سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جمهوری اسلامی بعد از ۲۲ بهمن و جنبش مردم برای بزیر کشیدن آن!


مجید حسینی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۲ اسفند ۱٣٨٨ -  ٣ مارس ۲۰۱۰


بدنبال ۲۲ بهمن بحث حول رویدادهای این روز، جمهوری اسلامی بعد از آن، اپوزیسیون خانوادگی اش، جنبش اعتراضی مردم، سیاست کشورهای غربی در قبال تحولات ایران درمیان نیروهای سیاسی چپ و راست بالا گرفته است. همه بر این تاکید دارند که در پرتو رویدادهای این روز اوضاع تغییر کرده و تعاریف جدیدی از اوضاع بدست داده اند و این نوشته به همین موضوع می پردازد.

جناح خامنه ای مراسم ۲۲ بهمن را بنام پیروزی خود بر جناح رقیب، بنام "حمایت ۵۰میلیونی" در بوق کرده است و میخواهد از آن "حمایت" و از آن "پیروزی" سکوئی برای سروسامان دادن به وضع خود و گسترش حمله به مردم بسازد. مهدی کروبی در پیام سوم اسفند ۱٣٨٨ بطور ضمنی برتری جناح رقیب را پذیرفت و نوشت: " .... مجوز بدهید که در میدانی از تهران راهپیمائی از طرف ما بر گزار شود تا اقلیت و اکثریت مشخص گردد." قبلا به همین طریق، حتی صریح تر از آن، همین جناح اصولگرایان به کاری بودن ضربه ای که مردم معترض در روزهای ۱٣ آبان و روز "عاشورا" به پیکره کلیت نظام زده بودند اعتراف کردند. واقعیت این است که آن ضربه ها توازن بین دو جناح حکومتی را به نفع جناح خامنه ای سنگین تر کرد، پایه حوادث ۲۲ بهمن را گذاشت، توازن جدیدی بین جناحها ایجاد کرد، جناح سبز را به ابراز همدردی آشکارتر با نظام، به همراهی آشکارتر با خامنه ای برای حفظ نظام کشاند و به "ساختارشکنان" و به "افراط کاران" ی که در این دو روز علیه جمهوری اسلامی شعار دادند و مزدوران سپاه و بسیج را تنبیه کردند حمله بردند. ترس از تکرار این حوادث در سالگرد انقلاب ۵۷، ترس از قدرتمندترشدن جنبش مردم برای بزیر کشیدن جمهوری اسلامی، جناح سبز را به حاشیه رانده است و میدان را برای اصولگرایان، بعنوان جناحی که سرکوب را تنها راه نجات نظام می داند بازتر نمود. در این روز خامنه ای از جناح رقیب پیشی گرفت، فوائد سرکوب خود، فوائد روی آوری سبزها به جناح اصولگرایان را به رخش کشید. ۲۲ بهمن روز تقابل مشترک هر دو جناح رژیم با مردم سرنگونی طلب بود. در هم چون وضعیتی دولت اسلامی توانست با سرازیر کردن نیرو از سراسر کشور و تمرکز حمله بر تهران این روز را از سر بگذراند. در این روز، تشتت در میان صفوف سبزها آشکارتر گردید و رفسنجانی درمراسم شرکت کرد و چند خیابان آنطرف تر سر مهدی کروبی را شکستند و فراری اش دادند.


اگربشود جناح خامنه ای را برنده ۲۲ بهمن و سبزها را بازنده آن به حساب آورد، بازندگان این روز هر دو جناح حکومتی اند و پیروز آنرا مردمی باید دانست که در تهران و شیرازو اصفهان و سمنان با شعارهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر ولایت فقیه و آزادی زندانیان سیاسی و با پرت کردن حجابها از بالای سر بزرگترین تدارک سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی عبور کردند. هنوز تکلیف جنگ بین مردم و جمهوری اسلامی و صف آرائی بین این دو در برابر هم به سرانجام نرسیده و حریف اصلی نظام در صحنه است ترس از تحرک آتی آن دلهره سران دولت اسلامی را به حد نهائی رسانده است. اما خارج از تبلیغات و جنجالهای رژیم، دولتی که به حال و روزی افتاده است که بقاء و نفس وجودش در ۱٣ آبان و ۶ دیماه و در بسیاری از روزهای دیگر به خطر می افتد و با تدارک نظامی برای ۲۲ بهمن که از یک ماه قبل سرگرم اش بود، خود را پیروز میخواند، جان بدر بردنش را "حماسه" مینامد، معلوم میشود چنین دولتی حالش خوب نیست و مرگ را در چند قدمی خود می بیند. در حقیقت دولت جمهوری اسلامی ضعیف تر و ضربه پذیرتر از تبلیغاتی است که حول شاخ و بال خود بعد از ۲۲ بهمن براه انداخته است و این را جنبش اعتراضی مردم حس کرده اند و عدم آلترناتیو چپ و یا راست در برابر آن تنها عامل ماندگاری این رژیم جانی تا کنون بوده است. وجود فراکسیون در مجلس، مناظره های تلویزیونی سران حکومت، بستن زندان کهریزک، مقصر دانستن قاضی مرتضوی، تعیین هیئت برای تحقیق پیرامون جنایت در کوی دانشگاه، ماندگاری رفسنجانی در مجلس خبرگان، امکان فعالیت تقریبا آزادانه سران جنبش سبز، تحمل جناح "فتنه" در بغل دست حکومت، ناشی از "دمکراسی" خواهی جمهوری اسلامی نیست و اوضاع آشفته درونی آن را نشان میدهد. هیولای خیزش مردم سایه مرگ را بر بالای سر این صف متشتت گسترده است.


بنابراین نتیجه مهم حوادث ۲۲ بهمن، تضعیف و بقول بعضی ها پایان جنبش سبز نیست، بلکه مسجل شدن ناتوانی دولت اسلامی بر اعاده نظم بر جامعه از نظر طبقه سرمایه دار ایران و کشورهای غربی است. حاشیه ای شدن بیشتر سبزها، نظرها و توجه طبقه بورژوازی ایران را بر ناکارائی جناح اصولگرا متمرکز کرده است. ۹ ماه تمام است این دولت با تمام قدرتش با مردم در افتاده است، ۹ ماه است این دولت فرصت دارد که بار دیگر صلاحیت حکومت کردن خود را نشان طبقه سرمایه دار ایران بدهد و قیام مردم را خاموش سازد. اما این جناح نه تنها نتوانسته در این مدت خیزش مردم را به عقب براند، به انسجام نظام حکومتی آن و نهادهای اصلی اش از طرف مردم ضربات جدی وارد شده است. اگر روزهای ۱٣ آبان و "عاشورا" موقعیت ضعیف سبزها را ضعیف تر کرد، روز ۲۲ بهمن تردیدهای جدی در مورد دولت اسلامی و فوائد نگاهداری اش در میان طبقه بورژوازی ایران و در غرب و در میان کشورهای خاورمیانه را تقویت نمود. از نظر اینها وجود خود این دولت دارد به منشاء خطر برای حفظ سرمایه و مناسبات آن تبدیل میشود. ادامه بحران سیاسی در ایران، مقاومت و تعرض مردم، "خطر" وارد شدن آنها به جنگ و گریز خیابانی با دولت اسلامی، رشد عدالتخواهی در ابعاد اجتماعی، امکان بمیدان آمدن طبقه کارگر برای شکل دادن به نظام سیاسی آتی، استراتژیسین های بورژوائی را به خطیر بودن اوضاع آگاه کرده است. اینها میدانند دست بالا داشتن جناح خامنه ای در ۲۲ بهمن نتیجه پیروزی جناح خامنه ای بر جنبش اعتراضی مردم نبود، بلکه محصول ناتوانی سبز در مهار این جنبش بود. مشکل اصلی اینها نخواستن این دولت از طرف مردم است و این مشکل به جای خود باقی است. کشورهای مرتجع خاورمیانه، امارات خلیج و خلیفه های گمارده شده این منطقه از ادامه و تاثیر مبارزات آزادیخواهانه مردم در ایران بر خاورمیانه نگرانند و این نگرانی عاملی است در تغییر سیاست آنها نسبت به جمهوری اسلامی و همکاری بیشتر این کشورها با غرب. این همکاری احتمالا از کانال مخالفت شدیدتر با برنامه اتمی ایران و حمایت آن از گروه های حماس و حزب الله و دخالت در عراق و غیره خود را نشان خواهد داد.


با ناامید شدن غرب از توانائی هر دو جناح برای آرام کردن مردم، با نگرانی کشورهای خاورمیانه از ادامه این اعتراضات و در راس آنها با رادیکالتر شدن آن و قدرت گیری اجتماعی چپ و کمونیسم در جامعه، معادلات و محاسبات پیشین بهم خورده است. امکان اینکه در قالب و نام دیگری و یا در اشکالی دیگر آلترناتیوی بورژوائی دیگری را برای کنترل اوضاع به جلو بفرستند هست و زمینه اش فراهم آمده است. تغییر در اوضاع منجر به تغییر در آرایش سیاسی سرمایه داران، به چاره اندیشی جدید آنها بعنوان راه حل جدید به مجموعه احتمالات ممکن در سیر تحولات ایران اضافه شده است. ادامه وضع موجود و کشمکش مردم با دولت منجر به شکل گیری تشکلهای توده ای و بکار افتادن ابتکارات و روشهای جدید مبارزاتی در شهرها خواهد شد. تا پیش از این تحولات ترس از قدرت گیری چپ و کمونیسم در ایران، ترس از بالا رفتن سطح توقعات مردم از زندگی، اقشار مختلف بورژوازی ایران را به سمت حمایت ازدو جناح حکومتی سوق داده بود. لایه هایی از آن برای حفظ مناسبات سیاسی و اقتصادی موجود و برای پس زدن مردم به اصولگرایان و یا به سبزها امید بسته بودند. خیل روشنفکران جیره خوار و رسانه های مختلف وابسته به این جناحها همراه با رسانه های غربی به نفع یکی از این جناحها شب و روز رو به مردم سمپاشی میکردند. اما با قطع امید کردن از سبزها بخش عمده طبقه بورژوا متوجه خطرناک بودن اوضاع و تنگ تر شدن دایره عمل جناح خامنه ای شده اند و مجبورند برای نجات مملکت چاره ای بیندیشند و سد جدیدی را در برابر مبارزات آزادیخواهانه و مدرن در جامعه ایجاد بنمایند.


اگر پیدا شدن سروکله جریان دیگری، اما مردم پسند تر خارج از حیطه این دو جناح بیکی از احتمالات ممکن بعد از ۲۲ بهمن تبدیل شده است، بازسازی ارتجاع اسلامی توسط جناح خامنه ای، کودتای نظامی، یا ادامه وضع موجود و در نتیجه آن فروپاشی نظام اسلامی از جمله احتمالاتی است که میشود به آنها فکر کرد. امکان وقوع هر یک از این احتمالات و نتایج سیاسی حاصل از آنها متفاوت اند و این جوانب مورد بحث این نوشته نیست. اما امکان اینکه حیزش مردم به سرنگونی جمهوری اسلامی منجر شود و چپ جامعه به نیروی قابل توجهی از نظر اجتماعی تبدیل بشود هست. متاسفانه نیروها و احزاب چپ تا کنون نتوانسته اند متناسب با اوضاع جوابگو باشند. سیر حوداث بهر شکلی پیش برود بطور یقین نظام اسلامی موجود در شکل و قواره فعلی باقی نخواهد ماند و مردم در ایران، جوانان، کارگران و زنان این نظام قرون وسطائی را نمی خواهند.

مجیدحسینی
majid.hosaini@gmail.com
k.mobarez@yahoo.se
۲ مارس ۲۰۱۰


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست