سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شرایط کنونی و وظایف ما


نادر بهرنگ



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۴ دی ۱٣٨٨ -  ۴ ژانويه ۲۰۱۰


آنچه را عادی می نماید ، ناهنجارش بیابید.
«برشت»


حرکت اعتراضی مردم سرعت گرفته است. سرعتی بیش از تصور ناظران. خلق در آخرین پیچ حرکت کنونی ارابه خشونت و قیام را نیز به راه انداخت. این رخداد بر انگیزاننده ، مهیج و خشونت بار ، به همان اندازه که حاکمان را ترسانده ، می باید راهبران (۱) را نگران کند. مردم که اکنون سنگر های جدیدی مستقر و دژهایی افراخته اند و بر می افرازند ، میدان خشونت و مبارزه (۲) را بسط می دهند و با امواج فریاد ، عصیان و از خود گذشتگی به ساحل مرگ می کوبند.
فریاد های خاکستری ، دهان های طوفان خیز ، چشمان گداخته ، سر های مشتعل و سینه های بر افراشته جان فشان .
چنین است چشم انداز خونین قیام- وحشت بار و تأمل بر انگیز !
روشنفکران و متفکران در آستانه ایستاده اند. تنها نظاره گر خلق و قیام.
انتخابات به جوانان ، هنرمندان و روشنفکران فرصت بروز و خود نمایاندن داد و به صحنه (٣) آمدند و جلوه کردند : آرام و باوقار ، مودب و جدی ، شاد وستودنی و با سخت کوشی مسالمت جویانه، روح روشنگرانه ی جوانِ آگاهشان را در کالبد جامعه دمیدند. سرکوب و خشونت حاکمان و در پی آن ادامه اعتراضات توأم با خشونت خیابانی اما اینک
دسته های متنوع جدیدی از مردمِ تماشاگرِ به هیجان آمده ای را به میدان کشیده که بتدریج به فضای اندیشه ورانه و نرم خویانه آغازین غلبه یافتند و بیشتر رنگ و نقش عصیان زده ی خشمگینانه تری به حرکت زده و پدید آورندگان و ایده های مسالمت خواهانه شان را به کنار و حاشیه می راند.
ارابه مردم به حرکت آمده و در سراشیبی قیام ، سکان گسسته ، از خشونت راه توان و انگیزه می گیرد و سرکوب خشونت حاکمان نیز سر آسیمه ترش می کند.
دریای طوفانی و امواج خروشان . آهنگ آگاهی به گوش نمی رسد!
حق طلبی و عدالت خواهی ، آزادی و گسستن بند ها و همچنین انگیزه ها و عناصر اولیه ی این قیام ، بدآن مشروعیت داده و آنرا موجه و نقد ناپذیر جلوه می دهد.
جامعه روشنفکری ، محروم از ارتباط و تماس لازم با جامعه و بدنه ی فعال کنونی ، در نوسان بند و حبس و سرکوب و ارعاب ، مواجهه با این حرکت شتابناک را نمی داند و منفعل و بلا اثر است. در غیبت راهبری ، حرکت و جریان اجتماعی ، بی سکان و سکاندار از « غریزه جمعی توده» ره نوشه می گیرد و به مقتضای شرایط در هم ریخته خشن ، فالبداهه شعار میدهد و رفتار می کند. شعار و عمل مردم غریزی ، نا آگاه ، خود مختار و متأثر از فضا و شرایطی است که در برخورد با نیروهای سرکوب ایجاد می شود. تناقض گل و سنگ در رفتار های مردم از همینجاست. فاصله و صد البته تضاد نرم خویی و مسالمت جویی ۲۵ خرداد با رفتار ستیزه جویانه عاشورا نیز چنین است.
۲۵ خرداد رفتار جمعیت آگاهی است که جنبش سبز را پایه گذاری کرد و در صحن جامعه چنان متمدنانه و آراسته به ادب و شعور عرضه داشت که غیر منتظر و در چشم ناظران رشک انگیز جلوه کرد.
ارابه عاشورا اما توسط جمعیتی به حرکت افتاد که پرچم عصیان و خشم را با مشت های گره کرده بر افراشت و خشونتِ سرکوبگران را مقابله به مثل کرد ، باتوم از دست او گرفت و فرقش را شکافت ، سواران سرکوب را در حلقه ترسبار خود گرفت و لباس بر تنشان درید و شعار رعب انگیز خونخواهانه ی « می کشم آنکه برادرم کشت» را سر داد.
آنچه پیش روی ماست : آنچه اتفاق افتاده و می افتد ، نشاندهنده مخاطره آمیز ، مهیا بودن و توسل به خشونت و تولید و باز تولید آن در پروسه شرایطی غالب و استبدادی است.
در انقلاب ۵۷ مردم قیام کرده به خشونت متوسل شدند ، روشنفکران و هنرمندان نادانسته و مرعوب شرایط و فضای مبارزه ، خشونت جاری را با تعبیر «قهر انقلابی توده ها» توجیه ، ستایش و تحسین کردند. ٣۰ سال بعد اکنون شعار «مرگ بر دیکتاتور» مشروعیت و اعتبار خشونت ورزی را پاس میدارد و روشنفکران ساکتند!
شعار می جنگیم میمیریم سازش نمی پذیریم حاوی و حامل چنان انرژی خشمگینانه ی خرابکارانه ای است که شعار میکشم آنکه برادرم کشت ، و روشنفکران ساکتند!
در شعار «می جنگیم میمیریم» ، مرگ طلبی دست مایه ی ابراز احساسات آدمهای عاصی خشمگینی است که از ترجیح سازشی ممکن و سودمند عاجزند و تنها صورت ارتباط را جنگ می شناسد و ، سازش که هدف و نتیجه گفتگو و مذاکره در تکنیک اداره بحران است ، یکسره طرد می شود. در غیبت و غفلت آگاهان و روشنفکران از رفتار و شعار توده ها ، واکاوی تحلیل و فرآوری و غنای شعار و عملِ مردم ، موضوعیت نداشته و متفکران ساکت با ملاحظات مرد مدارانه از اظهار نظر حرفه ای که وظیفه شان بوده ، طفره رفته اند. نتیجه طنز آلود، توسل و دنباله روی جوانان از شعار ها و رفتار های نسل منسوخی است که دستاوردی ندارد و به گذشته و عملش مباهات نمی کند.
در عین حال هنوز هم مشت گره کرده تأیید و تحسین می شود. هنوز هم به آتش کشیدن و تخریب انجام می شود. تأمل بر انگیز آنکه تأیید و ستایش نیز می شود و روشنفکران ساکتند ! این دنباله روی و سکون ذهن متفکران و فعالان حیرت انگیز است. راهبران وظیفه دارند تا به مردم بگویند «مرگ دیکتاتور» در خواست عقلانی و حتی سودمندی نیست ، در خواست و شعار خردمندانه «مرگ دیکتاتوری» است. راهبران باید بگویند پرتاب سنگ نه ، آتش زدن نه. باید یاد آوری کنند که مردم بدون مشت های گره کرده بخواهند و مطالبه کنند .
که با انبوهی شان ، و با یکپارچگی آرام . خشونت و سختی مقابل نرمتر و بی اثر تر خواهد شد ،
که خشونت و خشم ، مادر خشم و خشونت است.
اگر روشنفکران و متفکران ، مردم رها شده ی بی سامانِ بی پناه به خیابان آمده ی عاصی و خشمگین را نظاره و تحسین کنند و ایده های ورزیده ، سنجیده و عاقبت اندیشانه ی سودمندی در قالب شعار و دستور العمل در اختیار آنان نگذراند ، مردم به تبع غریزه جمعی ِ شکل گرفته در جریان حوادث ، شعار خواهند داد و عمل خواهند کرد.
اگر راهبران نتوانند فارغ از احساسات مردم دوستانه و بدتر از آن خلق پرستانه ، با اتکاء به توان و سرمایه فکری خود ، عمل و شعار آنان را غنی کنند ، عمل و اقدام توده ها هر چند وسیع تر و قهر آمیز تر ، مخاطره آمیز تر نیز خواهد شد.
الزام و الویت فوری و حیاتی ، توصیه ی پرهیز از خشونت در عمل و شعار است. رد و نفی خشونت ، شعار نیست ، رد خشونت یک ایده است. رد خشونت به مثابه ایده ، ساختار و پیکره ای از آگاهی است ، آگاهی و اذعانِ به تضمین حقوق مخالف ، پایبندی و تعهد آگاهانه به تضمین حقوق اقلیت. رد خشونت ، آگاهی و اذعان به تضمین حقوق حتی «دیکتاتور» ساقط شده است.
راهبران و متفکران موظف به سنجیدن شعار و عمل مردم با میزانِ ایده ی رد و نفی خشونت و توصیه بی پایان پرهیز از خشونتند.
در فضای استبدادیِ همیشگی موجود ، رد خشونت به مثابه کیفیت ساختاری نظری لازم در مناسبات اجتماعی ، سودایی هنوز فعلیت نیافته است که به مثابه دستاویز و دستاورد روشنفکران و متفکران برای سنجش ایده ها و رفتارها نیز تحقق نیافته است.
در آتش بر افروخته و دامن گسترِ غلیان های خشن خیابانی ، به تدریج روشنفکران نیز جذب دام احساسات ، در ورطه آتش پیشروی ها ، به بداهه گویی و مدیحه سرایی می پردازند و وعده پیروزی های زودرس می دهند ، غافل از آنکه در غیبتِ آگاهی ، در بر پاشنه استبدادی دیگر می چرخد.
نامه مخملباف به خامنه ای ، متأثر و با الهام از حوادث عاشورا ، تأمل برانگیز و هشدار دهنده است. این نامه ی تهدید آمیز که هشدار سرنگونی می دهد، این ارعاب نامه که در آن به "شخص" خامنه ای وعده زود هنگام به زیر کشیدن و در خیابان گردانیدن می دهد ، اخطاری است به همه فعالین فکری که وضعیت و شرایط خطیر حاضر ، چه میزان می تواند حتی شخصیت منحصر به فردِ متفکرِ باتجربه ی صلح دوستی چون مخملباف را به هیجان آورده و به ورطه دنباله روی و تقلید از مردم عصیان زده بیاندازد.
بی تردید مردم عادی ، ادعا نامه ی تهدید آمیز کوبنده مخملباف به خامنه ای را تحسین می کنند ، نامه با تأثیر از وقایع تند عاشورا و متأثر از فتح میدانی از مبارزات خلق و با الهام از این رویداد ، در واقع خطابه ای خوشایندِ مردمِ به میدان آمده بود. روی سخن مخملباف در واقع مردم بودگویی مخملباف می خواست دین و سهم خود را نسبت به میدانی که در آن حاضر نبود ، ادا کند. بی تردید او با نیت تحسین و تشجیع مردم نامه را نوشت. و خطای او همین جاست (۴). او با تهدید خامنه ای و با اعلام آنکه تو را به زیر خواهیم کشید و در خیابان خواهیم گرداند، جواز خشونت ورزی های دیگر را ، جواز سیلی زدن به خامنه ای در آن هنگام ، لگد زدن به او در آن هنگام ، کشیدن ریش و دریدن جامه و تحقیر او را امضاء کرد. براستی چگونه می توان از اعدام های بی دادگاهِ روز پیروزی پیشگیری کرد.؟
راهبران باید نسبت به جنایت های خیابانی هشدار دهند. از منظر رد و نفی خشونت که پرچم اعتراض مسالمت جویانه است، هر گونه خشونت در شعار و عمل ، غیر قابل دفاع و زیان آور است.
رد خشونت اعلام می کند که هرگز به کسی سیلی نخواهد زد .
رد خشونت اعلام می کند که هرگز به کسی شلیک نخواهد شد.
رد خشونت اعلام می کند که هرگز دیکاتوری را در خیابان نخواهند چرخاند.
اعلام می کند که تنها با رد و نفی واقعی خشونت می توان برای همیشه به خونریزی و خشونت پایان داد.

* * *

حرکت اجتماعی حاضر از جهاتی قابل پیش بینی و ارزیابی نیست. آنچه تا کنون روی داده و می دهد ، جهت و سمت و سوی از پیش طراحی شده معلومی ندارد . نیاز به تغییر شرایط حاضر به وضعیتی مبتنی و متکی به راهبری و آگاهی غیر قابل انکار است. این نیاز با توجه به سرعت رویداد ها و اتفاقات و ازدیاد توده های فعال درگیر در بحران مخاطره آمیز کنونی ، فوریتی دو چندان یافته است.
بنا به طبیعت حرکت ، مردم کار خود را کرده و می کنند و به راه خود ادامه خواهند داد. آگاهی آنان نوعی غریزه ی ناشی از تجربه ی توأمان پیشین و کنونی است.
صرف نظر از مباحث فوق مردم در حال ساختن و پرداختن اکنون و آینده اند و با هر شعار و عمل خشتی از بنای جامعه می نهند. حرکت و ماهیتِ حرکت جامعه در آینده نیز بدون تردید متأثر از عمل و شعاری است که در جریان زمانی واقعه ی خطیر و سریع کنونی ، تولید و خلق می شود. بدون آگاهان و تدابیر و هشدارهایشان ، جامعه در تاریکی به سوی نامعلوم خواهد رفت. با کمک فکری اندیشه ورزان ، اتفاق اجتناب ناپذیر کنونی ، جامعه را با سلامت بیشتر به آینده ای بهتر رهنمون می شود.



۱- «راهبر» کسی است که راه و چگونگی طی سیر را بهتر می داند و داوطلبانه کمک می کند تا دیگران آسانتر و به سلامت ، مسیر طی کند. چگونگی و کیفیت راهبری برای او شاید منزلتی فراهم کند اما امتیاز اجتماعی و مادی به او تعلیق نمی گیرد. نگارنده عمداٌ از بکار بردن «رهبر» که معنای ریا ست و آقایی به دیگران یافته ، پرهیز کرده است.
همه فعالان فکری راهبرند . چهره های شاخص و موثر بتدریج و لاجرم توسط مردم و جامعه شناسایی و برگزیده می شوند.
۲- در سنت فعالیت اجتماعی و سیاسی ، «مبارز» و «مبارزه» همواره با خشونت همراه و توأماٌ ستایش و تحسین شده اند. عناوین فعال و فعالیت لزوماٌ ،با خشونت همراه نیست، به همین رو به عنوان معادل آن دو پیشنهاد می شود. در سنت فعالیت سیاسی و اجتماعی جامعه ما ، مشت و مبارزه که معادل خشونت و ترویج آن است ، تا کنون تقبیح و طرد نشده است.
٣- جمله به «صحنه آمدند» با روحیه و شخصیت مسالمت جو و ملاطفت آمیز پدید آورندگان جنبش سبز، تناسب دارد تا جمله به «میدان آمدند» . «میدان» در فرهنگ مبارزه معادل خشن و انقلابی «صحنه» است.

۴ - نامه مخملباف از دو منظر سطح و عمق ، نگرش و نگارش شتابزده و آسیب پذیر است. در سطح و نگارش او با انتخاب لحن رجز خوانی ، سطح مواجهه را در حد کوچه و بازار تنزل داد ، در لحظه ، او دستخوش هیجان نقش و منزلت خود را وانهاد و عامیانه ظاهر شد.
و در نگرش ، با ارعاب و سپس اشاره مستقیم به فرجامی که برای «شخص» خامنه ای و نه «دیکتاتوری» رقم زده است ، به شخصیت موجه و مسالمت جوی خود و همفکرانش خدشه زد. نقش فردی چون مخملباف در تأثیر پذیری جمعی مردم به میزانی است که او را در زمره راهبران شاخص و نافذ می نهد و همین ، خطا و تأثیر خطای او را معلوم می کند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست