سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مرگ است آنکه زنده ست...


پیرایه یغمایی


• سر می زنم به جایی، کز سر خبر نباشد
تا شانه ها به ناچار، تابوت سر نباشد

سر رأس و رأس فتنه ست، از فتنه می توان رست
این حیله بند مکّار، آری ... اگر نباشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۶ دی ۱٣٨۷ -  ۵ ژانويه ۲۰۰۹


سر می زنم به جایی، کز سر خبر نباشد
تا شانه ها به ناچار، تابوت سر نباشد

سر رأس و رأس فتنه ست، از فتنه می توان رست
این حیله بند مکّار، آری ... اگر نباشد

جایی که روید از تن، دل بر فراز گردن
دل باشد و در آن دل، غم را گذر نباشد

جایی که دست شیطان، بر خون کمر نبندد
جز در به بر کشیدن ، دست و کمر نباشد

جایی که طبل ماتم، در گوش ها نپیچد
جز بانگ عاشقانه، بانگی دگر نباشد

جایی که سایه ی بید، باشد پناه لیلی
در قلب سبز جنگل، ترس از تبر نباشد

جایی که آرزوها، گیرد سر بلندا
در بوی نان نگنجد، در مختصر نباشد

جایی که ریشه غم، آسان بپاشد از هم
جز چشم تیره ی ابر، یک چشم تر نباشد

جایی که ناکجایی است، گیرم که هست، یا نیست
گر هست زندگی ها، در «مرگ بر ...» نباشد

ما رفته ایم از دست، مرگ است آنکه زنده ست
ما نیستیم و او هست، تا بیشتر نباشد ...

Pirayeh163@hotmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست