سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بگذار سخن بگویم


علی کریمی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۴ مرداد ۱٣٨٨ -  ۲۶ ژوئيه ۲۰۰۹


بگذار سخن بگویم

خبر را این چنین خواندم:
میر حسین موسوی و مهدی کروبی در نامه ای به وزیر کشور خواستار صدور مجوز برای برگزاری مراسم یادبود جانباختگان اعتراضات اخیر شدند. به گزارش ایسنا "در متن این نامه با اشاره به تاریخ و زمان درخواستی" آمده است: وزیر محترم کشور بدینوسیله به اطلاع می‌رسانیم به مناسبت گذشت چهل روز از آغاز حوادث ناگواری که طی آن عده‌ای از هموطنان‌مان جان خود را از دست دادند، درخواست برگزاری مراسم یادبود این عزیزان در محل مصلای بزرگ تهران را داریم. شایان ذکر است که مراسم مذکور بدون ایراد سخنرانی و با استماع به تلاوت آیات کلام‌الله مجید انجام خواهد شد و از شرکت کنندگان نیز درخواست خواهد شد در سراسر مراسم با سکوت خود ادای احترام کنند."

این اندیشه فقاهتی است که مردم را مستحق آزادی می داند – بدین معنی که آیین و دینی از روی صدقه سری و رعیت پروری، شهروندان را (امت به تعبیر دین باوران) سزاوار داشتن بخشی از آزادی می داند که باید از سوی رهبران دینی یا دولتی به پیروان داده شود- که البته هر وقت صلاح دیدند می توانند با تفسیر های خود همه یا بخشی از آن آزادی های داده شده را پس بگیرند.
حالی که آزادی حق است . حقی ذاتی و بی چون و جایی هر انسان در هر کجای جهان . آزادی بیان و گردهمایی و برپایی نشست ها از حقوق شهروندی است و دست اندرکاران دولتی و یا شهرداری ها می بایست امکان فراهم آمدن و امنیت و نظم تمام برپایی های خصوصی و عمومی همه ی هموطنان را برقرار کنند و گرنه مردم حق دارند آن کارگزاران را محاکمه و در صورت کوتاهی و یا عمد از کار بر کنار کنند.

نوشتن نامه به کارگزاران دولتی که به نا حق و به تزویر و زور و زندان و شکنجه و کشتار بر سر کار است و نویسندگان نامه به با پشتیبانی بسیاری از مردم آن را به رسمیت نمی شناسند؛ رویکردی نابهنگام و واپسگرایانه و نا رواست, و می تواند ایمان مردم را به اراده ی انان در رهبری جنبش و دادخواهی از قربانیان جنبش کاهش و یا مورد تردید قرار دهد. شهروندان شریفی که با پس زمینه های اجتماعی؛ سیاسی؛قومی و مذهبی گوناگون ؛ هماوایی فریاد و همرنگی خونشان همچون رنگین کمانی , آفتاب را در اسارت ابرها باور نمی کند؛ ما را به باز خوانی پندارهای خویش به خود می خوانند. این خون های ریخته بر سنگ فرش کوچه ها، خون پاسداران مرز مهربانی است. خون جوانان بر خاک خفته ای است تا ایرانی زندگی به سرفرازی به سر کند که خود ننگی است بر نام و دودمان ستمگران سی ساله ی این سرزمین. مادران داغدار و زنان زخم خورده دیگر گورستان را از گریستنگاه به رزمگاه آزادی و جایگاه پرده برداری از دستگاه جور و جنایت فقاهتی تبدیل کرده اند. آواز دلیری و دلدادگی دختران و پسران سرود خوان و آزادی خواه ، در نبرد با بسیج و اوباش رژیم دارد آبروی ما را در جهان می خرد و بیمه می کند. به این ندا ها پاسخی در خور پیشروان و پدیدآوران نهضت های رهایی بخش دادن نه یک تاکتیک و طرفند که یک ضرورت و نیاز تاریخی است. آقایان:   
   
از ستمگران گردهمایی گدایی نکنید
دست و دهان مردم را نبندید.
بگذارید مردم آنچه را خود می خواهند بشنود.

تا دولت بیداد و غیر قانونی بر پاست
همه جای ایران زندان و جایگاه نبرد آزادیست.

همه روز
هنگام ستیز با ستمگری است.
بگذارید این مردم دوباره سخن بگویند
بگذارید تا بساط ستم برای همیشه سرنگون شود
بگذارید
این وطن دوباره وطن شود

July ۲۶, ۲۰۰۹
علی کریمی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست