سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از نمایش انتخابات درس آموختم


حشمت اله طبرزدی


• از این مسئله نیز اگاهم که اگر احمدی نژاد از صندوق بیرون بیاید یا میرحسین موسوی،در فردای فروکش کردن تبلیغات این نمایش، زندان های رژیم برای امثال من اب و جارو خواهد شد و نه برای نوری زاده و مخملباف و نبوی که سال هاست جلای وطن کرده و در بهشت امن راحت گزیده اند. ما باید هزینه بدهیم اما این دوستان شرایط سیاسی فردای ما را بسازند. برای این که انان با اراده ی غرب هماهنگ اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۲ خرداد ۱٣٨٨ -  ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹


اینک که این متن را قلمی می کنم، هنوز نتیجه ی انتخابات معلوم نشده. اما می شود حدس زد که شمار شرکت کنندگان بیش از دور گذشته باشد. من البته معیار را ۵۱ ملیون نفری قرار می دهم که مرکز امار ایران اعلام کرده و نه ان چه را دولت احمدی نژاد بیان کرده است. برای این که دولت ۴۶ ملیون را مبنای تعداد واجدین شرایط می داند تا به این وسیله و با روش سلبی به مشروعیت نظام بیفزاید!
من در این انتخابات اما اموختم که چه افراد و گروه هایی حاضر نیستند با شرکت خود در این نمایش به نفع رژیم یا هیچ یک از جناح های ان، مورد سو استفاده قرار بگیرند. من اگر چه پیش از این و به واسطه ی عملکرد کسانی در حوزه ی حقوق بشر ان ها را به نقد می کشیدم اما در این جا لازم می دانم از ان ها سپاسگذاری نمایم. از شیرین عبادی و دکتر لاهیجی. از گزارشگران بدون مرز و سایر فعالان در حوزه ی حقوق بشر. از دست اندرکاران کمپین یک ملیون امضا. به راستی که ان ها در این ازمون سخت، حاضر به تبلیغ برای شرکت در انتخابات نشده و بر ارزش های حقوق بشری و دموکراسی خواهی تاکید گذاشتند.
به راستی باید از بانوی ایران، خانم سیمین بهبهانی اموخت و از او سپاسگذار بود. همچنین از خانم پروین اردلان و الهه ی شریف پور. از کسانی که از ارزش های حقوق بشری و دموکراتیک سخن گفته و حاضر نشدند به راحتی این ارزش ها را به خاطر مصلحت های سیاسی و حزبی زیرپا بگذارند. اگر احزاب و سازمان های اپوزسیون به تحریم یا بایکوت این شبه انتخابات پرداختند، کار مهمی انجام ندادند. اگر شخصیت های مبارزی چون امیرانتظام و دکتر ملکی و دکتر زرافشان این نمایش استصوابی را تایید نکردند ،جای شگفتی نیست. اما به راستی عدم تایید این انتخابات از سوی کسانی که فشار زیادی بر ان ها وارد شد تا به نفع اصلاح طلب ها وارد کارزار شوند، جای سپاس و تحسین دارد. من خود در این چند روز از سوی بسیاری از ازادیخواهان مخالف استبداد و مخالف جمهوری اسلامی زیر فشار بودم تا با اعلام شرکت در انتخابات به نفع میرحسین یا کروبی از انتخاب مجدد احمدی نژاد جلوگیری شود. اما به تعبیر سیمین بهبهانی هرچه فکر کردم نتوانستم خودم راضی به شرکت در این نمایش کنم.
من در این ازمون به راحتی دیدم که صدای امریکا و بی بی سی و رادیو فردا چگونه در اختیار اصلاح طلب ها قرار گرفت تا به نفع ان ها تبلیغ کرده و از مردم بخواهند تا در انتخابات شرکت کنند. صدای امریکا اعتبار خود را از مبارزات ملت و مبارزین به دست اورد اما ان را برای اصلاح طلب ها هزینه کرد.
من به چشم خود دیدم که یک بار دیگر بخش بزرگی از روشنفکران دینی یا سکولار با به فراموشی سپردن دوران خاتمی و دروغ های اصلاح طلبان از مردم دعوت کردند تا در نمایش انتخابات حضوری گسترده داشته باشند. من فرض را بر این قرار می دهم که در این نمایش بیش از ۳۵ ملیون شرکت کنند. ولی به ان ۱۵-۱۶ ملیونی که شرکت نمی کنند می بالم و اعلام می کنم که هنوز چندین ملیون هستند که تحت تاثیر تبلیغات صدای امریکا و بی بی سی و به صورت پوپولیستی در این نمایش شرکت نمی کنند.
من برای جوانانی که به قصد تغییر در این نمایش شرکت می کنند، احترام قایل هستم و حساب ان ها را از ان ها که به قصد راحت کردن کار پرزیدنت اوباما به شرکت در انتخابات تبلیغ کرده اند جدا می دانم. من حتا برای طرفداران احمدی نژاد که به قصد مقابله با دزدی ها و مخالفت با گردن کلفت های رژیم، در انتخابات شرکت کرده اند احترام قایل هستم. برای این که مبارزه ی ما با احمدی نژادها نیست. بلکه دشمن اصلی خود را استبداد و رژیم سرکوب گر جمهوری اسلامی می دانم. من اموختم که خود را در اندازه ی کسانی که دشمنی با احمدی نژاد را انگیزه ی اصلی خود قرار داده اند فرو نکاهم. من برای طرفداران کروبی که با اعلام مطالبات معین به مبارزه ی انتخاباتی پرداخته و تحت تاثیر جو احساسی و پوپولیستی طرفداران میرحسین قرار نگرفتند نیز احترام قایل هستم.
اما از این مسئله نیز اگاهم که اگر احمدی نژاد از صندوق بیرون بیاید یا میرحسین موسوی،در فردای فروکش کردن تبلیغات این نمایش، زندان های رژیم برای امثال من اب و جارو خواهد شد و نه برای نوری زاده و مخملباف و نبوی که سال هاست جلای وطن کرده و در بهشت امن راحت گزیده اند. ما باید هزینه بدهیم اما این دوستان شرایط سیاسی فردای ما را بسازند. برای این که انان با اراده ی غرب هماهنگ اند. پرزیدنت اوباما شعار تغییر سر داده و او اینک رییس جمهور ابر قدرت جهان است. در نتیجه صداهایی بلند خواهد شد که با این صدا هم اهنگ باشند. ولی ایا این منصفانه است! ما باید فقر و سرکوب را تحمل کنیم ولی این هم میهنان عزیز برون مرز هستند که از تریبون های ازاد استفاده می کنند و برای این رژیم بی رحم فرصت و مشروعیت می خرند. باز گلی به جمال گنجی که اگر چه سکوت کرد اما به خودش این اجازه را نیز نداد تا با شرکت در این کارناوال تبلیغی اب به اسیاب رفسنجانی و موسوی و خامنه ای بریزد.
خوشبختانه در جهانی کوچک شده و شیشه ای زندگی می کنیم که همه چیز به هم نزدیک شده است. به زودی نتیجه ی این نمایش اشکار می شود و در فردای پس از ان شاهد رفتار کاندیدای به ظاهر انتخابی خواهیم بود. اعم از این که موسوی باشد یا احمدی. اگر موسوی رای بیاورد من نتیجه ی رفتار او اعم از این که خوب باشد یا بد را به حساب طرفداران نام و نشان دار او که در خارج نشسته اند خواهم گذاشت. من از میرحسین فقط چند چیز خواهم خواست: ازادی بیان،ازادی قلم و ازادی حزب و میتینگ. بیش از این هیچ نخواهم خواست. اگر به واسطه ی این خواسته های قانونی بار دیگر به زندانم انداختند و سرکوبم کردند و برای خودم و دوستانم حکم مرگ صادر کردند، این بار به جای خامنه ای از نوری زاده و ابراهیم نبوی و مخمل باف و صدای امریکا و بی بی سی و اپوزسیون خارج نشین اما مشارکت طلب، طلبکار خواهم شد. برای این که ان ها بودند که از مردم دعوت کردند تا باشرکت گسترده در انتخابات رژیم به میرحسین موسوی رای بدهند. اگر موسوی به خواسته های حداقلی ما توجه کرد در ان صورت نیز از همین دوستان سپاسگذاری خواهم کرد. من چیزی جز کمی ازادی نمی خواهم. انتظارم زیاد نیست. پس در انتظار می مانم. زیرا می دانم که:
مارا به چوب شبانی فریفته اند/ این گله سال هاست که با گرگ اشناست.
من در این انتخابات برای چندمین بار اموختم که این توده ها نیستند که اشتباه می کنند ،بلکه این روشنفکران هستند که نتیجه ی اشتباه های ان ها انحراف در مسیر توده ها است. منطق امثال این روشنفکران که اخیرا به صورت گسترده حتا در صدای امریکا نفوذ کرده اند تا از ایران صدایی هم اهنگ با اوباما شنیده شود،این است که تغییر رژیم یک استراتژی بیهوده است. باید به دنبال تغییر رفتار رژیم بود. اگر این فرض را درست بدانیم، در ان صورت باید به شرایط موجود راضی باشیم. چون هر ۴ یا ۸ سال یکی از این کاندیدا ها می اید و می رود و با استحکام نظام دینی، هیچ اتفاق جدیدی نمی افتد. نتیجه ی ۸ سال حکومت خاتمی، احمدی نژاد است و لابد نتیجه ی ۴ سال حکومت احمدی نژاد، موسوی است و بار دیگر... مردم ایران نیز محکوم هستند تا از بین بد و بدتر یک بار بد و یک بار بدتر را گزینش کرده و منافع امریکا و انگلیس بهتر تامین شود. من در این انتخابات به راستی اموختم که منافع امریکا و انگلیس تا چه اندازه مهم است!تا ان جا که معیار های روشن حقوق بشری و دموکراسی خواهی زیر پا گذاشته می شود تا این انتخابات غیرقانونی تایید شود و بلکه کاندیدای مورد حمایت غرب از صندوق بیرون بیاید. اگر این است پس ای کاش او رای نیاورد! اگرچه من طرفدار تعامل مثبت با جهان غرب هستم و هر گونه گفتار یا عملکرد تشنج افرین را محکوم می کنم. اما اجازه نمی دهم سیاست داخلی کشورم را بیگانگان تعیین کنند. من این امر را توهین به خود و هم میهنانم می دانم. من دموکراسی وارداتی را رد می کنم. برای این که نمی خواهم مدیون بیگانگان باشم. من استبداد اخوندی را به دموکراسی وارداتی و عاریتی غرب ترجیح می دهم. یعنی اگر قرار است با دستگاه تبلیغی غرب یک دولت غرب گرا و مدیون بیگانه بر سر کار بیاید، من ترجیح می دهم که وضع موجود حفظ شود تا فرصت کافی برای مردمم فرهم شود تا خود دموکراسی را برقرار سازند. در این زمینه باز هم خواهم گفت.
امیدوارم منافع بیگانگان در ایجاد درگیری بین طرفداران موسوی با احمدی نژاد نباشد. برای این که در ان صورت این شهروندان بیگناه هستند که هزینه خواهند داد. بیگانه نشینان چند روزی است که تبلیغ می کنند، اگر موسوی رای نیاورد مردم شورش خواهند کرد. من به سهم خود از به صحنه امدن کسانی که احتمال می دهند حق ان ها زیر پا گذاشته شده دفاع می کنم اما هر نوع شورش یا درگیری را پیشاپیش محکوم می کنم. برای این که راه رسیدن به دموکراسی را مبارزه ی اصولی و دموکراتیک ونه شورش کور و احساسی می دانم. خوب است جوانان عزیز اسیر تبلیغات کسانی که برای رسیدن به قدرت یا حفظ ان، از هر وسیله ای استفاده می کنند،نشوند. اعتراضات مدنی حق ما است اما نباید به شکل پوپولیستی پیاده نظام قدرت طلبان شویم. این جا است که دموکراسی خواهان ملی و واقعی از قدرت طلبان تفکیک خواهند شد. و این نیز از پندهای انتخابات اخیر است.
من در این انتخابات امر مهمی را بار دیگر اموختم. اموختم که ازاد بودن و مستقل بودن چه لذت بخش است. اموختم که از اراده ی غرب ازاد بودن بیش از ازادی از اراده ی حکومت یا جناح های وابسته به ان شیرین است:
فاش می گویم و از گفته ی خود دل شادم/ بنده ی عشقم و از هر دو جهان ازادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست/چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود/ ادم اورد در این دیر خراب ابادم


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست