سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

صلح اعراب و اسرائیل و پرونده هسته ای


سعید قاسمی نژاد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۹ فروردين ۱٣٨۹ -  ۱٨ آوريل ۲۰۱۰


در سالهای اخیر به کرات شنیده می شود که کلید حل تمامی مسائل خاور میانه ، نزاع اعراب و اسرائیل است. بسیار گفته شده است که بنیادگرایی و افراطی گری در جهان اسلام ماحصل نزاع اعراب و اسرائیل است ، فقدان دموکراسی در این منطقه ماحصل نزاع اعراب و اسرائیل است و .... آخرین سخن از این دست ، گره زدن پرونده هسته ای ایران به پرونده صلح اعراب و اسرائیل است. در اینکه حل مسئله اعراب و اسرائیل و تشکیل دو دولت مستقل فلسطین و اسرائیل مسئله ای مهم و حیاتی است جای شکی نیست ، اما پیوند زدن تمامی مسائل به این مسئله ، در واقع بهانه ای برای حل نکردن مسائل مهم دیگر است.
در مورد خاص ما ، یعنی پرونده هسته ای ایران و نزاع اعراب و اسرائیل ، به چه معنا می توان این دو پرونده را به هم مرتبط کرد؟ به نظر می رسد این ادعا که بلندپروازی هسته ای ایران ریشه در نزاع اعراب و اسرائیل دارد و در صورت صلح اعراب و اسرائیل ، ایران دست از پرونده هسته ایش برخواهد داشت، چندان قابل دفاع نباشد. برنامه هسته ای ایران اگر چه تهدیدی برای اسرائیل است اما ارتباطی به نزاع اعراب و اسرائیل ندارد.به این معنا که در صورت صلح اعراب و اسرائیل ایران برنامه هسته ایش را متوقف نخواهد کرد .
احتمالا کسانی که پرونده هسته ای ایران را با پرونده صلح اعراب و اسرائیل گره می زنند ، بیش از هر چیز به همکاری دول عرب منطقه با پروژه تحریم ایران چشم دارند. باوردارم ، این تصور که همکاری دول عرب همسایه ایران با پروژه تحریم ایران در صورت صلح اعراب و اسرائیل بیشتر خواهد شد غیر منطقی است. دول عرب همسایه ایران ، بیش ازآنکه خود را مورد تهدید اسرائیل ببینند ، تهدید ایران را بالای سر خود حس می کنند. بسیار شنیده شده است که دول عرب منطقه در جلسات پنهانی با مسئولان آمریکایی و اروپایی نه تنها خواهان تحریم ایران می شوند ، بلکه درخواست حمله نظامی به ایران را هم دارند. اما چرا این دولتها چنانکه پیداست حاضر به همکاری آشکار در جهت تحریم ایرا ن نیستند؟ دلیل این امر را باید بیش از هر چیز در ضربه پذیری این دولتها در برابر ایران دانست. دول عرب همسایه ایران در برابر دستگاه امنیتی ایران در خارج بیش از آن در معرض ضربه هستند که بتوانند آشکارا به معارضه با ایران برخیزند. دولت ایران در سالهای اخیر از طریق سپاه قدس ارتباطات گسترده ای با گروههای تروریستی و افراطی سنی ، همچون القاعده برقرار کرده است.از سوی دیگر جمهوری اسلامی به عنوان تنها دولت منطقه که آشکارا حامی شیعیان است (در عراق و لبنان شیعیان گروهی در میان دیگرگروهها هستند)، دست بازی در ارتباط با شیعیان کشورهای عرب منطقه داشته است. ارتباطات گسترده ایران با شیعیان عربستان ، کویت ، بحرین و یمن ، ایران را قادر ساخته است تا هر گاه بخواهد این کشورها را با بحران مواجه کند. دولتهای عمدتا پادشاهی ، فاقد پشتوانه اجتماعی و ضعیف منطقه در برابر حکومتی عمیقا نظامی – امنیتی-ایدئولوژیک که هیچ حد و مرزی برای دخالت نمی شناسد سخت آسیب پذیرند ، آخرین نمونه چنین دخالتی را صرفنظر از دخالتهای مستمر در لبنان ، فلسطین ، عراق و افغانستان می توان در یمن دید که پای عربستان را هم به ماجرا باز کرد. به همین دلیل دولتهای عرب همسایه ایران که خود به قدر کافی در داخل مشکل دارند در هر صورت حاضر نخواهند بود خود را با کشوری قدرتمند مثل ایران درگیر کنند، مگر آنکه مطمئن شوند چنین اقدامی دولت ایران را چنان تضعیف خواهد کرد که دست سپاه به سوی سرزمین آنان بلند نخواهد شد. چنین پروژه ای یقینا تحریم نخواهد بود.ایالات متحده تنها در صورتی که برنامه ای جدی برای حمله نظامی گسترده به ایران که منجر به تغییر رژیم ایران شود داشته باشد ، شاید بتواند حمایت دولتهای عرب همسایه ایران را   جلب کند.اعراب به خوبی متوجهند که بسیار غیرمحتمل است که دولت اوباما به سمت چنین برنامه ای برود.در نهایت می توان به جرات ادعا کرد که گره زدن این دو پرونده به یکدیگر به لحاظ استراتژیک صحیح نیست ، چرا که چشم انداز نادرستی را پیش روی بازیگران موثر در منطقه قرار خواهد داد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست