سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

۲۲ بهمن ۱۳۸۸، امسال و سال های پیش


دکتر حسین لاجوردی


• بدون تردید امروز زمان آن رسیده است که با آموختن از تجربه تمامی کشورهائی که مسیر دموکراسی را پیموده اند، با قبول آزادی و برابری و استقرار دموکراسی در "چارچوب ایران"، تمامی ما با حفظ دیدگاه ها و قبول رای واقعی مردم در کنار هم بنشینیم و به رای مردم احترام بگذاریم که این اندیشه هیچ چیز جز تفکر و منطق و قبول یک "پارلمان فکری" نخواهد بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۱ بهمن ۱٣٨٨ -  ۱۰ فوريه ۲۰۱۰


۲۲ بهمن امسال با سالهای پیش هم برای مردم ایران و هم برای حکومت جمهوری اسلامی تفاوت های بسیار پیدا کرده است.
۲۲ بهمن برای جمهوری اسلامی در گذر این سال ها، روز شادی و جشن و غرور و نخوت بود و نمایش هائی که رژیم آنرا " دهه فجر " و مردم آنرا " دهه زجر" لقب می دادند.
۲۲ بهمن برای مردم در گذر این سال ها، روز قبول اجباری و سکوت اختیاری در برابر سرکوب وحشیانه ای بود که انجام می گرفت و تحمل را جایگزین اعتراض کرده بود.
۲۲ بهمن امسال برای جمهوری اسلامی سال ترس و فروپاشی و درهم ریختگی است و تنها سالی است که آرزوی نیامدنش را خواهانند، امسال بر خلاف سال های پیش:
o شیرینی پخش نمی کنند و زندانیان را بصورت نمایشی عفو نمی کنند؛
o بلکه زندان میکنند، شکنجه می کنند، تجاوز می کنندو هر روز برای رعب و ترس مردم بیشتر و بیشتر از روز پیش بر طبل اعدام ها می کوبند.
۲۲ بهمن امسال برای مردم روز ایستادگی، استقامت، انرژی و امید است و تنها سالی است که مردم به پیشواز آن می روند، چرا که امسال بر خلاف تمامی سال های پیش:
ترس مردم از میان رفته است، چرا که شاهد آن هستیم که سرافرازانه و شجاعانه به میدان آمده اند و از آن گروه معدود پاسدار و بسیجی و لباس شخصی که وابسته و جیره خوار هستند دیگر ترسی ندارند.

توهم مردم از میان رفته است، چرا که تمام رژیم از اصول گرا و محافظه کار و اصلاح طلب را در بوته آزمایشی سی ساله دیده اند و امروز به نفی کامل رژیم و در تمامیت، کلیت و موجودیت آن برخواسته اند و ندای "جمهوری ایرانی" سر می دهند.

هشداری برای امروز و فردا
سه دهه بر آرمان خواهی ما و نسل های پیشین ما گذشته است، خواست های آزادیخواهانه ای که بدلیل نبود و کمبود آگاهی ها به فاجعه ای سی ساله منجر شد، آنروزها هیچ چیزی جز خوش بینی و آینده ای روشن مطرح نبود و به همین دلیل هم دیو استبداد مذهبی سه دهه تمام بر ایران تنوره کشید و این بدبختی و فقر و بی هویتی دست مایه اش شد.

امروز، روز فکر و تامل و هوشیاری است، گروهی از نمایندگان خارج از کشور همان حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی و با استفاده ای گسترده از امکانات بیگانگان در صدد نگاهداری بخش دیگری از حاکمیت هستند که با اشک ها و لبخند ها و دلسوزی های دایه ای مهربانتر از مادر، بحث "قانون اساسی اول" و دوران امام را مطرح می کنند.

امروز، آگاهی و هوشیاری حکم می کند که بطور دقیق و موشکافانه قانون اساسی باصطلاح اول جمهوری اسلامی و تفاوت هایش را با قانون اساسی امروز جمهوری اسلامی مورد بررسی هوشیارانه قرار دهیم و تفاوت های اصولی اش را که در اختیارات رهبر و رهبری در اصول ۵، ۵۷، ۱۰۷، ۱۰۹، ۱۱۰، ۱۱۱، ۱۱۲ و ۱۱٣ و حذف سمت نخست وزیری است را ببینیم.

امروز، باید بطور دقیق و روشن ۱۷۷ اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی را مورد مطالعه تیزبینانه قرار دهیم و ببینیم ضمن اینکه در بعضی از اصول مانند ۲٣(منع تفتیش عقاید)، ٣۷ (اصل بر برائت) و یا ٣٨ (منع شکنجه ) که رعایت حقوق ملت ذکر شده است و بسیار هم خوب است را نگاه کنیم و در عین حال سوال کنیم که آیا در این سی سال اجرا هم شده است ؟

و از سوئی دیگر به اصل ۱۷۷ قانون اساسی که بطور مشخص و در آخرین قسمت آن که قانون اساسی جمهوری اسلامی بدان ختم می شود، دقت کنیم:

اصل ۱۷۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی : " محتوای اصل مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقررات براساس موازین اسلامی و پایه های ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی و جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت و نیز اداره امور کشور با اتکاء به آرا عمومی و دین و مذهب رسمی ایران تغییر ناپذیر است."

آگاهی و هوشیاری ایجاب می کند که به نکات مشخص و روشن که در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد مراجعه کنیم و به مانند سه دهه قبل و این بار با تجربه ای سیاه و خونین، تجربه سیاه دیگری را برای فرزندانمان به ارث نگذاریم.

"پارلمان فکری" برای امروز و فردای ایران
بیشترین ما وجود تک حزبی، چه "رستاخیز" و چه "حزب الله" را بعنوان بزرگترین مانع و رادع دموکراسی و با تجربه ای سخت و خونین پشت سر گذاشته ایم و دیده ایم و مبارزه کرده ایم و تجربه ها اندوخته ایم، شاید بطور قطع و یقین امروز زمان آن رسیده باشد که قبول کنیم به رغم مبارزات بی شمار و گاه بسیار سخت و غم بار، هیچکدام ما نه در داخل و نه در خارج از کشور نتوانسته ایم به تنهائی و یا با یک حزب و سازمان به نجات کشورمان بپردازیم.

بدون تردید امروز زمان آن رسیده است که با آموختن از تجربه تمامی کشورهائی که مسیر دموکراسی را پیموده اند، با قبول آزادی و برابری و استقرار دموکراسی در "چارچوب ایران"، تمامی ما با حفظ دیدگاه ها و قبول رای واقعی مردم در کنار هم بنشینیم و به رای مردم احترام بگذاریم که این اندیشه هیچ چیز جز تفکر و منطق و قبول یک "پارلمان فکری" نخواهد بود.

دکتر حسین لاجوردی
رئیس انجمن پژوهشگران ایران
پاریس – بهمن ٨٨


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست