیری است به غایت افراطی... و اسلام تفاسیر معتدلی هم دارد که کاملا با آزادی‌های فردی حتی در مورد زنان سازگاری دارند...‘ مخفی کنند. اما دیگر نمی‌شود این گزاره‌ها را به حساب جهالت گذاشت؛ این غرض ورزی آشکار است .
 
چندی پیش، پس از ماجرای کارتون‌های محمد، نوشته‌ای کوتاه توسط تعدادی روشنفکر و نویسنده (از جمله سلمان رشدی و ایان هیرسی علی، نماینده مجلس هلند که فیلمنامه‌اش موجب قتل ون گوک فیلمساز به دست یکی از مسلمانان مقیم هلند شد) امضا شد که سعی کرده بودند به خطر شکل گیری توتالیتاریسم اسلامی اشاره کنند. مطابق معمول یکی از اساتید دانشگاه (کلمبیا) که ساده‌ترین راه دستیابی به چهره‌ای انقلابی را طرفداری از اندیشه‌های خاورمیانه‌ای می‌دانند و این اندیشه را هم در اسلام و توابعش خلاصه می‌کنند (و البته خودشان چندان در بند اسلام نیستند و فقط از زاویه‌ای پدرانه از خاورمیانه‌ای ها دفاع می‌کنند) با نادیده گرفتن برخوردهای غیرانسانی اسلام که هر روزه در چهار گوشه دنیا اتفاق می‌افتد، مقاله‌ای صادر فرمودند (و آن را در نسخه انگلیسی روزنامه عربی الاهرام منتشر کردند) و قبل از هر چیز به این نکته اشاره کردند که هیچکدام از این کسانی که نامه کذایی را امضا کرده بودند اتوریته‌ای در اسلام محسوب نمی‌شوند و بنابراین نمی‌توانند در این مورد که اسلام ربطی به توتالیتاریسم دارد یا خیر اظهار نظر کنند. و بعد هم به انواع مختلف همان بحث غرض ورزانه را که اسلام را نمی‌شود به یک تفسیر تقلیل داد و... تکرار کردند و سرخوش از اینکه وظیفه‌شان را در قبال ملت‌های محروم انجام داده‌اند به کار و زندگی مرسوم و کاملا غیر اسلامی‌شان باز گشتند. و جان کلام بحث من اتفاقا در مورد همین است که وقتی در مورد تفاسیر مختلف اسلام صحبت می‌کنیم چه کسانی اوریته محسوب می‌شوند .
 
از اینجا شروع کنیم که استادی که به او اشاره شد و اساتید مشابه او نیز به هیچ وجه در این زمینه اتوریته محسوب نمی‌شوند. خواندن و نوشتن یکی دو کتاب در این زمینه اتوریته به همراه نمی‌آورد. (در ضمن چنانکه در پایان مقاله‌شان اشاره شده است گویا ایشان در حال نوشتن و انتشار کتابی در مورد اسلام هستند و قدری سخت است مقاله ایشان را، علاوه بر اهمیتش در زمینه حمایت از مستضعفان!، حرکتی تبلیغاتی در خصوص کتابفروشی تلقی نکرد.) نه فقط ایشان اتوریته‌ای در این زمینه محسوب نمی‌شوند بلکه آنان نیز که حتی واقعا اسلام و آموزه‌هایش را مطالعه کرده‌اند و عمری بر سر این کار گذاشته‌اند لزوما در این زمینه اتوریته محسوب نمی‌شوند. این را می‌نویسم چون می‌دانم کسانی هستند که روشنفکرانی چون سروش و شرکا را به عنوان مثال مطرح خواهند کرد و آنان را اتوریته‌هایی قلمداد می‌کنند که تفاسیری معتدل از اسلام را نمایندگی می‌کنند. اما واقعیت این است که در هیچ جای جهان اسلام، بجز تعدادی روشنفکر دینیِ از قدرت افتاده و یا در پی قدرت و نیز تعدادی دانشجو که نوشتن در باره چنین ایده خارق‌العاده‌ای (اسلام معتدل!) و سردمداران معروف فلسفی و سیاسی این قضیه چون سروش و کدیور را ساده‌ترین راه تمام کردن رساله تحصیلی‌شان می‌دانند دیگر کسی به این افسانه اعتقاد ندارد و بنابراین با هیچ سریشمی نمی‌توان این وصله اتوریته بودن را به اینان چسباند. اتوریته واقعی اسلام متعلق به کسانی است چون خمینی و خامنه‌ای و مکارم شیرازی و نوری همدانی (و البته در مورد اسلام شیعی حرف می‌زنیم که احتمالا ”دلپذیرترین“ شکل اسلام راستین است) که گفتار و کردارشان از حیطه یک کلاس و چند دانشجو بسیار فراتر می‌رود و علاوه بر آن نظراتشان بر اساس درک و تفسیر اکثریت قریب به اتفاق روحانیون شیعی از متون مقدس اسلامی است و نه مشتی روشنفکر تجدید نظر طلب که به دلیل تلاششان برای همسویی همزمان پدیده‌های ناسازگاری چون اسلام و دموکراسی در نهایت کار صرفا عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند .
 
به ماجرای استادیوم رفتن زنان باز گردیم و بی شرمی این جماعتی که وقتی در مورد نامناسب بودن محیط‌های ورزشی برای زنان صحبت می‌کنند اصلا به خاطر خطیرشان خطور هم نمی‌کند که می‌شود از زنان پرسید که خودشان در این مورد چه فکر می‌کنند! البته بعد از تجربیات اخیر واقعا چنین سوالی خنده‌دار است. اسلام کی به زنان وقعی گذاشته است که این بار دومش باشد .
 
به عنوان جمله معترضه اضافه کنم که جناب آقای احمدی نژاد همین دیروز در مورد تلاش کشورهای اروپایی برای حل مسئله هسته‌ای فرموده‌اند که ”تعجب می‌کنم از اینکه عده‌ای می‌خواهند بنشینند و در غیاب ما برای ما تصمیم بگیرند. آقایان هنوز در فضای دوران استعماری بسر می‌برند و تصمیمات آنها برای ما اعتباری ندارد.“ مگر چقدر می‌شود بی‌شرم بود! چطور است که جناب آقای رئیس جمهور و هم‌پالکی‌هایشان و رهبرانشان که اینهمه به برخوردهای استعمارگرانه حساسیت دارند، در برخورد به مسائل زنان تمام تصمیماتشان را در غیاب آنها می‌گیرند؟ البته از آنجا که این شیوه برخورد به زنان از طرف اسلام تجویز شده است شاید بشود گفت که در اسلام، زنان عملا مستعمره مردان محسوب می‌شوند. اما و در هر حال، از گفته آقای رئیس جمهور استفاده کنیم که برای زنان ایران ”تصمیمات آنها اعتباری ندارد .“
 
بگذریم و به مقوله اتوریته در اسلام بازگردیم. تمام این اتوریته‌هایی که می‌شناسیم، با قدری تفاوت جزیی یک حرف زده‌اند و آن اینکه تصمیم گیری در مورد حتی کوچکترین مسائل مربوط به زنان باید توسط مشتی موجودات عقب مانده که تمام فکر و ذکرشان مسائل جنسی است گرفته شود. و به واقع که تفاوت چندانی هم میان افراطیون و معتدلان نیست. افراطیون می‌گویند که زنان اجازه ندارند در چنین محافلی شرکت کنند و معتدلان می‌گویند تا زمانی که در این محیط‌ها زشت‌گویی‌های مردانه وجود دارد نباید به زنان اجازه ورود داد و بعد هم که محیط بهتر شد باید مکان‌هایی خاص برای زنان ترتیب داد -انگار که درمورد جذامیان صحبت می‌کنند - و در آنجا نشاندشان (البته در کنار مردانشان ودر ضمن فراموش نشود که دختران مجرد هیچگاه اجازه ورود نخواهند داشت!).[۱ ]
 
سخت است در این مورد نوشتن! اما آنچه که بیش از همه رنج می‌دهد این است که تمام آنها که بعد از انتشار کارتون‌های محمدی فریاد کشیدند و تلاش کردند تا حیله روزنامه نگاران دانمارکی را برای تحریک مسلمانان برملا کنند و دیگرانی که عربده کشان از جریحه دار شدن احساسات مسلمانان گفتند در این مورد سکوت کرده‌اند و یا به گفتن جمله‌ای در خصوص اینکه اینگونه اظهارنظرها مبین اسلام افراطی است و باعث تاسف است اکتفا کرده‌اند و بس. علاوه بر این، آنها که این قضیه درگیری ایران و امریکا و غرب در مورد مسئله هسته‌ای تمام انرژی‌شان را به خود اختصاص داده است و از ته دل فریاد می‌کشند که مواظب باشید جنگی در نگیرد که بسیار تلفات به همراه خواهد داشت حتی یک بار هم از ته دل فریاد نمی‌کشند که زنان ایران در چنین وضعیت مشقت باری زندگی می‌کنند و تلفات زنده حکومت اسلامی‌اند و باید پیش از هر چیز این خطر را گوشزد کرد. به راستی دردآور است که اینهمه روشنفکرنما نه در این مورد سخنرانی گذاشته‌اند و نه تلاش کرده‌اند مردم را مطلع کنند (این یکی از بهانه‌های معروفشان است بخصوص برای سخنرانی گذاشتن در مورد جنگ احتمالی و...) و نه انگار این مسئله را مسئله‌ای مهم تلقی می‌کنند. اما حداقل خیالمان راحت شده است که یاوه اسلام معتدل مدتهاست حنایش رنگی ندارد. صدای اسلام معتدل نه پس از قتل فیلمساز هلندی به گوش رسید، نه بعد از فرمان قتل رشدی، نه در قضیه کارتو‌ن‌ها، و نه در هیچیک از قضایای مشابه.[۲] همیشه فقط صدای اسلام راستین و ناب محمدی را می‌شنویم و هر چقدر هم گوش می‌دهیم صدای دیگری شنیده نمی‌شود. البته چند نفری سعی کردند با استفاده از به اصطلاح مباحث تئوریکی چون ”نظریه ذاتی و عرضی در دین“ و ”نظریه قبض و بسط تئوری شریعت“ حداقل امکان تئوریک وجود اسلامی معتدل را ثابت کنند و علاقمندان اگر واقعا حوصله دارند می‌توانند به نوشته‌های آقای سروش رجوع کنند .
 
اما خیال همه را راحت کنیم. اکثر زنان ایران حتی اگر به ضرب سرنیزه و تفنگ و زندان و شکنجه و سنگسار شدن و سایر آموزه‌های اسلامی مجبور به سکوت شده‌اند از افسانه بودن وجود تفاسیر معتدل و ملایم اسلامی باخبرند و احتمالا هم به همین خاطر است که رژیم اسلامی تصمیم گرفته است اساسا در هیچ زمینه‌ای نظرشان را جویا نشود !
 
با این نکته تمام کنم که قدرت گیری اسلام در ایران حداقل این فایده را برای زنان ایران داشته است که تا دنیا باقی است نسبت به اسلام و آموزه‌هایش دچار کمترین توهمی نخواهند بود. این واقعیت که در مورد قضیه ورود زنان به استادیوم‌های ورزشی فقط مردانی چون خامنه‌ای و مصباح یزدی و نوری همدانی و... بیانیه صادر کردند و زنان ناگزیر سکوت کردند بیانگر مخالفت یکپارچه‌شان در مقابل یکی دیگر از ”دستاوردهای“ اسلامی است. برای زنان ایرانی این سکوت افتخار آفرین است .
 
۱.   پیش از پایان یافتن این مقاله خبر رسید که جناب خامنه‌ای یک بار دیگر با اتکا بر خرد بی‌پایانشان اختلاف نظر بین آنها که می‌گفتند باید اجازه داد زنان در گوشه‌ای از استادیوم بی‌صدا بنشینند و دیگرانی که حتی این کار را از امور ضاله و غیر اسلامی تلقی می‌کردند به این ترتیب حل کردند که فرمودند آقای رئیس جمهور بیخود حرف زده‌اند و باید با توجه به نظر آیات عظام نظرشان را تغییر دهند، و البته رئیس جمهور محبوب هم فی‌الفور لبیک گفتند !
 
۲.   هر دم از این باغ بری می‌رسد! آقای رامین جهانبگلو را هم گرفته‌اند و هنوز منتظر صدای اسلام معتدل هستیم تا از سوی صاحبان اتوریته در اسلام شنیده شود و این واقعه و زیربناهای اسلامی‌اش را نقد کند .!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست