سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ولی فقیه و مجلس خبر گان رهبری


فیروز نجومی


• یکی از وقایع مهمی که هفته پیش در حکومت دین بوقوع پیوست، شرفیاب شدن رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، به حضور ولایت فقیه بود. چرا این دیدار و ملاقات باید صورت گیرد، و چه اهدافی را پی گیری میکند، البته که از رمز و رازهای رژیم دین است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۶ مهر ۱٣٨٨ -  ۲٨ سپتامبر ۲۰۰۹


یکی از وقایع مهمی که هفته پیش در حکومت دین بوقوع پیوست، شرفیاب شدن رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، به حضور ولایت فقیه بود. چرا این دیدار و ملاقات باید صورت گیرد، و چه اهدافی را پی گیری میکند، البته که از رمز و رازهای رژیم دین است. تنها چیزی که از این دیدار به بیرون نشت کرده است، خطبه ی سیاسی ولایت فقیه است و چند تصویر از رهبر اعظم در حالیکه با خبرگان و یا آیت الله ها و حجت الاسلامها، از جمله آیت الله رفسنجانی شانه به شانه بر زمین، بگونه ای غیر رسمی گرد یکدیگر نشسته اند.

مسلم است که این دیدار و شرفیابی، کوچکترین شبهه ای نباید در ذهن کسی بجای بگذارد که کیست که در رژیم دین حاکم نهایی است. که بالاترین مرجع سیاسی- دینی جامعه اسلامی که براساس قانون اساسی به منظور نظارت بر رهبری بوجود آمده است، وابسته و متصل به راس و شاخه ای از رهبری است. اعضای این مجلس در واقع به بارگاه و یا بزبان راز انگیز ولایتی، «بیت رهبری،» رخصت شرفیابی یافته بودند که مورد توجیه قرار گیرند و بیعت خود را با رهبری تجدید نمایند. البته برغم بعضی از اختلافات و نارضایی های خبرگان، از رهبری از جمله ناخشنودی هاییکه از آیت الله هایی همچون رفسنجانی و دستغیب بگوش رسیده است.

آنچه در این دیدار حائز اهمیت است، این است که گوینده واحد است. تنها سخنان ولی فقیه است که بگوش میرسد. که فقط اعضای مجلس خبرگان نیستند که شنونده هستند، بلکه تمام جمعیت ایران است که شنونده بیانات رهبر اعظم هستند. آنچه او در این نشست بر زبان راند بلافاصله بر صدر اخبار رسانه ها و مطبوعات کشور قرار گرفت. چرا که ولی فقیه است که گوینده ی حرف آخر و نهایی ست. او ست که میداند. اگر عقل و خردی هست، در نزد او ست. او چشم و گوش و زبان نظام اسلامی ست. هیچ چیز نیست که از نظرش پوشیده بماند. اطلاعات و دانستنی های او بی انتها ست. کوچکترین نجوا ها و خورد ترین زمزمه ها را میشنود. او از عمیق ترین رازهای نهانی آگاه است. چرا که شاخک های حساس ولایت و قدرت را تا دور ترین نقاط و تنگ ترین منفذها در سراسر ایران قد دوانده است.

در این دیدار تاریخی، ولی فقیه به تشریح اهم وقایعی که اخیرا در نظام اسلامی اتقاق افتاده است پرداخت و بر آنچه گذشته است و آنچه میگذرد و خواهد گذشت، نور ولایت را پاشید: که نیازمندیهای تداوم و تحکیم نظام کدامند. که نه تنها خبر گان بلکه "نخبگان " و "خواص" باید وحدت و یک پاچگی خود را حفظ و هرچه بیشتر انسجام بخشند. او نگفت که حکومت آیت الله ها و حجت الاسلام ها با بحران مشروعیت و مقبولیت روبرو گردیده است و ملت بر بندگی و اسارت خود در دست های دین به مقاومت برخاسته اند. وی بر حسب معمول با ابزار لفاظی به وارونه ساختن وقایع پرداخته و حق را نا حق و امید و روشنایی را سیاهی و تاریکی خواند و نشان داد که تنها یک تن است که در جامعه ی دین زده ی ایران میتواند به تعبیر و ترسیم اوضاع بدلخواه خود بپردازد و هرگز مورد سوالی هم قرار نگیرد.

در آغاز ولی فقیه به آنچه در چند ماه گذشته بوقوع پیوسته است پرداخت و آنرا "بلوا های بعد از انتخابات" که " کاملا طرح ریزی شده" بود خواند و یاد آوری نمود که جای هیچگونه نگرانی نیست چون "این توطئه بفضل الهی شکست خورد و تیر دشمن به سمت خودش کمانه کرد."

بر حسب معمول گفتمان ولایت فقیه، گفتمان خشم و خشونت است و کین خواهی. خروش و غرش و اعتراضات حق طلبانه میلیونی مردم را بلوا و توطئه ای طرح ریزی شده میخواند که آنرا لوث نموده و سرکوب آنرا توجیه کند. البته که این دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی، و نیروی ها پاسداران و بسیجیان تا دندان مسلح نبودند که باتوم های خود را بر فرق اعتراض کنند گان به تقلبات در انتخابات خرداد ۲۲(٨٨) فرود میآوردند، وحشیانه و از سر خشم به مردم یورش میبردند، آنها را میزدند، میکوبیدند و به بند میکشیدند و در سیاهچال های اوین مورد شکنجه و تجاوزات جنسی قرار میداند، بلکه در گفتمان ولایت، این "فضل الهی " بوده است و نه خشم و خشونت، که "توطئه " را شکست داده است. این گلوله های پاسداران حکومت دین نبوده است که قلب مردم را متلاشی ساخته است، بلکه تیر دشمن بوده است که بسوی خودش باز گشته است. که مسئول جنایات و بیرحمی ها نه رژیم ولایت فقیه که مردم معترض بوده اند که آلت دست دشمن گردیده اند.

اما بلوا چیست و طرح ریزی آن چگونه به وقوع پیوسته است و دشمن کیست؟ ولی فقیه، رهبر اعظم، نقل میکند که دشمنان نظام، مخالفان حکومت دین هستند که از براندازی سخت(نظامی) مایوس شده و با

«استفاده از ابزارهای فراوان تبلیغاتی و ارتباطاتی، ایمان ها ، معرفت ها، عزم ها و پایه ها و ارکان یک نظام و کشور را مورد تهاجم قرار میدهند که مقابله با آن نیازمند حضور هوشیارانه، آگاهانه و همراه با تدبیر در وسط میدان است که البته چنین حضوری، کمک الهی را نیز در پی خواهد داشت.»

در گفتمان ولایت البته که واقعیات جلوه ای وارونه مییابند. این بدنه ی ارزشها و معنویات و باورها و احکام و اصل و اصول استبداد پرور حاکم بر جامعه که دارای ماهیتی دینی میباشند، نیستند که به پوسیدگی و فرو ریزی روی نهاده اند و نفی و نابودی خود را سبب گردیده اند. بلکه "ابزار تبلیغاتی و ارتباطاتی " است که خلل در ایمان ها و معرفت ها بوجود آورده است. ولی فقیه ناخواسته به این واقعیت اشاره میکند، که نظام ولایت فقیه فرزند نا خلف و نامشروع زمانه است. که آیت الله ها و حجت الاسلام ها قرنها پیش، در قرون وسطی باید عروس قدرت را در آغوش میکشیدند، که زمان برای حکومت دین برهبری یک فردی که خود را به جانشینی الله بر روی زمین منصوب نموده است، قرنها ست که بسر آمده است. که حکومت دین متعلق بزمانی بوده است که از ابزار تبلیغاتی و ارتباطاتی خبری نبوده است که بتوانند با تاریکی و کوری درگیر شوند و ارزشهای وا پس گرایانه رژیم دین را آشکار نمایند. این در حالی است که رژیم دین از بدو ظهور ش بر مسند قدرت، یعنی در طی سی سال، تمام ابزار خشم و خشونت را بکار گرفته است که از رشد و پویند گی رسانه ای و ارتباطاتی جلوگیری و پیوسته تاریگی و سیاهی، سرکوب و خفقان را بر ملت تحمیل نموده تا ساختار جامعه ی پادگانی را مستقر و مستحکم و دائمی سازد. درست است که ولی فقیه از دست یابی به فن آوری هسته ای و احتمالا به اسلحه ی نهایی بخود میبالد و خود را پرچم دار علم و دانش میداند. اما غافل از آنکه اگر هزاران بمب هسته ای هم که بسازد، نمیتواند ماهیت واپسگرایی دین پرستی را پنهان سازد. و شاید حتی خصومت و دشمنی نظام دین را با حرکت بشر بسوی صلح و همزیستی و انساندوستی، هرچه بیشتر آشکار سازد که چه آینده تار و تیره ای را برای بشر تدارک دیده است: خرافه پرستی و تبعیت و اطاعت کورکورانه از احکام و شریعت.

ولی فقیه کمی بعد تاکتیک های مخالفان را برای براندازی نرم چنین توضیح میدهد که:

«مخدوش کردن نشانه های امید و تبدیل آنها به نشانه های یاس و تردید، و القای بن بست و سیاه نمایی، و در نهایت گرفتن پویایی جامعه یکی از خطوط مخالفان است.»

از اینجا ببعد است که روضه معصومیت و مظلومیت آغاز میگردد، چنانکه هر موجودی را وادار به ضجه و مویه میکند. یکی از این مخدوش و سیاه کردن ها بزعم ولی فقیه، دلبستگی و علاقه ای بوده است که ٨۵% مردم با شرکت در انتخابات نسبت به رژیم نشان دادند و رئیس جمهور را با رای بالایی برگزیدند. وی خاطر نشان نمودند که کشور آماده است که با "یک حرکت جهش وار" قله های رفیع علم و پیشرفت را تا سال ۱۴۰۴ اتسخیر خواهد کرد. این مقبولیت و پیشرفتهای اعجاز آمیز که البته دست یابی به فن و فنون غنی سازی هسته ای و اسلحه ی نهایی را یکی از آنان باید دانست، ولی فقیه از نقاط امید و قوت نظام تعریف نمود که معاندین و معارضین آنرا به نقاظ ضعف و یاس تبدیل نمایند و تخم ظن و تردید در دل مردم بکارند. وی سپس افزود که :

«امروز نشانه های وحدت عمومی و همدلی مردم قابل مشاهده است که مناظر بی نظیر آن،حضور مردم در نمازهای جمعه ماه مبارک رمضان، حضور گسترده در راهپیمایی روز قدس، و حضور با عظمت در نماز عید فطر در سراسر کشور است. همه باید در مقابل این وحدت سر تعظیم فرود آورند و در جهت تحکیم آن تلاش کنند.»

از آنجا که در نظام اسلامی گوینده همیشه یکی و یگانه است، بعید به نظر میرسد که بتوان بعرض ملوکانه ولایت فقیه رساند که ایشان دچار مرض پیر چشمی شده اند و لازم است که هرچه زودتر به چشم پرشکی مراجعت کند. که او بسیار محدود و تنگ می بیند و تنها آن نشانه هایی را می بیند که به ذائقه ی قدرت خوش آید. هر چند مصنوعی و کاذب، وحدت را می بیند. اما دریای خروشان و طوفان زای مردم را که بر علیه دیکتاتوری شوریده اند نمی بیند.

با وجود این تنگ بینی، اعتراف به وجود "برخی مسائل و حوادث بعد از انتخابات" به روضه معصومیت و مظلومیت ولی فقیه راه میابد که آنرا به دشمنان دیرینه خارجی برهبری آمریکا و انگلیس نسبت داده و آنها را مسئول مدیریت آن حوادث دانست. از اینروی خواص را مورد خطاب قرار داد و بطور اکید به آنها اخطار نمود که: «باید مراقب باشند تا با اقدامات و با اظهارات خود تکمیل کننده طراحی و اهداف معارضان نظام نباشند.»

آنگاه ولی فقیه بار دیگر نظام ولایت را از تبار رسالت و امامت خواند و خاطرنشان ساخت که تنها یک اسلام "ناب " وجود دارد و آنهم اسلام مورد نظر امام خمینی" ست و دیگر اقسام آن "التقاطی و آمریکایی" هستند. که نظامی که امام به خلقت آورده است از دو عنصر اسلام و جمهوریت که دومی بر اولی ارجحیت دارد تشکیل میشود. "با این دیدگاه" وی تاکید نمود که:
« فرد وجامعه ، شریعت و عقلانیت، معنویت و عدالت، و عاطفه و قاطعیت، همه در کنار یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند، و انحراف از این منظومه مستحکم موجب انحراف از نظام اسلامی خواهد شد.»

بزبان ساده تری، ولی فقیه میگوید، خشم و خشونت و کین خواهی نیز بخشی از نظام عدالت است و معنویت. هم چنانکه الله هم بخشنده است و مهربان و هم جبار است و منتقم. ولی فقیه اعلام کرد که او در پیروی از الگوی امام است که شجاعت در فهم را با شجاعت در عمل در هم میآمیزد. و یاد آوری نمود که در واقع "شجاعت کم نظیر " امام بوده است "علت اصلی فتوحات بزرگ علمی، سیاسی و اجتماعی و جذب مردم بسوی او."

آنچه به نظر میرسد که از خاطره ولی فقیه زدوده شده است این است که این تنها امام نبود که با شجاعت در برابر یزید به مقاومت بر خاست و شربت شهادت را با طیب خاطر نوش جان نمود،. یزید نیز در به هلاکت رساندن امام، شجاعت بسیار نشان داد و سبب گسترش اسلام در جهان گردید. که شجاعت امام خمینی بیشتر شباهت به شجاعت یزید دارد تا امام. چرا که تجربه می آموزد که امام در مسند قدرت، تفاوتی با یزید ندارد و همیشه نیز این احتمال وجود دارد که امام، یزید شود و یزید، امام. در واقع ولی فقیه در پیروی و تبعیت از یزید است که به خواص توصیه میکند که مبادا در برابر نیاز به خشم و خشونت و خونریزی در جهت تحکیم نظام، دچار ترس و انفعال شوند. در گفتمان ولی فقیه شجاعت به معنای باز نمودن دروازه های دوزخ بر روی مخالفان و معترضین است. وی نیاز به شجاعت را از نیازهای اصلی جامعه خواند و خواص را مخاطب خود قرار داد و گفت:

«ترس از مال و جان و آبرو، ترس از جو و فضا، و انفعال در مقابل مخالفان نظام موجب اختلال در فهم صحیح انسان از موضوعات می شود بنابراین در بیان موضع حق و صحیح نباید ملاحظه تهمت ها و مسائل دیگر را کرد.»

بعبارت دیگر، مهم نیست که با یزید و یا جنایتکاران تاریخ و ضد بشر شناسایی شوید، مهم این است که باید هنوز به معصومیت و مظلومیت امامان و جانشینان آنان باور داشت. که همچون آنان نیز ولی فقیه خطا ناپذیر است و دچار اشتباه نمیشود. نادرستی و پلیدی، بغض و کینه از او بر نیاید. عقل و خرد او، همچون عقل و خرد امام، کافی، نهایی و غایی ست. آیت الله خامنه ای که بر جایگاه ولایت نشسته است، همانند امام همنشین و همدم فرشتگان است و از نزدیکان الله. از این بارگاه بسیار ویژه، بالا و برتر از همه جنبندگان عالم است که سخن میراند، و وقتی که دهان خود را میگشاید، فرمانهای خدا گونه اش که از دنیای غیب به وی انتقال یافته است بگوش مردم میرسد.

برغم تشویق و ترغیب به پذیرش خشم و خشونت بمثابه یکی از ضروری ترین نیازهای حکومت یزید ی، ولی فقیه در پیروی از اسلام ناب است که روضه ی معصومیت را با روضه مظلومیت به مثابه یک منظومه منسجم در هم میآمیزد. که از خصال برجسته امامت، پیوسته مظلومیت بوده است. مردم ایران نیز همیشه برای مظلومیت امام اشک ریخته اند و جسم و جان خود را پریشان ساخته اند. اما بدرستی معلوم نیست که به چه دلیل، مظلومیت ولایت را برهبری علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد باور نمیکنند. شاید مردم به این واقعیت آگاه شده اند که امام تا زمانی که از دست اندازی به تاج و تخت بر کنار است، معصوم و مظلوم است. اما وقتی که بر فراز آن جلوس کند، دیگر امام نه میتواند معصوم باشد و نه مظلوم. که آن امامی که به حکومت رسد، میشود یزید ملعون و منفور. ولی فقیه ، به اعتراضات مردم به قدرت، تفحصات، تحقیقات، بازجویی ها و شمارش آرایی که بدست قدرت انجام میگیرد، با نا باوری و تعجب است که مینگرد. چون احساس میکند که معصومیت و مظلومیت امام را خود و انصار ش بارث برده اند. آیا ممکن است مردمی که قرنها مظلومیت را مورد پرستش قرار داده و ستایش نموده اند، امروز بر علیه امام و جانشینان امام بر خیزند. نه چنین چیزی ممکن نیست زیرا که امروز نه اعتراض و مقاومت بلکه نشانه های وحدت و همبستگی است که ولی فقیه مشاهده میکند. درست به دلیل وارونه دیدن واقعیات و خود شیفتگی ست که از گفتمان ولایت بوی و طعم اضمحلال و از هم گسیختگی از درون بمشام میرسد.

* نقل قول ها از سایت خبر گزاری فارس(۰۲-۰۷-٨٨) بر گرفته شده است.


فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست