سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هر «نهضتی» یک نهضت است


مهدی معتمدی مهر



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱ مرداد ۱٣٨٨ -  ۲٣ ژوئيه ۲۰۰۹


نهضت آزادی ایران، نامی ناشناخته نیست که سخن گفتن از آن نیاز به توضیح فراوان داشته باشد. نزدیک به پنجاه سال از تاریخ تاسیس این حزب ملی / اسلامی می‌گذرد و همین سابقه‌ی طولانی، حکایت از منش و کنش زنان و مردانی دارد که به رغم حاکمیت و فرهنگ استبدادزده‌ای که در آن زیسته‌اند، استمرار فعالیت جمعی را به مثابه‌ی اصلی‌ترین مشی و وجهه‌ی مبارزه و فعالیت سیاسی خود برگزید‌ه‌ و به درستی دریافته‌اند که فاجعه‌بارترین آفت استبداد، استقرار و گسترش فرهنگ و روحیه‌ی فردگرایی و انزواطلبی بوده است. هم از این رو زنده‌یاد مهندس بازرگان با تاسی به آیه‌ی شریفه‌ی « یا ایها الذین آمنو اصبروا و صابروا و رابطوا واتقوالله لعلکم تفلحون » در سخن‌رانی تاریخی خود به مناسبت تاسیس نهضت آزادی ایران در اردیبهشت ۱٣۴۰ خورشیدی به این نکته اشاره می‌کنند که: « ما چه در مقابل زورگویان داخلی و هیات‌های حاکمه‌ی فاسد که بر سرمان می‌‌کوبند و چه در مقابل قوای متشکل نیرومند مرتبط خارج ناچاریم ( اگر می‌‌خواهیم زندگی کنیم و زنده بمانیم ) متحد و متشکل و اجتماعی بشویم و مسلماً نتیجه خواهد داشت. در برابر سختی‌ها و دشمنی‌ها چاره‌ای جز پایداری و ارتباط اجتماعی و دفع مفاسد نیست. »
بنیان‌گذاران شریف نهضت آزادی ایران با بررسی دقیق تاریخ این سرزمین دریافتند که ریشه‌ی اصلی عقب‌ماندگی، جهل، فقر، بی‌سوادی، جنایت، استعمار، استثمار، خرافه‌گرایی، بی‌مسوولیتی، تبعیض و تمامی بیماری‌های مزمن دیگر این مرز و بوم، همانا استبداد و فقدان آزادی است، از همین رو در تقابل با انبوه این مشکلات، حزب خود را با عنوان و آرمان " آزادی ملت ایران " نام نهادند.
بنیان‌گذاران نهضت آزادی ایران باور داشتند که نمی‌توان شعار دمکراسی‌خواهی سر داد و از باور عمومی ملت ایران که اسلام است، غافل بود و با ژست‌های شبه روشن‌فکری مرسوم در آن روزگار، عنایتی به دیانت مردم نداشت و از سوی دیگر می‌اندیشیدند که نمی‌توان به نوگرایی در عرصه‌ی سیاست و اجتماع اعتقاد داشت اما به اساسی‌ترین مولفه‌ی سیاست و اجتماع ( دین ) بی‌تفاوت بود. از همین رو بر اصل " مسلمانی " به عنوان مبنای ایدئولوژیک مبارزه از یک سو و از سوی دیگر نسبت به پالایش باورهای دینی از خرافه‌گرایی و تحجر تاکید می‌ورزیدند. مهندس بازرگان در سخن‌رانی یاد شده در مقام تبیین مرام‌نامه‌ی نهضت آزادی ایران بیان می‌دارند که: « ما مسلمانیم نه به این معنی که یگانه وظیفه‌ی خود را روزه و نماز بدانیم. بلکه ورود ما به سیاست و فعالیت اجتماعی، من باب وظیفه‌ی ملی و فریضه‌ی دینی بوده، دین را از سیاست جدا نمی‌‌دانیم و خدمت به خلق و اداره‌ی امور ملت را عبادت می‌شماریم. آزادی را به عنوان موهبت اولیه‌ی الهی و کسب و حفظ آن را از سنن اسلامی و امتیازات تشیع می‌‌شناسیم. مسلمانیم به این معنی که به اصول عدالت ومساوات و صمیمیت و سایر وظایف اجتماعی و انسانی، قبل از آن که انقلاب کبیر فرانسه و منشور ملل متحد اعلام نماید، معتقد بوده‌ایم... »
شخصیت اخلاقی، عملکرد و باورهای سیاسی و دینی بنیان‌گذاران و پیروان ایشان در نهضت آزادی ایران تا کنون، هرگونه شایبه‌ای را در این خصوص از بین می‌برد که این جریان، امروز تنها یک نام و عنوان تشریفاتی نیست، بلکه یک هویت محسوب می‌شود. بر این اساس، افزون بر تمامی اعضای رسمی این حزب، هر ایرانی که به آزادی باور داشته باشد، هر ایرانی که به کار جمعی اعتقاد داشته باشد، هر ایرانی که خواهان حاکمیت ملت و حاکمیت قانون باشد، هر ایرانی که اسلام را با حقوق بشر و دمکراسی سازگار می‌بیند، هر ایرانی که خود را در قبال سرنوشت جمعی ایرانیان مسوول می‌داند، هر ایرانی که در برابر جهل، ناامیدی، ترس و نفاق مبارزه می‌کند، هر ایرانی که سیاست‌ورزی را شریف‌ترین فعالیت نوع بشر برمی‌شمارد و در مقابل اندیشه‌ی واپس‌گرایانه و ماکیاولیستی " سیاست، پدر و مادر ندارد " با رهیافتی اخلاق‌گرایانه، مشارکت در عرصه‌ی سیاست را به مثابه‌ی تکلیف دینی و ملی خود بر می‌شمارد، هر ایرانی که در کنار نماز و روزه و سایر عبادات، باور دارد که امر به معروف و نهی از منکر، استثنایی ندارد از جمله حقوق حقه‌ی آحاد ملت به شمار می‌رود و به تعبیر امیرالمومنین (ع) هرگاه مردم از این فریضه نسبت به حاکمان و والیان خود غافل شوند، به حاکمان ستم‌کار مبتلا خواهند شد، هر ایرانی که عدالت را شرط اصلی تداوم و مشروعیت حکومت می‌داند و هر ایرانی که مشی اصلاح‌گری را به مثابه‌ی کم‌هزینه‌ترین و تاثیرگذارترین راه مبارزه بر می‌گزیند و اصلاح ساختار حقیقی قدرت را مهم‌تر از تغییر ساختار حقوقی آن می‌داند، هر ایرانی که بیش از آن که نگران ظلم حاکمان مستبد باشد، از قصور خود در مبارزه با چنین حاکمیتی می‌هراسد و هر ایرانی مصدقی که مصدق را نه به عنوان یک شخص که به عنوان نماد رهبری منتخب ملت و کسی که رای مردم را شرط لازم مشروعیت حاکمیت و نظام سیاسی می‌دانست، یک نهضتی و عضوی از آحاد نهضت آزادی ایران محسوب می‌شود.
مبانی نظری و مشی بنیان‌گذاران و عملکرد رهبران و اعضای کنونی نهضت آزادی ایران موید این حقیقت است که این حزب، واقعیتی فراتر از یک جمعیت سیاسی تلقی شده و یک مشی، باور و نوعی هویت اعتقادی / سیاسی محسوب می‌شود. ابعاد این حقیقت به حدی آشکار است که امروزه نوع برخورد و یا تعامل حاکمیت با نهضت آزادی ایران، یکی از شاخص‌های سنجش میزان دمکراسی در ایران ارزیابی می‌شود.
متاسفانه در سایه‌ی فضای پرتنش رویدادهای پس از دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری ایران، تمامیت‌خواهان ِ مردم‌گریز در کنار پروژه‌ی سوخته‌، مشروعیت‌زدا و بحران‌زای اعتراف‌گیری از رهبران جنبش اصلاح‌طلبی ایران مبادرت به اعمال تهدید و فشار بی‌سابقه علیه فعالان سیاسی، اجتماعی، حقوق بشری و به ویژه جوانان احزاب اصلاح‌طلب و از جمله اعضای شاخه‌ی جوانان نهضت آزادی ایران مبنی بر اخذ استعفانامه‌های اجباری و تحمیلی کرده‌اند. افزون بر آن که این اقدام، نقض آشکار فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به ویژه اصل ۲۶ آن قانون و خلاف نص صریح اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و میثاقین که از جمله تعهدات بین‌المللی این نظام سیاسی است، محسوب می‌شود و افزون بر آن که نقض قانون اساسی هر کشوری توسط دولت رسمی آن کشور معنایی جز براندازی از درون ندارد، یادآوری می‌کند که نهضت آزادی ایران از سال‌ها پیش با اتخاذ و گزینش مشی " جنگ حجت نه جنگ قدرت "، بارها و بارها اعلام کرده است که خواهان سهمی از قدرت نیست، از این رو باید توجه داشت که عضویت در نهضت آزادی ایران هرگز تابع اهداف متداول و تداوم آن نیز مشروط به رعایت تشریفات بوروکراتیک رایج نبوده است که اینک با گرفتن یک کاغذ نامعتبر از لحاظ شرعی، اخلاقی و قانونی از بین برود. هر کس قلباً به آرمان آزادی، عدالت، حاکمیت ملت و حاکمیت قانون باور داشته باشد، در هر کجای این سرزمین که باشد، عضو نهضت آزادی ایران محسوب می‌شود. خداوند در دو فراز از قرآن مجید می‌فرماید: " لا یواخذکم الله باللغو فی ایمانکم۱ و لکن یواخذکم بما کسبت قلوبکم و الله غفور حلیم " بنابراین نه تنها هرگونه سخن یا عمل بیهوده‌ای که از سر اجبار و نه از روی خواست قلبی و اراده صورت پذیرد، قابل نکوهش و بازخواست نخواهد بود، بلکه کسانی که موجبات این تحمیل و اجبار را فراهم ساخته‌اند در برابر خدا، مردم و تاریخ ایران مسوول خواهند بود. امروزه تمامی دمکراسی‌خواهان ایران از نهضت آزادی ایران، حزب ملت ایران، جبهه‌ی ملی، شورای فعالان ملی مذهبی، کانون نویسندگان ایران، دراویش گنابادی، کارگران معترض و فعالان سندیکایی، جنبش دانشجویان، فعالان حقوق بشر، فعالان جنبش زنان و جبهه‌ی مشارکت ایران اسلامی گرفته تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، کارگزاران سازندگی، اعتماد ملی و ............... و حتی مردم ناشناسی که دوشادوش هم در خیابان‌ها خواهان تعیین سرنوشت خود هستند، همه و همه عضوی از جنبش آزادی‌خواهی ملت ایران هستند و امروز، روزی است که آرمان و منش شریعتی، بازرگان، طالقانی، سحابی و چمران فراتر از یک حزب و جریان خاص سیاسی مورد خواست اکثریت ملتی قرار دارد که سی سال پیش، حکومتی جائر و متکبر را بر خاک ذلت و نیستی کشاند و نظامی سیاسی را مبتنی بر رای مردم و قرائتی دمکراتیک و انسان‌گرایانه از اسلام، بنیان نهاد.
صادقانه به تمامیت‌خواهان حاکم توصیه می‌شود که هرگز نمی‌توانید ما را از عضویت در نهضت آزادی ایران محروم کنید، نه تنها با گرفتن استعفانامه که حتی با زندان و حبس نیز نخواهید توانست به این امر شوم نایل شوید. چرا که هویت نهضتی، حقیقتی انکارناپذیر است، هویت نهضتی یعنی، عشق به آزادی، عدالت، صلح، پیشرفت، اخلاقیات و نمی‌توان زنده بود، اما نهضتی نبود. نهضتی بودن نوشته‌ای بر روی کاغذ و یک امر تشکیلاتی صرف نیست که بتوان آن را پس گرفت، کما این که در تمام سالیان اخیر امکان هرگونه فعالیت و حتی حق تشکیل جلسات خصوصی را از ما سلب کردید، اما امروز باز هم ما را زنده و پویا می‌بینید، نهضتی بودن، حقیقتی است نوشته بر قلب و اندیشه‌ای است مستقر در آرمان‌های انسانی ما. از همین رو آن چه اسباب وحشت ِ وحشت‌آفرینان را فراهم ساخته، آن است که هر نهضتی، هر کجا و در هر کسوتی که باشد، خود یک نهضت است.
Motmehr٨۶@gmail.com

پانوشت: آیات ۲۲۵ و ٨۹ سوره‌های بقره و مائده


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست