سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آیا نسخه قرقیزستان دوای درد ایران است؟


امین ذال



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۱ فروردين ۱٣٨۹ -  ۱۰ آوريل ۲۰۱۰


حوادثی که در هفته گذشته در قرقیزستان رخ داد، در نوع خود کم نظیر بود. در طی مدت زمان کوتاهی دولتی رفت و دولتی دیگر بر سر کار آمد. چندین نفر از مقامات دولت وقت به دست مردم کشته شده و در مقابل نیز حدود ۱۰۰ نفر از معترضان جان خود را از دست دادند. و در نهایت هم حکومت توان مقاومت در مقابل مردم را نداشت و با فراری شدن رییس دولت، دولتی موقت جای آن را گرفت. این اتفاقات اما برای بسیاری از ایرانیان نیز جالب توجه بود و بسیاری را به هیجان آورد که آری! کمی پایداری و سماجت کافی است تا این مدل مبارزه نیز در ایران به برکناری دولت بیانجامد و چه فرصت هایی که از دست داده ایم وگرنه اکنون می توانستیم به جای تحمل هر روزه این دولت و این حکومت به فکر نوشتن قانون اساسی جدید و فراهم آوری مقدمات برگزاری انتخاباتی آزاد در شش ماهه آینده باشیم. اما ببینیم آیا واقعا مدل انقلاب هایی از جنس قرقیزستان در ایران امروز ما شدنی است؟ و آیا در صورت امکان، اصولا نفع این قبیل انقلاب ها به نفع حرکت آزادی خواهی مردم ایران نیز می باشد یا خیر؟

ابتدا به سوال اول می پردازیم. به نظر می رسد تفاوت زیادی میان «حکومت مستقر» در ایران با قرینه قرقیزی آن وجود دارد. البته مرادم از قدرت حکومت، توانایی برقرار نگه داشتن تاج و تخت و سرکوب مخالفین است. چرا که اگر میزان مشروعیت را نیز به عنوان یکی از ارکان قدرتمندی حکومت ها در نظر بگیریم، بدون شک جمهوری اسلامی در ضعیف ترین نقاط عمر سی و چند ساله خود قرار دارد. اما صرف نظر از قدرت مشروعیت، به نظر می رسد که حکومت ایران از قدرتمندی زیادی برای مقابله با مردم (نسبت به نمونه قرقیزی) برخوردار است. البته قصد ندارم که با تعاریف وهم آلود از حکومت ایران، در میزان قدرت آن اغراق نمایم. اما آنچه که مشخص است، در حال حاضر حکومت این توانایی را دارد که تعداد زیادی از افراد را برای نگه داشتن خود بسیج نماید. اگر تا قبل از کودتای ۲۲ خرداد تعداد و نوع این افراد بیشتر بود، اما بعد از کودتا، با ریزشی که در میان افراد به قول معروف حزب اللهی طرفدار حکومت صورت گرفت، در حال حاضر عمده طرفداران حکومت در میان طبقه نافع از این حکومت می باشد. نیروهایی که عمدتا در نهاد های نظامی یا شبهه نظامی فعالیت می کنند و اتفاقا حکومت نیز به مقدار کافی برای آنها سنگ تمام می گذارد. این نیروهای طرفدار از حکومت هم تا وقتی که منبع ارتزاقشان، که همان پول و امکانات حکومت است، قطع نگردد تا آخرین لحظات نیز از این حکومت جانبداری می کنند. همچنین تجربیات سالیان طولانی نشان داده است که برای حکومت (و بالطبع برای این افراد) ریختن خون انسان ها چندان دشوار نیست.

حال این شرایط را مقایسه کنیم با حکومت وقت در قرقیزستان. دولتی به شدت متزلزل که حتی قدرت دفاع از وزیران ارشد کابینه را نیز ندارد. در آخرین ساعات سرنگونی، دولت از کم بود نیروهای نظامی گلایه می کرد و آنطور هم که مشخص است نیروهای نظامی و طرفداران حکومت بسیار بسیار شکننده بودند. اما در ایران به علت پول سرشاری که از فروش نفت نصیب حکومت ها می شود، حکومت همواره قدرت بسیج کنندگی نیروهایی را دارد که تا بیخ دندان مسلح اند. ساده است تصور آنکه در صورت هجوم مردم مثلا به صدا و سیما، مردم با چه سدی از قوای نظامی با تسلیحات فوق سنگین مواجه خواهند شد. در صورتی که در قرقیزستان نیرویی نبود تا حتی از تلوزیون دولتی آن محافظت نماید. بنابرین تا وقتی که حکومت قدرت بسیج و بکارگیری چنین نیرویی را دارد، امکان آنکه بتوان در یک یا روز دولت مستقر را سرنگون کرد سرابی بیش نیست.

اما به نظرم سوال دوم مهم تر می باشد. آیا بر فرض اینکه توانستیم با شیوه های شبیه قرقیزستان حکومت را جابجا کنیم آیا فایده ای از این حرکت می بریم؟

اولین اتفاقی که خواهد افتاد کشته شدن تعداد بی شماری از مردم خواهد بود. اگر در قرقیزستان با جمعیت و گستردگی به مراتب کمتر از ایران و با حکومتی کم توان تر در مقابله با مردم، در یک روز قریب به ۱۰۰ نفر از مردم کشته شدند. آیا می توان برآوردی برای تعداد تلفات احتمالی در ایران ارائه داد؟ دوستانی که به قاطع و بُرنده بودن حرکات اینچنینی تاکید دارند، آیا حاضرند در مقابل خون های ریخته شده صدها انسان جوابگو باشند؟ حکومتی که در تظاهرات مسالمت آمیز از ریختن خون مخالفانش ابایی ندارد، معلوم است که در صورت رودررویی نظامی چه بلایی بر سر مردمانش خواهد آورد!

در ثانی، بر فرض اینکه با ریخته شدن خون تعداد زیادی از مردم تغییری در حکومت صورت گرفت، از کجا معلوم که حکومتی که از دل این حوادث بیرون می آید مقبول و مناسب برای جنبش آزادی خواهی ایران باشد؟ در چنین شرایطی که «زور» میدان دار بازی تصاحب دولت باشد، قطعا نیروهای طرفدار آزادی و دموکراسی بر مسند قدرت نخواهند نشست. در بهترین حالت شبیه انقلاب ۵۷ خواهد شد که بعد از پیروزی، تازه نوبت به قلع و قمع نیروهای انقلابی رسید. در همین قرقیزستان، قربان بیک باقی یف خود کسی بود که بعد از انقلاب مخملی این کشور در ۵ سال پیش بر مسند قدرت نشست و امروز به دست مردم فراری شده است. تازه در انقلاب ۵ سال پیش نه میزان خشونت ها به این مقدار بود و نه سرعت رخداد اتفاقات!

بنابرین به نظر می رسد که تجویز نسخه قرقیزستان برای ایران بدون توجه به شرایط حکومت مرکزی و نیز عواید حاصل از آن (در صورت سرنگونی دولت) چندان با اهداف آزادی خواهی ایرانیان مقارن نخواهد بود.

milezok.wordpress.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست