سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مشاوران سیاست خارجی اوباما:
پراگماتیسم به جای ایدئولوژی!
اصلاح طلبان و فرآیند تازه در روابط ایران و ایالات متحده!


تهمورث کیانی


• نشانه های تازه در دستگاه دیپلماسی دولت جدید ایالات متحده بیانگر آن هستند که پراگماتیسم و واقع گرایی در سیاست خارجی ایالات متحده به جای ایدئولوژی گرایی و ایده آلیسم می نشیند و یکجانبه گرایی و تکبر جای خود را به همه جانبه گرایی و احترام متقابل می دهد. نخستین نشانه در این مورد رویکرد تازه دولت ایالت متحده در روابط با چین و روسیه است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۵ اسفند ۱٣٨۷ -  ۵ مارس ۲۰۰۹


    هنگامیکه پرزیدنت اوباما در نخسین سخنرانی خود در جلسه مشترک کنگره این کشور، هیچ نامی از ایران یا- همانطور که در گذشته در همه سخنرانی های مهم روسای جمهور ایالات متحده به کار رفته است- از "خطر ایران برای صلح و امنیت جهانی" نبرد، اعتراض دست راستی ها و نئوکان ها را برانگیخت. ویلیام کریستول، یکی از شاخص ترین روزنامه نگاران نومحافظه کار، با اعتراض نوشت: رئیس جمهور سخن گفتن درباره مناقشه اعراب و اسرائیل و ضرورت فعال شدن ایالات متحده در آن مورد را لازم می داند اما درباره ایران و خظر برنامه اتمی اش برای صلح و امنیت سخنی نمی گوید. نه، این رئیس جمهور زمان جنگ نیست". در واقع خشم و شگفتی نئوکان ها بی پایه نیست. سکوت پرزیدنت اوباما در یک سخنرانی مهم درباره ایران، که به روشنی جزو بزرگترین چالش های دولت او خواهد بود، نشانه آن است که رئیس جمهور نمی خواهد با سخنان منفی درباره ایران پیشاپیش فضای نسبی آرام بین دو کشور را ملتهب کرده و از شانس گشودن باب مذاکره با ایران بکاهد.
    نشانه های تازه در دستگاه دیپلماسی دولت جدید ایالات متحده بیانگر آن هستند که پراگماتیسم و واقع گرایی در سیاست خارجی ایالات متحده به جای ایدئولوژی گرایی و ایده آلیسم می نشیند و یکجانبه گرایی و تکبر جای خود را به همه جانبه گرایی و احترام متقابل می دهد. نخستین نشانه در این مورد رویکرد تازه دولت ایالت متحده در روابط با چین و روسیه است که در سخنان اخیر هیلاری کلینتون، وزیر خارجه، در سفر اخیر او به آسیای جنوب شرقی بازتاب یافت. او در سخنان خود بر لزوم همکاری با چین تاکید کرد و صریحأ گفت حقوق بشر نباید مانع همکاری با چین و روابط دوستانه گردد. همچنین، درباره کاهش آلودگی زمین فروتنانه از چین می خواهد تا "اشتباه آمریکائیان را تکرار نکنند". او در تمام گفتگوها با لحنی درباره چین و اهمیت آن سخن گفت که اعتراض آشکار سازمان عفو بین الملل را برانگیخت. او همچنین از آغاز فصلی نو در روابط با روسیه سخن راند تا به گفته جوزف بایدن، معاون رئیس جمهوری، "دکمه های رابطه با روسیه را دوباره تنظیم کنند" (۱).
    نشانه های غلبه واقع گرایی در سیاست خارجی ایالات متحده درباره خاورمیانه و درباره ایران، اما، بیشتر از همه در آرایش تیم چدید مشاوران اطلاعاتی و دیپلماتیک وزارت خارجه بازتاب یافته است. نخست، جرج میچل، نماینده ویژه در امور اسرائیل و اعراب، در مقایسه با همه نمایندگان پیشین ایالات متحده از اعتبار بهتری در میان اعراب و فلسطینیان برخودار است. اغلب دولت های عربی و گروههای فلسطینی او را فردی بالنسبه بی طرف و منصف قلمداد می کنند. گزارش پیشین او درباره ساحل غربی و موضوع شهرک نشین ها خوشایند اسرائیلیان نبود. برخی از هواداران سرسخت اسرائیل در ایالات متحده از انتصاب او انتقاد کرده اند. دولت اسرائیل و لابی پشتیبان او در ایالات متحده هیچگاه از یک میانجی بی طرف استقبال نکرده اند. در حالکیه همه ناظران بین المللی بر بی طرفی ایالات متحده به عنوان ضروری ترین مسئله برای پیشبرد صلح تاکید دارند. دوم، ریچارد هالبروک،نماینده ویژه در امور آسیای جنوب غربی نیز نه تنها دارای تجربه میانجیگری در مواردی است که اختلافات قومی برجسته است،بلکه به میانه روی و پراگماتیسم شهره است. با توجه به اینکه ایران از نظر بسیاری از کارشناسان جزو آسیای جنوب غربی محسوب است نه خاورمیانه، و با توجه به اینکه هر گونه بهبودی در افغانستان به همکاری ایران نیز بستگی دارد، برخی ایران را نیز در چهارچوب وظایف آقای هالبروک به شمار آورده اند. این تصور هنگامی تقویت شد که در گزارشات از تعیین ولی نصر، استاد ایرانی الاصل دانشگاه و پژوهشگر شیعه و خاورمیانه، به عنوان مشاور آقای هالبروک نام برده شد. اگرچه هنوز معلوم نیست آقای نصر این سمت را بپذیرد، و اگر چه او گفته است این پیشنهاد آقای هالبروک ضرورتأ به معنای آن نیست که ایران نیز در محدوده کاری آقای هالبروک است، این نامزدی، اما، نشاندهنده رویکردی است که آقای هالبروک در صدد آن است. دکتر نصر همواره منتقد رویکرد دولت جرج بوش درباره ایران و خاورمیانه بوده است و به داشتن نظرات بحث انگیز درباره ایران و خیزش شیعیان مشهور است. از جمله، او در مقاله ای در واشنگتن پست نوشت: "برای پیشرفت دموکرسی در کشورهایی با حکومت های دینی، ایالات متحده باید استراتژی محاصره و محدود سازی را کنار بگذارد و سیاست گفتگوی بی قید و شرط و لغو تحریم را در پیش بگیرد. کاهش تهدید ایالات متحده به کاهش تمرکز قدرت در دستان تندروها منجر خواهد شد". همچنین، او در یکی از مقالات اخیر خود در مجله "سیاست خارجی" نوشت: "دولت بوش می خواهد با متحد کردن دولت های سنی عرب، ایران را محدود و محاصره کند. این هسته اصلی سیاست خاورمیانه ای بوش است تا بر اساس آن عراق را باثبات کرده، حزب الله را محدود کند، و فرآیند صلح اعراب- اسرائیل را آغاز کند. این استراتژی، اما، درست نبوده و عملی نیز نیست، و به بی ثباتی بیشتر در یک منطقه پیشاپیش بحرانی خواهد انجامید". سوم، مشاور عالی امنیتی رئیس جمهور، ژنرال جمیز جونز نیز به میانه روی و پراگماتیسم شهره است. آقای جونز که زمانی فرستاده وِیژه ایالات متحده برای کمک به فلسطینیان در تأسیس سازمان های امنیتی خود و حل و فصل برخی اختلافات امنیتی بین اسرائیل و فلسطینیان بود موجب نارضایتی اسرائیلیان را فراهم کرد و آنها گفتند او "بیش از اندازه بی طرف است". او برخلاف اغلب اعضای تیم قبلی در دولت پرزیدنت بوش بر این باور نیست که ایران تهدید مرکزی و عمده برای ایالات متحده است. او بر این باور است که توجه بیش از اندازه به عراق و مسائل دیگر موجب شده است تا ایالات متحده از تهدید اصلی که برآمدن طالبان و تروریسم القاعده در افغانستان و پاکستان است باز ماند. بنابراین، در مقابله با طالبان اقای جونز به ایران به مثابه یک متحده و همکار بالقوه نگاه می کند.
    سرانجام، انتصاب آقای چارلز فریمن، رئیس موسسه "شورای سیاست سازی خارمیانه"، به عنوان رئیس جدید "شورای ملی اطلاعات" جنجالی ترین انتصاب در تیم جدید سیاست خارجی دولت اوباما است. این شورا سازمانی است که وظیفه ارزیابی گزارشات اطلاعاتی سازمان های اطلاعاتی و تنظیم گزارش نهایی برای دولت را در اختیار دارد. گزارش مشهوری که دو سال پیش اعلام کرد ایران دست از تهیه بمب اتمی برداشته است و موجب جنجال فراوان شد، کار همین سازمان بود. آقای فریمن نخستین کسی در ایالات متحده بود که جرأت کرد تا خلاصه ای از گزارش مشهور و جنجالی پرفسور جان مرشایمر از هاروارد و پرفسور استفان والت از دانشگاه شیکاگو را به نام "لابی اسرائیل و سیاست خارجی ایالات متحده" به وسیله موسسه خود منتشر کند. خبر انتصاب فریمن موجی از اعتراض شدید در میان نئوکان ها و رهبران لابی اسرائیل ایجاد کرده است. برخی او را دوست نزدیک اعراب و مخالف اسرائیل دانسته و معتقدند انتصاب او به زیان اسرائیل تمام خواهد شد. آنها به یکی از مقالات فریمن اشاره می کنند که در آن نوشت: "کار عمده ای که سعودی ها برای ما انجام داده اند این است که آنها همواره بر تعیین بهای نفت به دلار پافشاری کرده اند. بنابراین، وزارت خزانه داری ایالات متحده توانسته است با چاپ دلار نفت بخرد که امتیازی است انحصاری برای ما در برابر دیگر کشور ها، با پدید آمدن ارزهای مهم تازه و با توجه به روابط ما با اعراب، من در شگفتم آیا برخی افراد در عربستان سعودی دوباره مانند گذشته اعتراض نخواهند کرد که چرا آنها باید این قدر به سود ایالات متحده عمل کنند... ما عراق را ویران کردیم و به جای آن آنارشیسم، خشونت فرقه ای، و جنگ داخلی نشاندیم. در همان حال ما دشمنان اسرائیل را دشمنان خود فرض کردیم، آنان نیز آمریکائیان را دشمنان خود به شمار آوردند. ما نقش خود را به عنوان صلح ساز بی طرف رها کردیم تا از تلاش اسرائیل برای خاموش کردن اسیران خود و قرار دادن مردم عرب در گتوها پشتیبانی کنیم. ما دست روی دست گذاشته ایم تا دولت یهود به تصرف زمین اعراب برای ایجاد کلونی های خود ادامه دهد. این موجب شده است تا بیشتر فلسطینیان متقاعد شوند که با تسلیم و مسالمت نمی توان با اسرائیل سخن گفت و ایده دو کشور بی ثمر است". نکته اصلی دیگر در مخالفت اغلب آنها با فریمن، اما، رویکرد آقای فریمن به ایران است. او، که به صراحت در سخن گفتن شهره است، با مسخره کردن عنوان "محور شرارت" اعلام کرد: "ما از ایران می خواهیم تا با ما در عراق و افغانستان همکاری کند، تا دست از تلاش برای دستیابی به فن آوری هسته ای بشوید، و سپس دست روی دست گذارد تا ما کشور آنها را بی ثبات کرده و ساقط کنیم، این مسخره است". در این میان، البته، انتصاب آقای دنیس راس- که به دوستی با اسرائیل و سخت گیری با ایران شهره است- موجب شده تا برخی سخت گیری دولت اوباما در برابر ایران را پیش بینی کنند. این پیش بینی نادرست است. نخست آنکه مأموریت دنیس راس به گفته اغلب گزارشات مبهم است. او قرار بود نماینده ویژه در مورد ایران باشد اما سپس به عنوان مشاور در امور خلیج فارس منصوب شد. همچنین، او برخلاف جرج میچل و ریچارد هالبروک- که سمت نماینده ویژه را دارند- در شمار دیپلمات های ارشد وزارت خارجه نیست و مسئولیت پرونده اتمی ایران نیز، بر خلاف میل اسرائیلی ها، به او سپرده نشده است.
       علاوه بر همه این نشانه ها، آنچه رویکرد تازه ایالات متحده را در برابر ایران برجسته می کند تغییر لحن مقامات آمریکایی است. پرزیدنت اوباما در گفتگوی خود با تلویزیون العربیه به روشنی و با تعمد بر "احترام متقابل" در هر گفتگوی محتمل با ایران تاکید کرد. احترام متقابل از سوی ایالات متحده، همانطور که بسیاری از کارشناسان ایران نیز مطرح کرده اند، تاکنون بیش از هر چیز دیگر برای جمهوری اسلامی، به شمول همه جناح های سیاسی، اهمیت داشته است. همچنین، این تغییر لحن در سخنان سوزان رایس، نماینده ایالات متحده در سازمان ملل آشکار است. خانم رایس در همه سخنان خود از تلاش ایالات متحده برای جلوگیری از دستیابی ایران به "توان غیرقانونی هسته ای" نام می برد. دریادار مایک مالن، رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده، نیز روز یکشنبه به سی ان ان گفت: "ایالات متحده بر این باور است که ایران برای ساخت یک بمب اتمی اورانیوم کافی دارد. با صراحت بگویم، ما فکر می کنیم آنها می توانند این کار را بکنند". با توجه به اینکه در جهان دیپلماسی هر کلمه ای با دقت انتخاب می گردد، خانم رایس به ایران علامت می دهد که دولت جدید ایالات متحده با دستیابی ایران به چرخه سوخت هسته ای، مادامیکه برای ساخت سلاح نیست، مخالقتی ندارد. آقای مایک مالن، نیز، می گوید ایران کار خود را کرده است و چون غنی سازی یک دانش یا فن آوری است، بنابراین حتی با جنگ نیز نمی توان آن را از بین برد و وضعیت را به گذشته بازگرداند. دولت جرج بوش همواره به طور کلی هر گونه دستیابی ایران به چرخه سوخت اتمی را عبور از خط قرمز اعلام می کرد. سرانجام، برخلاف جرج بوش که دائم با کاربرد جمله "همه گزینه ها روی میز است" از زبان تهدید، تحقیر، و تمجید از "مردم ایران" به هزینه دولت ایران و برای تحریک آنها بر ضد حکومت، سخن می گفت، این سخنان همه در دولت اوباما به بایگانی سپرده شده و تنها رسمی نشده است. این رویکرد به سود رفع برخی از موانع برای آغاز گفتگوی رسمی بین دو کشور است و می تواند موجب خوشبینی ایران گردد. این تحولات، البته، به معنای دست روی دست گذاشتن ایالات متحده در برابر پافشاری ایران بر سیاست های گذشته و خودداری از استفاده از فرصت بدست آمده نخواهد بود. مهم این است که اکنون برخی از تحولاتی که ایران همواره خواستار آن بوده، از جمله پیدایش فضایی بر اساس احترام متقابل و دوری از زبان تهدید و تحقیر فراهم شده است.

اصلاح طلبان و رویکرد تازه ایالات متحده!
      با توجه به بالاگرفتن احتمال مذاکره بین ایران و ایالات متحده، برخی از اصلاح طلبان نگرانند که تحول موجب افزایش اعتبار دولت آقای احمدی نژاد گردد تا جایی که او را برنده انتخابات سازد. این نگرانی بر پایه دو پیشفرض غیرواقعی بنا شده است و به نتیجه گیری نادرست و بی دقت منجر شده است. فرض نخست این است که جاده مذاکره بین ایران و ایالات متحده یک جاده یکطرفه است که در آن تنها طرف آمریکایی زمان و نحوه ی گفتگو را تعیین می کند. برخلاف این فرضیه،این جاده دو طرفه است و نظر موافق رهبری جمهوری اسلامی، به شمول رهبر و افراد عمده و موثر در ساختار حکومت، نیز شرط ضروری است. این واقعیت را مقامات ایالات متحده نیز دریافته اند، و بنابراین در صورتی که شرایط را برای آغاز گفتگو مناسب ببینند، نمی توانند آن را مشروط به انتخابات ایران کنند. فرض نادرست دیگر این است که رابطه با ایالات متحده نقش تعیین کننده در انتخابات ایران دارد. نخست آنکه مسئله اصلی در انتخابات آینده ایران مسائل اقتصادی و مشکلات اجتماعی داخلی است. به علاوه، اگر چه مردم خواستار تنش زدایی از روابط خارجی و بهبود رابطه با ایالات متحده هستند، اما آنها به خوبی میدانند که اصلاح طلبان هیچگاه مانع بهبودی رابطه با ایالات متحده، در صورتی که رهبری جمهوری اسلامی موافق باشد، نخواهند بود.   
    از سوی دیگر، آنچه هرگونه بیمی را از این فرآیند بی مورد می سازد، طبیعت پیچیده هر گونه مذاکره محتمل بین دو کشور است. هرگونه مذاکره با ایالات متحده فرآیندی طولانی و بسیار پرفراز و نشیب خواهد بود. اگر دولت آقای احمدی نژاد مذاکره را آغاز کند قطعأ در حد برخی گفتگوهای ابتدایی خواهد بود. چه بهتر این فرآیند طولانی به دست نیروهایی که تاکنون از مخالفان اصلی هرگونه گفتگو با ایالات متحده بوده اند، آغاز شود. این کار نه تنها موجب بی اعتباری اصلاح طلبان در نگاه رأی دهندگان نخواهد شد بلکه چون همه می دانند این سیاستی بوده است که آنها در سالهای گذشته از آن پشتیبانی می کرده اند، موجب افزایش اعتبار آنها خواهد شد. همچنین، اگر این کار انجام شود در واقع یکی از مهمترین مشکلات دولت آینده را از پیش پای آنها بر خواهد داشت. بی شک، اگر دولت آینده دولتی اصلاح طلب باشد جناج تندور دوباره از هرگونه مذاکره با ایالات متحده ممانعت خواهد کرد و دولت آینده مجبور خواهد شد بخش عمده ای از انرژی خود را خرج پیش برد این سیاست کرده در حالیکه به شدت به تمرکز بر روی احیای اقتصاد و برنامه های داخلی دیگر نیاز دارد. همچنین، چون آغاز تنش زایی سیاست درستی است، هرگونه مخالفت اصلاح طلبان با آن می تواند آنها را در نزد رأی دهندگان متهم به فرصت طلبی و ناصادقی کند. سرانجام، با توجه به طولانی بودن فرآیند مذاکره ایران و ایالات متحده، بخش اصلی این مذاکرات و هرگونه توافقی در زمان دولت آینده خواهد بود و آغاز آن نه تنها خطری برای اصلاح طلبان ندارد بلکه آنها را در موضعی قرار خواهد تا بتوانند با هماهنگی با رهبری، خود در نقش اداره کنندگان کیفیت و نتیجه مذاکره باشند.
اصلاح طلبان، اما، به جای نگرانی از بهبود رابطه با ایالات متحده در زمان دولت آقای احمدی نژاد باید دست به شفاف سازی درباره سیاست خارجی خود در پیش از انتخابات بزنند. در هشت سال دولت سید محمد خاتمی، اصلاح طلبان هیچگاه به روشنی نگفتند در صورت اجازه یافتن برای مذاکره با ایالات متحده، آنها چه اختلافی با ایالات متحده دارند و چگونه می خواهند درباره آن به توافق برسند. بی شک، اصلاح طلبان در تمام آین دوران، و اکنون،بر این عقیده نیستند که هر چه ایالات متحده، خاصه در دوران جرج بوش، درباره ایران می گوید درست است. بی شک، آنها نیز بر این باروند که سیاست های ایالات متحده در گذشته در برابر ایران اغلب نادرست و متأثر از لابی های ضدایرانی در واشنگتن بوده است و در منطقه و ایران نیز به رشد افراط گرایی انجامیده است. اصلاح طلبان، اما، اغلب با سکوت خود در این موارد نه تنها بر ابهامات افزوده اند بلکه خود را نیز در حالت تدافعی در برابر حملات گروه های تندرو داخلی قرار داده اند. آغاز محتمل گفتگوی دولت آقای احمدی نژاد با ایالات متحده فرصت گرانبهایی در اختیار اصلاح طلبان قرار خواهد داد تا با صراحت، و ضمن استقبال از تنش زایی و گفتگو، سیاست های خود را روشن سازند. بنابراین، آنها باید از پیدایش این فرصت خرسند بوده و به رأی دهندگان بگویند این سیاستی است که آنها مبتکر آن بوده اند.

پانوشت:
۱. برخلاف تصور برخی، بهتر شدن رابطه روسیه و ایالات متحده نه تنها موجب سختگیری بیشتر روسیه در برابر ایران نخواهد شد بلکه روسیه هنگامیکه می بیند دولت جدید ایالات متحده خواستار رویکرد تازه ای در برابر ایران مبنی بر احترام متقابل و دست شستن از ایده "تغییر رژیم" است، مجبور خواهد شد تا به ایران بهای بیشتری در روابط خود بدهد. ایالات متحده، البته، خواستار همکاری روسها درباره ایران خواهند شد، این خواسته، اما در زمان دولت جرج بوش نیز وجود داشت. دولت جرج بوش از یک سو، با سیاست تهاجمی و یکجانبه خود فشار بیشتری به روسیه وارد می کرد، و از سوی دیگر، هیچ چراغ سبزی به ایران نشان نداده و راه را بر هر گونه توافق محتمل با ایران در پرتو سیاست "تغییر رژیم" می بست. بنابراین، در چنان شرایطی روسیه برای بدست آوردن امتیازی از ایالات متحده، توان قدرت بیشتری برای فشار بر ایران و کشورهای کوچکی نظیر گرجستان بدست می آورد.

تهمورس کیانی، سیاتل (ایالات متحده)، سیزدهم اسفند، یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت شمسی
tahmoures_kiani@yahoo.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست