سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سهیل آصفی در نشست رسانه ای:
حقوق بشر مرز نمی شناسد


ساناز سبحانی


• جمعه، بیست و سوم ژانویه، دفترحقوق بشر شهرداری نورنبرگ آلمان میزبان نشست رسانه ای سهیل آصفی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر ایرانی بود . این نشست رسانه ای توسط خبرگزاری ها و روزنامه ها و عکاسان مختلف آلمانی زبان پوشش داده شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۷ بهمن ۱٣٨۷ -  ۲۶ ژانويه ۲۰۰۹


«خواست آزادی بی قید و شرط بیان و نبود سانسور مطالبه تاریخی اصلی روزنامه نگاران، روشنفکران و همه ی تحول¬خواهان ایران است.» جمعه، بیست و سوم ژانویه، دفترحقوق بشر شهرداری نورنبرگ آلمان میزبان نشست رسانه ای سهیل آصفی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر ایرانی بود . این نشست رسانه ای که توسط خبرگزاری ها و روزنامه ها و عکاسان مختلف آلمانی زبان پوشش داده می شد، راس ساعت یازده و نیم صبح با معرفی سهیل آصفی توسط دکتر هانس هِسِلمان رئیس دفتر حقوق بشر شهر و فعالیت های حرفه ای و دوران زندان وی آغاز شد.

ضرورت تاریخی تغییر
سهیل آصفی ضمن ابزار خوشنودی از حضور در کنار همکاران آلمانی خود گفت که به رسم حرفه ای کار همواره ترجیح داده است که در جایگاه پرسشگر قرار بگیرد و نه پرسش شونده، هر چند شرایط کاری گاه چنین ضرورتی را ایجاب می کند. آصفی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد:«نمی دانم از کجا می توانم آغاز کنم. اما بگذارید از امید آغاز کنیم. چیزی که در این روزها همزمان با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید امریکا در همه جای جهان جنب و جوشی به پا کرده است.تنها پیگیری اخبار و واکنش های مردمی در سراسر جهان نسبت به خروج نئوکان ها از کاخ سفید، نشانگر خواست جدی و ضروری و فراگیر تغییر در شرایط و نظم نابرابر موجود است که قربانی بزرگ آن "انسان" وحقوق انسانی او اعم از کلیه حقوق سیاسی ،اقتصادی،اجتماعی و... است که از آن با نام "حقوق بشر" یاد می¬شود.» وی در ادامه ی سخنان خود گفت: «همانطور که احتمالا مطلع هستید این روزها مصادف است با سی¬امین سالگرد انقلاب سال ۱۹۷۹ در ایران. انقلابی که امیدها و رویاهای بی شماری را با خود داشت اما آنچه بلافاصله بعد از آن اتفاق افتاد مسیر دیگری را طی کرد و با وجود تاوان بسیار سنگینی که نیروهای انقلابی و مبارز در ایران پرداختند، از جمله با از دست رفتن جان بهترین و شریف ترین تحول¬خواهان و آوارگی و خانه نشینی و زندان و تبعید بسیاری از انقلابیون و فرهیختگان، اما خواست تغییر و برقراری یک نظام دمکراتیک همچنان در ایران بی پاسخ مانده و باقی است .وی اضافه کرد: «عمیقا معتقدم که این مساله نه به خواست حکومت متوقف می شود و نه در اراده ی این یا آن فرد یا گروه خاص سیاسی است.این مساله تنها به خواست و اراده ی مرذم ایران مربوط است و من آن را یک ضرورت ناگزیر و دیالکتیک تاریخ می نامم.»


آزادی بی قید و شرط بیان
سهیل آصفی در ادامه سخنان خود "خواست آزادی بی قید و شرط بیان و نبود سانسور" را "مطالبه ی تاریخی اصلی روزنامه نگاران و روشنفکران و همه ی تحولخواهان ایران" دانست و گفت «با وجود اینکه قانون اساسی جمهوری اسلامی ابراز نظر و عقیده را برای همگان به رسمیت شناخته است اما در طول سی سال گذشته تنها اقدام به بیان عقیده و نوشتن آن منجر به وارد شدن عنوان¬های اتهامی "تبلیغ علیه نظام" و "اقدام علیه امنیت ملی" در دادگاههای انقلاب اسلامی بوده است.» وی ادامه داد«بیش از شصت روز زندان و سلول انفرادی و اعمالِ فشارهای روحی و روانی مختلف به من و در بیرون از زندان به خانواده ی من که از فعالان سیاسی و فرهنگی هستند، تنها به خاطر بیان نظر و عقیده از طریق نوشتن مقالات متعدد با محوریت دمکراسی و حقوق بشر بود.»
این روزنامه نگار ایرانی در بخش دیگری از سخنان خود به وضعیت روزنامه نگاری در ایران امروز پرداخت و گفت: «با وجود همه ی فشارهای موجود، اصلاح¬طلبان مذهبی و دوستان و همفکران دور و نزدیک آنها هنوز تا حدی از امکان کار مطبوعاتی در ایران برخوردارند اما روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و حقوق بشری لائیک و غیرمذهبی هیچ تریبونی برای ابراز نظر و عقیده در ایران نداشته و زیر شدیدترین فشارها قرار دارند. و این نکته ی مهمی برای تصویر چهره ی واقعی از ایران است تا همه را زیر یک چتر واحد "اصلاح¬طلبی" گرد هم نیاوریم و تفاوت میان نیروها و میدان عمل و ماهیت آنها را بهتر بشناسیم.»
وی تصریح کرد که «برای من تفاوتی نمی¬کند حقوق بشر در کجا نقض می¬شود، چه در زندان گوانتانامو و ابوغریب و بگرام باشد و چه در زندان مشهور اوین که روشنفکران و فعالان سیاسی و روزنامه نگاران مخالف را چه در زمان شاه و چه در دوران پس از او در خود جای داده است. همواره تلاش کرده ام که پیرامون این روند غیرانسانی در هر نقطه ای از جهان و تحت هر نام و توجیهی که بوقوع می پیوندد بنویسم.» این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر با تاکید بر ضرورت بحث فراگیر و نه تبلیغاتی در مورد حقوق بشر ادامه داد: «عمیقا باور دارم که ورای نگاه ایدئولوژیک و خاستگاه¬های سیاسی مختلف هر یک از ما، بحث حقوق بشر و باز کردن آن در شرایط حاضر و پرداختن به یکی از ریشه های اصلی تبعیض یعنی نابرابری اقتصادی در نظم غیر انسانی موجود بسیار ضروری است و این مهم هیچ مرز جغرافیایی نمی شناسد. برای من بسیار جالب و تحسین برانگیز است وقتی می¬بینم در ایالت بایرن و شهر نورنبرگ با سابقه ی تاریخی حضور حزب نازی و فاشیست¬ها، چنین اهتمامی به مساله ی حقوق بشر وجود دارد و از خردسالی به کودکان آموزش های حقوق بشری داده می شود. نورنبرگ را شاید بتوان به عنوان نمونه¬ای از شهرهای کوشای اروپایی و مخصوصا نمونه ی بارزی در کل جمهوری فدرال آلمان در این زمینه به حساب آورد.»

روزنامه نگاران تحت تعقیب
در ادامه ی این نشست رسانه ای سهیل آصفی گفت که کار حرفه ای روزنامه نگاران، اطلاع رسانی، حرکت در مسیر گردش آزاد اطلاعات و کمک به نهادینه کردن ارزش های دموکراتیک و حقوق بشری در سراسر جهان است و متاسفانه هم اکنون تعداد زیادی از روزنامه نگاران هستند که هزینه های اقدامات خود برای آگاهی رسانی را با احکام سنگین قضایی و انواع و اقسام فشارها و ممنوعیت های دیگر می پردازند. وی سپس به آمارهایی در اطلاعیه¬های سازمان گزارشگران بدون مرزاشاره کرد که بر اساس آنها هم اکنون در سراسر جهان ١٣٠ روزنامه نگار برای انجام وظیفه خود و اطلاع رسانی به ما در زندان بسر می برند. تعداد نزدیک به ٣٠ دولت در جهان روزنامه نگاران مخالف را زندانی می کنند. دو کشور ایران (١٢ روزنامه نگار و ٢ وب نگار معترض زندانی) و آذربایجان ( ٧ روزنامه نگار زندانی) دارای بیشترین تعداد روزنامه نگاران زندانی در خاورمیانه هستند. در ایران روزنامه نگاران زندانی بعد از مدتی حبس با وثیقه های سنگین آزاد می شوند. بر اساس آمار رسمی، تعداد روزنامه نگاران ایرانی که در سال گذشته بازداشت یا احضار شده¬اند یا مورد بازجویی قرار گرفته اند در مجموع به بیش از پنجاه تن بالغ می¬شود. تعداد دیگری نیز بنا بر مصلحت خود یا هر دلیل دیگری نخواسته اند دستگیری یا احضار آنها اعلام شود.

لائیک ها، زیر فشار بیشتر
پس از آن، نماینده خبرگزاری"اِ پ د" آلمان به گفته های سهیل آصفی در مورد فشار بر فعالان سیاسی و روزنامه نگاران لائیک اشاره کرد و پرسید: آیا اپوزیسیون ایران همگی در این سمت قرار دارند؟ آصفی معتقد بود که در مورد واژه "اپوزیسیون" در ایران باید با تامل بیشتری سخن گفت زیرا واقعیت این است که در سی سال گذشته به دلیل وجود فشارها و سرکوب ها و البته ویژگی های فرهنگی و استبدادی هم که در همه ی ما وجود دارد امکان نزدیک شدن نیروهای تحول¬خواه به یکدیگر وجود نداشته است. اما در مورد ترکیب منتقدین و مخالفان باید تاکید کرد که طیف گسترده ای از نیروهای سیاسی با نگرش ها و ایدئولوژی های مختلف در این ترکیب قرار دارند و خواست اغلب آنها چیزی جز استقرار یک سیستم مبتنی بر ارزش های دموکراتیک و حقوق بشری در ایران نیست. البته هر یک با شیوه و نظرگاه¬های خود بنا بر ماهیت و خواستگاههای طبقاتی شان به فعالیت های پراکنده ادامه می دهند.
وی گفت: «اتفاقا باید تاکید کرد که بسیاری از دین باوران ایرانی نیز هم اکنون به این نتیجه رسیده اند که این وضع به نفع دینداری آنها نیست. مقصود من از فشارهای بیشتر بر روشنفکران لائیک، به دلیل ماهیت سیستم موجود در ایران است که این موضوع به خصوص در مورد روزنامه نگاران مستقل، چپ و دگراندیش بارز است. من تاکید می کنم که اصلاح طلبان مذهبی و همفکران دور و نزدیک آنها، به هر حال تریبون ها و امکانات حضور خود را در جمهوری اسلامی گاهی کمتر و گاهی بیشتر، اما همیشه، داشته اند. ولی حتی یک تریبون و نشریه برای روشنفکران و روزنامه نگاران لائیک ایران وجود ندارد و جستجو در ماهیت سیاسی و اندیشه¬ی خیل عظیم قربانیان نیز مساله را روشنتر می کند. در طول کار حرفه ای بیش از دهساله ی خود تجربیات عینی در این مورد دارم و البته ممنوعیت کاری من جدا از فشارهای سیستم موجود اصولا به نبود میدان عمل و کار برای امثال من در میان روزنامه نگاران اصلاح طلب مذهبی و نزدیکان فکری آنها باز می گردد.»
سهیل آصفی عدم صدور مجوز فعالیت و فشارهای وارده بر کانون نویسندگان ایران را نمونه ی بارزی از فشارهای حکومتی بر لائیک¬ها دانست و از کانون نویسندگان ایران به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای فرهنگی کشور با تاریخ و شناسنامه ی مبارزاتی مشخص یاد کرد که آرمان اصلی آن گرد آوردن بخش بزرگی از روشنفکران، نویسندگان و اهالی قلم مستقل، تحول¬خواه و مردمی و تلاش برای حذف سانسور و تحقق آزادی بیان و دموکراسی در ایران است.

جرم من "کلمه" بود
خبرنگار روزنامه " "نورنبرگر زایتونگ" در مورد وضعیت فعلی وبلاگ نویسی و فشارهای وارده بر وبلاگ نویسان در ایران پرسید و سهیل آصفی در پاسخ گفت: «به موضوع خوبی اشاره کردید. باید به شما بگویم که اصولا به دلیل نبود عرصه ی خصوصی در ایران تعداد زیادی از مردم و بویژه جوانان به رغم مشکلات دسترسی به اینترنت در ایران، به پدیده ی وبلاگ نویسی روی آورده اند. وبلاگ جایی است برای آنکه آنها تا حدودی خودشان بشوند و حداقل در سطرهایی چند، از خواست ها و علائقی که در جامعه ای بسته با خط قرمزها و تابوهای فراوان برآورده نمی شود، در این خانه ی کوچک مجازی با دیگران سخن بگویند. این پدیده ی جالبی است و می شود روی آن بیشتر کار کرد.»
وی سپس به پدیده ی وبلاگ نویسی حرفه ای در ایران پرداخت و گفت «روی دیگر این پدیده مربوط به بلاگرهای حرفه ای و سیاسی است و اساسا روزنامه نگارانی که بلاگر هم هستند. اجازه بدهید من از خودم شروع کنم. وقتی که امکان ادامه ی کار من و انتشار مطلب در روزنامه های داخلی عملا به صفر رسید، من کار در روزنامه ی الکترونیکی "روز" را که توسط جمعی از روزنامه نگاران حرفه ای مقیم در داخل و خارج از ایران اداره می شود، آغاز کردم. دیگر امکان ادامه ی فعالیت در روزنامه های چاپ داخل نبود و فضای سایبر تنها جایی بود که می شد در عرصه ی گزارش و گفتگو و خبر و مقاله و تحلیل، فعالیت حرفه ای روزنامه نگاری را ادامه داد. وبلاگ من مکانی بود برای درج این مطالب با پیوندهای متفاوتی که در زمینه های مختلف در آن وجود داشت. اما این شکل فعالیت نیز امکان ادامه ی کار نیافت و با دستگیری من تنها روزنه ی ادامه ی کار نیز بسته شد. جرم من "اقدام علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" از طریق نوشتن مقالات و درج آنها در رسانه های مختلف عنوان شد در حالیکه من کار مستقل و حرفه ای روزنامه نگاری خود را می کردم و هنوز نفهمیده ام که چطور تنها به خاطر نگارش مقالاتی که دغدغه ی اصلی آنها نیز همواره سه مولفه ی تاریخی "آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی" بوده است می توان "امنیت ملی" یک کشور را به خطر انداخت و چرا باید بیش از شصت روز را در زندان و سلول انفرادی مجرد و زیر انواع و اقسام فشارهای روحی و روانی گذراند و در مورد حق ادامه ی تحصیل در ایران به چنان وضعیت غیرممکنی رسید که ناگزیر به ترک وطن تن داد و اقامت در جای دیگری برای ادامه ی تحصیل. آنها می دانستند که من تا چه حد "مستقل" و به دور از دعواهای دو جناح حاکم و همفکران آنها حرکت کرده¬ام. من در مورد واژه به واژه¬ی مطالب متعدد خود بازجویی پس دادم و این شاید برای شما که در فضای دیگری کار می کنید بنوعی غریب باشد. جرم من و بسیاری از همکاران "مستقل" دیگرم در ایران تنها "کلمه" است و تلاش برای حرکت در مسیر گردش آزاد اطلاعات!»
پرسش دیگر در مورد آینده روابط ایران و امریکا بود که سهیل آصفی گفت باید در انتظار تحولات آینده نشست زیرا پارامترهای گوناگونی در این عرصه وجود دارد. وی تاکید کرد: «بگذارید فعلا به همین بسنده کنم که تنها امیدوارم مساله حقوق بشر در ایران تحت شعاع این روابط یا هر پارامتر خارجی دیگری قرار نگیرد.»
سهیل آصفی، در پایان به فشارهای اخیر بر کانون مدافعان حقوق بشر ایران و شیرین عبادی و کانون دفاع از حقوق بشر کردستان، نیز فشارهای مستمر بر کانون نویسندگان ایران، حکم¬های سنگین قضایی برای روزنامه نگاران و نیز تبعید و مهاجرت ناگزیر آنها، و نیز حکم¬های مشابه برای فعالان کارگری، دانشجویی، زنان، فرهنگی، قومی، مذهبی و... اشاره کرد.

منبع: وبلاگ سهیل آصفی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست