سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نامه‌ آقای محمدصدیق کبودوند را به‌ میثاق ملی تبدیل کنیم


هادی صوفی زاده


• دیروز شاهد رنجنامه‌ فرزاد کمانگر بودیم، امروز رنجنامه‌ آقای کبوندوند و بدون تردید هر کدام از زندانیان ما رنجنامه‌های خود را دارند،اما امکان انتشار نیافته‌اند. بیائید با راه‌اندازی تظاهرات، اعتصابات، و هرگونه ‌روش دیگری که‌ صدای دربندیان ما را به‌گوش جهانیان می رساند، وظیفه‌ ملی خود را به‌انجام برسانیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۵ آذر ۱٣٨۷ -  ۱۵ دسامبر ۲۰۰٨


انتشار و ارسال نامه‌ آقای محمدصدیق کبودوند رئیس زندانی شده و محکوم به‌ یازده‌ سال زندان‌ سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به‌ آقای "بان کی مون" دبیرکل سازمان ملل متحد، درتاریخ دوازهم دسامبر (1) را خواندیم و تصویر ایران سال 2008 را از زبان ایشان شنیدیم. تصویر رژیم کثیفی که‌ در تاریخ ننگین خود شیرزاه‌ هزاران خانواده‌ ایرانی همچون پدر تونیا را متلاشی نموده‌،‌ حامل پیامی روشن برای همه‌ انسانهای آزادیخوه‌ که‌ آشنا به‌ تعدی و ستم رژیم فاسد جمهوری اسلامی هستند، می باشد. در واقع محتوای نامه‌ ایشان تنها صدای مظلومیت یک فرد بعنوان مسئول سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان نیست بلکه‌ فریاد ملتی است که‌ در طول تاریخ مورد انکار و تبعیض قرار گرفته‌است. از این صریح تر چه‌ می باشد که‌ ایشان در رنجنامه‌ قبلی خود بتاریخ بیستم اکتبر به‌ وجدانهای بیدار نوشت که‌ می گوید مورد تبعیضم چون کرد هستم و مستقل. (2) و چگونه‌ بتوان بیش ازاین شاهد جنایات رژیم اسلامی بود و سکوت نمود.
بدون تردید همگان شاهد نامه‌ دختر خردسال ایشان (تونیا) به‌ پدرش در زندان بودید که‌ در پیامی کوتاه برای پدرش‌ اما خطاب به‌ ما، سکوت و بی تفاوتی ما را دردآورتر از زندان پدرش می داند که‌ می نویسد: "چه دردی جانکاه‌تر از آن که ببینی بسیاری از آنان که آزادند برای آزادی وی گامی برنمی‌دارند و او که خود گرفتار است برای رهایی همگان در تلاش است". (3)
هموطنان عزیز، کردهای مقیم اروپا، ای همه‌ کسانیکه‌ از دست رژیم حاکم بر ایران درد تبعید را می کشید، بیائید دور هم جمع شویم و تا "بانکی مون" و جهانیان را از ظلمی که‌ به‌ هموطنانمان می رود آگاه‌ سازیم. بیائید وظیفه‌ اخلاقی و وجدانی خود را ادا کنیم. بیائید دست در دست هم دهیم، سخنان ارزنده ‌رهبر شهید خلق کرد زنده‌یاد دکتر عبدالرحمان قاسملو را که‌ می گفت "اگر نسلهای دیروزی وظیفه‌ خود را به‌درستی انجام می دادند، ممکن بود نسل ما زندگی بهتری داشت، و اگر امروزه ‌نسل ما وظیفه‌ خود را به ‌خوبی به‌انجام برساند بدون تردید نسل آینده‌ خوبتر خواهند زیست"، سرلوحه‌ کار خود کنیم، بیائید شیوه‌ مبارزه‌ چهره‌ فرهیخته‌ و سالمند خلق کرد آقای رمزی کارتال راکه‌ با اعتصاب چهل روزه‌ خود در جلو دفتر دادگاه‌ حقوق بشر اروپا توانست نظر آن دادگاه‌ را علیه‌ ظلمی که‌ به ‌آقای عبدالله‌ اوجلان می رفت جلب نماید و در نتیجه،‌ آن دادگاه ‌با ارسال هیئتی به‌ ترکیه‌ به‌ دشواریهای آقای اوجلان در زندان واکنش نشان داد، الگوی کار خود قرار دهیم. بیائید یکبار متحد و هدفمند، خرد ملیمان را بارور سازیم. بیائید تا با طرح این سوال، جهانیان را متوجه‌ نمائیم که‌ در کجای دنیا فعال حقوق بشر شایسته‌ همچون مجازات سنگینی است؟ بیائید از جهانیان سوال کنیم که‌ اگر نلسون ماندلا رهبر معنوی و کاریزمای آزادیخواهان جهان در مقطعی از حیات خود علیه‌ آپارتاید افریقای جنوبی زندانی شده‌ بود، اگر خانم آنک سانک سوچی مبارز راه‌ آزادی و چهره‌ دموکراسی خواه‌ برای دموکراتیزه‌ کردن ساختار حکومتی کشور برمه‌ و به‌ چالش طلبیدن دیکتاتوری به‌ زندان محکوم گردیده‌بود، اگر آقای مورگان چانگیرای در زیمبابوه‌ متحمل مصیبتهای زیادی توسط حکومت رابرت موگابه‌ گردید، اگر آقای عباس امیرانتظام چند دهه‌ از عمر خود را در زندان حکومت اسلامی بسر برد، همگی بنوعی وارد حوزه‌ سیاست گشته‌ و بحث جداگانه‌ایست اما آقای کبودوند هیچگاه‌ در صدد تصدی امور حکومتی نبوده‌ است و تنها مفاد سی گانه ‌اعلامیه‌ جهانی حقوق بشر را ترویج می نمود که‌ ایران خود از امضاکنندگان آن نیز هست. بنابراین جامعه‌ بشری باید به‌ این تناقض فاحش پاسخ دهد.
هموطنان عزیز، دیروز شاهد رنجنامه‌ فرزاد کمانگر بودیم، امروز رنجنامه‌ آقای کبوندوند و بدون تردید هر کدام از زندانیان ما رنجنامه‌های خود را دارند،اما امکان انتشار نیافته‌اند. بیائید با راه‌اندازی تظاهرات، اعتصابات، و هرگونه ‌روش دیگری که‌ صدای دربندیان ما را به‌گوش جهانیان می رساند، وظیفه‌ ملی خود را به‌انجام برسانیم. بیائید چهارچوبهای محدودی که‌ برای خودبوجود آورده‌ایم کنار نهیم و از رنجی که‌ بر هموطنانمان می رود غافل نمانیم و رنجنامه‌ آنان رابه‌ میثاق ملی تبدیل کنیم.
باید گفت نامه‌ آقای کبودوند صدای رنج هموطن فارس، بلوچ، ترکمن، عرب، و آذری نیز هست. هموطنان عزیز همگان نیک می دانیم که‌ در کجا قرار گرفته‌ایم، خوب می دانید که‌ کشتار جوانان کرد در شهرهای کردستان به‌ امر روزانه‌ دستگاههای امنیتی حکومتی تبدیل گشته‌ و به‌مثابه‌ موش آزمایشگاهی با مردم کردستان رفتار می نمایند و سکوت درباره ‌آن شرمی ملی و تاریخی است، بنابراین تاریخی را که‌ به‌آن افتخار می کنید با سکوت خود آلایش نکنید. سکوت در برابر بیان زیر آقای کبودوند چه‌ معنی می بخشد جز رضایت از وضع موجود که‌ می گوید:
آقای دبیرکل
"مردم کرد در ایران که مورد سرکوبی‌های بی‌رحمانه‌ای قرار گرفته و متحمل هزینه‌ها و رنج‌هایی فراوانی گردیده‌اند به رغم آنکه تنها کمتر از پانزده درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند اما نیمی از تیرباران‌شدگان، اعدام‌شدگان و قربانیان سرکوبی‌های سیاسی سالهای اخیر، در ایران از این مردم بوده و در حال حاضر نیز بیش از پنجاه درصد از زندانیان سیاسی و مدنی که جمهوری اسلامی از آنها به نام زندانیان امنیتی و ضدانقلاب نام می‌برد کرداند. هم اکنون ده‌ها نفر از این زندانیان با خطر مجازات اعدام مواجه‌ و یا در انتظار اجرای حکم اعدام ‌اند و یا تعداد زیادی از آنها با اتهام هایی بی‌پایه و اساس،‌ به حبس‌های بسیار سنگین محکوم شده‌اند".
هموطن عزیز این سخنان نه‌ از زبان حزبی تجزیه‌طلب، نه‌ از زبان رسانه‌های تبلیغی بلکه‌ از زبان کسی که‌ بخاطر فعالیتهای حقوق بشری به‌ زندان محکوم گردیده ‌است بیان میگردد و بیش ازاین به‌ بهانه‌ تجزیه‌ کشور از وظایف ملی خود شانه‌ خالی ننمائید و حداقل به‌حمایت از پنجاه‌درصد زندانیان دیگر برخیزید.
هموطنان عزیز شاهد بودیم که‌ بهنگام اعتصابات زندانیان سیاسی، در ماههای آگوست و‌ سپتامبر گذشته‌، علیرغم بی تفاوتی بسیاری از هموطنان اما بازهم وجدانهایمان آسوده‌ گشت که‌ با حرکات اندک خود رنج آنان را به‌ گوش جهانیان رساندیم و بیائید این بار نیز همت نمائیم. و در آن فضای خفقان که‌آقای کبودند، اقای منصور اسالو، هانا عبدی، روناک صفازاده‌، کمال شریفی، فاطمه‌ گفتاری، فرزاد کمانگر، انورحسین پناهی و صدها زندانی دیگر قرار دارند نگذاریم رژیم اسلامی بیش از این حقوق انسانها را پایمال کند.
درخاتمه‌ باید گفت که‌می توان باتشکیل کمیته‌ای ویژه‌ در این خصوص خواسته‌ها و وظایفمان را حول چند‌ محور اساسی همچون تلاش برای کسب پاسخ آقای بان کی مون به‌ آقای کبودوند، تلاش برای تسخیر وکیل و درخواست برای بررسی پرونده‌ ایشان توسط یک دادگاه‌ صالح، متمرکز نمائیم و بدینگونه‌ فصلی نو در کار جمعی حول حقوق بشر را مبنای کار خود قرار دهیم و به‌ تونیا هم مژده ‌دهیم که‌ پدرشان تنها نیست.


1
www.iran-chabar.de
2
www.renesans.nu
3
www.renesans.nu


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست