سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بیائید هشت مارس امسال را
به روز جهانی زن ایرانی تبدیل کنیم


منیره کاظمی


• هشت مارس فرصت مناسبی است برای همراه کردن جنبش های دیگر با جنبش زنان، برای همراه کردن زنان و مردان برابری طلب سراسر جهان. بیائید هشت مارس امسال را به روز همبستگی بین المللی با زنان ایرانی علیه حکومت زن ستیز جمهوری اسلامی تبدیل کنیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۷ بهمن ۱٣٨٨ -  ۱۶ فوريه ۲۰۱۰


شیرین عبادی: تا زمانی که زنان به حقوق انسانی خود دست نیافته اند در هیچ کجای دنیا عدالت و آزادی وجود نخواهد داشت.


در آستانه سی و یکمین سالگرد اولین هشت مارس پس از به قدرت رسیدن اسلامیست ها به سر میبریم. روزی که زنان آگاه به حقوق انسانی خود به خیابان ها آمدند و علیه اولین حکم حکومتی و یا در حقیقت علیه اولین کلنگ بنای حکومت مستبد و توتالیتر مذهبی دست به تظاهرات زدند. آنها فریاد زدند "ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم" ، "آزادی نه شرقی، نه غربی، جهانی است". در آن زمان نه تنها دنیا فریاد آن زنان را نشنید، بلکه آنها از سوی مدعیان سکولاریته، لائیسیته و حتی آته ایست ها نیز در مقابل اسلامیست ها تنها گذاشته شدند.

آنروز گفتمان غالب در حمایت از زحمتکشان و رد هر چه نشان از غرب داشت، خلاصه میشد. در آن گفتمان "زن بی حجاب"، به مثابه عامل نفوذ فرهنگ غربی شناخته شد و مورد بی اعتنایی بخش مهمی از مبارزان غیرمذهبی قرار گرفت. در مقابل اما زن محجبه بود، که توده های عامی لشگر زحمتکشان را تداعی می کرد. پس تظاهرات زنان بر ضد اجباری شدن حجاب، که توسط زن مدرن شهری انجام میگرفت، در نظر بسیاری از آنان نه مسئله ای مربوط به زنان کارگر و زحمتکش بلکه تنها دغدغه قشر اندکی از زنان بورژوا قلمداد شد. تا آنجا که حتی برخی از زنان فعال و انقلابی با احساسات برانگیخته از مبارزه علیه امپریالیسم غرب خفت و حقارت اجبار آن را به جان خریدند و با حجاب در جامعه ظاهر شدند.

سال ها گذشت تا در داخل و خارج از کشور نطفه های مبارزه فمینیستی شکل گرفتند.
حرکت ها و جمع های فمینیستی خارج از کشور درافشا و شناساندن تبعیضات قانونی و به خصوص قوانین زن ستیز رژیم اسلامی به غیر ایرانیان نقش اساسی را ایفا نمودند. آن ها از یک سو با آگاه گری فمینیستی و تابوشکنی در مقولات جنسیتی در میان خود (حقوق زن در خانواده، خشونت های خانگی، به رسمیت شناختن حقوق همجنس گرایان و...) و از سوی دیگر با تاثیر گزاردن در خانواده های ایرانی مقیم خارج از کشور موفق به انجام تغییرات محسوسی در مدرن شدن روابط انسانی شدند. اگرچه این فعالیت ها از یکپارچه گی لازم برخوردار نبود و نمی توان آنها را به عنوان یک جنبش اجتماعی مدنظر داشت، ولی هیچ گاه نمیتوان تاثیر آنان را در تغییر دیدگاه های ایرانیان خارج از کشور و حتی تا حدی در داخل ایران نادیده گرفت.

در ایران نیز زنان با تشکیل محفل های مختلف در خانه ها به بارور شدن خود و اطرافیانشان کوشیدند. به خصوص بعد از به بن بست رسیدن فمینیسم اسلامی، جنبش نوین فمینیستی رشد و نمو دیگری یافت. به مرور گردهمایی های خانگی به انجمن ها و برگزاری مراسم های روز زن تغییر شکل یافت و به ایجاد اکسیون ها و کمپین هایی متفاوت و با خواست های مشخص انجامید. این اشکال مبارزات علنی زنان بود که علیرغم سلطه گفتمان بنیادگرایی مذهبی در اجتماع، مفاهیم و اصطلاحاتی مانند کودک آزاری، خشونت خانگی، تبعیض جنسیتی، مردسالاری، حقوق بشر، حقوق زنان، فمینیسم، زن ستیزی، پدرسالاری، برابری حقوقی و غیرو را متداول کرده و گفتمان و نگرش های غالب را کمرنگ و یا بی رنگ ساختند. این تداوم و فراگیری جنبش متشکل زنان ایران بود که صریحتر و شفاف تر از هر جنبش دیگری برای دستیابی به برابری با رجوع به ارزش های جهانشمول مطرح و دنبال شد.

در حقیقت جنبش زنان ایران در سی و یک سال گذشته ثابت کرد، تا زمانی که به گروه و یا قشری تبعض رواداشته میشود، نمی توان به جامعه ای دموکرات و برابر دست یافت. از همین رو نیز مبارزه و مقاومت غیرخشونت آمیز آنان چه فردی و چه در کمپین های متفاوت از جمله "کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز" برای برابری جنسیتی تاثیر شایانی در رشد و گسترش جنبش دموکراسی خواهی داشته است.
پس از "انتخابات" خرداد ماه و تقلب آشکار قدرتمندان اسلامی، زنان ایرانی با حضور فعال و مستمر خود در مبارزات خیابانی، جنبشهای دانشجویی، تشکلهای صنفی، ارتباطات شبکه ای و با نوشتن مقاله، تهیه عکس و خبر، به راه اندازی وب سایت و وبلاگ، ساختن ویدئوکلیپ و آفیش و... نقش بسزایی در پیشبرد جنبش دموکراسی خواهانه ایفا کرده اند.

از یاد نباید برد که تشکل زنانی موسوم به "مادران عزادار" در زنده نگه داشتن تداوم مبارزه و مقاومت چه نقش به سزایی ایفا کرده اند. آنها از یک سو میدانی همیشگی در مقابله با دژخیمان و مزدوران آنان برای تازه نفس ها مهیا کرده اند و از سوی دیگر سمبول و ایده ای شدند برای به میدان آمدن زنان ایرانی خارج از کشور که تاکنون زمینهء مناسبی برای فعالیت های خود نیافته بودند. و این زنجیری است که حلقه های آن هر روز بیشتر و بیشتر میشود و می رود که به دور کره خاکی انسان ها را به هم پیوند دهد.

فراموش نکنیم که خواست لغو تبعیضات جنسی و پوشش اجباری به معنی خواست فروپاشی نظامی است که پایه اش بر تبعیض و استبداد قرار گرفته. نقض همیشه گی ابتدایی ترین حقوق انسانی زنان یکی از اصلی ترین و مهترین رکن های حکومت اسلامی در سی و یکسال گذشته بوده است. زن ستیزی این رژیم با لغو قانون حمایت از خانواده بوسیله خمینی وسر دادن شعار« یا روسری یا تو سری» آغاز و با ثبت و به اجرا گذاشتن قوانینی بر اساس قوانین شرعی تبعیضات جنسیتی ادامه یافت (از جمله وجود قانون ارتجاعی و غیرانسانی قصاص، ممنوعیت زنان از قضاوت و یا ریاست جمهوری که تنها متعلق به رجل سیاسی مسلمان و آنهم معتقد به شیعه هست، مقبول بودن اعتبار شهادت زن به عنوان نیمی ازاعتبار شهادت مرد، داشتن حق ارث نصف برای دختر و یا کمتر از آن از شوهر، در صورت به قتل رساندن فرزند، مرد مشمول دیه میگردد ولی زن مشمول مجازات قصاص می گردد، نداشتن حق حضانت فرزندان، حق طلاق و...).

سالگرد بیست و دوم بهمن که سال روز برپایی حکومت زن ستیز اسلامی و در حقیقت سرآغاز نوینی برای ترویج اسلامیسم و صدور خشونت منشا گرفته از آن به دیگر کشورها نیز هست، برای دولتیان میتواند دلیلی باشد برای برگزاری جشن و سرور. اما آیا می توانست دلیلی نیز باشد که جنبش سبز دموکراسی خواه و سکولار را هم به خیابان کشاند؟ شاید بتوان گفت برای اعتراض آری، ولی اعتراض بدون هویتی مستقل در همان محلی که "جشن" برپا است و به شرکت دهندگان از خزینه دولتی هدایای نقدی و معیشتی اعطا میشود؟

دوستان و فعالین جنبش سبز داخل، برای دست زدن به اعتراضات وسیع و مقابله با حکومتی که هرگونه حقی را از شهروندان دریغ میدارد، به دنبال روز و مناسبت دیگری نگردید. چه روزی مناسب تر از هشت مارس روز جهانی زن، در سی و یکمین سالگرد تظاهرات زنان علیه حکم خمینی، علیه حجاب اجباری، علیه لغو قانون نه چندان ایده آل خانواده آن زمان، علیه ربودن آزادی های فردی، علیه نقض حق آزادی بر پوشش، علیه دریغ داشتن حقوق دموکراتیک شهروندی، علیه خواست دموکراسی و علیه تبعیض در ایران و یک کلام علیه حکومتی که فرمان رهبر و بنیان گزارش، ندایی بود از نبود جمهوریت در آن.

دوستان و فعالین جنبش سبز در خارج، به مراسم های مختلف این روز در شهرهای خود که از سوی زنان ایرانی و به خصوص از سوی غیر ایرانیان برپا میشود بپیوندید. با داشتن عکس و پلاکارد و با دادن پیام های همبستگی به این مراسم ها، خواست و مطالبات زن ایرانی و جنبش علیه تبعیض مردم ایران را در تم اصلی این مراسم ها بگنجانید.

هشت مارس فرصت مناسبی است برای همراه کردن جنبش های دیگر با جنبش زنان، برای همراه کردن زنان و مردان برابری طلب سراسر جهان. بیائید هشت مارس امسال را به روز همبستگی بین المللی با زنان ایرانی علیه حکومت زن ستیز جمهوری اسلامی تبدیل کنیم.

٢٠١٠/٠٢/١٦
منیره کاظمی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست