سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

عدو شود سبب خیر


مهدی سامع


• محمود نادری در پاسخ به افشاگری هایی که پیرامون کتاب «چریک های فدایی خلق» منتشر شده جوابیه ای تحت عنوان «خیال‌اندیشی و ردّ حقیقت» منتشر کرده است... در جوابیه محمود نادری موارد بسیار از تقلب و جعل وجود دارد که نشان دهنده متد و روش نهادهای امنیتی ولی فقیه برای مخدوش کردن سیمای درخشان جنبش فدایی طی سالهای پیش از یهمن ۱۳۵۷ است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۲ مهر ۱٣٨٨ -  ۴ اکتبر ۲۰۰۹


انتشار کتاب «چریک‌های فدایی خلق از نخستین کنشها تا بهمن ۱٣۵۷ (جلد اول)» توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی که یک نهاد امنیتی در جمهوری اسلامی و زیر نظر مستقیم بیت ولی فقیه اداره می شود با واکنش گسترده از طرف جریانها و فعالان سیاسی که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم با جنبش پیشتار فدایی طی سالهای قبل از انقلاب بهمن آشنایی و یا ارتباط داشتند روبرو شد.
نویسنده کتاب از طرف این موسسه امنیتی، محمود نادری معرفی شده است.
محمود نادری در پاسخ به افشاگری هایی که پیرامون این کتاب منتشر شده جوابیه ای تحت عنوان «خیال‌اندیشی و ردّ حقیقت» منتشر کرده که در تاریخ اول مهر ۱٣٨٨ در سایت تابناک و با فاصله چند روز در سایت موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی انتشار یافت. در جا به جای جوابیه آقای نادری این نکته بسیار مشهود است که او و موسسه امنیتی ناشر کتاب از افشاگری ها بسیار ناامید و از این که تیرشان به سنگ خورده برآشفته شده اند.
با فاجعه کهریزک و نمایش های مفتضحانه در بیدادگاه های اخیر، دیگر این گونه تاریخ نگاری ها و گفتمان سازی ها اهمیت چندانی ندارد. اما از آن جا که ارتجاع حاکم بر ایران و نهادهای امنیتی آن در تلاش برای «احمدی نژادی» کردن جهان هستند، باید دستگاه دروغ بافی آنها همچون اطاق جادویی «تجمیع آرا» به کار خود ادامه دهد تا اگر آبی برای مردم تهیه نمی شود نانی به دست عمله و اکره ولی فقیه برسد.
در جوابیه محمود نادری موارد بسیار از تقلب و جعل وجود دارد که نشان دهنده متد و روش نهادهای امنیتی ولی فقیه برای مخدوش کردن سیمای درخشان جنبش فدایی طی سالهای پیش از یهمن ۱٣۵۷ است. من در نوشته ام تحت عنوان «حماسه سیاهکل کابوسی برای ارتجاع» که در شماره ۱۰۲ مجله آرش منتشر شد، به موارد بسیار از تحریف، تقلب و جعل در کتاب پرداختم.
من در مقاله ام نوشتم که: «تاریخ نگاری با تکیه بر اسنادی که محصول کار بازجویان است و ماموران امنیتی جمهوری اسلامی نیز بسته به نیاز برای تحریف تاریخ در همان اسناد دست برده اند و یا جعل سند کرده اند، فقط از عهده رژیمی بر می آید که می خواهد تاریخ خود ساخته اش را تاریخ همه ی مردم معرقی کند.» و «نویسندگان کتاب در موارد بسیار و برای پیشبرد اهداف خود، سند سازی می کنند و در اسناد ساواک دست می برند و یا از اسنادی استفاده می کنند که ساواک برای پیشبر امر مشخصی آن را تولید کرده است. در این گونه سند سازی ها سعی شده تا با دقت و بر اساس بعضی از نکات واقعی، نکته های مورد نظر گنجانده شود. اما در این سند سازی ها بالاخره دم خروس از جایی بیرون می زند و تولید کنندگان سند را رسوا می سازد.»
اکنون در جوابیه محمود نادری مشاهده می شود که او برای تحریف به سود اهداف نهادهای گفتمان سازی ولایت خامنه ای، در نوشته من در نشریه آرش نیز یک تحریف ظریف و در عین حال رذیلانه انجام داده تا برداشت مورد نظر خود را به خواننده القا کند.
من در مقاله «حماسه سیاهکل کابوسی برای ارتجاع» نوشته ام:«هدف این جعل در بازجویی این است که گویا من که در روز ۲٣ آذر ۱٣۴۹ پس از سه ماه آزادی از زندان دوباره دستگیر شدم در تاریخ ٨ بهمن ۱٣۴۹ نام حمید اشرف را برای بازجویان افشا کرده ام.» هر کسی که فقط تصدیق ابتدایی داشته باشد از این جمله نتیجه نمی گیرد که من با آوردن کلمه «گویا» می خواسته ام در مورد تاریخ دستگیری ام ایجاد تردید کنم. کلمه گویا به موضوع افشای نام رفیق شهید حمید اشرف بر می گردد که من منکر آن در تاریخ ٨ بهمن ۱٣۴۹ هستم. اما آقای نادری وقتی برای بار دوم جمله من را نقل می کند بی شرمانه یک «که» از جمله را حذف کرده و چنین می نویسد: «آقای سامع همچنین یک رندی کوچک دیگری نیز مرتکب شده است. ایشان می‌نویسد: "هدف این جعل در بازجویی این است که گویا من در روز ۲٣ آذر ۱٣۴۹ پس از سه ماه آزادی از زندان دوباره دستگیر شدم...". ایشان در ۲٣ آذر «گویا» دستگیر نشدند بلکه حتماً دستگیر شدند! آقای سامع اکنون بذر شبهه می‌کارند تا بعداً محصول خود را درو کنند.»
می گویند دروغگو کم حافظه است. اما من تاکنون ندیده ام که کسی در یک متن و به فاصله چند سطر یک نقل قول را به دو شکل ذکر کند. محمود نادری یک بار این بخش از جمله را به صورت «که گویا من که» نقل می کند و برای بار دوم به صورت «که گویا من» و با حذف «که» دوم نتیجه می گیرد که من «یک رندی کوچک دیگری نیز مرتکب شده» ام تا «بذر شبهه» ایجاد کنم تا «بعداً محصول خود را درو» کنم.
بدیهی است که هیچکس از جمله من تردید در مورد تاریخ دستگیری برداشت نمی کند. اما اگر یک «که» ناقابل، نه رندانه، که رذیلانه از جمله حذف شود، در مورد یک واقعیت غیرقابل انکار، محمود نادری بذر شبهه می کارد تا دروغ درو کند.
وقتی «سربازان گمنام امام زمان» در نوشته ای که از انتشار آن چند ماه می گذرد و این نوشته در دسترس همگان هست، چنین تقلب و جعل به منظور تحریف واقعیت می کنند، پر واضح است در اسنادی که در انحصار خودشان است دست به هرگونه تحریف و جعل خواهند زد. هدف من در مقاله «حماسه سیاهکل کابوسی برای ارتجاع» اثبات همین امر بود که خوشبختانه عدو سبب خیر شد و جوابیه محمود نادری ادعای من را ثابت کرد.
به دو نکته دیگر هم به شکل کوتاه می پردازم:
آقای نادری در جوابیه خود با استناد به کتاب می نویسد: «همان‌گونه که در کتاب ملاحظه کردیم حمید اشرف در سال تحصیلی ۴۹ در دانشکده ثبت‌نام کرد.» چنین تاریخی درست نیست. رفیق حمید چند سال قبل از این تاریخ وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شده بود. خود این اشتباه نشان می دهد که نویسنده و یا نویسندگان وزارت اطلاعات بر اساس هدف خود به هر شکلی که صلاح می دانند جعل انجام می دهند.
نکته دوم، همه کسانی که در ارتباط با گروههای مخفی دستگیر شده اند می دانند که هرگاه در یک پرونده نام واقعی کسی مطرح شود، سوال اول بازجویان در مورد نام تشکیلاتی وی می باشد. و اگر نام مستعار کسی مطرح شود بازجویان از بازجوشونده نام حقیقی را سوال می کنند. بدیهی است که اگر من در تاریخ ٨ بهمن ۱٣۴۹ نام واقعی رفیق حمید اشرف را گفته بودم، بازجویان اطلاعات بیشتر و منجمله نام تشکیلاتی وی که عباس بود را از من سوال می کردند. محمود نادری که خود در مکتب جلادان آموزش دیده بهتر از هر کس به این موضوع آگاهی دارد.
اما او مامور به وظیفه است و باید تاثیر افشاگریها در مورد اهداف ارتجاعی نهادهای امنیتی ولایت خامنه ای در مورد انتشار کتاب «چریک‌های فدایی خلق ...» را کمرنگ کند.
در پایان برای من کینه وقیحانه محمود نادری به رفیق فاطمه سعیدی (رفیق مادر) جای سوال بسیار دارد. به نظر می رسد در شرایط کنونی که خانواده ها و به ویژه مادران دلیر شهدا و زندانیان سیاسی هر روزه در سنگر آزادی به پیکار می پردازند، مخدوش کردن سیمای این مادر دلیر وظیفه ای در جهت مهار مقاومت مادران و خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی از جمله به عهده محمود نادری گذاشته شده است. اما تردید نباید کرد که این نیرنگ نهادهای امنیتی ولایت خامنه ای نیز بی اثر خواهد بود.

یکشنبه ۱۲ مهر ۱٣٨٨(۴ اکتبر ۲۰۰۹)


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست