سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقدی و تعاریفی بر جنبش سبز مردم ایران


رضا غریب



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٨ بهمن ۱٣٨٨ -  ۲٨ ژانويه ۲۰۱۰


„ازادی و زندگی از ان کسانی است که برای ان مبارزه می کنند"
گوته


ایران در حال حاضر یک رنسانس در جنبش سبز تجربه می کند و این تحول اجتماعی محصول 100 سال مبارزه مردم ایران از تاریخ انقلاب مشروطه می باشد. این جنبش شکل هرمی ندارد, چون رهبری خاصی ندارد. جنبش سبز یک حرکت شبکه ای است و در افق جامعه ایران قرار دارد و نوع حرکتی که اغاز شده نوعی حرکت ازادی خواهی به کمک وسایل ارتباط جمعی است. اوضاع حکومت بسیار اشفته است و جمهوری اسلامی فکر می کند, با ارعاب و اعدام می تواند در ایران ادامه حکومت دهد. ترس مردم واقعا ریخته است و حکومت و سران ان در موضع دفاعی قرار گرفته اند. این جنبش به خود اگاهی رسیده و این حکومت توانایی براورده کردن خواسته های جامعه ایران را ندارد. این حرکت میلیونی در ایران تصویر ایران در جهان را عوض کرده, بدین صورت که توازن قدرت را مردم در ایران عوض کرده اند.
جمهوری اسلامی حادثه ای مخرب برای ایران و جامعه ایران بعد از حمله مغول و عرب بوده است. استبداد یکی از هنجارهای جمهوری اسلامی از ابتدای بقدرت رسیدن بوده است. حکومت ایران اصولا بر اساس رابطه حق با مردم بنا نشده است, زیرا حکومت حق شهروندی را به رسمیت نمی شمارد. درد مشترک در ایران حالا بی قانونی و ظلم است. به قول منتسکیو ماهیت قدرت رو به فساد است, و از روز اولی که جمهوری اسلامی قدرت را بدست گرفت کجروی و فساد را در پیش گرفت.
از ابتدا ولایت خامنه ای نه مشروعیت داشته و نه دارد. افرادی که در اتاق فکر حکومت تصمیم می گیرند, انسانهای خردمندی نبوده اند و نیستند, چون هر روز در تصمیمات خود اشتباه کرده اند و اشتباه می کنند. در طول حیات وحشتناک جمهوری اسلامی و استبداد دینی کلمه و عبارت انسان در کوچه ها سرگردان بوده و انسانیت در کتابها.
ما امروز شاهد هستیم که حرکت مردم ایران را جهان تحسین و حمایت می کند و البته که این جنبش تا به امروز نیز دستاوردهای متعددی داشته است. این یک حرکت متمدن, مدنی و دموکراسی خواه است. این حرکت رابطه بین تنوع و وحدت را نشان می دهد. تنوع عقیدتی یکی از نشانهای بارز و مثبت این خیزش میلیونی می باشد, از این رو جامعه ایران حکومت ولایت فقیه را قابل مذاکره نمی داند و دوران گذرا اغاز شده و ما شاهد نشانه های مشخص ان به مرور زمان خواهیم بود.
جامعه ایران بعد از 30 سال شاهد یک نوزایی فرهنگی در تاریخ ایران است, چون این جامعه جوان خواهان جدایی دین از دولت می باشد و این خواست مردم ایران یعنی فروپاشی سقف حکومت دیکتاتوری ولایت فقیه است . همانطور که ما شاهد هستیم شعارهای مردم معترض از خط قرمز حکومت گذشته است, به همان مقدار هر چقدر جنبش مردم ایران پیشرفت کند, غرب و جهان ازاد مجبور خواهند شد از این جنبش بیشتر حمایت کنند.
این استدلال کاملا درست است که این حرکت یک حرکت ازادی خواهی و روشنفکری و جنبش سبز که بخاطر انتخابات تقلبی شکل گرفت, وسیله ای برای مخالفت با تمامیت حکومت شد. ولی حمایت از این حرکت بمعنای حمایت از موسوی یا کروبی نیست, چون کروبی و موسوی فرزندان جمهوری اسلامی هستند و نمی توانند اهداف و ارمانهای ازادیخواهی مردم ایران را براورده کنند, زیرا در هر شرایطی ما با وجود جمهوری اسلامی چه اصولگرا یا به اصطلاح اصلاح طلب در اینده شاهد یک نظام فاسد خواهیم بود. راه نجات ایران جدایی دین از دولت و تغییر حکومت در ایران است.
شعارهای این جنبش با شعار رائ ما کجاست اغاز شد و شعارها با خرد انتخاب شدند, سپس این انقلاب مدنی فراگیرتر شد و حال ما شاهد هستیم که مسئله حذف ولایت فقیه با گذشت زمان یک مسئله اصلی در این حرکت میلیونی مدنی شده است. در روز قدس 1388 حتی مردم در خیابانها سیاست خارجی حکومت را به چالش کشیدند و با شعار نه غزه نه لبنان, شاهد و گواهی بر شکست سیاست تبلیغاتی حکومت شد, برای حمایت از گروههای تروریست مانند حماس و حزب الله در ایران.
در کشورهای دموکرات وجود اختلافات طبیعی است و معمولا بصورت مدنی با تشکیل احزاب سیاسی ابراز می شود, ولی در کشورهای استبداد زده امکان بوجود امدن احزاب سیاسی وجود ندارد و مخالفان را به قتل می رسانند. هر جامعه و دولتی باید قادر به تحمل انتقاد و ازادی بیان باشد. خوشبختانه در عصر انقلاب رسانه ای می توان بر حکومتهای دیکتاتوری و توتالیتر اثر گذاشت و این حکومتها را در سطح بین المللی افشا کرد. یگانه راهی که می تواند جلوی فساد در دستگاه حکومتی را بگیرد, ازادی مطبوعات و شفافیت است.
تعاریف بسیاری می توان برای جنبش سبز نوشت برای نمونه می توان جنبش سبز را یک حرکت اعتراضی نامید که رهبری مشخص ندارد و خواهان بدست اوردن حقوق مدنی خود می باشد, حزب نیست و کارش ملی است, نشانه رشد فرهنگ سیاسی مردم ایران می باشد, زیرا این حرکت خواهان پذیرش جهان شمول حقوق بشر است.
با شکل گیری این جنبش از 22 خرداد 1388 اسطورههای حکومت از قبیل اسطوره مستضعفان, عدالت, اخلاقی کردن سیاست و جمهوریت نظام بی رنگ و بی محتوا شده است. به همان اندازه که حکومت مشروعیت خود را از دست می دهد, این اسطورههای حکومتی که از ابتدا به قدرت رسیدن حکومت بر انها تکیه کرده بود بی معنا تر می شوند. به همان مقدار در سیاست خارجی هم اسطوره مبارزه با امپریالیسم شکست خورده است .
تفاوت ایران با کشورهای منطقه خاور میانه این است که ما یک جامعه منسجم و دموکرات خواه داریم, بدین خاطر می تواند بعنوان الگویی برای کشورهای منطقه در خط مقدم مبارزه برای حقوق بشر در منطقه خاورمیانه مورد توجه قرار گیرد.معمولا ساختار حکومتهای توتالیتر بر پایه قانون و حق ساخته نشده است, از این رو حکومت ایدولو‏ژی زده جمهوری اسلامی نمی تواند بر پایه عدالت حکومت کند.دلا یل بوجود امدن جنبش سبز در ایران را می توان به سه دسته تقسیم کرد: اول بحران کارامدی حکومت, دوم بحران نفوذ, سوم بحران مشروعیت. قشر محرک این جنبش از همه اقشار جامعه تشکیل شده از کارگر و بازاری تا معلم, دانشجو و استاد دانشگاه. ما خودمان شاهد بود ه ایم, این حکومت هرگز نتوانست نیازهای این اقشار جامعه را بر اورده کند. نظام اسلامی نه می خواست و نه می توانست کارامدی مناسبی از خود نشان دهد. این عدم کارامدی حکومت او را از مردم هر چه بیشتر دورتر می کرد و نظام هر روز نفوذ خود را در میان جامعه قشر متوسط ایران از دست داد. و حال ما شاهد هستیم که قشر متوسط جامعه نقش بزرگی در این جریان مدنی اجتماعی بر عهده گرفته است. این حرکت را می بایست یک حرکت سکولار خواند و این خواست جدایی دین از دولت چیزی نیست که مردم یک شبه به ان رسیده باشند, بلکه نتیجه بحرانهای است که این حکومت به نام مذهب و اسلام بر ایرانیان تحمیل کرده است. چرا مردم خواهان نظامی سکولار هستند, چون مردم ایران خواهان دموکراسی واقعی و احترام به حقوق بشر, یعنی حق خود بعنوان شهروندان ایران هستند, و همگان بعد از چندین سال تجربه تلخ جمهوری اسلامی اگاهند, که جز جدایی دین از دولت این اهداف امکان پذیر نخواهند بود.
این جنبش سبز جامعه ایران را در مسیر عمل گرایی و اهداف انقلاب 57 و انقلاب مشروطیت قرار داده است. شعار جمهوری ایرانی نوعی نه گفتن به سیستم جمهوری ولایت فقیه است. در ابتدا این حرکت, شعار مردم مرگ بر هیج کس بود و این نشانی از فرهنگ سیاسی مترقی مردم ایران است.
دروغ, حیله و نیرنگ سیاست رسمی جمهوری اسلامی می باشد و مسئله امام زمان یک وسیله عوام فریبی می باشد که حکومت از ان استفاده ابزاری کرده است. نقطه مشترک در حال حاضر در ایران احسا سات نارضایتی از حکومت در میان مردم است. گسترش تظا هرات یکی از ویزگیهای حرکت سبز می باشد, ولی باید بین جنبش سبز و تظا هرات در خیابانها فرق گذاشت. زیرا جنبش سبز در همه جا و همه مکانها جریان دارد. این حرکت مردمی یک خیزش فراگیر و صلح امیز است, که خواهان حقوق شهروندی برای همه جامعه قومی و مذهبی ایران می باشد.
برخی روشنفکران بر این اعتقاد هستند که در سال 57 در ایران انقلابی وجود نداشت. چون انقلاب ایران ضد انقلاب بود و حکومت بعد از ان یک نظام ضد مردمی بود که با استبداد دینی خود جامعه را زیر فشار قرار داد. این مسئله را نمی توان منکر شد که در سال 57 جابجایی و تحول بزرگی در ایران انجام گرفت ولی متا سفانه این تحول ضد مردمی و ضد انقلابی از ابتدا به زیان ایران و ایرانیان تمام شد و محصول این زیان بزرگ را بعد از چند دهه هنوز تجربه می کنیم. جمهوری اسلامی در طول حیات خود معمولا در بحرانها برنامه ریزی کوتاه مدت انجام می دهد و این نشان از درایت سران ر‏ژیم نیست, بلکه بخاطر عدم توانای این حکومت در برخورد با بحرانها می باشد. این ضعف حکومت می تواند برای حرکت سبز مردم ایران خوب و مثبت باشد. ر‏ژیمی که قدرت را از مردم دزدیده است, باید با خشونت از قدرت خودش دفاع کند. با تحجر اسلامی حکومت می خواهد جلوی حرکت سبز را بگیرد. خطری که این جنبش را تحدید می کند, بی بر نامگی و تن دادن به خشونت از طرف مردم است. مبارزات موثر باید با تدبیر سازماندهی شوند. ایران حالا بهترین زمان را برای پذیرش تجددخواهی و سکولاریسم دارد, زیرا جامعه مدنی و شهری ایران متحول شده است. جنبش سبز جنبش جنبشها می باشد چون این حرکت افراطی نیست.

دو نظر در مورد رهبریت جنبش سبز ابراز می شود; عده ای معتقدن که رهبریت این حرکت را زنان بر عهده دارند, گروهی دیگر بر این عقیده هستند, که جنبش دانشجویی تا حدودی رهبریت کل این حرکت را در دست دارد. ولی ضعف هر دو گروه نهادی و تشکیلاتی می باشد, با تمام این احوال میتوان امیدوار شد که این ضعف با گذشت زمان و تداوم جنبش سبز بر طرف شود.

گفتمان همه جنبشها امروز در ایران همان برقراری دموکراسی و حقوق بشر است. جالب اینجاست که خیلی از خواستهای این جنبشها مشترک می باشد و این نقطه قوت و قدرت این حرکت میلیونی است. ما در ایران چند جنبش مختلف مدنی داریم که عبارتند از جنبش سبکهای زندگی, جنبش دانشجویی, جنبش زنان, جنبش معلمان و جنبش کارگران که مهمترین انها و نقطه مشترک انها جمع شدن زیر پرچم جنبش سبز مردم ایران می باشد, زیرا خواستهای کل جامعه ایران را در بر دارد. حتی سازمانهای اطلاعاتی حکومت هم اعتقاد دارند که این حرکت و قیام مردم یک قیام داخلی و مردمی است و انطور که حکومت در تبلیغات خود ادعا می کند وابسته به دولتهای خارجی نیست.

جنبش سبز باید از تضادهای طایفه ای در درون رژ‏یم بیشترین بهرگیری را انجام دهد, ولی می بایست تشخیص صحیح را لازمه کار کرد. شاید بد هم نباشد که این جنبش طول بکشد,چون جامعه ایران میتواند در این دوران تجربه بیشتری بدست اورد. این جنبش شکست اسلام سیاسی را نشان میدهد و می تواند زمینه حرکت و عبور از حکومت استبدادی اسلامی را فراهم اورد. به نوعی ما در یک جریان فرسایشی قرار داریم, که به سود جنبش سبز به پیش می رود و این جریان فرسایشی باعث می شود که نیروهای نظامی در مورد اعمالشان بازنگری کنند و به سوی مردم بیایند. مهمترین مسئله در جریان این جنبش پرهیز و جلوگیری از اشتباهات سال 1357 می باشد.

تفاوت اساسی این جنبش با انقلاب 57 این است که در این حرکت اعتراضی و میلیونی مردم می دانند که چه می خواهند و چه نمی خواهند. از این رو هدف این جنبش کاملا روشن است و همانا ازادی بیان و عقیده, حق برابری برای همه اقشار قومی و مذهبی جامعه , جدایی دین از دولت می باشد. نهضت امروز ایران یک نهضت مدنی است و می تواند راه را بهتر برای اینده باز کند و باید ارتقاع پیدا کند.
کلام اخر
سالها طول می کشد که جنبشها به سن بلوغ برسند. ولی این حرکت مردم ایران به بلوغ فکری رسیده است. بعد از 30 سال تجربه مردم یاد گرفته اند که با صداقت و درستکاری در این جنبش به مبارزه خود ادامه دهند. اینده جنبشهای مدنی در ایران باید پذیرفتن حرکتهای لیبرال و چند رنگی باشد. ما در مرحله مقدماتی هستیم چون حکومت در حال تضعیف است و مردم در حال قدرت گرفتن.
همانطور که اشاره شد جنبش سبز از ارمانگرایی و شعارگرایی به عمل گرایی رسیده است و این خاصیت و ارجعیت این حرکت نسبت به بقیه جنبشهای ایرانی در 150 سال گذشته می باشد. قانون اساسی فعلی قابلیت تحقق مطالبات جنبش سبز را ندارد.زیرا مذهب وقتی ایدئولوژی می شود, فاسد و ظالم می شود.
روند فروپاشی در درون نظام شروع شده و این خیزش برگشت ناپذیر است. جمهوری اسلامی در تمامیتش به پایان رسیده است. کار تمام شده, حکومت و رهبری باید صدای مردم ایران را برای تغییر بنیادی بشنوند.

رضا غریب
www.rezagarieb.blogspot.com
www.realhp.de


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست