سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

روز جهانی زن
پروسه ی ناتمام


امیرحسین لادن



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٨ اسفند ۱٣٨٨ -  ۹ مارس ۲۰۱۰


این هفته ما با برپائی جلسات ، گرد هم آئی و گقتگو ، روز جهانی زن را ارج می نهیم. در سال ۱۹۷۵ سازمان ملل ، هشتم مارس را به‌عنوان «روز جهانی زن» برسمیت شناخت.   این پیروزی که پس از نزدیک به دو قرن مبارزه برای کسب عدالت و برابری بدست آمده است ، هنوز نه کاملاً گسترش جهانی یافته و نه از نظر روابط انسانی توانسته بر خرافات ، سُنّت و مذهب فائق شود.
زنان در غرب بطور نسبی از مزایای بیشتری برخوردارند تا کشورهای در حال توسعه و سُنّتی ؛ برای مثال در چین ، هندوستان ، ترکیه ، گرجستان ، آذربایجان ، ارمنستان و دیگر جمهوری های جدا شده از جماهیر شوروی و اکثر کشورهای در حال توسعه و مذهبی ، فرزند پسر به فرزند دختر ترجیح داده می شود. این طرز فکر زائیده‍ی عوامل فرهنگی ، مذهبی و اقتصادی است: در بعضی کشورها فقط پسر می تواند وارث زمین باشد ؛ سهم ارثِ پسر دوبرابر سهم دختر است ؛ پسر عصای دست پدر و مادر در پیری است ؛ دختر پس از ازدواج به خانواده‍ی شوهر تعلق دارد و هنوز در بعضی از کشورها ، خانواده از نظر مالی نیاز به شرکت پسر در تأمین امرار معاش دارد. این عوامل باعث ترجیح فرزند پسر به دختر می باشند.
تبعیض جنسی و منزلت پائین زن ریشه در سُنّت و مذهب دارد. مرد سالاری و پدر سالاری ، اطاعت زن از مرد ، قوانین ارث ، تثبیت و بقای نام خانواده همه از سُنّت های اجتماعی هستند. نشریه‍ی لوموند دیپلماتیک می نویسد: "در چین، تایوان و کره جنوبی، نبود فرزند پسر به معنای انقراض دودمان خانواده و آئین پیشینیان است. در مذهب هندو، از آن جائی که این پسر است که از لحاظ سنتی با مرگ پدر و مادرش مسئول آئین خاک سپاری آنان است ، نبود او پدر و مادر را به سرگردانی جاودانه محکوم می کند. در هندوستان و در چین دختر در نزد پدر و مادر فقط به صورت گذرا زندگی می کند. با ازدواج آنان را ترک می کند که خود را وقف خانواده شوهرش کند و دیگر به هیچ وجه مدیون پدر و مادرش نیست. روستائیان چینی می دانند که چون حق بازنشستگی دریافت نخواهند کرد ، برای روزهای پیری خود باید پسر بزرگ کنند. بر اساس یک ضرب المثل چینی ، بزرگ کردن یک دختر یعنی شخم زدن زمین دیگری ؛ و ضرب المثل هندی در اینمورد می گوید: یعنی آبیاری کردن باغچه‍ی همسایه." (۱)   
امروز این تضاد در بعضی از کشورها حتی از چارچوب حق حیات بیرون زده است و این تبعیض از تکنولژی جدید نیز برخوردار است. مادرهای جوانِ حامله با پرداخت معادل ده دلار با استفاده از اِکوگرافی (سیستم اولتراساند) از جنسیت جنین آگاه می شوند و دخترها را سقط می کنند ؛ در ضمن تأسف بار بودن این عمل ، سقط جنین از کشتن نوزاد دختر که در دهات و قصبات صورت می گیرند ، انسانی تر است.
میلیون ها زوج جوان در هندوستان ، چین ، تایوان و سنگاپور با استفاده از پیشرفت های علمی – فنی ، امکانِ مداخله در مورد جنس اولاد را بدست آورده اند. آنان با بهره گیری از آزمایش اِکوگرافی و آگاهی از جنسیت ، با توسل به سقط جنین به امید دست یابی به یک فرزند پسر دوباره حامله می شوند. در این کشورها تعداد تولد نوزاد پسر ، بیش از بیست در صد از نوزاد دختر بالاتر است. از عواقب فاجعه انگیزِ این اعمال ، بهم زدن تعادل نسبی آماری زن و مرد خواهد بود که می تواند در آینده نزدیک همه‍ی محاسبات را متزلزل کرده و بنیاد خانواده را بر هم ریزد.
شرکت مشتاقانه‍ی و داوطلبانه زنان و مادرانِ مستقل ، مرفه و تحصیل کرده‍ی چینی و هندی در این پروسه بسیار شگفت انگیز است! همچنین مسأله‍ی جهیزیه‍ی دختر یک نقش تخریبی در موقعیت زن بوجود آورده است. "در هندوستان ، افزایش اخیر مبلغ جهیزیه که موجب می شود تهدید هر چه سنگین تری بر تعادل اقتصادی خانواده وارد آید یکی از انگیزه های اصلی حذف دختران به شمار می آید. داشتن یک دختر از جمله در محافل مرفه جامعه به عنوان تقدیر بد محسوب می شود. به هنگام ازدواجش می باید بخشی از ثروت خانوادگی را به عنوان جهیزه به خانواده‍ی داماد تحویل داد. در حالی که ازدواج یک پسر ، ورود مقدار قابل توجهی پول به خانواده در پی دارد. شما سه دختر دارید ، پس ورشکته اید. سه پسر دارید ، پس نجات یافته اید!" (۲)      
نشریه‍ی لوموند دیپلماتیک می نویسد: "حذف دختران توسط سقط جنین گزینشی ، رفتار نابرابر با کودکان برحسب این که دختر یا پسر باشند ، پایگاه اجتماعی درجه دوم و شرایط بهداشتی که منشا افزایش مرگ و میر دخترکان و بزرگسالان زن است، به همان اندازه ویژگی هائی هستند که به کمبود زن می انجامد. ... اگر فرزند آینده او پسر باشد، با شکیبائی درانتظار رویداد مبارک خواهد ماند. ولی اگر دختر باشد ، بر سر یک دو راهی قرار خواهد گرفت: اگر دختر را نگه دارد آیا موقعیت دیگری برای داشتن پسر وجود خواهد داشت؟ ودر اغلب موارد ، به جای چشم پوشیدن از یک پسر ، با تصمیم به سقط جنین ، خود را از شر دختر خلاص می کند." (٣)
آیا زن و مرد هر دو انسان هستند ؟ آیا زن بودن و یا مرد بودنمان ، از انسانیت مان میکاهد و یا به آن می افزاید؟ آیا غیر از آنستکه ما مکمل یکدیگریم و هیچ کداممان به تنهائی بقا نداریم و محکوم به نیستی ، هستیم؟ قانون طبیعت حکم بر آن دارد که راز بقا در وجود هر دوی زن و مرد باشد ؛ نه مرد در این راز سهم بیشتری دارد و نه زن سهم کمتری. برای آنانکه خدا پرستند ، تورات می گوید: "خدا آدم را بصورت خود آفرید ... ایشان را نر و ماده آفرید." قرآن می گوید: "ای مردم ما شما را مرد و زن آفریدیم."
نبودی زندگی گر زن نبودی    وجود خلق را مبدائی ایزن (۴)
تأسف آور است که در قرن بیست و یکم ، قرن کامپیوتر و تسخیر فضا ؛ با وجود این همه ثروت ، امکانات ، اکتشافات و تکنولژی پیش رفته ،هنوز سه چهارم سرنشینان کره‍ی زمین نا آگاه ، گرفتار خرافات و محکوم به اعمال دوران بربریت هستند. آیا پروسه‍ی تکامل انسان هنوز نا تمام است ؟ و اندیشه‍ی ما تکامل نا یافته است ؟ آیا بدینجهت قادر به پیروزی بر این تبعیض های ساختگی مردسالاری نیستیم ؟ که نیمی از انسان ها را از ارزش واقعی خود محروم کرده ایم !   
مردسالاری یک فاجعه و یک عامل بازدارنده‍ی تاریخی است که نقشی بس تخریبی در پیشرفت تمدن و تکامل بشر داشته است. نجات از در ماندگی مردسالاری در گروی حذف سُنّت های تخریبی ، ایجاد زمینه های مساعد و مساوی و تغییرات قانونی است: اول - آموزش و پرورش باز ، گسترده ، یکسان و مستمر برای دختر و پسر و آگاهی عمومی از مضررات پدیده‍ی مردسالاری ؛ دوم - پرداخت دستمزد یکسان برای کار مشابه ، ترفیع رتبه و ترقی بر اساس توانائی ؛ سوم – تساوی مبلغ جهیزه‍ی دختر و مخارج ازدواج (بعهده‍ی خانواده‍ی پسر) ؛ چهارم - تغییر قانون ارث و قوانین نامساوی مدنی است. پنجم - بر قراری قوانین عادلانه‍ی یکسان برای همه انسانها و حذف کامل تبعیض از صحنه های اقتصادی و اجتماعی و ششم - آزادی شرکت در انتخابات برای تمام مقام های قضائی و سیاسی کشوری است.

با برخورداری از آموزش و پرورش باز و یکسان ، با آگاهی از مضررات مردسالاری ، با حذف قوانین سُنّتی و جایگزینی آنها با قوانین عادلانه و قوانین حقوق بشر و بهره گیری گسترده از تکنولژی ارتباطی و رسانه ای بمرور بر سیاهی ناشی از مردسسالاری پیروز می شویم و زن به جایگاه والی خود در اجتماع دست مییابد. آنروز را روز انسانیت نام می نهیم.
تحمل و سکوت در مقابل تبعیض و بی عدالتی ، تأئید و شرکت در این ظلم و بی عدالتی است. با عواملی که موجب برتر شمردن مرد و ناچیز گرفتن زن می شوند باید مبارزه کرد. مردسالاری غیر از کنترل مرد بر زن نیست. حجاب و پوشش نیز جزئی از این کنترل می باشد. اجباری بودن حجاب را باید برای همیشه ریشه کن کرد.   

مر مرا هیچ گنه نیست بجز آنکه زنم    زین گناه است که تا زنده ام اندر کفنم
من سیه پوشم و تا این سیه از تن نکنم    تو سیه بختی و بدبخت چو بخت تو منم (۵)
   
چرا باید روز زن داشته باشیم ؟ مگر روز مرد داریم که روز زن داشته باشیم ؟ آیا منظورمان اینستکه هر روز روزِ مرد است و فقط یک روز در سال روز زن ؟ آیا روز زن ، خودش دلیل بر سیستم مردسالاری نیست ؟
امیر حسین لادن
ahladan@earthlink.net

(۱) نشریه لوموند دیپلماتیک ژوئیه ۲۰۰۶
(۲) و (٣) همان منبع   
(۴) دیوان اشعار ملک اشعراء بهار   
(۵) کلیات میرزاده‍ی عشقی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست