سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حمله ای که میتواند منافع ما را تهدید کند


ریچارد کلارک و استیون سیمون - مترجم: مهرداد


• سخنگویان کاخ سفید گزارشهای مطبوعاتی حاکی بر تحرک پنتاگون در راستای برنامه ریزی حمله به ایران را کمرنگ جلوه داده اند. ما دوست داریم باور کنیم که نیت کاخ سفید تدارک حمله دیگری نیست زیرا نتایج درگیری با ایران میتواند برای منافع ما به مراتب مخربتر از آنچه در عراق در جریان هست باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۰ فروردين ۱٣٨۵ -  ۱۹ آوريل ۲۰۰۶


سخنگويان کاخ سفيد گزارشهای مطبوعاتی حاکی بر تحرک پنتاگون در راستای برنامه ريزی حمله به ايران را کمرنگ جلوه داده اند.   ما دوست داريم باور کنيم که نيت کاخ سفيد تدارک حمله ديگری نيست زيرا نتايج درگيری با ايران ميتواند برای منافع ما به مراتب مخربتر از آنچه در عراق در جريان هست باشد.   نگاهی کوتاه به تاريخ شاهد اين مدعا خواهد بود .
 
گرازشهای سيمور هرش (Seymour Hersh) و ديگران بر اين واقعيت دلالت دارند که ايالات متحده آمريکا انديشه بمباران تعدادی از مراکز هسته ای ايران که اکثر آنها در نقاط مختلف خاک ايران در دل زمين مدفون ميباشند را در سر ميپروراند. برای عقيم کردن دفاع هوايي، انبوه پايگاههای هوايي، تأسيسات راداري، و تسليحات زمينی ايران مورد حمله قرار خواهند گرفت. برای جلوگيری از حملات تلافی جويانه ايران به ناوگان آمريکا و عبور و مرور کشتيها در خليج فارس، پايگاههای دريايی و انبارهای تسليحاتی در سواحل ايران مورد حمله قرار خواهند گرفت.   تأسيسات سلاحهای دوربرد ايران نيز از اهداف اوليه حمله آمريکا خواهند بود .
به عنوان اعضای ارشد شورای امنيت ملی آمريکا در اواسط دهه ۹۰، با اين نوع زبان احتمالات آشنا هستيم.   در آنزمان آمريکا نسبت به عملکرد دولت ايران به شدت عصبی بود. در اوايل ۱۹۹۶ ، نيوت گينکريج (Newt Gingrich) سخنگوی مجلس نمايندگان آمريکا بطور آشکار خواهان سرنگونی رژيم ايران شد.   وی و سازمان سيا مبلغ ۱٨ ميليون دلار را برای پيشبرد اين پروژه در نظر گرفتند .
در مقابل مجلس ايران ۲۰ ميليون دلار را برای مقابله با پيشبرد پروژه آمريکا در منطقه در نظر گرفت.   عاملان رژيم ايران آغاز به زير نظر گرفتن سفارتخانه های آمريکا و ديگر اهداف احتمالی در کشورهای مختلف کردند.   "لشکر قدس"، بازوی مخفي- عملياتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محل اقامت پرسنل نيروی هوايی ما در خبار عربستان سعودی را در ژوين ۱۹۹۶ مورد حمله قرار داد که در نتيجه آن ۱۹ نفر آمريکايی کشته شدند .
در آنزمان دولت کلينتون و پنتاگون حمله به ايران را در دستور قرار دادند.   اما پس از بحثی طولانی بالاترين مقامات نظامی به اين نتيجه رسيدند که نميتوان به نتيجه آن به نفع آمريکا مطمئن بود .
در حاليکه موضوع برنامه ريزی حمله آمريکا به ايران محرمانه باقی ماند، گزارشهای منتشر شده حاکی از فرستادن پيام تهديد آمريکا به دولت تهران و عمليات در مقياس جهانی در راستای فلج کردن عمليات اطلاعاتی ايران بود که در نتيجه آن عمليات تروريستی ايران بر عليه آمريکا متوقف شد .
در حقيقت دو طرف با در نظر گرفتن عواقب برخورد به اين نتيجه رسيدند که به دشمنی بيش از پيش خاتمه دهند.   و پس از آن انتخاب محمد خاتمی رييس جمهور رفرميست ايران هم واشنگتن و هم تهران را متقاعد کرد تا از لبه پرتگاه برخورد نظامی عقب نشينند .
اکنون، مانند اواسط دهه ۱۹۹۰، هر عمليات بمباران ايران از طرف آمريکا يک پروسه چند حرکتی و چند مرحله ای خواهد بود.   ايران ميتواند به سه شکل در مقام پاسخگويی برآيد: اولاً، امکانات نفتی و تانکرهای   حامل نفت در خليج فارس را مورد حمله قرار دهد – همانطوريکه در اواسط دهه ۱۹٨۰ انجام داد – که ميتواند بهای نفت را تابشکه ای ٨۰ دلار افزايش دهد .
دوماً و از همه محتملتر، ايران ميتواند شبکه تروريستی خود را بر عليه منافع آمريکا در اقصی نقاط دنيا، منجمله داخل مرزهای آمريکا بسيج کند.   نيروهای تروريستی تحت فرماندهی ايران به مراتب کارآتر از نيروهای تا بحال به ميدان فرستاده شده از طرف القاعده هستند.   سازمان تروريستی حزب الله لبنان در مقياس جهانی عمل ميکند و در گذشته در راستای اجرای اهداف ايران بکار گرفته شده است.   ما ميتوانيم اميدوار باشيم که حزب الله، اکنون به مثابه يک حزب سياسي، عاقلانه بينديشد و به اردوی جنگ بر عليه آمريکا نپيوندد.   اما اين اميدواری به قماری خطرناک بيشتر شبيه است .
سوماً، ايران در موقعيتی هست که ميتواند موقعيت ما را در عراق به مراتب متزلزلتر از آنی که اکنون هست بکند.   "لشکر بدر" و ديگر نيروهای شبه نظامی در عراق ميتوانند به حملات مهلکتری بر عليه نيروهای انگليسی و آمريکايی دست بزنند.   دلايل متعددی برای باور به اينکه ايران آمادگی اجرای عمليات تلافی جويانه و غافلگيرانه را دارد وجود دارند .
صرفنظر از واکنش ايران، اين سؤال مطرح ميشود که "حرکت بعدی ما چه بايد باشد؟"   چگونه ميتوانيم طرف مقابل را در شرايطی قرار دهيم که به علت ترس از عواقب حمله مرگبار ما در مقام پاسحگويی بر نيايد؟
جورج بوش زخم خورده از ايران، احتمالاً فرمان حملات گسترده تری را صادر خواهد کرد.   حمله به اهداف غيرنظامی در ايران ممکن است مردم را ترغيب به سرنگونی رژيم کند.   و محتملتر اينکه، حمله آمريکا بر عليه ايران ميتواند به ثبات دولت ايران آسيب جدی وارد کند .
بنابراين بمباران ايران چگونه ميتواند در خدمت منافع آمريکا باشد؟   با توجه به ده سال گذشته کسی نتوانسته است که جواب قانع کننده ای برای اين سؤال بيابد.   رييس جمهور تلاش ميکند ما را متقاعد کند که وی در جستجوی يافتن راه حلی ديپلماتيک برای بحران ايران است و بکارگيری تهديد نظامی را بعنوان ابزاری برای پيشبرد اهداف ديپلماتيک در نظر دارد.   اما ميزان فعاليت پنتاگون خود گواه بر اين است که در پشت پرده بيش از آنچه ما شاهد هستيم در جريان است .
شرايط کنونی يادآور شرايط حمله به عراق است.   به ياد آوريم زمانی را که رييس جمهور در ماه می ۲۰۰۲ اعلام کرد "برنامه جنگ در دستور کار نيست"، در حاليکه ماهها بر روی جزييات چگونگی اشغال عراق کار شده بود.   در آنزمان کنگره بطور جدی رييس جمهور را به چالش نکشيد.   اکنون نبايد کاخ سفيد آزادی عمل راه اندازی جنگ ديگری را داشته باشد که حاصل آن قابل پيش بينی نيست، يا بدتر، که حاصل آنرا بخوبی ميدانيم .
* ريچارد کلارک و استيون سيمون بترتيب هماهنگ کننده "امنيت و مبارزه با تروريزم" و مشاور ارشد "مبارزه با تروريزم" در شورای امنيت ملی بودند .


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست