سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فرصت ها و تهدیدات


ه. اندیشه


• چنانچه احمدی نژاد و جناح حامی او مقاومت مردم را ضعیف تلقی کنند و فرصت یابند، تلاش گسترده ای را به کار خواهد گرفت تا بحران مشروعیت دولت خود را از ادارات، سازمانها و ارگانهای اجرائی دور نماید. برای جلوگیری از فرصت یابی او، ایجاب می کند که بحران عدم مشروعیت دولت او در بین مردم و دستگاههای اجرائی تداوم یابد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۴ تير ۱٣٨٨ -  ۵ ژوئيه ۲۰۰۹


شرایط پیش آمده وضعیتی را به وجود آورده است که اهمیت لحظه ها را افزایش داده است. چنانچه زمان و فرصت ها مغتنم شمرده نشوند، به تهدید تبدیل خواهند و هزینه آن بر دوش مردم ایران گران خواهد بود.
- صحنه های دلخراش هفته های اخیر، نمی تواند عمق فجایعی که در ایران می گذرد نشان دهد زیرا در همه جا، در خیابان، خانه و زندان دوربین و شاهدی نیست. اما همین صحنه های دلخراش نیز درهفته های اخیر چشمان نگران ایرانیان و جهانیان را به خود دوخت و آنها را درغم و اندوه فرو برد. تصویر نگاه ندا که با شلیک گلوله بر قلبش از امید و زندگی باز ماند و کسانی که ناباورانه به گلوله بسته شدند و در خون خود غلطیدند، اوج نفرت از رژیم، بیدادگری، سرکوب و خشونت را به موجی تبدیل نمود که مرزها را درنوردید. اما در جهان، سرعت تحولات بسیار سریع است و موضوعات جدید، موضوعات قبلی را در سایه قرار می دهند و بعد هم آرام آرام از ذهنها دور می شوند.
تلاشی همه جانبه، گسترده و پیگیر نیاز است تا جنایتها و سرکوب شدید مردم در لابلای سایر تحولات به دست فراموشی سپرده نشود. برگزاری تظاهرات، تهیه طومار و ارسال نامه به مجامع و ارگانهای سیاسی بین المللی و کشورهای مختلف، برگزاری نمایشگاه عکس و نمایش فیلم و ارسال گزارش به زبانهای مختلف اقداماتی موءثر در این راستا هستند. ازسوی دیگر ازهمدردی و همراهی دولتها و احزاب و سازمانهای سیاسی و افکار عمومی بایستی جهت وادار کردن جامعه جهانی، مجامع رسمی بین المللی و خصوصا کشورهای اروپائی برای قطع ارتباط سیاسی به دولت احمدی نژاد استفاده شود.
- شرایط پیش آمده باری دیگر نشان داد که در بستر سیاسی و اجتماعی ایران گسلهای فراوانی وجود دارد که لحظه فعال شدن آنها نه برای حکومت و نه برای نیروهای اپوزیسیون قابل پیش بینی نیست و حرکت یک گسل فرعی می تواند سبب فعال شدن گسل اصلی گردد و نظام جمهوری اسلامی را در کام خویش فرو برد. و شاید هم جامعه را دچار آتش خشونت های قومی و عقیدتی نماید. از سوی دیگر جنبش اعتراضی اخیر فاقد ساختار سازمانی و تشکیلاتی تعریف شده ای است و هدایت و رهبری در آن فاقد فرم و شکل است. مردم خودانگیخته ای که احساس توهین و تحقیر کردند برای گرفتن حق خود به خیابانها آمدند و برآن پای فشردند و تاوان دادند. اما بین آنها و حقوقشان دره ای عمیق وجود دارد که فقط با اتحاد و همبستگی، سازمانگری و مدیریت جمعی قابل عبور است. بنا براین شرایط جدید باری دیگر اهمیت نقش تشکیل جبهه آزادیخواهی مردم با نگرشی فراگیرمتشکل از تمام نیروهای آزادی خواه، فارغ از عقیده و قومیت را نشان داد و جای آن دارد که نیروهائی که خطر طالبان، خطرجنگ و سرنوشتی مشابه مردم عراق و خطر آتش جنگ های قومی را احساس می کنند و کشورو ملت خود را سزاوار حکومتی دموکراتیک می دانند، هر چه سریعتر نسبت به سازماندهی و تشکیل جبهه آزادی خواه مردم اقدام نمایند.
- چنانچه احمدی نژاد و جناح حامی او مقاومت مردم را ضعیف تلقی کنند و فرصت یابند، تلاش گسترده ای را به کار خواهد گرفت تا بحران مشروعیت دولت خود را از ادارات، سازمانها و ارگانهای اجرائی دور نماید و به همین دلیل دست به سلسله اقدامات گسترده ای در جهت اخراج، تغییر و تحولات مدیریتی و اعمال فشار و تهدید بر نیروهای مخالف خود خواهند زد و گروههائی را نیز با پرونده سازی تحویل مراجع قضائی خواهند داد. بنابر برای جلوگیری از فرصت یابی او، ایجاب می کند که بحران عدم مشروعیت دولت او در بین مردم و دستگاههای اجرائی تداوم یابد و با افشاء سوء استفاده های افراد و مدیران وابسته به او همچنین مقابله با سیاست های غیر کارشناسانه و ضد مدیریتی او و با نافرمانی مدنی، فرصت انتقام به وی داده نشود. اعلام حمایت گسترده و علنی از اشخاص و ارگانهائی که در این برهه صراحتا دولت او را فاقد مشروعیت اعلام نموده اند، گامی بلند درجهت به چالش کشیدن دولت او خواهد بود و چنانچه نافرمانی مدنی با اعتصابات واعتراضات مردمی همراه گردد، ادامه کار برای او بسیار دشوارخواهد شد.
- گردانندگان انتخابات در رده های مختلف خود بهتر از هرکسی می دانند که حقیقت قضایا به چه گونه است و بسیاری از آنان رازهائی در پرده دارند که روزی برملا خواهند شد اما امروز فاش کردن آنها توسط دست اندرکاران محلی و شاهدان عینی کاری بزرگ است و آنها را در کنار مردم قرار می دهد.
- حمایت صریح و آشکارخامنه ای از احمدی نژاد در شرایط کنونی، گامی بلند در راستای اثبات خطرات اصل ولایت فقیه بود. اوهمواره در شیپور جنگ دمیده، با تهمت های بی پایه و اساس بر مخالفین و حتی گروههای خودی شوریده و جامعه را به رودر روئی و التهاب کشانده است. جمع شدن قدرت در کف چنین فردی و آن هم فردی غیرقابل انتقاد و غیرپاسخگو، همواره می تواند به فجایعی بشری منتهی گردد. این شرایط نشان داد که تا قبل از آنکه فجایعی عظیم تر رخ دهد، باید نسبت به بازپس گیری این مسئولیت از او و سپس بازبینی و حذف این اصل از قانون اساسی اقدام گردد.
- علیرغم کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از هموطنان، جنبش اعتراضی مردم دستاوردهای مفیدی را به همراه آورده است و مبارزه دموکراسی خواهی مردم ایران را وارد مرحله نوینی کرده است. موضع گیریهای موسوی و کروبی در زمان تبلیغات و بعد از انتخابات تاثیر تعیین کننده ای در برانگیختن اعتراضات مردم و آمدن آنها به خیابانها داشته است. در جنبش های سیاسی و اجتماعی ارزیابی از برآیند نیروها، در موضع گیری افراد تاثیر تعیین کننده ای دارد. موسوی در اطلاعیه شماره ۹ خود بعد از تائید انتخابات توسط شورای نگهبان، تغییری مشخصی از رویکرد خود به شکل و شیوه ادامه اعتراضات داده است و کشتار و سرکوب شدید مردم را دعوای خانوادگی تلقی نموده است. جدا از دلایل اتخاذ این موضع توسط او، تجربه انقلاب و تجربه خاتمی نشان داده است که سپردن رهبری جنبش به یک فرد و یا قهرمان تلقی کردن اشخاص محوری، می تواند به جنبش سیاسی مردم ضربات جبران ناپذیری بزند. اما چنانچه حرکت فردی موسوی و کروبی از این به بعد در قالب اتحاد عمل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، نهضت آزادی ، سازمانها و تشکلهای دانشجوئی و افراد ملی- مذهبی تداوم یابد، می تواند به پشتوانه ای قابل اتکا برای مهار و غلبه بر جناح راست سنتی و جریانات فاشیستی تبدیل گردد.
- حکومت با خودداری از دادن مجوز برای برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز، رادیکالیسم را به اعتراضات مردم تحمیل می کند و تلاش دارد تا معترضین را از این طریق به گروههای کوچک تبدیل کند تا آنها را راحت تر سرکوب نماید. اما تجربه انقلابات کشورهای مختلف و انقلاب ایران به عنوان آخرین آنها، و همچنین تغییرات گسترده و حتی تغییر نظام سیاسی بسیاری از کشورها در ٣۰ سال اخیرحکایت از آن دارد که هر آنجائی که خواسته های مردم در اشکال مسالمت آمیز پیش رفته است، هزینه های به مراتب کمتری را برای مردم و کشور به همراه آورده است. اما هرکجا که دیکتاتورها شیوه های قهرآمیز را بر مردم برای مطالبه حقوقشان تحمیل کرده اند، خود نیز در آن آتش سوخته اند. همان گونه که شاه متاسفانه حداقل یک سال دیرتر صدای مردم ایران را شنید و اگر شنیده بود سرنوشت مردم ایران بسیار متفاوت از امروز بود و فرصتی که امروز هنوز باقی است تا مردم فرصت یابند تا آزادانه مخالفتها و عقاید خود را ابراز دارند شاید در آینده ای نه چندان دور، دیگر دیر شده باشد.
- شکاف ایجاد شده در درون حاکمیت، عملا کار دو جبهه را به رو در روئی آشکار کشانده است. در یک سو خامنه ای به عنوان سخنگو و مجری آرمانها و طرح های جناح راست سنتی و احمدی نژاد به عنوان سرجوخه او، و از سوی دیگر موسوی، خاتمی، کروبی و جناح های فکری وابسته و یا نزدیک به آنها قرار دارد. علی رغم آنکه جناح راست و احمدی نژاد و توپخانه او همواره رفسنجانی و خانواده او را مورد حمله های شدید قرار داده اند، اما او هنوز هم او در تلاش است تا موقعیت وسط و میانجی گری را در بین دو جناح داشته باشد. جبهه اول برخوردار از حمایت قوه قضائیه، شورای نگهبان، مجلس، سپاه پاسداران، بسیج و نیروهای انتظامی، رادیو و تلویزیون و بخش عمده بازار، ارتش و گروههائی از مردم است. در گروه دوم، خاتمی و موسوی دارای نفوذ مردمی بالائی هستند.
با توجه به آرایش قوا، قدر مسلم آن است که اگر چنانچه این مبارزات صرفا به چانه زنی و رایزنی در پشت درهای بسته و در درون مجاری قدرت پیش برود، جناح دوم بازنده صحنه خواهد بود. بنا بر این پیروزی جناح دوم فقط در صورت اتحاد عمل نیروهای همسو، تداوم فشارهای گسترده مردمی، شروع و تداوم اعتصابات و وادار کردن جناح اول به عقب نشینی و سر انجام پذیرش رای مردم متصور است.
خامنه ای در خطبه های نمار جمعه، از احمدی نژاد حمایت کرد و از سوی دیگر با حمایت نه چندان جدی از رفسنجانی، سعی نموده است تا حساب او را که همواره فرد دوم نظام بوده است، از حساب موسوی و خاتمی جدا نماید تا از این طریق نیروی طرف مقابل را دچار پراکنگی و ضعف نماید و آن موقع بار دیگر فاجعه اوایل دهه ۶۰ را دوباره تکرار نماید و بعد از آنکه ابتدا نیروهای وابسته به موسوی، خاتمی، مدافعین آزادی و حقوق بشر و تشکلهای صنفی را قلع و قم نمودند، آن موقع رفسنجانی را نیز آن کنند که می خواهند. از بحران پیش آمده در قدرت می توان فهمید که چاقوئی که همواره در جمهوری اسلامی تیز نگه داشته شده بود، این بار شخصیت های طراز اول نظام تیزی آن را در زیر گلوی خود احساس می کنند.
اما آنچه از شواهد بر می آید، آنها این سناریو را آغاز کرده اند و چنانچه اتفاقات جدید تاثیرگذاری نیفتد، این پروژه فازهای خود را به سرعت یکی بعد از دیگری طی خواهد نمود. در آن صورت احمدی نژاد و چهره های خط شکن جناح راست که هم اکنون به زیر عبای خامنه ای پناه برده اند بیرون خواهند آمد و با تمام حجم رسانه هایشان و توان ارگانهای اجرائیشان، شدید تر از دوره های قبلی بر مخالفین و معترضین خواهند تاخت. اما چنانچه همه راهها سرانجام به ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد ختم شود، او در جهت تحقق رویاهای خامنه ای برای دستیابی به سلاح های اتمی و اقتدار نظامی تلاش خواهد نمود. اما در صحنه داخلی و در روابط بین المللی از شرایط متزلزلتری نسبت به دوره قبل برخوردار خواهد بود و اگر مجبور به استعفاء نشود، راهی جز نظامی تر کردن نهادها و ادارات، گسترش بسیج، پرداخت باجهای بیشتر به نهادهای خاص و ترویج خرافه پرستی را نخواهد داشت و آنچه برجای می ماند بحرانهای اقتصادی، اجتمای و سیاسی روزافزون و شاید هم تحمیل شرایط جدید جنگی بر کشورباشد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست