سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

قبله عالم (بخش پایانی)


رضا اغنمی


• "صبح ازل" از ایران به بغداد میگریزد و چهار ماه بعد بهاء الله که در زندان بوده، آزاد میشود و در بغداد به برادرش میپیوندد و به قول براون «از چنگ میرغضب های ایران نجات» پیدا میکنند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٣ آذر ۱٣٨۷ -  ۱٣ دسامبر ۲۰۰٨


 
 
 
 
ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران
عباس امانت . ترجمه حسن کامشاد
نشرکارنامه.   مهرگان ۱٣٨٣ . ۷۰۷   ص
 
 
 
 
صبح ازل از ایران به بغداد میگریزد و چهار ماه بعد بهاء الله که در زندان بوده، آزاد میشود و در بغداد به برادرش میپیوندد وبه قول براون «از چنگ میرغضب های ایران نجات»   پیدا میکنند.
«...   کم کم بابیه از هر گوشه ایران بدانجا روی آورده به تدریج حضرات بغداد را مرکز عمده خود قرار دادند و تا سنه ۱۲۷۹ یعنی قریب ده سال در عراق عرب بسر بردند ...   ( بهاء الله اقلا برحسب ظاهر)   مطیع و منقاد صبح ازل و در تحت حکم او بوده همانطور که سابقا مطیع و منقاد و درتحت حکم او بوده است ...    و آثار هیچگونه تفرقه و انقسامی بین ایشان مشهود نبود. ...    دراواخر اقامت حضرات دربغداد   ...    کم کم آثار تجدد و مساهله در وجنات بهاء الله مشهود گردید ...    بعضی   از قدماء بابیه ...    از مشاهده این احوال مضطرب گشته بهاء الله را تهدید نمودند و بدرجه براو سخت گرفتند که وی قهر کرد و قریب دوسال در کوه های سلیمانیه بسر برده ... صبح ازل نامه بوی نوشته ازاو خواهش نمود که به بغداد بازگردد او نیز اظاعت کرده مراجعت نمود. ...   میرزا اسدالله تبریزی ملقب به دیان که باب اورا کاتب آیات صبح ازل قرار داده بود و زبان عبری و سریانی نیکو میدانست   دعوی من یظهره اللهی نمود، بهاء الله با وی مباحثه و مجادله نمود بالاخره به دست بابیه کشته شد ...   سنگی پای او بسته اورا در شط العرب غرق کردند ...   بابیه از هرگوشه ایران روی به بغداد آورده   ...   علمای کربلا و نجف به واسطه قرب جوار بابیه به مشاهد مشرفه و کثرت جنگ و جدال که هر روزه مابین ایشان و مسلمانان دست میداد آشکارا از دست ایشان بنای شکایت گذاردند ...    دولت عثمانی   ...    ...   بابیه را از بغداد   به اسلامبول کوچ داده   ...   قریب پنج سال در ادرنه بسر بردند. ...    بهاء الله پرده ازروی کار برداشته وخیال مکنون خود را که بلاشک دیرگاهی بود اسبابش را فراهم آورده بود   ...    آشکارا دعوی من یظهره اللهی نمود ...    دولت عثمانی چون مجددا   آثار هیجان و انقلاب در ایشان   مشاهده نمود و فساد بین فریقین نیک فراهم شده، فی الفور   ...    جمیع بابیه را درادرنه کوچ داده بهاء الله و اتباعش را به عکا و صبح ال را به قبرس ...   فرستاد. ...»
  دراین نقل و انتقال   چهار نفر از ازلیان همراه بهائیان و چهار نفر بهائی همراه ازلیان فرستاده میشوند.
به قول براون « تدبیر آن بود که این چند نفر مخالف، جاسوس حکومت عثمانی باشند ...    ...    قبل از حرکت حضرات از ادرنه میرزا نصرالله تفرشی در خود ادرنه مسموم شد و سه نفر ازلی   دیگر کمی بعد از ورود   به عکا جمیعا در یک شب به دست بهائیان کشته شدند.   واینکه ازلیان قتل ایشان را به امر بهاء الله میدانند به ثبوت نپیوسته حکومت عثمانی قاتلین را دستگیر نموده و در حبس افکند و پس از مدتی به شفاعت و ضمانت عباس افندی مستخلص شدند.
بغیر ازاین چهارنفر ازلی جمعی دیگر از قدما و فضلای بابیه که در وفاداری نسبت به صبح ازل ثابت قدم مانده و بعضی از ایشان از رفقای شخصی باب و حتی بعضی هم از حروف حی بودند یک یک از میان برداشته شدند، از جمله ایشان آقا سیدعلی عرب از حروف حی درتبریز کشته شد و ملا رجبعلی از حروف حی درکربلا و آقا محمدعلی اصفهانی برادر مذکور در بغداد و حاجی میرزا احمد کاشانی برادر میرزا جانی کاشانی مصنف نقطه الکاف در بغداد و حاجی میرزا محمد رضا وحاجی ابراهیم وحاجی جعفرتاجر و حسینعلی و اقا ابوالقاسم کاشانی و میرزا بزرگ کرمانشاهی و غیرهم در مواضع مختلفه ...   صص ( ۲۱- ۲۴)   مد – مج - مب
ترورها وآدمکشی های اولیه بهائیان که بدون شک به منظور استیلا و چیرگی قدرت صورت گرفته، یادآور ترورهای دوران اولیه اسلام است که بنا به روایات مستند عدیده، پیامبر اسلام وقتی به قدرت رسیدند، دشمنان خود را در هرجا که بود ازبین بردند. حتا آشنایان و دوستانی که آن حضرت بطریقی دل رنجیهایی از آنها داشتند توسط مریدانش   کشته شدند. اینکه بهائیان با استفاده از انتخاب فرهنگ عرب، با حفظ سنن بدوی و بنیادی آنها (البته درمحدوده‍ی امکانات) با همان شیوه ها به قدرت رسیده اند نباید تردید کرد که درصورت به قدرت رسیدن متعادل، همان خواهند کرد که عرب درحمله به ایران کرد. تغییر و تفسیر مناسک آئینی با دستکاریهای رایج و مهمتر،   طرح نوآوریها و تاکید براخلاق و دیانت، شرایط همزیستی و پاکی بشروسعادت و رعایت حقوق انسانی با این گذشته نفرتبار ننگین، با آدمکشی ها و ازبین بردن مخالفین چه رابطه و تناسبی دارد و کدام   توضیح قانع کننده را برای آرامش وجدان های بیدار دارند، بدهند؟
هرچه هست، بهائیت برآمده از فرهنگ ایرانی و عرب است و آلوده به سنت های کهنه وپوسیده بامولفه های اکتسابی منحط با آن سیاهی و تاریکی های پیرانه، باچنین بذرهای اولیه کسب عدالت مشکل است. مشکل است با دستهای خونالود به افق های روشن وسالم و پاک که مبین ایمان به خدا باشد   دسترسی پیدا کردن.
اضافه کنم که ذات خشونت برای رسیدن به قدرت و مهارکردن آن، با تاریخ بشرگره خورده، بهائیت نیزهرگز ازاین قاعده مستثنانبوده ونیستند. ابشخورشان فرهنگ ایرانی واسلامی ست. بدون تردید با عارضه های آن نیز آشنایند و ابزار قدرت را که خشونت است میشناسند. آشنا هستند. میدانند که ذهن سردمداران و طالبان قدرت سرریزازفریب وتجاوزوخونخواهست. درچنین فرهنگی به ضرورت بقا، درهمه‍ی دورانها، حلقه های زنجیر و مهار، سهل ترین ابزار بازدارنده‍ی حرکت اجتماعی بوده. ادامه‍ی غفلت درتقدس سنت ها برای زندانبانان جهل، یک تکلیف الهی دیکته شده است. برای تنیدن در دنیای کهن و موروثی خودمان و ساختن و قانع شدن به وضع موجودِ حقیربا همان حقارت های افکار محدود و کوتاه مان؛ که ازنادانی به معصومیت و پاکی اش میبالیدیم؛ غافل ازسرنوشت خود که رو به مرداب میرفتیم . پس زنجیر، همیشه حضورداشته در هر دوره. به گفته‍ی تاریخ، اجداد ما نیز در حلقه‍ی زنجیرها گرفتاربوده و با آن به بار نشسته اند. بررسی هردوره از این گرفتاریها اگر نا میسر هم نباشد، مشکل است و مشکل آفرین، ولی آنچه مسلم است ارتباطی بین این واحدها وحلقه زنجیرها وجود دارد ولو پنهان که شناختن آن ضروری است گرچه شکافتن آنها، نظریه های رایج و نهادی شده را سست میکند و پرده ازجهل و بی خبری تاریخی برمیدارد تا مرز رسوایی. به گزافه های شاعران اشاره نمیکنم که بنا به سنت موروثی ازارکان اصلی   هویت ملی محسوب میشود.   به یک روایت از کتابی که نویسنده‍ی کتاب در   سال ۱٣۴٨ در دانشگاه شیراز انجام داده است اشاره میکنم تاگستره‍ی خواب و غفلتمان روشن شود .
« ... من شرم میکنم که شیخ روزبهان بقلی را که در همین محله درِ شیخ در چند قدمی خانه   مادربزرگ مرحومه ام خاک است باید با مرحمت هانری کوربن   فرانسوی بشناسم، و با تلخی بیاد بیاورم که کوربن را هدایت چنان به باد مسخره میبست و ارزش کارش را چنان به هیچ میانگاشت که من به زحمت دوسال میشود که شروع کرده ام به خواندن کوربن، آن هم دراولش به این جهت که در مقدمه یک کتاب از یونگ تحسین و بیان دین به کوربن از او خواندم. ملا صدرا را آقای صدربلاغی که معلم   ما بود به صورت تعریف حاشیه ای، دوستانه، خیر خواهانه برای فرار خودش از مهملات درسی مان، اما نه به شکل درس های برنامه ای برایمان میگفت. اما صدرشیرازی را هم باید کوربن به ما بشناساند -   آن هم در زبان فرانسه. شرم آور نیست؟ ص ۶۲ «گفته ها اثر ابراهیم گلستان» چاپ اول فروردین ۱٣۷۷ ناشر روزن. نیوجرسی .
 
درکنار جنایت و ترور شخصیت ها، فاجعه‍ی ننگینِ دیگرِی که چون غده مهلکی با آئین بهائیت گره خورده، از بین بردن اسناد ازلیان است. اگرملایان متعصب این کار را میکردند، چه جای بحث؟! چرا که انتظاری جزاینگونه خلاف کاریها ازآنها نبوده و نیست. اما ازبین بردن کتب و اسناد و حذف فیزیکی مخالفان به دست بهائیان، که امروزه در اقصی نقاط جهان با مبلغان فراوان با زبانی نرم و لطیف درجلب وجذب همکیش به آئین خود، با شعارهای زیبا و فریبا «با جمیع ادیان با   شاخسار.» با سخنانی آراسته از اخلاق و ایثار و انسانیت و نوعدوستی تبلیغ میکنند، در حالیکه تاریخ و بنیاد پاگیری قدرت خونین و ننگین شان که با خفقان وآدمکشی و تقلب وکتابسوزی شکل گرفته از افکار عموم پنهان مانده؛   به ویژه لطمه و صدمه ای نزدیک به محو شخصیت صبح ازل که نهایت ناجوانمردی را درباره اش تحمیل تاریخ کرده اند؛ هرگزفراموش شدنی نیست.
اصل ماجرارا از زبان خود براون   میشنویم:
« به اندازه این دعوی مشکل بود و مخصوصا به اندازه‍ی مخالف بود با عقیده‍ی شیعه در مسئله‍ی امامت که چندان جای تعجب نیست از اینکه بهائیان برای رفع این اشکال با تمام قوی سعی کردند که وجود شخص صبح ازل را حتی الامکان تجاهل و تعامی نمایند وکتب واسنادی را که دلالت بروصایت بلاشبهه‍ی او می نمود محو کنند.   یکی از بهترین و قدیمی ترین این گونه کتب و اسناد تاریخ حاجی میرزاجانی بود که چنانکه ذکر شد درکمال خوبی توانستند جمیع نسخ آن را از روی زمین معدوم سازند.   و چنان به نحوی از عهده‍ی این کار برآمدند که اگر اتفاقا و تصادفا یک شخص خارجی مقیم تهران که هرچند معتقد نبود ولی کمال محبت و همدردی با این طایفه داشت (یعنی کونت دوگوبینو) یک نسخه از این کتاب   قبل از آنکه "مصلحت وقت"   اقتضای اعدام آن کند تحصیل نکرده و به اروپا نیاورده بود امروزه این کتاب به کلی ار بین رفته و نسخ آن بلا استثناء معدوم شده بود . » براون پارا فراتر گذاشته و با امانتداری و سماجت یک پژوهشگر آگاه و با وجدان برای دریدن پرده های کذب و ریا دنبال کشف ماجرا برمیآید. می نویسد :
« وقتی که راقم حروف در سنه‍ی ۱٣۰۵ درایران بودم بهائیانی را که در نقاط مختلفه‍ی آن مملکت دیدم عموما ازشناختن صبح ازل تجاهل میکردند و حتی چنین وامی نمودند که اسم او را هم هرگز نشنیده اند و فقط کتاب «مذاهب و فلسفه»   کونت دوگوبینو که من سابقا آن را خوانده بودم و بدان واسطه از اهمیت مقام صبح ازل مسبوق بودم باعث شد که این مسئله را جدا تعقیب کرده   بالاخره دانستم که وی هنوز زنده است و باوی بنای مکاتبه گذاردم   تا آنکه در بهار سال ۱٣۰۷ در شهرماغوسا   ( ( famagosta درجزیره قبرس خود به ملاقات او نایل آمدم.»   ص (۲۵)     مه - مد
براون، با تآسفی شگفت آور میپرسد « ...   مشکل است   تصور این امر که متدینین به یک مذهب که قطعا صاحب منتهی درجه قدس و ورع و در حوادث یومیه و امور معتاده دارای اعلی مراتب صدق و درستکاری هستند چگونه برای محو یک اثر تاریخی و تدلیس امر و تمویه حق بدین سهولت با یکدیگر مواضعه و تبانی می نمایند، حکم این مسئله را که با همه‍ی استعجاب ما صورت   خارجی گرفته و اگر با وضع براهین و محکمترین ادله ثابت نشده بود من وقوع بلکه امکان آن را باور نمیکردم   به حکمای   فلسفه مذاهب وامیگذارم    و شاید درنظر ایشان دلالات نیزدرضمن آن اینست که هر چه طریقه‍ی بهائی بیشتر منتشر میگردد و مخصوصا در خارج ایران و بالاخص دراروپا و امریکا به همان اندازه حقیقت تاریخ بابیه و ماهیت مذهب این طایفه در ابتدای ظهور آن تاریکتر و مغشوش تر و مدلس تر میگردد.   تاریخ حاجی میرزا جانی بعلاوه‍ی فصول و فقراتی که مضر به حال بهائیان بوده و به عقیده‍ی ایشان بایستی آنها حذف یا جرح و تعدیل نمود مشتمل بر بسیاری از معلومات تاریخی است   که برای عموم بابیه چه ازلی چه بهائی مفید است و به هیچ   وجه مضامین آنها با «مصلحت وقت» منافاتی ندارد و با وجود این آنها را هم حذف   یا تحریف کرده و سر و دست کتاب را درهم شکسته تاریخ جدید را ترتیب داده اند، شرح تآلیف تاریخ جدید و باعث اقدام بدین عمل را میرزا ابوالفضل گلپایگانی که یکی از فضلا و قدمای بهائیان است در رساله موسوم به رساله‍ی اسکندریه مفصلا بیان نموده است. ...» ص (۲۶)    مز – مو -   مه
به روایت براون: « درتاریخ جدید   هرجا که کتاب   از تاریخ حیات صبح ازل و وقایعی که بلافاصله بعد از فوت باب روی داده بحث   میکند بکلی حذف نموده ...    و هرجا که   که نام صبح ازل درنقطه الکاف   برده شده بلا استثنا آن را حذف کرده است.    ...     بهاء الله   جنبه‍ی اخلاقی تعالیم باب را بسیار تقویت نمود   و بسط داد و جنبه حکمت و عرفان آن را به چیزی نمی شمرد.   ...     ...    جرح و تعدیلات زیادی بایستی درتاریخ حاجی میرزا جانی به عمل آورده شود تا با مشرب و خیالات بهائیان منطبق آید. ص (٣۱) نو – نه - ند
براونّ با آوردن اصل روایت باب در نقطه الکاف، و تطبیق آن با روایت تحریف شده در تاریح جدید، تقلبات و تصرفات تازه بهائیان درمتن اصلی کتاب را به شدت محکوم میکند. بنگرید به صفحات ٣۲ تا ۴٣ .
   
بررسی درباره "باب" فارغ ازاتهامات مذهبی، ایدئولوژی ودیگر وابستگی های رنگ و لعابدار رایج چهره‍ی واقعی او را زیر گرد و غبار تعصبات گم کرده وهدف اصلی قیام ش که تحول دراسلام و نیاز به بازنگری با شرایط زمانه بوده را به بیراهه کشانده است.
به جرآت میتوان گفت ضربتی که بهائیان با اینگونه تقلبات وانحراف ها به قیام باب وارد آوردند، دست کمی ازتآثیر فتواهای ننگین و توطئه های شرم آور ملاهای سنتی نداشت. اگرآنها حکم قتلش را دادند و درمنتهای بیرحمی و قساوت قلب جسدآش و لاشش را شبانه در خرابه های رودخانه خشک تبریز رها کردند، بهائیان، اما بعد ازمرگش، درنهایت امنیت وجدان! افکارجوان او را(به درستی و نادرستی آن کاری ندارم) ترورکردند باجعل تاریخ همان کردند که ملایان برسرش
آوردند.
او در ۱٨۱۹ در شیراز متولد شده و در ۱٨۵۰   در٣۱ سالگی درتبریز به حکم شریعت به دار آویخته میشود. بی آنکه مفهوم پیامش تا به امروز بطور روشن و روان توضیح داده شود. بهائیان درادبیات خود مسائلی را مطرح   کرده اند، که   کمتر به افکارباب پرداخته اند. واقعیت این است که در تاریخ اجتماعی ما کمتر ازاین خیزش بحث شده واگرهم شده چیز گسترده و دندانگیری دردسترس نیست.    اکثریت مردم، سیدعلینحمد باب را یک بدعت گذار میشناسند وبس. اطلاعات عموم درهمین حداست.   برای مردم روشن   نشده است که چرا به آن سرعت او را به دار کشیدند. در زندان که نمیتوانست با مردم سخن بگوید. وقتی هم آوردند   به آن نشست   مضحک و سراسر آلوده، حکم قتلش را صادر کردند. بعد از آن جنایت هولناک، تبعید آن دوبرادر، یکی براثر حمایت سفیرروس و آن یکی فرار ازایران درلباس درویشی به بغداد رخ داد.   بعدها شدت اختلاف بین آن دو   و طرفدارانشان باعث شد که مسئله اصلی "باب" فراموش شود. "بهائیت" از این میان با سازماندهی مالی و تبلیغاتی قوی، قدرت گرفت و هراندازه که بر نیرویش افزوده شد، "بابیت" به انزوا و فراموشی رفت.
بررسی قبله عالم تمام میشود.
 
چند نکته درباره‍ی ترجمه:
مترجم کلمه «عظام»   و «آیات» را   در پسوند «مجتهدان» اضافه کرده است حال آنکه درسراسر دوران قاجار به ملاها ولومرجع تقلید، «ملاباشی» یاحجه الاسلام گفته میشد. این القاب باسمه ای ایت الله و آیات عظام   بعدها در زمانه پهلوی ها رایج شد   و بر سرزبان ها افتاد.
اما این نیز باید یادآورشد که خدمات و زحمات   آقای حسن کامشاد، که ازمترجمان لایق وتوانا، و ازخادمان صدیق فرهنگِ این سرزمین است جای سپاس دارد.
وسخن آخر این که :
قبله عالم، تاریخ پنجاه ساله‍ی ایران و حوادث نیم قرنی ِ سلطنت   ناصرالدین شاه را توضیح میدهد. امانت که این اثرکم نظیر را گردآورده ، با تحلیل های آگاهانه‍ی و نقادانه، نشان میدهد که در بررسی اسناد و مدارکِ تاریخی از حسی قوی و عقلائی برخوردار است. نگاهِ تیز و منصفانه او به گذشته های تاریک، به ویژه   داوری درتبیین وارائه‍ی نقش شخصیت ها، وجدانِ سالم این پژوهشگر را برجسته میکند.     
 
پایان
 
 
 
 
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست