سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

«جنبش سبز» تبلور عینی تغییر اجتماعی ایران


مرتضی اصلاحچی


• جای نگرانی نیست. ممکن است این جنبش سرکوب شده و یا متوقف گردد اما به هر حال و به هر طریق آهسته و پیوسته به راه خود ادامه می دهد چون جنبش سبز ریشه در تغییرات اجتماعی جامعه ایران دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۵ مرداد ۱٣٨٨ -  ۲۷ ژوئيه ۲۰۰۹


۱. انتخابات برگزار شده است. گفته می شود این انتخابات مبدل به انتصابات گشته و جای غالب و مغلوب عوض شده است. این حرف تازه ای نیست، فقط کافی است کمی به عقب برگردیم، چهار سال قبل.
آن زمان نیز کروبی نامی بر آشفت از نتیجه انتخابات، به غار نرفته اما خواب اصحاب کهف کرد و وقتی به خود آمد که کار از کار گذشته بود. این ههمه را خودش گفت و تازه دور اول ماراتن انتخابات بود. در دور دوم نیز هاشمی بود و احمدی، اتفاقاتی افتاد و احمدی ردای ریاست بر تن کرد، هاشمی اما همچون کروبی از سمت هایش استعفا نداد و حزبی تاسیس نکرد، او فقط به خدا پناه برد.
در این داستان یک عنصر کم است، یک حلقه مفقوده، مولفه ای تعیین کننده: مردم.
این داستان روایت می شود بدون اینکه مردم در آن نقشی داشته باشند چون آنها خود نخواستند نقشی ایفا کنند. آنها (ما) فقط نظاره کردند(کردیم) و داستان را خواندند و شنیدند.
از گذشته به زمان حال باز می گردم. گفتم که گفته می شود در این انتخابات تقلب شده است. بسیار خوب اما این بار اگرچه شخصیت هایی چون موسوی و کروبی و هاشمی حضور دارند اما نقش اول را مردم بر عهده دارند، کسانی که چهار سال پیش فقط نظاره گری کردند و سوال این است چرا؟
دم دستی ترین پاسخ را اگر بخواهم بگویم باید به زبان آورم که تفاوت در میزان تقلب در انتخابات نهم و دهم ریاست جمهوری مردم را به جنب و جوش واداشت. مردم تا حدی از تقلب را می پذیرند اما اگر متقلبین از حد مجاز ( بخوانید آستانه تحمل) عدول کنند خون مردم به جوش می آید و رگ ها برون می زند و اکنون شده است آنچه که نباید می شد.
آیا این پاسخ صحیح به سوال است؟ مسلما خیر. این شابد قسمتی ار حقیقت باشد اما تمام آن نیست. پس چه چیزی مردم را به خیابان ها کشاند و در خیابان نگاه داشت. چه چیزی سبب شد که آنها به باتوم و گاز اشک آور و گلوله لبخند بزنند. کدام نیرو، جرات مقابله با زندان و مرگ را به آنها داد؟ می گویند زندگی بزرگ ترین موهبت برای هر انسان است، مردم ایران چرا از این موهبت می گذرند تا «رای خود را پس بگیرند.»
مثالی از تجربه شخصی خود می زنم. در طول سال هایی که در دانشگاه فعالیت سیاسی می کردم همواره دانشجویانی را دیده ام که تفریح و گشت وگذار و عیش و نوش زندگی برایشان از سیاست و اجتماع و چه و چه مهم تر بوده است.تعداد اندکی هم که احیانا روزنامه ای می خواندند از ترس کمیته انضباطی و تهدیدهای دیگر فعالیتی نمی کردند. بنابراین ما تعداد محدودی بودیم که به اصطلاح تنمان می خارید و به قول مسئولین مسئله داشتیم.
این جو دانشگاهی است که من در بیشتر دوران دانشجوئیم از سال ٨۱ به این سو با آن مواجه بوده ام.(مواقع خاص و حوادث به خصوص را که به طور مقطعی تکانی به دانشجویان می داد فاکتور گرفته ام.)
چندی پیش، بعد از انتخابات ریاست جمهوری برای کاری به دانشگاه رفتم. تعدادی از دانشجویان در حیاط دانشکده تجمع کرده بودند، هرچه چشم چرخاندم از دوستان و فعالین سیاسی دانشکده نشانی نیافتم. عموم دانشجویان خودشان تجمع را برگزار کرده بودند و خبری از فعالین دانشجویی نبود.
با تعدادی از دانشجویان مشغول بحث شدم. همگی قصد داشتند تا در تجمع بعد از ظهر آن روز شرکت کنند. گفتم که شایعه شده است حکم تیر داده اند. دانشجویانی که من تا پیش از آن به محافظه کاری و عافیت طلبی می شناختم انگار که بهشان توهین کرده باشم چپ چپ نگاهم کردند و با اطمینان گفتند که ما غسل شهادت کرده ایم و آماده کشته شدنیم.
تغییر این دانشجویان برایم جالب بود.
۲. همگی می دانیم که مردم ایران تغییر کرده اند و حال این سوال مطرح است که این تغییر چگونه رخ داده است. آیا صرفا انتخابات ریاست جمهوری تغییری دفعتی را سبب شده است یا باید دلایل این تغییر را در پیشتر جستجو کرد؟ به گمان من «تحول» و «تغییر» پیش از انتخابات و در فرآیندی طولانی رخ داده است و انتخابات صرفا ظرف تحقق و نمود عینی آنرا مهیا کرده است.
طی سال ها مطالبات مردم انباشت شد و تهدید و تحدید و تحقیر و سلب حقوق از آنها انبار مهماتی را مهیا کرد که تقلب در انتخابات تنها جرقه آن بود. طی سال ها مطالبات مردم قطره قطره در کاسه صبرشان جمع گردید و انتخابات تنها وتنها قطره آخر بود که آنرا لبریز کرد.
انتخابات عامل محرکه مردم بود اما یگانه دلیل آن نبود، انتخابات بستری بود که مردم «تغییر» کرده و «تحول» یافته خود را در غالب یک «جنبش» اجتماعی و همگانی و منسجم بشناسند: جنبش سبز.
"گی روشه" کتاب "تغییرات اجتماعی" را اینگونه آغاز می کند:« جامعه تاریخ است، زیرا دائما در حال حرکت تاریخی است، خود را دگرگون می کند و پیوسته در حال دگرگون ساختن خود، اعضایش، محیطش و سایر جوامعی است که با آنها در ارتباط است. جامعه بدون وقفه نیروهای برونی یا درونی که ماهیت، جهت و سرنوشت آنرا تغییر میدهد ایجاد کرده، پذیرای آنها شده و یا آنها را تحمل می کند.»
این گفته روشه در مورد ایران کاملا صادق است. جامعه ایران به معنای واقعی کلمه «تغییر» کرده است و مردم آن که تا چندی پیش فعالین سیاسی و روشنفکران آنها را مرده می پنداشتند نشان دادند که زنده اند. مردم ایران تغییر کرده اند و جامعه را تغییر داده اند و این تغییر نیز بیش از هر چیری به خاطر شرایط محیطی است که خود جامعه وصد البته حکومت ایجاد کرد.
اکنون شاهد بروز بغض فرو خفته یک ملت هستیم، بغضی که در نگاه کلان ٣۰ سال و در نگاهی خرد تر ۴ سال است که از سوی مردم خورده می شود و به زعم من تاثیری که این مدت کوتاه چهار ساله بر مردم گذاشت بسیار عمیق تر و ریشه ای تر از تمام وقایعی است که در کل ٣۰ سال گذشته رخ داده است.
در طول این چهار سال اوضاع اقتصادی مردم به نام عدالت خراب شد، دختران جامعه تحت این شعار که « کسی به مو ولباس دختران کاری ندارد» ارشاد شدند، دانشجویان سیاسی با عنوان آزادی عقیده و فعالیت سیاسی راهی زندان شده و از ادامه تحصیل بازماندند. اگر بخواهم می توانم این پاراگراف را کماکان ادامه دهم اما برای جلوگیری از اطاله کلام در یک جمله جان مایه این چهار سال را بیا می کنم.
در طول چهار سال گذشته «جای راست و دروغ و حق وباطل عوض شد» و این امر یکی از اصلی ترین دلایل تبلور و عینیت یافتگی «تغییر اجتماعی» ایران بود.
٣. مطابق با تعریف روشه از مفاهیم تحول و تغییر اجتماعی من آنچه را که طی ٣۰ سال رخ داده تحول و آنچه را که در ۴ سال گذشته شکل گرفته است تغییر اجتماعی می دانم.
تحول اجتماعی مجموعه ای از تغییرات است که در طول یک دوره طولانی، طی یک یا چند نسل در یک جامعه رخ می دهد و تغییر اجتماعی عبارت است از پدیده ای قابل رویت و بررسی در مدت زمانی کوتاه، به صورتی که هر شخص معمولی نیز در طول دوره کوتاهی از زندگیش می تواند یک تغییر را احساس نماید، نتیجه قطعی اش را ببیند و یا حد اقل نتیجه موقتی آنرا دریابد.
اگر نگاهی به دور و اطراف خود بیندازیم می توانیم به راحتی نتایج تغییر را ببنینم. اکنون حضور در تجمعات اعتراضی بخشی از زندگی روزمره بسیاری از مردم لااقل در پایتخت و برخی از شهرهای بزرگ شده است. میزان فروش روزنامه ها بالا رفته و آمار رسانه های اینترنتی رشد یافته چون مردم می خواهند بدانند چه خبراست.و صداوسیما نفوذ و سلطه خود را از دست داده است وbbc , voa مخاطبان روزافزونی پیدا کرده اند و در یک کلام مردم در حال مبارزه برای باز پس گیری رای خویش هستند چون تغییر کرده و تحول یافته اند.
با تمام این تفاسیر اما همه از یک چیز نگرانند و آن این است که مبادا آنچه که اتفاق می افتد اعتراضی سطحی و زود گذر برآمده از یک غلیان احساسی همه گیر باشد و موج پدید آمده پس از اوج خود فرو نشیند.
برای پرداختن به این مسئله ابتدا باید ویژگی های تغییر اجتماعی را بشناسیم.
الف: تغییر اجتماعی لزوما یک پدیده جمعی است. به عبارت دیگر تغییر اجتماعی باید یک جامعه یا بخش مهمی از یک جامعه را در بگیرد. تغییر اجتماعی باید شرایط، شکل زندگی یا زمینه فکری و روحی سطح وسیعی از یک جامعه را دگرگون نماید و این اصل مهمی برای مشخص نمودن یک تغییر اجتماعی است.
( در اعتراضات پس از انتخابات قشرهای مختلف مردم اعم از پولدار وفقیر، مذهبی و غیر مذهبی، پیر و جوان و...حضور داشتند)
ب: تغییر اجتماعی باید یک تغییر ساختی باشد یعنی تغییری که کل سازمان اجتماعی یا در بعضی از قسمت های تشکیل دهنده سازمان اجتماعی حادث شود و موقعی می توان از تغییر اجتماعی صحبت کرد که بتوان عناصر ساختی یا فرهنگی سازمان اجتماعی را که تبدیل و تغییر یافته اند به صورت روشن باز شناخت و تشخیص داد.
( در اعتراضات پس از انتخابات ویژگی های منحصر به فردی وجود داشت. حضور بی سابقه زنان، پرهیز از خشونت و روا داری با مخالف و سطح بالای بینش سیاسی.)
ج: تغییر ساختی در طول زمان شناخته می گردد. به عبارت دیگر باید بتوان بین دو نقطه یا چند مقطع زمانی مجموعه تغییرات یا نتایج آنها را مشخص نمود و در حقیقت تغییر اجتماعی را فقط در مقایسه با یک نقطه شروع در گذشته می توان بررسی و ارزشیابی کرد.
( عکس العمل مردم به نتیجه انتخابات های ٨۴ و ٨٨ )
د: تغییر اجتماعی برای آنکه واقعا یک تغییر ساختی باشد باید مداوم و استوار باشد و به عبارت دیگر فقط سطحی و زودگذر نباشد.
( پس از انتخابات ناظران گمان می کردند اعتراضات خردی شکل خواهد گرفت و به سرعت فروکش خواهد کرد اما حجم اعتراضات بسیار گسترده بود وتاکنون نزدیک به ۴۰ روز ادامه یافته است ودولت به مدد دستگیری های گسترده و سرکوب خشن توانسته است تا حدود آنرا کنترل کند.)
۴.بنابرآنچه که گفته شد در ایران یک تغییر اجتماعی رخ داده است و این تغییر بعد از نتایج انتخابات در غالب یک جنبش خود را نمایان کرد.
روشه جنبش اجتماعی را اینگونه تعریف می کند: « جنبش اجتماعی عبارت از سازمانی کاملا شکل گرفته و مشخص است که به منظور دفاع و یا گسترش و یا دست یابی به هدف های خاصی به گروه بندی وتشکل اعضا می پردازد. آنچه که اصولا جنبش اجتماعی را می سازد، متقاضی بودن و مدعی بودن آن آن است که سعی در شناساندن و پیروز گردانیدن ایده ها و منافع و ارزش های معینی دارد، بدین منظور پیوسته سعی در افزایش اعضا، کوشش در جهت جلب توجه عامه و نیز برگزیدگان جامعه می نماید.»
همان طور که پیشتر نیز بدان اشاره شد نگرانی هایی در خصوص زود گذر بودن حوادث ایران وجود دارد. هدف از نگارش این مطلب این بود که با اشاره به مبانی و مفاهیم جامعه شناسی سیاسی و انطباق آن با شرایط سیاسی اجتماعی کنونی ایران نشان داده شود که آنچه که به عنوان جنبش سبز مطرح می شود به معنای وقعی وعلمی کلمه جنبشی است که بر آمده از یک تغییر ریشه ای اجتماعی است.
بنابراین جای نگرانی نیست. ممکن است این جنبش سرکوب شده و یا متوقف گردد اما به هر حال و به هر طریق آهسته و پیوسته به راه خود ادامه می دهد چون جنبش سبز ریشه در تغییرات اجتماعی جامعه ایران دارد.

www.neweslahchi.blogfa.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست