سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنگ عدالت با آزادِی


فیروز نجومی


• عدالت در حکومت اسلامِی نقاب زِیبائِی است بر چهره ِی کرِیه استبداد و قهر و قدرت، و خشم و خشونت. البته در حرف است که زِیباست و فرِیبنده عدالت. بهمِین دلِیل داراِی قدرتِی ست جادوِیِی و منفعل کننده، قدرتِی که توانائِی نفِی و مقاومت را در انسان تضغیف می کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۶ آذر ۱٣٨۷ -  ۱۶ دسامبر ۲۰۰٨


آِیا تاکنون به گوش خود شنِیده اِید که گوِیند گان نظام فقاهتِی از جمله خداوند خامنه اِی و ِیا رِیاست جمهورِی آقاِی احمدِی نژاد، واژه آزادِی را بزبان برانند؟ تعجبِی ندارد اگر تاکنون نشنِیده اِید. مِیتوانِید خاطر آسوده دارِید که در آِینده هم نخواهِید شنِید. خطبه گوِیان رژِیم برسر هر منبر ِی که صعود کنند تنها از عدالت گوِیند، از عدالت پرورِی و عدالت گسترِی. آنها نماِیندگان امام عصر اند. که خود مظهر عدالت است. برترِین و بالاترِین عدالت، عدالتِی ست که نهائِی ست، ِیعنِی عدالت الهِی، مطلق و نقصان ناپذِیر.

فرمانرواِیان، آِیت الله ها و حجت الا سلام ها و کار گزاران کلاهِی شان از جمله رئِیس جمهور، تنها از عدالت مِیگوِیند،و تنها به عدالت اندِیشه کند و چِیزِی جز عدالت نخواهد.بنا بر قول خداوند خامنه اِی عدالت ِیکِی از اثبات هاِی نظام اسلامِی ست. ِیعنِی عدالتِی که داراِی مجراِی الهِی است و رِیشه در خرد و عقل خداوند دارد نِیازِی به تعرِیف و تئورِی و ِیا چند و چون ندارد. سهام عدالت توزِیع مِیکنند، بنزِین را جِیره بندِی و وعده هاِی رِیشه کن ساختن تبعِیض و نابرابرِی را با هدفمند ساختن ِیارانه هاِی نقدِی مِیدهند که نظام عدل الهِی را بر قرار سازند. بِی نِیاز از گفتن است که ذات الهِی با چالش و چموشِی سر سازگارِی ندارد. در نظام عادل دِین البته که باِید شکر گذار بوده، سر تعظِیم فرو آورده دم خوِیش به علامت خشنودِی تکان دهِی و سر در آخور خود نگاه دارِی. «نه» گوِیِی و نفِی و مقاومت، کفر است و باطل و محاربه با خدا. زندان و غل و زنجِیر، آزار و درد و شکنجه را باِید به جان بخر ِی اگر سخن به آزادِی گوِیِی و عدالت اسلامِی را زِیر سوال ببرِی و چِیزِی جز فرِیب و رِیا کارِی نخوانِی . در اِین معنا، عدالت البته قدرت است و قدرت عدالت. بر قرارِی سکوت است و در هم فرو رِیختن مقاومت. ِیعنِی عدالت الهِی چِیزِی نِیست مگر تسلِیم و اطاعت.

به زبان ساده تر، آنجا که حرف، حرف عدالت است، خبرِی از حرف آزادِی نِیست. زِیرا، آنجا که عدالت هست نِیازِی به آزادِی نِیست. عدالت در حکومت اسلامِی نقاب زِیبائِی است بر چهره ِی کرِیه استبداد و قهر و قدرت، و خشم و خشونت. البته در حرف است که زِیبا ست و فرِیبنده عدالت. بهمِین دلِیل داراِی قدرتِی ست جادوِیِی و منفعل کننده، قدرتِی که تضعِیف کند توانائِی نفِی و مقاومت را در انسان. آِیا مِیتوان کسِی را ِیافت که اظهار مخالفت و انزجار کند و هراسان شود از عدالت؟ آِیا مِیتوان به عدالت نسبت شر و شرارت داد و آنرا شِیطانِی خواند؟ آِیا هست فرد و ِیا ملتِی که تشنه عدالت نباشد؟ اِینست که حرف عدالت حرفِی است تسلِیم کننده و شعار ِی ست انقلابِی حکومت اسلامِی از زِیبائِی و قدرت اِین واژه بهره گِیرد که آزادِی را سرکوب کند و جامعه را به تسلِیم و اطاعت، فرمان برِی و فرمان بردارِی وا دارد. آِیا مِیتوان قله هاِی رفِیع عدالت را پِیمود در اسارت و بندگِی؟ آِیا عدالت مِیتواند وجود داشته باشد بدون آزادِی؟ عدالت هرگز بدون آزادِی بر صحنه هِیچ اجتماعِی ظاهر نشده و نخواهد شد. آنکه نفِی کند اِین حقِیقت را که عدالت بدون آزادِی استبداد است و سرکوب و دِیکتاتورِی، نه به عدالت باور دارد و نه به آزادِی.

در منظر خطبه گوِیان و منبر نشِینان حکومت اسلامِی، عدالت وسِیله است نه هدف، وسِیله اِی در خدمت تحمِیق مردم و تحکِیم قدرت. عدالت بدون آزادِی مستلزم تمرکز قهر و قدرت است در دست حاکم و حکومت. خطبه گوِیان و منبر نشِینان حکومت اسلامِی با شمشِیر عدالت و خشم و خشونت است که بجنگ آزادِی مِیروند. که ترس و وحشت اِیجاد و سکوت را برقرار و نظام تسلِیم و اطاعت و ِیا نظم و انضباط اسلامِی را پاِیدار سازد. روشن است که در حکومت اسلامِی آزادِی برابر است با بِی عدالتِی. چرا که تمام اعمال زشت و ناپسند نتِیجه آزادِی است.

آنجا که عدالت ظاهر مِیشود، هِیچ خوب و خِیر و نِیکِی، از آزادِی بر نخِیزد. همه بدِیها و زشتِیها زائِیده آزادِی ست. بِی حجابِی و بِی عفتِی، فحشا و روسپِیگرِی، آمِیزش و معاشرت جنس مخالف با ِیکدِیگر، نوشِیدن و خوردن به حرامِی. روشن است که حکومت اسلامِی سر آشتِی با آزادِی ندارد. آزادِی شِیطان نهائِی ست. چرا که تنها در آزادِی ست که توانِی نفِی دِین کنِی و کفر گوئِی بِی آنکه بدار مجازات آوِیخته شوِی. در آزادِی ست که عقل و خرد خود بکارگِیرِی و بر آن اساس بر گزِینِی آنچه خواهِی و مسئولِیت آنرا بر دوش گِیرِی. تنها در آزادِی ست که مِیتوانِی مسئول و متعهد باشِی.

حکومت دِین شمشِیر عدالت را از غلاف بر کشِیده که آزادِی را از رِیشه برکند. چون فرد آزاد هرگز مقلد نشود، خود دانا و بِینا شود. در آزادِی ست که خود را شناسد و بدون هراس آن باشد، که هست، بِی دِین و ِیا با دِین، کافر و ِیا مومن. در آزادِی ست که استعدادها شکوفان شوند و خلاقِیتهاِی انسانِی بمنصه ظهور رسد و انسان به ماهِیت انسانِی خود دست ِیابد. نظامِی که بر اساس عدالت حکومت مِیکند دشمن آشتِی ناپذِیر آزادِی ست چون غاِیت ش ذات الهِی ست که کلامش کتاب قرآن، حقِیقت نهائِی است. حال آنکه تنها چِیزِی که حقِیقت دارد آزادِی ست. تنها در آن صورت است که مِیتوان به ِیک قراردارد اجتماعِی که تضمِین کننده آزادِی باشد نائل گردِید.

عدالتِی که مقبولِیت ش را مدِیون ِیک قرارداد اجتماعِی است بسِیار متفاوت است با عدالتِی که کسب کند مقبولِیت خود را از ذات الهِی. ِیکِی تغِیِیر کند و انعطاف پذِیرد با زمان. دِیگرِی مطلق است و تغِیِیر ناپذِیر و نهائِی. بنابراِین عدالت الهِی همراه مِیشود با قهر و خشونت و سرکوبگرِی. مثله کردن اعضاِی بدن انسان، تعزِیر و تازِیانه، سنگسار و قصاص، تنبِیه و مجازات گناهکار در سوِی برقرارِی عدالت الهِی. اِین مجازات نه تنها شرم انگِیز اند به لحاظ قهر و خشم و خشونت، بلکه بآن دلِیل که تنزل انسان است به موجودِی حِیوانِی. اِین عدالتِی است که متعلق بدوران بدوِیت بشرِی است و نِیست شاِیسته ِی بشرِی که در دوران پسا مدرن مِیکند زندگِی. عدالت الهِی نه تنها با خشم و خشونت همراه است بلکه پرورش دهد روح و فرهنگ شقاوت و بِیرحمِی، کِین خواهِی و انتقام جوِیِی. انسان آزاد هرگز قادر نِیست روا دارد به دِیگرِی آنچه را که بخود روا ندارد. اِین است عصاره عدالت انسانِی.

حکومت اسلامِی هراسناک از آزادِی ست نه تنها بآن دلِیل که بارگاه قدرتش را مواجهه با خطر فروپاشِی کند بلکه هراس ش از طلوع روشناِیِی است و بِیناِیِی و داناِیِی و در نتِیجه بروز چالش و چموشِی، نفِی و مقاومت در برابر امِیال الهِی و فرو گذاشتن کتاب آسمانِی. ترس و وحشت از نقد و بررسِی اسطوره ها و افسانه هاِی رسالت و امامت و افشا ساختن ماهِیت خرافاتِی فقاهت است که حکومت دِین با شمشِیر عدالت به دفاع از تاج و تخت فقاهتِی پرداخته تا نِیست و نابود سازد و برِیزد خون آزادِی. بِیدار شو اِی هم وطن. عدالت اسلامِی، ِیک شعار پوچ و تو خالِی ست.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست