سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آشفته بازار طب و درمان
بازی با جان انسانها در بازار طب، دارو و درمان


ح. اهرابی


• سلامت هر جامعه را با عملکرد عادلانه دو سازمان عمده یعنی نظام قضائی و سیستم پزشکی آن میشناسند؛ در ایران این دو نهاد فاسدترین و ظلم گسترین نهادهایند . در نظام قضائی سالیان سال مرتضوی ها جنایت کردند و در نظام پزشکی با جان مردم قمار میکنند. محرومان روزانه به نان شبشان محتاج و آواره در سالن های بیمارستان ها و مطب های دکترها هستند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۷ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۱۷ می ۲۰۱۰


مستقیم از زبان مردم بشنوید که در زیر سایه شوم رژیم "مهرپرور" محرومان چه گونه روزگار سپری میکنند و خود به داوری بنشینید و به این پرسش پاسخ دهید که چرا باید این نظم تغییر کند تا مردم، خاصه محرومان و زحمتکشان بتوانند به زندگی شایسته در میهنم دست پیدا کنند.
"به مطب متخصص زنان رفته ام. جای سوزن انداختن نیست و شماره تمام شده و دیگر نمره نمی دهند. ازدحام مریض راهرو را هم پرکرده است. همراه همسرم وارد اطاق معاینه میشویم. دکتر پس از معاینه سریع دستور آزمایشات را میدهد. بیمه تامین اجتماعی کارگری را قبول نمیکند. آزمایشگاه تشخیص طبی نیز همچنان شلوغ است . همراه نتیجه آزمایشات و پرداخت بیش از ۶۰۰ هزار تومان وارد اطاق معاینه میشویم. دکتر میگوید این مریض نیاز به عمل دارد و باید برای انجام این عمل اول ۵ میلیون به حساب بریزید و فیش بیاورید تا یستری گردد.
از دکتر میپرسم" آقا دکتر یک کارگر چگونه میتواند این پول را تهیه کند مگر شما انصاف نداری.؟ دکتر میگوید آقا سرم شلوغ است مطب پر همین یا فیش را بیاورید یا بفرمائید مزاحم نشوید". این دکتر هر روز حد اقل چهار عمل انجام میدهد. در دو بیمارستان هم ویزیت میکند و با چندین داروخانه هم مرتبط است. ما دکتر و سابقه زندگی او را میشناسیم. از دکتر میپرسم آقا دکتر من امکان تهیه این پول را ندارم و برقکار یک شرکتم و خرج زن و بچه هایم را در نمی آورم. دکتر ما را از در بیرون میکند. نوبت دوم تصمیم میگیرم تنها به مطبش بروم و از او به طور جدی خواستار کمک شوم.
" آقای دکتر مگر شما در بیمارستان دولتی کار نمی کنید؟ چرا این قدر از مریض در حال درد پول می خواهید؟ مگر اینجا بیمارستان ملی نیست؟ چرا یاید مریض همه هزینه ها را بدهد؟ مگر شما زن و بچه ندارید؟ ما میدانیم که دکتر خانواده اش در لندن زندگی میکنند و چند ویلا در شمال ایران دارد و اصلا چیزی به نام انصاف و رحم در دل این آدم نیست. می پرسم شما مگر ایرانی نیستید چرا این قدر ظلم میکنید، مگر شما جلادید که حق چاقو میگیرید؟ ( در میان مردم این واژه باب شده که دکترها فقط برای دست زدن به عمل حق چاقو دریافت میکنند که در شهرهای مختلف میلغش متفاوت است، مریضی از محرومان اطراف شهر تهران میگفت اینها دکتر نیستند اینها قصابند که از ما مردم گرسنه حق چاقو می خواهند بگیرند)
بعد از مدتی خبر در شهر پخش می گردد و در روزنامه ها هم راه پیدا میکند که جسدی را در اطراف شهر و در بیابانهای کرج که بر اثر برق گرفتگی به هلاکت رسیده پیدا کرده اند. تحقیقان نشان میدهد که همان کارگری که برای نجات همسرش با دکتر بگو مکو کرده و پول نداشته؛ به خارج از شهر رفته و تلاش کرده تا با قطع سیم فشار قوی و فروش کابل آنها بلکه همسرش را از مرگ نجات دهد. اما نه تنها خودش بلکه یک شهروند دیگر نیز در اثر اصابت با سیم جان می بازند.
دکتر با وجدانی که مغضوب رژیم ایران است و با دانشجویان در این تحقیقات همکاری داشته می گوید "فساد" تا مغز استخوان سیستم بهزیستی ایران را فرا گرفته است."سلامت هر جامعه را با عملکرد عادلانه دو سازمان عمده یعنی نظام قضائی و سیستم پزشکی آن میشناسند؛ در ایران این دو نهاد فاسدترین و ظلم گسترین نهادهایند . در نظام قضائی سالیان سال مرتضوی ها جنایت کردند به دختران هموطن خود تجاوز کردند کهریزک ها آفریدند و دکتر وظیفه و نابغه را کشتند و در نظام پزشکی با جان مردم قمار میکنند مردم و معترضین یا در زندان ها و شکنجه گاه هایند و یا محرومان روزانه به نان شبشان محتاج و آواره در سالن های بیمارستان ها و مطب های دکترها.
داروهای مورد نیاز در بازار آزاد به فروش میرسند برخی از داروخانه ها به سودهای نجومی دست یافته و حتی در بازار بغایت آشفته کنونی برخی از این "قصابان" میلیون ها دلار پول در روز میسازند و این در حالی است که برای مثال در حوزه زنان بیماز نیمی از عملیات سزارین را تنها برای پول در اوردن انجام میدهند در حالی که مریض میتواند به طور طبیعی زایمان کند اما او را به اطاق عمل میبرند و از این طریق بازار خود را داغ می کنند.
دکتر وظیفه شناسی که از نزدیک با این فساد نظام پزشکی آشناست می گوید:
"برخی از دکترها "اندیکاسیون" میگذارند و به طور تصنعی شکم بیمار را پاره می کنند و بعد میدوزند و اسمش را عمل جراحی می گذارند. در حیرتم آن قسم اخلاقی و وجدان انسانی کجا رفته است."
انحطاط اخلاقی طوری جامعه را فرا گرفته که به سخن مردم "این از خدا بیخبران" تنها همدست با سیستم رانت خوار و مفتخور حاکم به غارت کیسه مردم می پردازند. در میان دکترهائی که مورد مطالعه قرار گرفته هستند نام کسانی که زمانی مدافع حقوق محرومان بوده و در مواقعی هم تاوان حبس و زندان داشته اند اما به سبب آشفته بازار امروز ی چنان غرق در پول اندوزی و فساد شده اند که از سوئی با سلامتی مردم قمار میکنند و از سوئی با میلیاردها ثروت مشغول برج سازی هستند و چه بسا مطب های دکترها که سرگرم این کار پر درامدند، دیده می شوند.
گزارشات نشان میدهد که بازار طب و درمان و دارو طوری سود اور شده که عده ای از کشورهای خارج از جمله آمریکا و اروپا به ایران برگشته و در این بازار پردرآمد مشغول شده اند. هزینه بغایت بالای بیمارستان ها چه خصوصی چه دولتی، کار را به جائی رسانده که فروش "کلیه" هم رواج پیدا کند. تاریخ با شرم و ننگ از این قمارکنندگان و "قصابانی" که به نام پزشک با سلامت مردم بازی می کنند سخن خواهد گفت.
مردم به نوعی اعتیاد به دارو پیدا کرده اند. داروخانه های بزرگ همانند شرکت های زنجیره ای همه چیز می فروشند و صاحبان سرمایه های هنگفت این داروخانه ها با بهره کشی از کار ارزان دیگران چنان در درآمدهای افسانه ای غرقند که ایران را بهشت برین می دانند. حال آن که اقشار محروم به طور آرام و در سکوت نابود می شوند و کسی فریاد رس نیست.
دکتری که این گزارشات را در دسترس دارد از "دست داشتن مقامات محلی در این بازار قاچاق مواد داروئی خبر میدهد. فرزندان آقازاده ها به طور مستقیم در این بازار پررونق مشغولند. اینها خود با احداث کلینیک های خصوصی و وارد کردن آسان لوازم پزشکی توانسته اند سیستم درمانی عامه را در اختیار خود قرار دهند. بیرحمی غیر قابل تصوری در این عرصه وجود دارد. مردمی که ثروت جامعه را تولید می کنند، خود از هر گونه امکانی محرومند. آه دل محرومان و اشک چشم یتیمان دودمان این دکاندادران دین را فرو خواهد شست".
دکتر تهیه کننده این گزارش با مقایسه این قبیل پزشکان بیوجدان از دکتری سخن میگوید که تعرفه پولی ندارد و مریض هایش مختارند بر اساس توان خویش بپردازند. الگوی این پزشک همان دکتر معروفیست که در دوران ستمشاهی بالای میزش نوشته بود: به امید روزی که رابطه پولی بین مریض و دکتر از بین برود.
در شرایطی که سفره های مردم هر روز کم رنگ تر و خالی تر می گردد و نه تنها "سهم نفت" به سر سفره آنها نمی رسد حتی کودکان این اقشار محروم و جوانانشان نیز از یک لحظه نفس کشیدن در آزادی محرومند و چه بسا عزیزانشان را پشت دیدارهای اوین و کهریزک ملاقات می کنند و یا در انتظار می نشینند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست