سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انتخابات دوره دهم ریاست‌ جمهوری
دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
چهار رویکرد متفاوت


م. چشمه


• کماکان در میان صفوف اپوزیسیون رویکرد واحدی در مورد انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری وجود ندارد، اما در این میان چهار رویکرد اصلی را میتوان برجسته نمود. بغرنج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در شرایط کنونی استفاده نیروهای تحول طلب از فرصت کارزار انتخاباتی برای عرضه مطالبات خود و بحرکت در آوردن جنبش مدنی، بدون اعطای مشروعیت به نظام جمهوری اسلامی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨٨ -  ۱۵ می ۲۰۰۹


اینبار بهمان میزان که فضای جامعه ایران و رویکرد مردم کوچه و بازار نسبت به انتخابات ماه آینده کم وبیش هنوز سرد و افسرده است، اما در صفوف فعالان و تحلیلگران سیاسی جنب و جوش و هیجان چشمگیری مشاهده میشود. اینرا میتوان از تعداد مقالاتی که در اینترنت و جراید اصلاح طلب در مورد انتخابات این دوره تاکنون نگاشته شده اند مشاهده کرد. در میان فعالین و تحلیلگران سیاسی میتوان کم و بیش چهار رویکرد متفاوت را نسبت به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری مشاهده کرد:

۱. رویکرد شرکت بدون چون و چرا در انتخابات

طرفداران این نظریه معتقدند که با شکست انقلاب ۵۷ مردم ایران دیگر حاضر به پرداخت هزینه لازم برای آزادی خود نیستند، و در نتیجه از آنجا که بزعم آنان سیاست حرکت در "عرصه ممکنات" تعریف میشود، میبایست با اتخاذ یک رویکرد "پراگماتیک" در مقابل یک رویکرد "آرمانی"، دایره "خودیها" را بمثابه صحنه اصلی مبارزه سیاسی در ایران پذیرفت. بدین معنی که اینان معتقدند صحنه اصلی مبارزه سیاسی در ایران در بالا یعنی در چارچوب هیئت حاکمه قرار دارد، و مهمترین عرصه آن نیز انتخابات ادواری مجلس و ریاست جمهوری است که میبایست ناچاراً در تحلیل نهائی از میان "بد و بدتر"، بد را انتخاب نمود. در نظر اینان گذار به دمکراسی در ایران از طریق همین فعل و انفعالات و جابجائیهای درونی حاکمیت اسلامی، آنهم بصورت تدریجی و کند صورت خواهد پذیرفت. هر نوع رویکرد به پائین، به زعم اینان منجر به انقلاب خواهد شد که در نظر آنان معادل خشونت، و راهکاری کهنه، مذموم و بیهوده قلمداد میشود. طرفداران اصلی این نظریه را در درجه اول اصلاح طلبان حکومتی در داخل (اساساً جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی)، و در خارج روشنفکران دنباله رو آنها از جمله آقای ابراهیم نبوی طنز پرداز معروف، طرفداران کیانوری در سایت راه توده و تعداد دیگری از رهبران و کادرهای سابق حزب توده و پاره ای از شخصیتهای دانشگاهی تشکیل میدهند. در ذهنیت این افراد که کاملاً به ماهیت غیردمکراتیک و غیرآزاد و آلوده به تقلب انتخابات در ایران واقفند، در عرصه سیاست، مصلحت اندیشی جایگاهی بسیار والاتر از حقیقت جوئی و راستی دارد. اکثریت قاطع اینان اکنون از میرحسین موسوی حمایت میکنند، و طرفداران تحریم انتخابات را نیز عملاً در اردوگاه احمدی نژاد (به مقالات آقای ابراهیم نبوی نگاه کنید) قرار میدهند.

۲. رویکرد تحریم کلی و عدم تفکیک میان کارزار انتخابات و رفتن بپای صندوهای رأی

این رویکرد نسبت به ماهیت انتخابات در ایران که در حقیقت فرایندی مخدوش بمنظور "انتصاب" یک کارگزار برای ولی فقیه و دستگاه خلیفه گری شیعه است، و ارتباطی با حق اساسی مردم در انتخاب نمایندگان خود ندارد، تحلیلی درست ارائه میدهد، اما نسبت به فرایند و یا کارزار انتخابات (و نه لزوماً رأی گیری روز آخر) بمثابه یک فرصت و عرصه مبارزاتی در جهت سازماندهی و روشنگری در میان مردم و جامعه مدنی که در عین حال فرصت مناسبی برای افشای ماهیت زورگو، غاصب و ضددمکراتیک رژیم اسلامی است، کم بها میدهد. واقعیت اینستکه گرچه آیت الله خمینی بنیان گذار حکومت اسلامی خود را نماینده الله و ولی عصر دانسته، و هیچ اعتقادی به رأی و نظر مردم نداشت، اما در زمان تدوین قانون اساسی مجبور شد که بخاطر جو ضداستبدادی جامعه و حضور نیروهای معتقد به جمهوریخواهی در حاکمیت، مسأله انتخابات را که عنصری از جمهوریت را در خود دارد، در قانون اساسی ملحوظ دارد. این مسأله سبب گردیده است که در دوران های انتخاباتی در جمهوری اسلامی، فضا برای کار سیاسی در جامعه و تحرک بیشتر جامعه مدنی نسبت بدوران عادی مناسب تر گردد. درست بهمین خاطر است که رژیم سعی دارد فرایند انتخابات در مدت زمانی هرچه کوتاه تر برگزار گردیده تا از تماس بیشتر فعالین سیاسی و مردم جلوگیری شده، و از اجتماعات مردمی مهندسی نشده توسط رژیم جلوگیری شود. بطور خلاصه این رویکرد با عدم تفکیک میان کارزار انتخابات و شرکت در محلهای اخذ رأی یک فرصت مناسب برای کار سیاسی را از دست میدهد. این نظریه بنوبه خود بدو شاخه تقسیم میشود؛ یکی خانه نشینی مردم را در روز انتخابات تجویز کرده، و دیگری "تحریم فعال و اعتراضی" مردم را پیشنهاد میکند.

٣. رویکرد "مطالبه محور"

بسیاری از نیروهای تحول طلب درون کشور با درک از اهمیت فرصت کارزار انتخاباتی در ایران بیک سنتز و پروژه سیاسی جدید در مورد انتخابات در ایران دست یافتند. اینان در اواخر سال ٨۷ بیانیه ای تحت عنوان "انتخابات و گفتمان مطالبه محور"(۱) منتشر نمودند که از جمله در آن به "انتقادناپذیری" قدرت مستقر و عدم وجود "شرایط برگزاری یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه" اشاره شده، و اعلام گردید که از این پس با طرح "مطالبات علنی تر و ملموس تر عمومی" در مورد فرایند انتخاباتی "برخورد کنشگرانه مطالبه محور" (بجای مشارکت بی قید و شرط و تحریم از ابتدای فرایند انتخابات) خواهند داشت. متعاقباً در فروردین ٨٨ نیز تعدادی از فعالان سیاسی خارج کشور با صدور بیانیه دیگری (۲) از بیانیه فوق حمایت کرده چنین ادامه دادند: "برای رسیدن به ایرانی آزاد و دمکراتیک، ایرانی پایبند به حقوق بشر و برای نهادینه کردن پلورالیسم، کشور ما نیازمند جایگزینی سیاست و ساختار سیاسی حاکم با سیاست و ساختار سیاسی دیگری است...
استبداد تنها با خواست و تلاش برای نفی آن برچیده نخواهد شد. لازمه غلبه بر این غول بنیانکن، از جمله در گرو شکل گرفتن و نهادینه شدن اهرم های دمکراتیک در جامعه، در جریان مبارزات روزمره اقشار و طبقات مختلف اجتماعی پیرامون مطالبات و خواستهای روزمره آنان است...
بیانیه جمعی از فعالان سیاسی، فرهنگی و مدنی کشورمان تحت عنوان «انتخابات و گفتمان مطالبه محور» تلاشی است در راستای ارائه برنامه ای در جامعه و تأکیدی بر این واقعیت است که در کشور ما سیاست و رویکرد دیگری ممکن است. سیاستی که بر طرح مطالبات جنبش های اجتماعی و مسائل دامنگیر زندگی جاری مردم ایران، از هر عقیده و مرام و تباری تأکید میکند." (همانجا)
شواهد نشان میدهد با تکوین فرایند انتخابات تعدادی از امضاء کنندگان این بیانیه ها در مورد رأی دادن بیک کاندید مشخص مصمم شده اند، و یا شاید اینان از ابتدا نیز به رویکرد شرکت بدون چون و چرا در انتخابات تمایل بیشتری داشتند. اما در عین حال نظریه دیگری نیز وجود دارد ( نگارنده نیز متمایل باین نظر است) که گر چه از بیانیه "مطالبه محور" در مجموع دفاع کرده (در این بیانیه کاستیهائی نیز موجود است)، اما رفتن بپای صندوقهای رأی را نادرست میداند. در خارج کشور آقای شیدان وثیق یکی از نظریه پردازان جمهوریخواهان دمکرات و لائیک در مقاله ای تحت عنوان "مداخله گری جنبشی همراه با تحریم"(٣) به بهترین نحوی این رویکرد را توضیح داده است. وی مینویسد: "انتخابات در ایران امکانی، هر چند محدود و پر مانع و خطر، برای مداخله گری فعالان سیاسی- اجتماعی به وجود می آورد. جنبش های اجتماعی، انجمنی و مدنی، به حق و به راستی، می خواهند از این فرصت برای طرح ایده ها و خواست های اجتماعی - سیاسی خود با مردم، بهره جویند. بیانیه «انتخابات و گفتمان مطالبه محور»، بیانیه «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» و... مبین تمایل و تصمیم این گونه جنبش ها و حرکت ها به مداخله گری در فرایند انتخابات است. دخالت گری با این هدف که با مطالبات مشخصی در جامعه حضور یابند و فعالیت کنند." وی اما در خاتمه می افزاید: "رفتن به پای صندوق های رأی در انتخابات ریاست جمهوری آینده ایران، به طور عمده خدمت به استمرار نظامی می کند که همواره می کوشد در انتخابات ضددموکراتیک و تئوکراتیک خود، از درصد بالای رأی دهنده (صرف نظر از تقلب) بهره برداری کند. بهره برداری چون وسیله ای جهت مشروعیت مردمی بخشیدن به خود، در انظار داخلی و بین المللی.
مداخله گری جنبشی همراه با تحریم انتخابات گامی است در راستای مبارزه با نظام تئوکراتیک. در راستای مبارزه برای ایجاد یک جمهوری آزاد، مستقل، دموکراتیک و لائیک در ایران." (همانجا)

۴. رویکرد شرکت در انتخابات بخاطر شرایط بحرانی و خطرناک ایران

تعدادی از کنشگران سیاسی داخل و خارج کشور با مشاهده وضعیت اسفبار و شدیداً ناجور اقتصادی- اجتماعی و سیاسی داخل کشور و سیاست تحریک آمیز، تنش آفرین و بسیار خطرناک دولت احمدی نژاد از یک طرف، و از طرف دیگر، با مشاهده ضعف و پراکندگی واضح صفوف اپوزیسیون ناباورانه باین نتیجه رسیده اند که سیاست تحریم دیگر کاربردی نداشته، و بخاطر نجات ایران و شکست احمدی نژاد میبایست فعالانه در فرایند انتخابات و از جمله رأی دادن به یکی از کاندیدهائی که شانس عبور از صافی شورای نگهبان را دارد، شرکت کرد. یکی از این کنشگران سیاسی آقای حبیب تبریزیان است که پس از اظهار ناامیدی کامل خود از اپوزیسیون "خارج حکومتی" جامعه ایران را به غریقی تشبیه میکند که نیاز به نجات داشته و شرکت در انتخابات را راهکاری در این زمینه میداند. وی مینویسد: "من نقطه عزیمت خود را در این یادداشت از اینجا آغاز میکنم که طی سی سال حاکمیت حکومت فعلی، آنچه بعنوان اپوزیسیون خارج حکومتی شناخته شده هر روز بیش از پیش منفعل و از صحنه خارج شد و بریزش و فرسایش مرگ افتاد...
نتیجه اینکه مخرب بودن تحریم انتخابات، در این دوره که نیروی انفجاری تضادهای درون و بیرون حکومت آنرا زمینگیر کرده است و اینکه فضای انتخاباتی میتواند بهترین موقعیت برای جنبش آفرینی باشد جائی از اعراب ندارد. و لذا باید دید در درون آرایش نیروهای سیاسی صحنه سیاسی کنونی کدام یک بستر ساز فوران جنبش مردم میتوانند باشند."(۴) وی بصراحت مینویسد که اگر قرار است تغییری در حهت بهبود اوضاع ایران صورت گیرد نه ناشی از حرکت "غیر خودیها" (جنبش مردمی)، بلکه در نتیجه فعل و انفعالات درون "باروی بتونیزه نظام" خواهد بود. وی در عین حال شیخ مهدی کروبی را کاندید مناسب در این مرحله میداند.
یکی دیگر از این فعالین سیاسی آقای احمد تقوائی است که بنوعی "سرنوشت دمکراسی" در ایران را با "انتخابات ریاست جمهوری" گره میزند. وی مینویسد: "..برای کسی جای تردید نباید باشد که پیروزی مجدد آقای احمدی نژاد یک فاجعه بزرگ ملی به حساب می آید." (۵) از طرف دیگر آقای تقوائی با ارائه تصویری نسبتاً مساعد و قابل قبول از آقای کروبی مینویسد: "آقای کروبی در صورت موفقیت «نوکر بی اختیار» و «تدارکاتچی» آن دستگاه نخواهد بود" (همانجا) وی کلید موفقیت جنبش دمکراسی خواهی ایران را در ائتلاف میان نیروهای دمکراتیک و "گروههای اصلاح طلبی که خود را از چنبره اصول گرائی بنیادگرایانه رها ساخته و از تدارکات چی بودن کناره گیری کرده اند،" میداند (همانجا). در واقع از مقاله آقای تقوائی چنین مستفاد میشود که در انتخابات آینده در صورت عبور آقای کروبی از سد شورای نگهبان، دیگر برای مردم انتخاب بین "بد و بدتر" در میان نیست، بلکه در واقع انتخاب میان "خوب و بدترین" در دستور کار خواهد بود. همسو با این نظرات میتوان به بیانیه مشترک بیش از ۵۰ انجمن اسلامی دانشجوئی تحت عنوان "احمدی نژاد باید برود" (۶) و یا بیانیه اخیر عده از چپهای دمکرات (۷) و یا نامه جمعی از دگراندیشان داخل کشور اشاره کرد.
آنچه از متن این مقالات و بیانیه ها مستفاد میشود اینستکه تباهی و نابسامانی و ناامیدی چنان در کلیه شئون جامعه رسوخ کرده که بسیاری از روشنفکران و تحلیلگران سیاسی را بطرز ناباورانه دچار فراموشی تاریخی و ظاهربینی کرده است. بطوریکه اینان دست پنهان "دولت سایه" را در پشت احمدی نژاد ندیده و یا نمیخوهند ببینند. آنها فراموش کرده اند که آقایان کروبی و موسوی فرزندان خلف شیخ فضل الله نوری و روح الله خمینی اند. بسیار بعید میدانم که آقایان کروبی و موسوی همانند گنجی ها، باقی ها و طبرزدی ها صف خود را از صف ارتجاع جدا کرده باشند. اگر چنین باشد، یا هرگز از صافی شورای نگهبان عبور نکرده و یا در صورت عبور از این صافی و موفقیت نامحتمل در انتخابات، در مقابله با حکم حکومتی و سرنیزه پاسداران، یا همانند آقای خاتمی مجبور به پشت کردن به مردم و بیعت مجدد با ولی فقیه شده، و یا در صورت امتناع، بسرنوشت آقای بنی صدر دچار خواهند شد.
دولت فوق ارتجاعی احمدی نژاد در واقع ترجمان واقعی حکومت اسلامی در ایران است که با حمایت تمام و کمال ولی فقیه و دولت سایه ایران را بمرز فاجعه نزدیک کرده است. بگمان من متأسفانه بخاطر سازشکاری و جدا نشدن بندناف اصلاح طلبان حکومتی از ارتجاع حاکم، دولت سایه توانسته است در طی دهسال گذشته و بویژه در دوران احمدی نژاد با تکیه بر دلارهای نفتی و نیروهای پادگانی- امنیتی، با گسترش ترور و اختناق در جامعه (النصر بالرعب)، بر تمام ارکان اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و از جمله قضائی غلبه کند، و انحصار رسانه های نوشتاری، صوتی و تصویری را تقریباً کاملاً در انحصار خود در آورد. چنین غلبه ای دست رژیم را در حامی پروری و از جمله در مهندسی انتخابات و تقلبات انتخاباتی هر چه بیشتر باز خواهد گذاشت، و شانس انتخاب کاندید دیگری بجز احمدی نژاد را (در صورت عدم برخورداری از حمایت دولت سایه) بسیار بعید و مشگل خواهد کرد. بعبارت دیگر، در چنین شرایطی با تنگتر شدن حلقه استبداد، بازی انتخابات در ایران بپایان منطقی و تاریخی خود هر چه بیشتر نزدیک میشود.   

جمعبندی

کماکان در میان صفوف اپوزیسیون رویکرد واحدی در مورد انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری وجود ندارد، اما در این میان چهار رویکرد اصلی را میتوان برجسته نمود. بغرنج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در شرایط کنونی استفاده نیروهای تحول طلب از فرصت کارزار انتخاباتی برای عرضه مطالبات خود و بحرکت در آوردن جنبش مدنی، بدون اعطای مشروعیت به نظام جمهوری اسلامی است.


زیرنویس:
۱. "انتخابات و گفتمان «مطالبه محور»"، ایران امروز، ۱۵ مارس ۲۰۰۹.
۲. "سیاست و رویکرد دیگری ممکن است"، اخبار روز، ۵ فروردین ٨٨.
٣. "تئوکراسی، مداخله گری و تحریم"، شیدان وثیق، اخبار روز، ۲۴ اردیبهشت ٨٨.
۴. "تحریم یا شرکت"، حبیب تبریزیان، ایران گلوبال، آوریل ۲۰۰۹.
۵. "سرنوشت دمکراسی و انتخابات ریاست جمهوری"، احمد تقوائی، اخبار روز، ۱۲ اردیبهشت ٨٨.
۶. "احمدی نژاد باید برود! بیانیه مشترک بیش از ۵۰ انجمن اسلامی دانشجوئی، امیر کبیر"، گویا نیوز ۲٣ اردیبهشت ٨٨.
۷. "بیانیه انتخاباتی چپ دمکرات"، اخبار روز، ۲٣ اردیبهشت ٨٨.   


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست