سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بالاخره چی، شروع یا پایان نمایش؟
و اصلا" سنجش ما چه میشود؟


مهدی استعدادی شاد


• "ی. د" اگر به جای قطار کردن نام های دانشمندان مختلف (از مالتوس تا هارت و نگری، یعنی نویسندگان اثر چشمگیر "امپراتوری") و شاخ و برگ دادن اضافی به بحث خود، کمی در همان "جامعه نمایشی" و بازتاب ها و کارکردهایش دقت می کرد شاید در می یافت که احمدی نژاد چیزی جز شکل گروتسک نقشهای کمدی نیست. نقشهایی که از جمله، در دهه پیش از انقلاب، توسط "آقای قاطبه" (نوذر آزادی) ایفا میشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۶ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۲۶ آوريل ۲۰۱۰


سایت "اخبار روز"، در ۲۰ آوریل دو هزار و ده میلادی، مطلبی درج کرده با عنوان "پایان نمایش معجزه‍ی هزاره" که نویسنده اش با دو حرف مخفف "ی. د" خود را معرفی کرده است. در پایان مقاله مسئول سایت اشاره داده که "نام اصلی نویسنده به تقاضای خودش، محفوظ مانده است."
بسیاری از ما دیگر عادت نداریم مطالب تهذیب شده با اسم مستعار را بخوانیم. تا چه رسد به اینکه بخواهیم درباره‍ی محتوایش فکر کنیم یا، از این فراتر، به رهنمودهایش واکنش نشان دهیم.
عادت ما البته همینطوری دست و پا نشده است زیرا در تجربه دیده ایم که اغلب اشخاص برای گریختن از مسئولیت حرفشان به ترفند و شگرد نگارش با اسم مستعار روی میاورند. در مرحله‍ی دوم، و نیز برای توجیه درستی عادت خود، میتوان از این پیشفرض زیر حرکت کرد: اگر کسی حرف خود را جدی بپندارد، بدیهی و طبیعی است که در میدان برخورد افکار و حوزه عمومی تاوان حرف را بپردازد.
اما مطلب یادشده بخاطر موضوع مهمی که مطرح میکند، یعنی پرداختن به موضوع یا به پدیده‍ی احمدی نژاد برغم نتیجه ای نادرستش، استثنایی بر قاعده میشود. بنابراین وادار میشویم که عادت نامبرده خود را کنار گذاشته و به نوشته ای بپردازیم که با اسم مستعار انتشار یافته است.
باری، نویسنده که در آغاز و با عنوان "پایان نمایش معجزه‍ی هزاره" شروع به یادداشت خود کرده، پس از کُلی ارجاع به متنهای تئوریک و قطار کردن نام نویسندگان مختلف، با تکرار سخنی از ویتگنشتاین مطلب خود را تمام میکند. اما با اتمام کار وی، البته، کار فهم موضوع تمام نمیشود زیرا خواننده‍ی کنجکاو میماند با کلی پرسش پاسخ نیافته.
نخستین پرسش در رابطه با جمله‍ی ویتگنشتاین مطرح میشود. گذشته از این که بسختی میشود گوشزد فیلسوف و زبانشناس اتریشی را به ریش اصلاح نکرده احمدی نژاد چسباند، مسئله بر سر ترجمه‍ی حرف منطق شناس برجسته‍ی قرن بیستم است. او که در سرانجام توضیح حرف معنادار گفته، "از موضوعی که نمیتوان حرف زد، درباره اش سکوت باید کرد."
اما جناب "ی. د" گوشزد نامبرده را چنین ترجمه کرده است: "آنچه را که نمیتوانیم درباره اش سخن بگوئیم باید به خاموشی بسپاریم". در این ترجمه، خاموشی به فاعلی تبدیل شده که مابه ازای واقعی اش را در شغل انبارداری میتوان یافت. در حالی که جمله رساله‍ی منطقی - فلسفی ویتگنشتاین فقط یک فاعل دارد. فاعلی که همان سخنگوی اولیه است. او که اگر چیزی را نمیداند نباید حرفش را بزند.
این توصیه البته فعلا به نویسنده یادداشت مورد نظر ما، یعنی "ی. د" بر نمیگردد. او که از دانسته های خود به طور وافی و کافی گفته است. چه آنجا که گرانیگاه بحث خود را بر دانایی از اخبار روزنامه های ایران میگذارد و به موضوع "افزایش نرخ رشد جمعیت در کنار بحث داغ زلزله" اشاره دارد و چه اینجایی که جّو گیر شده و در همنوایی با زبان رسمی دیپلماسی نظام خلیفگانی (شبیه به محاوره های جاهلان و لاتهای کوچه و بازار) در مورد پدیده‍ی احمدی نژاد میگوید: "پیش از آن که تحلیل ها ترتیبش را بدهند او ترتیب همه را داده است."
"ی. د" یادداشت خود را با اشاره به کتاب "جامعه نمایشی" گی دوبور شروع کرده است. بی آن که شناسنامه اثر و نویسنده اش را برای خواننده روشن سازد. وی در همین اشاره، اساس سخن خود را نیز بنا کرده است که شباهتی میان "قهرمان"ی از اثر دوبور با احمدی نژاد است. شباهتی که به قرار زیر صورت یافته است. این که احمدی نژاد (یا همان معجزه هزاره سوم فاطمه رجبی) با رفتن به جلد یک نقش تئاتری آنهم در قالب پُر زرق و برق نمایش های سرگرم کننده به هدایت روند مبتذل سازی سلیقه جمعی میپردازد.
البته همین برداشت اخیر را در ترجمه ای از حرف "ی. د" برای خود قابل فهم ساخته ایم و بنابراین مطابق نعل به نعل جمله های وی نیست. کنجکاوان میتوانند به سخن وی رجوع کنند و درستی برگردان و برداشت ما را بسنجند.
منتها از این مشکلات فُرم سخن "ی. د" گذشته، اشکال اصلی آنجایی رُخنمایی میکند که وی دوباره تکیه حرف خود را بر نکته ای گذاشته که ویتگنشتاین درباره چیزی گفته است. "ی. د"از نقل قول ویتگنشتاین سکوی پرشی میسازد تا به نفهمیدن منظور احمدی نژاد توسط هیچکس برسد، و از این خلط مبحث این رهنمود را ارائه کند که ما بی رهیافت هستیم. چرا که "... تنها چاره ی ما در مواجه با"معجزه هزاره سوم" پذیرش این جمله ی ویتگنشتاین است: آنچه را که نمیتوانیم درباره اش سخن بگوئیم باید به خاموشی بسپاریم".
منتها ایراد ترجمه‍ی حرف نزدن به سکوت و خاموشی، جا به جایی حالت فاعلی با حالت مفعولی است و کنشمندی که به کنش پذیری بدل شده است.
"ی. د" اگر به جای قطار کردن نام های دانشمندان مختلف (از مالتوس تا هارت و نگری، یعنی نویسندگان اثر چشمگیر "امپراتوری") و شاخ و برگ دادن اضافی به بحث خود، کمی در همان "جامعه نمایشی" و بازتاب ها و کارکردهایش دقت می کرد شاید در می یافت که احمدی نژاد چیزی جز شکل گروتسک نقشهای کمدی نیست. نقشهایی که از جمله، در دهه پیش از انقلاب، توسط "آقای قاطبه" (نوذر آزادی) ایفا میشد.
از این منظر میتوان به شناخت تبار تئاتری احمدی نژاد نزدیک شد. در مورد رفتار اجتماعی اش هم به تازگی مطلبی از مسعود نقره کار خوانده ام با نام "احمدی نژاد و زبان توهم"که به سهم خود روشنگر است. پس برای شناخت احمدی نژاد آنطور که "ی. د" میگوید کتف بسته نیستیم تا چاره ای نداشته باشیم جز خاموشی.
از این گذشته، پرسش اصلی در این نکته است که ما چه سهمی در سنجش نمایشگران جنجالی میخواهیم بعهده گیریم؟ بهر حالت بحث تئوریک جای جا خالی دادن نیست. جایی که پاسخ طلب میکند باید حاضر جواب بود. والا به عمل عبثی دست زده ایم که با پشت سر هم ردیف کردن جمله ها، وقت خود و خواننده را هدر دهیم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست