سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جمهوری اسلامی و فرآیند فروپاشی


فریدون احمدی


• آقای موسوی نیز می داند که این سبز، دیگر "سبز سادات" نیست، فریاد سبز انسان ایرانی بویژه زن ایرانی است علیه هرگونه تبعیض و تحمیل و برای رویش آزاد زیر آفتاب رها از حجاب ابر. و حتا آن فریاد "الله اکبر" نیز در یک نطام دین سالار همان فریاد "مرگ بر دیکتاتور" است و اینکه می خواهد به پاسدار حکومت اسلامی بگوید: " من اعتراض دارم اما مرا مکش". ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣ تير ۱٣٨٨ -  ۲۴ ژوئن ۲۰۰۹


پیش از انتخابات و در روند رویارویی های انتخاباتی، عقلانیت نظام جمهوری اسلامی از سویی و افراط و گارد نظام از سوی دیگر در برابر یکدیگر صف آرایی کردند. این صف آرایی به تدریج مضمون روشن تری یافت و عقلانیت نظام در سمت دفاع از جمهوریت آن و گارد آن در هیات ولایت و اسلامیت ولایی بروز بیرونی یافت. دو جنبه تضادمند جمهوریت و اسلامیت ولایی نظام، همزاد جمهوری اسلامی است. سالها تسلط جنبه ولایی و نقش نمادین و اجرایی وجه دیگر، نوعی همزیستی میان این دو وجه را امکان پذیر می کرد. سیاه کاری های فزون از حد چهار ساله دولت احمدی نژاد، زیاده خواهی ولایت فقیه و کوشش امنیتی – نظامی های پشت سر آن برای یکسره کردن آن تضاد، تعارضات ساختاری نظام را تشدید کرد و به آن خصلتی حذفی بخشید. یکی باید جای را برای دیگری خالی می کرد. در اختیار داشتن دولت و امکانات و قدرت ناشی از میلیاردها دلار درآمد نفتی کشور، در یک نظام فاسد، هرگونه فساد و تقلب و جنایتی را برای بخش ولایی- پادگانی مقبول جلوه می دهد. از سوی دیگر پایداری و پیگیر بودن مدافعین عقلانیت و جمهوریت نظام در مجموعه و سیستمی تئوکراتیک که اساسا و در بنیاد با عقلانیت و منطق و نیاز زمانه در تعارض قرار دارد، لاجرم این مدافعین را به سوی تقابل با اساس و به قول خودشان عمود و ستون خیمه نظام که همان ولایت باشد سوق می دهد. این همان سیری است که تاکنون آقایان میرحسین موسوی و کروبی پیموده اند و خاتمی در دوره خود نخواست بپیماید .
خواست اصلاح نظام و عقلایی کردن کارکرد آن همسو و همزمان است با برآمد جنبشی عمیق و گسترده برای حقوق مدنی و شهروندی در ایران و همزمان است با گسترش و غلبه گفتمان دموکراسی و حقوق بشر و سکولاریسم در سطح کنشگران فرهنگی، سیاسی جامعه بر گفتمان ها و دیسکورس های دیگر. آن تقلب و توهین بزرگ به خرد و موجودیت و رای و عاطفه مردم ایران، آتش پنهان را برافروخت و بغض فروخفته جامعه را ترکاند.
با به میدان آمدن مستقیم آیت الله خامنه ای و حکم صریح او مبنی بر سرکوب خونین و عیان جنبش مدنی مردم ایران، این مبارزات وارد فاز جدیدی شد. او در خطبه های نماز جمعه قدرت و سرنوشت سیاسی خود را با سرنوشت احمدی نژاد پیوند زد. خامنه ای بر این ارزیابی و باور که او برای جلوگیری از دامنه و ژرفش یافتن اعتراضات، بر مبنای "عقلانیت" و مصالح نظام در مقابل خواست مردم دایر بر لغو انتخابات نرمش نشان داده و به نوعی "مصالحه" تن خواهد داد، خط بطلان کشید. پاسخ مشت آهنین وی را روز شنبه جوانان شجاع ایرانی با مشت های گره کرده و سینه های فراخ در برابر گلوله های پاسداران نظام دادند. از آن شنبه سرخ، سی خرداد، دیگر تحولات در ایران سیر و مضمون دیگری یافت. باور کنیم آنچه که اینک در ایران می گذرد، این جنبش همگانی برای آزادی و دموکراسی، سرآغاز یک انقلاب است. انسان ایرانی قامت افراشته بانگ برآورده است که اینک منم برای همه حقوقم هم به مثابه فرد، هم به مثابه یک ملت به میدان آمده ام.
این جنبش، رنگ ها و سمبل ها را نیز باز تعریف می کند. از جمله است رنگ سبز و موج سبز. آقای موسوی نیز می داند که این سبز، دیگر "سبز سادات" نیست، فریاد سبز انسان ایرانی بویژه زن ایرانی است علیه هرگونه تبعیض و تحمیل و برای رویش آزاد زیر آفتاب رها از حجاب ابر. و حتا آن فریاد "الله اکبر" نیز نه فراخوان به دین و بازگشت به ارزش های انقلاب اسلامی، بلکه در یک نطام دین سالار همان فریاد "مرگ بر دیکتاتور" است و اینکه می خواهد به پاسدار حکومت اسلامی بگوید: "من اعتراض دارم اما مرا مکش".   
اینکه فرجام این انقلاب چه باشد و چه از درون آن بیرون آید روشن نیست اما روشن است که حتا در صورت در هم شکستن آن هم ایران ما به دوران پیش از انتخابات بر نخواهد گشت، قطعی است جمهوری اسلامی امکان بازسازی خود به گونه ای که پیش از تحولات اخیر بود را به هیچ وجه نخواهد داشت و توازن نوینی بین حکومت و مردم شکل خواهد گرفت، و دیگر اینکه دستاوردهای دموکراتیک ارزشمند مردم در مبارزات اخیر که حاصل آن همه پایداری و جانفشانی اعجاب انگیز جوانان ماست، بازپس گرفتنی نیست.
روزگار دشواری است و جان های عزیزی از کف رفته اند اما افق روشن است. فرآیند فروپاشی آغاز شده است و به فرجام خواهد رسید. نه در آینده ای دور، نه چند سالی دیگر که در آینده ای نزدیک. تاریخ هم اکنون و همین جا دارد نوشته می شود. "ندا" را نمی شنوید؟ از شب دو دانگی نیز نمانده است. مطمئن باشید. مطمئن!

فریدون احمدی
اول تیرماه ۱٣٨٨
f_ahmadi@gmx.net


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست