سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران و چگونگی برخورد با آن


مسعود شعبانی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۰ خرداد ۱٣٨٨ -  ۱۰ ژوئن ۲۰۰۹


با توجه به بررسی پرونده سی ساله رژیم جمهوری اسلامی و مروری ذهنی بر رویکردهای این رژیم در سه دهه اخیر هیچ کورسو و دستاورد سالمی برای مردم ایران و جامعه نمی بینیم. این رژیم از همان اوان بر سر کار آمدن خود با سرکوب و ارعاب مردم در داخل کشور شروع بکار نمود و با به رسمیت نشناختن حقوق شهروندی و ملی مردم و ملیتهای مختلف داخل ایرن و اقلیتهای مذهبی گوناگون پایه های اصلی حکومت خود را بنا نهاد.به موازات اعمال وحشیانه و تصفیه های به اصطلاح انقلابی خود که انجام میداد ، جنگ ارتجاعی ٨ ساله با رژیم بعث یکی از مهمترین دلایل تثبیت این رژیم بود. در موقعیتی که حزب اسلامی خمینی با کنار زدن احزاب دیگر قدرت را در ایران به دست گرفته بود در وضعیت نابسامان و آشفته ای بسر میبرد پس جنگ ٨ ساله نعمت بزرگی برای رژیم بود و اذهان عمومی را بسمت خود کشید و افکار بین المللی نیز بیشتر معطوف به جنگ ایران و عراق بود تا مسائل حقوق بشری در ایران و فجایعی که بر سر مردم در میاوردند.در هر حال این جنگ فرصت خوبی بود برای پاکسازیهای داخلی و سرکوب صداهای مخالف و جنبشهای اجتماعی. از این مسائل که بگذریم و نگاه کوتاهی به انتخابات گذشته داشته باشیم خواهیم دید رژیم جمهوری اسلامی ایران در سی سال حیات خود شش رئیس جمهوری داشته است. دو رئیس جمهوری اول ایران نتوانستند دوران چهار ساله مسئولیت خود را به پایان برسانند؛ اولی برکنار شد و از ایران گریخت و دومی ترور شد. اما سه رئیس جمهوری که در پی آمدند، هر یک دو دوره پیاپی در این سمت بودند. اولین آنها بنی صدر بود که در این دوران ظلمهای فراوانی به ملت کرد شد و دستور حمله به کردستان در دوران ریاست جمهوری او بود و تشکیل اولین دوره مجلس نیز در همین دوران بود.

آیا ٣۰ سال برای فراگیری یک تجربه کافی نیست؟ زورمداران می گویند مردم عادی حافظه تاریخی ضعیفی دارند، اما ملتی که با تاریخ و در تاریخ ٣۰ ساله رژیم ولایتی زیسته و با گوشت و پوست آنرا لمس کرده و می‎کند آیا باز هم فریب خواهند خورد و آیا دگربار عروسک این خیمه شب بازی که هرازگاهی تکرار می گردد، خواهند شد؟ باور ندارم. اکثریت مردم ایران آگاه و هشیارند و انتخابات اخیر انجام شده، شاهد این مدعاست. چرا حاکمیت مجبور می شود انتخابات را با انواع فریبکاریها و تقلب برگزار کند، تا آنجا که برای کشاندن مردم به پای صندوقها، با توزیع کردن گونی گونی سیب زمینی و وعده های دروغین و دادن پول آخرین تقلاهای خود را انجام میدهند.

در این دوره بازی جدیدی را بنام شرکت احزاب مختلف آغاز کرده اند که چهره های به اصطلاح اصلاح طلب در میان آنان به چشم میخورد همان کلاه بزرگی که دوم خرداد ۷۶ بر سر مردم گذاشتند. که از جمله آنها موسوی و رضایی میباشد. اینان چنان با قیافه ای حق به جانب به صحنه آمده اند که گویی در آن همه کشتار، چه در جبهه های جنگ، چه در زندان ها و چه در جای جای ایران و جهان نقشی نداشته اند و در این همه فقر و فحشا و دزدی و رشوه خواری که جامعه را به این روز انداخته است نه کوچکترین دخالتی داشته اند و نه در این ٣۰ سال مسئولیتی تقبل کرده اند. باید از آقای موسوی پرسید مگر شما از ۵۷ تا ۶۰ عضو مرکزی حزب جمهوری اسلامی که تمام امور مملکت را در دست گرفت و با همکاری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هر کاری خواستند کردند، نبودید؟ مگر شما سالها سردبیری روزنامه ارگان حزب (روزنامه جمهوری اسلامی) را بر عهده نداشتید؟ مگر همین روزنامه بزرگترین مشوق چماقداری و قلع و قمع دگر اندیشان و تشویق حزب اللهی ها برای حمله به اجتماعات مردم و منتقدین نبود؟ مگر روزنامه ای که شما سردبیر آن بودید زمانی که اعدام ها در زندانها شروع شد برای ایجاد رعب و وحشت هر روز نام تعدادی از آنها را منتشر نمیکرد؟

پس چگونه است که این آقایان امروزه داعیه دار دمکراسی و عدالت در ایران شده اند. مگر نماینده همین طیف به اصطلاح خودشان اصلاح طلب ٨ سال کرسی ریاست را در ایران دارا نبودند؟ خاتمی با شعار گفتگوی تمدنها و جوانگرایی بر سر کار آمد ولی در طول ریاست ٨ ساله خود هیچ تغییر و تحولی در ایران بوجود نیاورد. و بیشتر بعد از دوره اصلاحات دوم خرداد بود که برای مردم و طیفهای سیاسی مختلف ثابت شد که تنها راه حل برای ساختار سیاسی ایران دگرگونی و انقلاب مردمی است نه رفرم.

برای تبدیل شدن به یک نیرو و اوپوزیسیون تأثیر گذار برروند حیات جامعه باید در عرصه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی حضوری عینی و مادی داشت. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که هر چه فضای جامعه سیاسی تر بوده و توده مردم هر چه فعال تر در روند حیات سیاسی با طرح مطالبات خود شرکت نمایند، به همان میزان نیروی جهل و استبداد در تنگنای بیشتری قرار گرفته و زمینه های رشد قدرت علم و دانش و نیروی اوپوزیسیون فراهم تر میگردد. از سوی دیگر، شرکت فعال توده ها در روند حیات سیاسی جامعه، بهترین موقعیت برای آموزش فرهنگ سیاسی و تمرین دمکراسی در ایران است. در این وضعیت، مردم بیشتر به امور سیاسی خواهند پرداخت که این خود نوعی کارآموزی سیاسی بویژه برای نیروهای ملیتهای مختلف در ایران محسوب گردیده و موجب ارتقای سطح فرهنگ سیاسی آنان میگردد. در واقع، در نظامهای مستبد و توتالیتر شرکت غیرفعال توده مردم در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی از سویی مایه خرسندی حکومتمداران بوده و از سوی دیگر تحقق نرمهای دمکراتیک یک زندگی انسانی را که طبق استانداردهای بین المللی پذیرفته شده در اینگونه جوامع به تعویق می اندازد.

اهمیت توجه جدی نسبت به این مسئله بویژه در جامعه امروزما از آن جهت است که امروز حل معضل تغییر ساختار سیاسی ایران محوری ترین و اصلی ترین مسئله جامعه بشمار آمده و حل دیگر مسائل جامعه از اقتصادی و اجتماعی گرفته تا حل مسئله ملی تابعی ازآن می باشد.

این تغییر شرایط ،معمولا در حکومتهای توتالیتر و مستبد آهنگ رشد بسیار کندی داشته و الزاما با قربانیها وهزینه های بسیاری روبروست. از اینرو در اینگونه جوامع، پروسه مبارزه با موانع و دشواریهای متعددی روبرو بوده و جایگزینی موازین دمکراسی نیازمند گذران پروسه ای دراز مدت است. متاسفانه این واقعیت امروز جامعه ماست و یک نیروی مبارز که به تحقق ارزشهای انسانی و دمکراتیک در جامعه اعتقاد داشته باشد باید با پذیرش این واقعیت به مصاف چیرگی بر خرافات رفته و از کوچکترین امکانات و فرصتها برای کسب ظفرمندی نیروی علم و ترقی بهره جوید.

از کلیات این بحث که بگذریم در رابطه با مقوله انتخابات در رژیم جمهوری اسلامی و جهت رفع هر گونه سو تفاهم قبل از همه باید این اصل را باید مورد شفافیت قرار داد که بطور کلی در رژیم حاکم کنونی بر ایران انتخاب شوندگان چه از جناح اصلاح طلب باشند و چه اصولگرا با توجه به فضای حاکم بر جامعه ، از امکانات و توانایی و پتانسیلی برخوردار نیست که بتواند هیچگونه تحولاتی را در جهت بهبود وضعیت و مطالبات خلقهای ایران در پیشبرد دمکراس و عدالتخواهی و دمکراتیزه نمودن ایران انجام دهد.

از این رو ما در واقعیتی مابین شرکت کردن و تحریم انتخابات قرار میگیریم . که در این صورت احزاب و اپوزیسیون های مخالف رژیم میتوانند نقش فعال وبسزایی در این مهم داشته باشند و با فراخوانهای در تحریم انتخابات همچون دیگر انتخاباتی که تحت شرایط مشابه در چارچوب نظام حاکم بر جامعه صورت گرفته و خواهد گرفت، برای توده عام ایران و منجمله خلقهای ایرانی ، کردها ،بلوچها ،عربهاو... تنها و تنها امکان و فرصتی برای طرح مطالبات سیاسی و ملی، فعال شدن فعالیتهای اجتماعی و سیاسی توده مردم و رشد آگاهیهای سیاسی آنان، رادیکالیزه شدن هر چه بیشتر جنبشهای اجتماعی و سیاسی و عرض اندامی در قبال سیاستهای ناعادلانه حکومت و اعتراض نسبت بدانان و زمینه نیرومندی برای شکل گیری واقعی اوپوزیسیونهای مخالف رژیم باشد.

خلاصه کنیم در انتخاباتی که کوچکترین معیار و زمینه ی دمکراسی و اعمال اراده ی آزادانه آرای مردم نیست تنها و تنها افشای این مکانیسم ضد دموکراسی و در عین حال طرح مطالبات و افشای برنامه های دروغین کاندیداهایی که از صافی شورای نگهبان گذشته اند، گزینه ی درست و قابل تایید است.

masood_78sh@yahoo.com                     


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست