• چه خامنه ای بداند چه نداند، او در روز جمعه ایران و سیر دگرگونیهای اجتماعی این سرزمین را از دوره ای به دوره ای دیگر گذر داد. روز جمعه و بعد از آن روز شنبه ۳۰ام خرداد ماه ایران دوران مشروطه خواهی را پشت سر نهاد. اکنون دیگر مردم ایران مردمان هفته قبل نیستند. آنها اکنون برای آزادی و جمهوری مردم سالار نبرد می کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲ تير ۱٣٨٨ -  ۲٣ ژوئن ۲۰۰۹

روز جمعه ۲۹ خرداد ماه ملیون ها ایرانی صدای فقیه حاکم را شنیدند. آری فقیه سلطان ایران در قرن ۲۱ همه چیز را آشکار کرد.
ملیونها مردم، پیر و جوان در میهن ما ایران و در سراسر جهان بی صبرانه در انتظار شنیدن سخنان او بودند. این آخرین فرصت برای او و برای میهن ما بود که شاید می توانست دوره ی دیگری را ببیند.
روز جمعه آخرین فرصت برای سید علی خامنه ای بود. او می توانست یک گام عقب نشینی کند و راه مشروطه فقاهتی را بگشاید. اما او آشکار کرد که فقیه سلطان است و حکومت را از آن خدا و خود را نماینده خدا می داند.
او آشکار کرد که می خواهد با بخش کوچکی از مردم و نیروهای سرکوب خود بر ایران زمین حکومت کند. او فرمان داد و تهدید کرد.
چه او بداند چه نداند، او در روز جمعه ایران و سیر دگرگونیهای اجتماعی این سرزمین را از دوره ای به دوره ای دیگر گذر داد. روز جمعه و بعد از آن روز شنبه ٣۰ام خرداد ماه ایران دوران مشروطه خواهی را پشت سر نهاد. اکنون دیگر مردم ایران مردمان هفته قبل نیستند. آنها اکنون برای آزادی و جمهوری مردم سالار نبرد می کنند.
جمهوری ی که بر رای مردم استوار خواهد شد. و هیچ حق ویژه ی دیگری را برای هیچکس نخواهد پذیرفت.
در تمامی سالهای گذشته که در ایران برای اصلاحات تلاش می شد، بسیاری از مردم و هم بخش بزرگی از رهبران سیاسی اصلاح طلب خواست هایی را طرح می کردند که در ساختار سیاسی مشروطه فقاهتی هم رسیدن به آنها امکان پذیر بود.
فقیه سلطان فرصت های زیادی داشت که حاکمیت خود را مشروطه کند. اما او زیاده تر می خوا هد. این فرصت بارها برای شاه ایران نیز وجود داشت. اما او نیز زیاده تر می خواست.
هنوز زود است به آن چه که در ماه ها و بویژه در روزهای گذشته در سرزمین ما گذشت و می گذرد نامی بگذاریم. برای این کار شتابی نیست. نامش از درون آن برخواهد خاست.
آن چه اکنون در ایران می گذرد اینست که فقیه سلطان، جوانان ما، دختران و پسران جوان ایران زمین را که امیدهای آینده این سرزمین اند و تنها برای آزادی و برای رأی خود اعتراض می کنند، در خیابان ها سلاخی می کند. این جنایت قلب ملیون ها پدر و مادر ایرانی را مجروح می کند.
در تمامی سال های گذشته آشکار بود که فقیه سلطان و همراهانش خود را برای چنین روزهایی آماده می کنند. او و یارانش می دانند که اقلیت کوچکی از کشور ایران را تشکیل می دهند. آ نها می دانند که مردم ایران چنین حکومتی را تحمل نمی کنند. از این روست که او روز جمعه دندان گرگ را به مردم نشان داد.
اما مردم ایران، پیر و جوان، هوشیارتر از همیشه اند. مردم ایران در سی سال گذشته بسیار تجربه ها آمو خته اند. سی سال پیش مردم شاه ایران را بیرون کردند اما بدر ستی نمی دانستند چه می خواهند. بسیاری از جوانان در آن زمان آرمان های خود را در سیستم های بسته و غیردموکراتیک جستجو می کردند. سی سال پیش مردم کورکورانه دنباله روان رهبران خویش بودند.
امروز اما چنین نیست. الیته ایرانیان که بخش بزرگی از آنان را جوانان تشکیل می دهند بسیار رشدیافته تر از آن زمانند. آن ها خیزش می کنند که آزادتر و شکوفاتر زندگی کنند. آن ها رِییس جمهوری را بر گزیده اند که ایران را از بی قانونی و فساد پاک کند و راه آ زادی، توسعه و عدالت را بگشاید. رییس جمهوری که ایران را به جهان پیوند دهد و در راه صلح و دوستی جهانی بکوشد.
مردم ایران انتخاب خود را کرده اند. میرحسین موسوی این حکم را از مردم ایران دریافت کرده است که چهارسال این کشور را رهبری کند.
همه چیز نشان میدهد که اکثریت بزرگی از ایرانیان او را برگزیده اند.
ایرانیان در میهن ما و در سراسر جهان پشت سر او ایستاده اند. او اکنون رهبر ایران و مورد پشتیبانی همه ی ایرانیان آزادی خواه است.
در این روزها نبردی سرنوشت ساز در میهن ما در جریان است. در یکسو سپاه جهل و جنایت فقیه سلطان و دروغگویان و رمالان و آدمکشان ایستاده اند و در سوی دیگر مردم آزادیخواه ایران که برای آزادی و جمهوری مردم سالار نبرد می کنند.
هنوز زود است به آن چه که در میهن ما می گذرد نامی بگذاریم. نامش از درونش برخواهد خاست.