سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

راهپیمایی و حرکت اعتراضی ۲۲ بهمن
چرا بایستی شرکتی استثنایی و تاریخی داشته باشیم؟


رضا سالاری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٣ بهمن ۱٣٨٨ -  ۲ فوريه ۲۰۱۰


‫تاریخ صد ساله اخیر ایران همواره شاهد این تجربه تکراری تاریخی بوده که ‫ هر دولت یا رژیمی که فقط نفت فروشی پیشه کرده، و علیرغم ایجاد رونق و و تولید قدرت اقتصادی و سیاسی کشور، هر گاه با دمکراسی روبه رشد جهان دموکراتیک همگام نشده و معاود و متعارض مانده، اول حمایت ملتش را از دست داده، دوم تعداد زندانی ها و محکومین سیاسی اش افزایش تصاعدی پیدا کرده و سوم تحت تأثیر فشارهای مختلف جهان خارج، در نهایت بطریقی زمین خورده و یا واژگون شده است.
‫گرچه دموکراسی بی نقص ترین، بهترین و ایده آل ترین نوع حکومت نیست، ولی از بین تمام انواع حکومت های تجربه شده، امروز بعنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده که این شکل حکومت کم ضررترین و پایدارترین نوع حکومت ‫اکثریتی برای مردم بوجود آورنده اش میباشد. ‫هرچه سواد، دانش اجتماعی، سطح رفاه و اوضاع مالی، آگاهی سیاسی و بینش جهانی افراد یک کشور بیشتر باشد، اعتقاد وعمل به دموکراسی و داشتن آزادی سیاسی مسئولانه و حس و مشارکت در اداره کشور آنها بیشتر میشود. نمیتوان زمامدار کشوری مدرن و با اقتصاد، ولی غیردموکراتیک، برای مدتی طولانی بود. دلیل آن واضح و بسیار ساده است. فقط یک نظام دموکراسی میتواند به تمام نظرات، خواسته ها و مطالبات پویای همه افراد کشور، ‫از جمله کلیه اقلیتهای جامعه، بطور عادلانه و یکسان با حداکثر مشارکت مردم در نهادهای دولتی و خصوصی که خود بوجود آورده اند و خود نگهدارنده اش می باشند، پاسخ گو بوده و جامه عمل پپوشاند.
‫ولی ‫چرا دموکراسی فقط در غرب بوجود آمده و بیشتر در همانجا رشد کرده و نهادینه شده است؟
‫بطور سنتی از گذشته های دور، ‫توده مردم ایران از منظر تاریخی عمدتاً از یک طرف بندگان و وابستگان ذهنی ماوراءالطبیعه، اهورومزدا و یا الله، و از طرف دیگر رعایا، موالی، بردگان ، اطاعت کنندگان وفرمانبرداران بی اختیار قدرتمندان، اربابان، دهقانان، موبدان، امیران، شاهان، خلفا. سلطانان، حاکمان، فرمانروایان و یا دولتمردان ده و شهر و کشور خود بوده اند. سلسله مراتب قانون بندگی معمولاً از اطاعت همسر و فرزندان از پدر و پدربزرگ و جد شروع میشد و به اربابان و دهقانان، موبدان، دیوان سالاران، امراء ارتش، دربارو بیت حاکم مستبد و شاه یا سلطان و یا خلیفه یا امام، که بنوعی خود را نماینده و یا برگزیده خدا و یا قادر غیبی متعال می پنداشتند، ختم میشد.

دراویل رشد اقوام آریایی تا دوران اولین امپراتوریشان، شاید ‫اجرای این قانون اطاعت بی چون چرا و بندگی بسیار سودمند هم بوده و ای بسا موجب کشور گشائی، پیشرفت اقتصادی، اتحاد های بزرگ و نیرومند و ازدیاد بیش از حد تمرکز قدرت، که مورد لزوم یک امپراتوری جوان است، ‫می ‫شده. ‫درست نظیر جنگها و کشورگشائیهای قیصر روم ‫قدیم، امروز نگاه تاریخ به کلیه جنگها و کشورگشائیهای کوروش و داریوش ایران ‫کهن، رویکردی مثبت و نمونه هایی ازعوامل ایجاد پیشرفت و توسعه تمدن بشری ارزیابی می شود. اساساً ‫در آن زمانها، ‫تا دوران رنسانس اروپا، آزادی و دموکراسی مردم به مفهوم امروزی آن هیچگونه معنی و موضوعیتی نداشت.
‫شرایط ‫آمادگی شبه جزیره عربستان برای برپایی یک امپراتوری قوی ‫مذهبی سیاسی در قرن هفتم میلادی را میتوان به شرایط ‫ایران قبل از هخامنشیان در قرن ششم و هفتم پیش از میلاد ‫برای ایجاد امپراتوری هخامنشی تشبیه و توجیه کرد. ‫ ‫اگرچه ‫در هر دو زمان اطاعت و سر سپردن به فرمان مافوق عرف جامعه، عین قانون و سرپیچی از آن مستوجب مجازات شدید ‫می شد، میزان این استبداد رای اما درعربستان بمراتب خشن ترو ترسناکتر بود، چرا که فرمان و قانون حاکم و مافوق میتوانست با فرمان قادر متعالشان آنچنان که در کتاب مقدسشان نوشته شده و یا در احادیث و اخبارشان از سنت و دستور
رهبرانشان شنیده شده مساوی و یکی تلقی گردد.

‫ اما بمرور زمان این تجربه‫، که ‫ابتدا ‫پیشرفت دهنده بود و باعث ‫رشد و ‫گسترش امپراتوری در ‫قالب یک دولت مقتدر مرکزی ‫می شد، ‫کم کم ضد خود شده و اثرات نامطلوب ویژه خود را هم بوجود آورد‫، بطوریکه ‫بتدریج خلقیات و فرهنگ بی اختیار کردن ‫مردم ‫رشد کرد و ‫تا جائی پیش رفت که ‫دیگر ‫رفتار، پندار و گفتار ‫لازم برای اطاعت پذیری مطلق و سرفرود آوردن و بندگی و فرومایگی در مقابل ‫دولت ‫زورگو و مستبد، ‫امری نرمال جلوه گر ‫می شد و فرهنگ سلطه پذیری و بی ‫تفاوتی ‫بهمراه مسئولیت نپذیر‫فتن را ‫هنجار عمومی کرد. ‫نمونه های بارز و تاریخی چنین افول فرهنگی مردم را میتوان در‫‫ تاریخ ‫مربوط به اواخر ‫دوران دولت مقتدر ساسانی برای مردم ایران و در اواخر ‫دوران حکومت خلفای عباسی برای مردم مسلمان جهان اسلام جستجو کرد.

‫با شروع ترقی و پیشرفت علم و تکنولوژی در اروپای قرن شانزده، بسبب ‫گسست و دوری و اجتناب آنان از کاربرد و دخالت آموزه های آسمانی و دینی در امور دنیائی شان، جهان غرب بسرعت هم علمی شد وهم از کشورهای اسلامی، که دیگر سالها در زیر یوغ استبداد مذهبی دچار بی حسی و بی علمی و خوابی عمیق و خرگوشی شده بودند، جلو افتاد و ارتش و ماشین های جنگی و علمی آنان یکی پس از دیگری بطرف آسیا و افریقا تا شرق خیلی دور براه افتاد تا ‫بیش از چهار قرن خاک این کشورهای ضعیف میدان تاخت و تاز و کانون رقابت و قدرت نمائی استعمار گران و استثمار گران، ‫ویا به اصطلاح ‫معروف، اروپائیان متمدن و مترقی شود. جنگهای توسعه طلبانه براه افتاد و رژیم های عقب افتاده یکی پس از دیگری یا شکست خورده و یا بدون مقاومت به استعمار مستقیم اروپائیان در آمدند. قدرت این استعمارگران آنچنان زیاد شده بود که تقریباً هیچ کاری از امور مملکت کشورهای عقب افتاده نبود که از دخالت و فضولی آنان درامان باشد.

یکی از ‫پیامدهای مهم ‫استبداد و استعمار ‫زدگی، ‫رواج فرهنگ مضر << ‫فقط دیگران مسئول و مقصرند >> ‫در میان همه لایه های مردم میباشد. بنابراین جای تعجب نیست که ما با ‫یک غرور تاریخی عادت کرده باشیم که همواره نامسئول تاریخی ‫در جا بزنیم. ‫نیاکان ما در برهه های مختلف تاریخی ‫علت تسلیم و شکست نافرجام و تاریخی ایران در مقابل حمله و یورش ‫اعراب ‫را، عمدتاً به پیروزی اراده اهرمنی بر اراده و خواست اهورومزدا ربط داده اند. گناه و تقصیر شکست های پیاپی تا پایان کار را هم بر دوش و گردن آخرین بازمانده <<بی عرضه و ‫بی تجربه حکومت ساسانی، یعنی یزدگرد سوم بهمراه تمامی نجبا و موبدان دربارش>>، وا نهاده اند و ذره ای بار مسئولیت را به خود اختصاص نداده اند. به همین روال حمله تاریخی مغول را به بی عرضگی خوارزمشاهیان، حمله روسها را به بی عرضگی قاجار، انقلاب ۵۷ را به بی عرضگی پهلوی، از دست دادن حقوق دفاعی در جنگ عراق و حقوق منابع نفتی و گازی دریای خزر را به بی عرضگی جمهوری اسلامی ارتباط داده اند. ولی ‫اکنون نسل جوان ما ثابت کرد‫ه اند ‫که طور دیگری فکر میکنند. ‫آنها اعتراضات خود را با چنان شعارهایی ساده و روان و سرشار از صلح و آرامش و کنترل روانی، بدون کمترین خشم و خشونت شروع کردند، که چشم و گوش تمام جهانیان در تحسین آنها خیره و مبهوت ماند.

‫‫در نزد آنان، که ۸۰ درصد آنها زیر چهل سالند، ‫تمام حکومت ستمگر، همه جنبش سبز با تمام تضادها و متعلقاتش، همه نصیحت ها، ترساندن ها، همه هشدارهای جسته و گریخته، از آگاهی اجتماعی‫ وهوش و عقل ‫‫پویای ‫آنان، بر خلاف نیاکانمان در قرون گذشته، ‫بسیار کوچکتر هستند. آنچه که بزرگ است و بر سنگ تاریخ ما هک شده این تحولات شگفت انگیز اخیر‫توسط ‫این نسل مردم شجاع ماست. ‫برای اولین بار در تاریخ برای اعتراض بحق خود به انتظار یافتن و یا گرفتن دستور از رهبری ننشستیم. ‫تک تک ‫آنها خردمندانه ‫چنین ‫معجزانه گفتند:
‫« رأی من کو؟، خرد من را ندزدید؟ به من نگو به چه معتقد باشم؟ اخلاق من در وجدان و خرد من است و با دین مصلحت طلب و سیاسی خودت به خرد من توهین نکن! من امروز جرات کرده ام فقط مطیع عقل و خرد خود باشم. وجدان و اخلاقیات من بسیار بالاتر و پویاتر از دین کهنه و پوسیده و مرداب راکد شده توست. من در زمان حال زندگی میکنم و بیدارم و تو در یک گذشته ۱۴ قرنی خفته ای بدون اینکه خود بدانی! ولی با این همه ستم از جانب تو، من به دین کهنه و پوسیده تو احترام میگذارم و وجودش را در تو درک میکنم ولی تو، همواره و فریبکارانه، خون پاک وذلال مرا با شمشیر برتری جوی کافر کشت همچون بره ای در قصالخانه ذهن امر به معروف و نهی از منکرت ریخته ای و می ریزی. دیگر بس است. من راه خود را یافته ام. خبر بدی برایت دارم: صفحه های تاریخ آینده این مرز و بوم را دیگر تو نخواهی توانست نوشتن! »


‫فقط این نسل فهمیدند و میدانند که تمام مردم چه زنده چه مرده، چه راشد چه مرشد چه مقلد، چه رهبر چه پیرو، چه آیت الله چه عبدالله، چه سبز چه سرخ، باید زیر چتر یک قانون حقوق بشری مترقی، نه اخلاقیات و فقهیات شرعی ودینی درگذشته گذشته، قرار گیرند وهمه مردم ‫باید ‫از نظر قانون یکسان باشند. آنان بر دانشجویان شجاعشان درود میفرستند که:

«‫زنده باد ای دانشجویان متفکر و سنجیده کار! درست است که ۱۴قرن پیروی کورکورانه از ‫پرتوهای قران، سنت رسول و اسلام ناب محمدی خمینی و خامنه ای جز تلاشی، تراش و کاستن تدریجی عقل، ولی درعوض، افزایش تدریجی جهل و نادانی و ناتوانی همراه با حماقت و تعصب حیوانی بیمار و تیمار و دیوانه گری برای این بخشی از ملت بدبخت گمراه و بی اخلاق وبی قانون ولی سخت متعصب، نتیجه دیگری ببار نیاورده، ولی تو دانشجوی ما چه خوب هشیاری و بیخود گزک دست حکومت دیوانه و افسار گسیخته احمق نمیدهی! صد آفرین برهوشیاری تو! ای تو که آرمانت آشکارتر از هر تکه کاغذی پاره از هر عکس و بتی چون خمینی و خامنه ایست و سالهاست که با اذهان فکور خود با آزاد منشان هم مسلک خود در این ملک و بوم در گفتگویی! تو سالهاست ثابت کردی که نیازی به واردشدن در مرداب و گرداب خشونت حاکمان احمق نداری.»

‫ ‫درحالیکه دولت های کشورهای مترقی دنیا نظیر دانمارک، نیوزلند و استرالیا، ریز برنامه های رفاهی مردمشان را در40 سال آینده، در کمال صداقت، شفافیت، فروتنی و خدمتگذاری، کامل کرده و جهت دریافت رأی و تأیید نظر نهایی تک تک مردم مورد عزت و احترامشان، بدون هیچگونه تبعیضی، به انتظار نشسته اند، دولت جمهوری اسلامی، که سالهاست با بحران و جنگ و خشونت و بی برنامگی توانسته گلیم خود را روی آب شناور نگه دارد، منتظر شکار و اعدام بیشتر دلسوز ترین ملتش و مردمش میباشد. تو گویی تولد نا خواسته در یک سرزمین استبداد زده بزرگترین گناه این مردم مظلوم بوده.
‫نه تنها این نسل دیگر بدنبال بافتن و گفتن تئوریهای کورکورانه توطئه ممالک مقتدر غرب و شرق نیستند، بلکه برعکس اهمیت قوانین سایر کشورها و معادلات سیاسی جهانی و حقوق و قوانین بین الملل را بسیار بیشتر و بهتر از نسل های قبل از خود درک میکنند. برعکس نسل پیش از خود، آنها دیگر کورکورانه شعار های مرگ بر فلانی و مرگ بر فلان کشور سر نخواهند داد، بلکه هوشیارانه خواهند گفت:

‫‫ « این است قانون ما:
آزادی سیاسی، آزادی مطبوعات، رهایی از استبداد، رهایی اسرا

این است عدالت ما:
دموکراسی، مردم سالاری، تفک‫یک قوا

این است تضمین آزادی ما:
هیچکس نیست بالا تر از قانون ما

این است دین و آئین ما:
احترام به همهِ دین ها

این است سیاست ما:
‫ همیشه جدا است سیاست از دیانت ما

این است شکل دولت ما:
سکولار، مردمی، ولی فقط، به انتخاب ما

این است افتخار فرهنگ آریایی ما:
پوشش آزاد، آزادی زنان، برابری کامل زنان با مردان ما

این است جهان بینی ما:
‫رابطه برابر با همه کشورها

این است نشان تمدن ما: ‫‫
‫ ‫حقوق بشر، یادگار تاریخی ایران قدیم ما. »

آنان اثر عدم بروز خشونت [1] در اعتراضات و راهپیمائی هایشان و نقش جهان خارج را در درک و حمایت از جنبش شان را خیلی خوب فهمیده اند [2]. آنان میدانند که:

قوانین اساسی باید ‫پویا، قابل تغییر و توسعه برای بهتر و کامل شدن و همگام با زمان، مکان و قوانین بین المللی غالب باشند.
‫هیچ کشوری نمیتواند تنها ساز قوانین ایدئولوژیک و ثابت خودش را بزند. همیشه اولین فشار از ناحیه خارج از کشور وارد میشود. نمونه ها:
‫-1 فشار تمامی کشورهای غربی ثروتمند و دموکراتیک بر شوروی کمونیست و غیردموکراتیک سابق، و یا روسیه امروز، که بعد از ۷۰ سال منجر به نابودی رژیم و قوانین سوسیال−کمونیستی شوروی شد.

‫-2 فشار آمریکا و سازمان ملل بر ایران برای ایجاد و افزایش دموکراسی و فشار متضاد شوروی و حزب وابسته توده در جهت عکس و عدم آمادگی مردم و دولت ایران برای هردو منجر به ایجاد و رشد بی رویه جنبش ها و شورشهای 28 مرداد،   42خرداد و نهایتاً فاجعه، سیل و سرنگونی رژیم بسیار مدرن خاورمیانه، ولی غیردموکراتیک و ناهماهنگ حتی با سطح دموکراسی کشورهایی مانند هند و ترکیه، کره و بسیاری کشورهای مدرن دیگر، در بهمن    57گردید.

‫ -3جنگ های توسعه و تفرقه افکنانه غرب با افغانستان ابتدا کمونیستی و سپس طالبانی تا واژگونی هر دو دولت

‫ -4جنگ های توسعه و تفرقه افکنانه غرب با عراق بعثی نیمچه کمونیستی استبدادی در دو مرحله تا واژگونی کامل رژیم

-5محتملاً ایجاد بلوا، آشوب، جنگ و انقلابی دیگر در چین نظیر شوروی اتفاق می افتاد، اگر چین براه مائو همچنان ادامه میداد، و اگر قوانینش را مطابق اصلاحات اقتصادی آزاد دنشیائوپینگ به موقع و هماهنگ با جهان غرب تغییر نمیداد

‫   -6شاید انقلاب ۵۷ اتفاق نمیافتاد اگر قانون اساسی ایران از جانب شاه و مردم آمادگی پذیرش اصلاحات مصدق و امینی، و بخصوص امینی را که هم مورد تأئید آمریکا و هم بسیار بیشتر از مصدق مورد پذیرش شاه بود.

-7   ‫شاید خمینی نمیتوانست به این راحتی ها موفق شود رزیم شاه را سرنگون کند، اگر به آمریکا و غرب این دو مورد مهم را قبل از پیروزی فاجعه وعده نداده بود: دشمنی و نابودی کمونیستها و تشکیل دولت طرفدار آمریکا و ضدیت ایدئولوژیکی با شوروی. به بهانه و برکت جنگ عراق، بهانه اعتراض و نبرد مسلحانه مجاهدین خلق، ادامه حیات رژیم خمینی با دشمنی وتعارض با کل فرهنگ و ارزشهای غرب و نهادینه کردن استبداد مطلق دینی و ولایتی استوارتر گردید و استبداد مخوف و ثابت دینی تمام بدنه و ریشه قانون اساسی را فراگرفت.

‫-8 مردم و جنبش سبز برای اصلاح نسبی قانون اساسی فشار میاورند، در حالیکه که اصلاح برای دموکراتیک تر کردن قانون اساسی بمعنی کاهش قدرت در جهت نابودی و یا خود کشی و خودسرنگونی خامنه ای است، که بسیار غیرمحتمل است تن به هرنو سازشی واقعی در بلند مدت بدهد. او برای فریب رهبران جنبش تمام تلاش خود را خواهد کرد تا جنبش را از پویائی بدر آورد ولی در نهایت همه رهبران را در زمان بازگشت کامل قدرت خود سربه نیست خواهد کرد. اما شکست او قطعی است اگر مردم هوشیار ما مانند قبل با خود جوشی، خود پویایی، خود رهبری، و بدون توجه به سه مکروالماکرین ناراضی و نامطمئن جنبش، یعنی م، ک و خ، تحت هرشرایطی به راه خود ادامه دهند و از پا ننشینند و دلسرد نشوند. خوشبختانه اینبار تمام جهان دموکراتیک غرب و دنیا با مردم است و همانطور که در بالا اشاره شد این خود عامل مهمی برای پیروزی جنبش مردم شجاع ماست. میل دارم ضمن تشکر از مقالات بسیار خوب و جالب آقای داریوش بی نیاز، این گفته بسیار بجا و درست ایشان پایان بخش این گفتار کوتاه باشد. ‫بگذار این ‫22 بهمن باشکوه ترین حماسه و نمایش قدرت اعتراضی تو در ماراتون نابودی استبداد ولایی باشد.

« من اساساً روی موارد حقوقی بین‌المللی‌ای انگشت گذاشته‌ام که مورد توافق جامعه‌ی جهانی است. ولی تأکید شما کاملاً درست است وقتی دو عامل داخل کشور و عامل جامعه‌ی جهانی را در ارتباط مستقیم با هم قرار می‌دهید. در بند ۶ هم به یکی از نکات بسیار مهم تاریخی ایران اشاره کرده‌اید که متأسفانه از سوی روشنفکران جامعه ایران کمتر مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. یعنی دوره‌ی دکتر امینی و دکتر ارسنجانی. من هم مانند شما معتقدم که شاه با حذف کردن دکتر امینی و یارانش آخرین شانس خود و مردم ایران را به باد داد و اگر چنین نمی‌کرد احتمالاً مسیر تاریخ ایران به گونه‌ای دیگر طی می‌شد.
از سوی دیگر برای من این جنبش مانند یک ماراتون می‌مانند که پایانش (هدفش)، پایان حکومت اسلامی است. هر کس به اندازه‌ی توان خود (ذهنی، مادی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی) در این مسیر مشارکت می‌جوید. بعضی‌ها در کیلومتر ۵، بعضی‌ها در کیلومتر ۱۰ و غیره متوقف می‌شوند ولی سرانجام کل مردم به کیلومتر ۴۲ این مارتن خواهند رسید. حقیقت امر این است، که از نظر من اگر کسانی، مثلاً آقایان موسوی یا کروبی، نتوانند تا به آخر بیایند، بدون هیچ‌گونه بغض و کینه‌ورزی و تحقیری، به خودم می‌گویم، توانشان تا اینجا بود. مهم برای من این است، کسانی را که می‌خواهند به پایان این ماراتون برسند، همواره تشویق کنم و امید بدهم. چون همان گونه که خود شما گفته‌اید، هم مردم ایران این را می‌خواهند و جهان دموکراتیک با ماست.‫ »

‫[1] داریوش بی نیاز −مصونیت تمامیت ارضی و احزاب سیاسی ایرانی
ایران - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨٨ (۲۵ ژانویه ۲۰۱۰)
- اخبار رور   www.akhbar-rooz.com
‫2]] داریوش بی نیاز − انسان و خشونت- نگاهی از منظر علم تطور (Evolution)
- اخبار رور   www.akhbar-rooz.com
‫[3] داریوش بی نیاز − مختصری درباره‌ی حقوق اقلیت‌های ملی -
مساله ملی - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣٨٨ (۱۹ ژانویه ۲۰۱۰)
- اخبار روز   www.akhbar-rooz.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست