سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از اصالت تا حقارت
(نقدی بر مصاحبه‌ی کورش زعیم تحت عنوان "ملیت و قومیت")


کاوه قاسمی کرمانشاهی


• به خویش وا می‌گذارم آنانی را که در تحقیر و کوچک شمردن تیره‌های ایرانی گوی سبقت را از هم ربوده‌اند و تیشه در دست بر ریشه‌ی همبستگی ایرانیان می‌زنند. خواه کورش زعیم سردمدار ناسیونالیسم ایرانی باشد که زبان‌های کُردی و ترکی آذربایجان را در صورت پالایش از واژگان بیگانه لهجه‌ای از فارسی خودشان می‌داند! خواه آنانی که زبان فارسی را لهجه‌ی چندم زبانی دیگر می‌خوانند و بدین گونه در خُرد شمردن یکدیگر چنان می‌کوشند که دچار پریشان گویی هم می‌شوند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۴ آذر ۱٣٨۷ -  ۴ دسامبر ۲۰۰٨


ماه پیش مصاحبه‌ای با کورش زعیم تحت عنوان "ملیت و قومیت" در سایت ادوار نیوز انتشار یافت1 که غالب سخنان آمده در این گفت‌و‌گو از سوی آقای زعیم تأکید بر همان مواضع قبلی ایشان و سازمان سیاسی متبوع‌شان در رابطه با مسئله‌ی ملی و قومی در ایران بود که پیش از این بارها از سوی وی و هموندانش به طرق مختلف از قبیل نامه‌نگاری به مقامات دولتی2، صدور بیانیه‌های رسمی، انجام مصاحبه و سخنرانی‌ها اعلام گردیده و به سمع و نقد مخاطبان نیز رسیده بود. طی این مدت یک ماه هم مقالات متعددی در نقد مصاحبه‌ی مزبور منتشر شد که عموماً به پاسخ‌های مستدل و اشارات مستندی در نقد مواضع و رد تعاریف ارائه شده از سوی آقای زعیم مسلح بودند. در این میان حتی کسانی از دوستان و هم‌فکران کورش زعیم نیز شگفت‌زده از سخنان بیان شده از سوی ایشان در قالب این مصاحبه طی نوشتاری به گلایه از وی پرداختند3 و البته همین نوشتار بود که در بین این همه نقد، نزد آقای زعیم ارزش توجه یافت و شانس پاسخ‌گویی بر آن نصیب نگارنده‌اش گردید4. هر چند کورش زعیم در این جستار با آوردن عذر بدتر از گناه، پایه‌های سست تعاریف ارائه شده در باب مفاهیمی چون ملت، قوم، زبان و گویش در مصاحبه‌ی مزبور را به بهانه‌ی سیاسی بودن و تراویدن از خرد شخصی خویشتن توجیه نموده است!
این در حالی‌ست که آقای زعیم از ابتدا تا انتهای گفت‌وگو با سایت ادوار نیوز خود را تابع تعاریف رسمی بین‌المللی و متعهد به اسناد جهانی حقوق بشر دانسته و رعایت همه جانبه‌ی آن را در ایرانی که پایه‌گذار حقوق بشر در جهان می‌باشد خواستار شده است. حال چگونه می‌شود که این تابعیت و تعهد جای خود را به سخنانی این چنینی ناشی از خرد سیاسی ایشان که لزوماً هم نباید پایه‌هایی آکادمیک داشته باشد می‌دهد را باید در ادعاهای مشابه از سوی سیاستمداران ایرانی جستجو کرد که نتیجه‌اش زیستن من و کورش زعیم در آزادترین کشور دنیاست! و البته زمانی که مفاهیم حقیقی واژگانی چون آزادی و دموکراسی و حقوق بشر در پیشگاه سیاست‌بازان میهنی رنگ می‌بازد باید توقع شنیدن هر ناممکنی را داشت زیرا که نزد ایشان حفظ مصالح گویا ارجح است بر ذکر حقایق!
آن‌گونه که رئیس جمهوری کشورمان در مجامع بین‌المللی وجود گروه انسانی دگرباشان جنسی را در ایران به راحتی آب خوردن و لبخند زدنی منکر می‌شود و آن را محصول بیگانگان و دنیای غرب می‌داند! پس عجیب نخواهد بود اگر آقای زعیم هم تحت تعالیم زعیم دولت کشورشان گفتمانی مبتنی بر انکار و امحاء را در رابطه با ملت‌های ایران در پیش بگیرند و حتی خصایص قوم بودن را نیز شامل حال کُردها، ترک‌ها و بلوچ‌ها ندانند و ضمن مسخره دانستن چنین عناوینی طرح مسائلی در این رابطه را به بیگانگان و دشمنان فرضی نسبت دهند و نهایتاً در پاسخ به دوست گله‌مند خویش هدف از به کارگیری چنین تعاریف و گفتمانی را در راستای تلاش جهت حفظ ایران قلمداد کنند! آن‌گونه که لابد محمود احمدی نژاد نیز با اشراف کامل بر حقیقت وجود دگرباشان جنسی در ایران انکار آنان را در راستای حفظ حرمت نظام اسلامی حاکم بر ایران و ارزش‌های امت مسلمان ایران ارزیابی نموده است.
از این بحث که بگذریم و به اصل مصاحبه‌ی نجات بهرامی از سایت ادوار نیوز با کورش زعیم بپردازیم، آن‌چه در خوانش نخست این گفت‌و‌گو چون سیلی از چپ و راست بر صورت خواننده وابسته به یکی از اقلیت‌های ملی در ایران و فعال در این حوزه فرود می‌آید موجی از اتهاماتی است که آقای زعیم در کمال نامروڤایه‌تی به رسم سیستم‌ امنیتی و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به افراد نسبت می‌دهند بدون آن‌که خود را ملزم به ارائه‌ی‌ هر گونه سند و مدرکی در تائید این اتهامات به خواننده بدانند. اگر چه در این میان نامی از فرد یا گروهی خاص برده نمی‌شود اما پرواضح است خطاب ایشان به آن دسته از فعالانی‌ست که دفاع از حقوق اقلیت‌های ملی در ایران و تلاش جهت دستیابی آنان به حقوق حقه‌ی خویش را به عنوان زمینه‌ی فعالیت یا اولویت مبارزاتی خود برگزیده‌اند. بنا بر این به عنوان کنشگری کُرد بدون هراس از اتهام زنی کورش ‌زعیم یا هر کس دیگر در هر مقام و جایگاهی خود را یکی ‌از افراد مورد خطاب ایشان در مصاحبه‌ی مذکور می‌دانم و از این رو با وجود تعدد نقدهای نگارش یافته بر این مصاحبه در این مدت یک ماه و اندی، گذشت زمان را مانع نمی‌یابم و خود را از لزوم پاسخ‌گویی بر اتهامات و ادعاهای آقای زعیم بی‌نیاز نمی‌بینم.
پیش از آن بر دو مورد تأکید می‌کنم؛ نخست آن‌‌که این نوشتار جهت رفع اتهام از خود یا متقاعد نمودن کورش زعیم نیست. از آن روی که هم از باور و کردار خویش دلنیا هستم و هم به واسطه‌ی چند سال نزدیکی با جریان فکری مرحوم ورجاوندها و جناب زعیم‌ها از عمق رسوبات ناسیونالیسم افراطی در بطن این جریان فکری آگاهم و توقع ندارم تا به واسطه‌ی گفتار یک جوان کُرد که به ادعای آقای زعیم از سر سادگی و بیچارگی امکان فرار به کشورهای پیشرفته را نداشته‌ام‌ تغییری در احوال و افکار این پارسیان نیک اندیش حاصل گردد. ولی امید دارم که این نوشتار تلنگری باشد بر توهمات ایشان و هم‌فکران‌شان تا دریابند افرادی نیز هستند در میان فعالان کُرد که نه به ادعای ایشان تحت تأثیر تبلیغات شوم بیگانه و نه با دسیسه‌ی دشمنان که از دامان جریان ناسیونالیسم پارس ‌گرای ایرانی به آغوش ملت خویش بازگشته‌اند. مورد دیگر این‌‌که کورش زعیم یا هر شخص دیگر در ایران تحت حاکمیت اینان آزاد است بدون ترس از عواقب قضایی که طرح چنین اتهاماتی نسبت به افراد و انگ زنی به آنان می‌تواند به لحاظ حقوقی در پی داشته باشد تا آن‌جا که حرمت قلم و حفظ اخلاق اجازه می‌دهدشان از این الفاظ جهت متهم نمودن مخالفان فکری خود استفاده نموده و نهایت بهره را از این ادبیات پوسیده و نخ‌‌نما شده ببرند.

***
پاسخ به نخستین پرسش از سوی کورش زعیم تعاریفی از ملت و قوم را در بر دارد که از میان نقدهای نگاشته شده، "محمود سعیدزاده" در رد تعریف ایشان از قوم به تفضیل توضیح داده5 و دیگر منتقدان نیز در مقالات خود به تعاریفی از ملت در تضاد با آن چه مدنظر آقای زعیم است پرداخته‌اند که از آن میان مطلب "کاوه آهنگری" قابل اشاره می‌باشد6.
از آن‌جا که کورش زعیم در تعریف ملت «مردمی که در درون مرزهای سیاسی تعریف شده یک کشور زندگی می‌کنند و زبان، قانون ‌اساسی و دولت مشترک دارند» خود را تابع تعاریف بین‌المللی دانسته و دیگران را نیز توصیه به تابعیت از این تعاریف نموده است در این‌جا استناد به حداقل دو منبع حقوقی در این رابطه بی‌مناسبت نیست. "ترمینولوژی حقوق"7 که عموماً منبع مورد رجوع دانشجویان رشته‌ی حقوق در شناخت اصطلاحات حقوقی است در تعریف ملت از دیدگاه حقوق بین‌الملل چنین آورده است: «دسته‌ای از افراد انسانی که عموماً در خاک معینی سکونت اختیار کرده و دارای وحدت نژاد و زبان و مذهب می‌باشند. به طوری که این وحدت برای آن افراد طرز فکر و تاریخ مشترک بدان گونه ایجاد کند که پیوند هم‌زیستی بین آن‌ها پدید آورد.»
آن‌گونه که مشاهده می‌شود تعریف فوق به هیچ عنوان تائید کننده تعریف آقای زعیم از ملت نیست و شرط ایشان مبنی بر حضور مردمی درون مرزهای سیاسی یک کشور و زیستن تحت حاکمیت یک دولت مشترک به عنوان لازمه‌ی شناخت یک گروه از مردم به نام ملت در تعریف مزبور لحاظ نگردیده است. با این حال تعریف آقای زعیم از ملت می‌تواند به تعریف ملیت نزدیک‌تر باشد که در حقوق داخلی و بین‌الملل مترادف با تابعیت به کار می‌رود و آن عبارت است از رابطه‌ی سیاسی و حقوقی بین فرد و دولت متبوع خویش در کشوری که زادگاه یا زیستگاه وی محسوب می‌گردد.
در دومین منبع مورد اشاره یعنی "حقوق بین‌الملل عمومی"8 که متن فرانسوی (توجه فرمائید فرانسوی و نه شوروی!) آن از جمله متون متوسط حقوق بین‌الملل در بین متون مختصر و مفصل این رشته محسوب می‌گردد نیز با مثال آوردن از برخی کشورهای آسیایی و آفریقایی که دارای ترکیبی چند ملتی هستند تأکید می‌گردد: «هیچ قاعده‌ای از حقوق بین‌الملل این معنی را تحمیل نمی‌کند که به هر دولتی تنها یک ملت مرتبط باشد و مسلماً حقوق بین‌الملل مانع از آن نیست که یک دولت در بر گیرنده‌ی چندین ملت باشد و در عین حال همه‌ی اعضای آن‌ها دارای یک تابعیت ـ ملیت باشند.»
بنا بر این من کُرد ایرانی در عین حال که دارای ملیتی ایرانی هستم می‌توانم با در نظر گرفتن خصایص ذکر شده در شناخت یک گروه از مردم به نام ملت، خود را در مجموعه‌ی ملت کُرد جای دهم و در گفتار و نوشتار خود اصطلاح ملت کُرد را به کار گیرم، آن گونه که تاکنون چنین کرده‌ام. هر چند بارها پیش آمده که از لفظ قوم نیز برای خطاب این مردم استفاده نموده‌ام زیرا بیش از آن‌که خوش به واژه‌ بازی و واژه پردازی باشم لزوم حرمت نهادن به انسان‌ها و رعایت حقوق آنان چه به صورت فردی و چه جمعی به نام قوم یا ملت نزدم ارزش دارد. در عین حال این را هم باید پذیرفت که در حوزه علوم انسانی نمی‌توان بر یک تعریف به عنوان اصل تأکید داشت و دیگر تعاریف را به قطع رد نمود. تعاریف مذکور در این زمینه نیز دچار پالایش و دگرگونی شده و لزوماً آن چه امروز به کار می‌گیریم آنی نیست که دیروز معنی می‌شد. پس بهتر آن‌که با پذیرش این تکثر، داده‌های خود را با تعاریف روز آپدیت کنیم تا اگر فردی در مقابل‌مان نشست و واژه ملت را مثلاً برای ترکان آذربایجان به کار برد بدن‌مان کهیر نزند و با شنیدن اصطلاح ملت‌های ایرانی به رعشه دچار نشویم.
گوناگونی ملی و قومی، زبانی و گویشی، دینی و مذهبی در گستره ایران بزرگ را باید پذیرفت و از سوی دیگر بر اشتراکات عمیق فرهنگی و میراث‌های مشترک تاریخی بین این مردم تأکید نمود. باید دریافت آن چه بیش از همه می‌تواند در تحقق همبستگی و پاراستن یکپارچگی موثر باشد نه اعمال و ترویج سیاست‌های شونیستی در یکسان سازی نژادی، زبانی و فرهنگی بلکه در تقویت اراده با هم بودن و زیستن با یکدیگر است که آن هم در نتیجه‌ی رعایت حقوق، احساس امنیت و برابری در بین افراد جامعه پدید خواهد آمد.

***
کورش زعیم در جریان این مصاحبه روشی را مبتنی بر نفی واقعیت‌ها و ادعاهای توخالی در پیش گرفته است که در برابر هر پرسش برای فرار از پرداختن به اصل موضوع و ارائه‌ی پاسخی درخور با پاک کردن صورت مسئله مرتباً از سوی ایشان به کار گرفته می‌شود و البته هر پاسخ موکد است به انبوهی از اتهامات و افترا نسبت به فعالانی‌ که با تأکید بر هویت ملی و زبانی خویش در جای جای ایران به کنش سیاسی و اجتماعی مشغولند و چه بسا هزینه‌ای که در راه دموکراتیزاسیون ایران و دفاع از حقوق ایرانیان متحمل می‌شوند بسیار بیش‌تر است از فعالانی که در مرکز گاف حقوق بشر و دموکراسی می‌زنند اما در برخورد با حقوق ملی اقلیت‌ها در ایران خود را پشت سر دیکتاتورها جای می‌دهند.
از رایج‌ترین اتهامات مورد استفاده آقای زعیم در این گفت‌وگو خیانت است و وابستگی به بیگانگان! هر چند بسیار شنیده‌ایم مانند این اتهامات را از زبان مقامات دولتی و قضایی و امنیتی علیه فعالان منتقد و تلاش‌گران معترض و این گوش را در کرده‌ایم و آن دیگری را دروازه اما به کارگیری چنین ادبیاتی از سوی آقای زعیم که خود طی تمامی این سال‌ها بی‌نصیب نبوده است از اتهاماتی غیرواقعی و ساختگی کمی عجیب به نظر می‌رسد. تو گویی کورش زعیم نیز به سان حکومت‌گران مبتلا به توهم توطئه گشته و به رسم سخنوران دولتی در مواجه با پرسش‌های این چنینی تا آن‌جا که بتواند سیاست نفی و انکار را در پیش می‌گیرد و به قلب حقایق موجود می‌پردازد و آن‌گاه نیز که ناگریز به اعتراف باشد پای اجنبی‌ها را به میان می‌کشد و خواسته‌های به حق گروه‌هایی از هم‌میهنانش را نتیجه‌‌ی دخالت، تحریک، تبلیغات و پشتیانی مالی بیگانگان و برخی همسایگان حق ناشناس می‌پندارد.
به راستی آقای زعیم چه پاسخی دارند در پیشگاه وجدان خویش در حالی که هستند کسانی که امروز با همین اتهامات واهی و مشابه در بازداشت به سر می‌برند، حکم حبس‌های طویل المدت دریافت نموده‌اند و یا حتی تیغ تیز حکم اعدام را بر رگ حیات خویش لمس می‌کنند. آقای زعیم از کدام همسایه سخن می‌گوید که من کُرد هر چه می‌نگرم از این همسایگان دوست نشانی نمی‌یابم که دوستی‌شان را حرمت نهیم و در جهت تحکیم روابط دوستانه با ایشان بکوشیم. در گیفان کدام یک از فعالان کُرد دیناری عراقی یا لیره‌ای ترکی یافت می‌شود تا به ریال تبدیلش نموده، تقدیم به کورش زعیم نمائیم. چه خیال باطلی! ترکیه‌ای که خود سال‌هاست درگیر مسئله‌ی کُرد در آن کشور است و اول و آخر مذاکراتش با هر دولتی به ویژه آمریکا، ایران، عراق و سوریه تلاش برای منزوی ساختن کُردها و سرکوب گریلاهای PKK است می‌تواند از کُردها در ایران پشتیبانی کند و یا عراقی که تا دیروز ریاستش با صدام آنتی کُرد بود و امروز نیز چنان خریک بر مسائل داخلی خود گشته که تمام هم و غمش ایجاد امنیت و ثبات در آن کشور است.
توهم توطئه تا کجا؟! چرا فکر می‌کنیم تمام عالم و آدم از همسایه گرفته تا بیگانه هیچ کاری ندارند جز این که تمام روز و شب بنشینند و در فکر توطئه بر علیه ایران اسلامی ما باشند! چرا ضعف‌های خود در اداره کشور را به گردن این و آن می‌اندازیم! چرا حق خواهی مردم‌مان را نتیجه‌ی توطئه‌ی بیگانه می‌بینیم! چرا سعی داریم با ساختن دشمن فرضی همیشه خود را در حالت تدافعی قرار دهیم و با این بهانه خود را سانسور کنیم و حکم به سانسور دیگران دهیم! والاهی خسته شدیم از بس بیخ گوش‌مان گفتند مگر نمی‌دانید شرایط کشور و نظام در حال حاضر حساس است و ایام سختی را پشت سر گذرانده و روزهای سخت‌تری را پیش رو داریم، پس همه خفه‌خوان بگیرید. نه زن و مردتان، نه فارس و ترک‌تان، نه سنی و شیعه‌تان و نه دانشجو و معلم و دیگران‌تان، هیچ کس حرفی نزد و اعتراض نکند. مبادا بهانه به دست دشمنان در کمین نشسته افتد و قند در دل استعمارگران و امپریالیست‌هایی که تضعیف ایران اسلامی را به انتظار نشسته‌اند آب شود!

***
در جای دیگری از این مصاحبه، کورش زعیم در توهینی آشکار به باشندگان مناطق مرزی ایران چنین می‌گوید: «طبیعی است که در مناطق مرزی، مردمی که امکان فرار به کشورهای پیشرفته را ندارند، تحت تأثیر تبلیغات شیطنت بار کشورهایی قرار گیرند که اکنون قصد دارند در ارضای شهوات قدرت طلبی و گسترش نفوذ، مردم ناراضی و مستاصل را به سمت جدایی از میهن بکشانند.»
نمی‌دانم چه ربطی می‌تواند وجود داشته باشد بین امکان فرار به کشورهای پیشرفته با تحت تأثیر تبلیغات بیگانگان قرار گرفتن؟! اما این را نیک می‌دانم که حداقل چند تن از فعالان سیاسی و دانشجویی سرشناس ایرانی اخیراً نه از فرودگاه بین‌المللی امام خمینی تهران که از طریق همین مرزهای کردستان و با حمایت احزاب کُردی از کشور خارج و به سوی ممالک پیشرفته راهی شدند.
آن‌چه می‌تواند از این سخن برداشت گردد این است که آقای زعیم حاشیه نشینان ایران را مردمی بیچاره و درمانده می‌دانند که فاقد قدرت تشخیص و تمیز هستند و طبیعی می‌نماید اگر امروز آلت دست همان دشمنان فرضی قرار گیرند و فردا روزی آن‌گونه که کورش زعیم ابراز امیدواری می‌کند در خدمت ایشان درآیند.
واقعاً آقای زعیم در این بخش از مصاحبه وقاحت و اهانت را به اوج رسانده و هیچ ابایی ندارد از این که القاب و صفات دهان پرکن و گول زننده‌ای چون ایرانیان کهن و اصیل و مرزبانان غیور و سلحشور را که پیش از این در مورد باشندگان مناطق مرزی ایران به کار می‌بردند از آنان باز پس گرفته و این مردم را عده‌ای ساده لوح فرض نمایند و با توجه به زیستن‌شان در مناطق مرزی و عدم امکان فرار به کشورهای پیشرفته بروز این حالات در آنان را هم طبیعی بداند. می‌بینید مرز کوتاه میان اصالت تا حقارت را؟! تا آن زمان که کُردی به نام و دستمال در دست چوپی کش، اصیلی و سلحشور، آن‌گاه که کُردی به زبان و قلم در دست حق خواه، مقامت به یک خائن وطن فروش تنزل خواهد یافت!
هر چند سخن بسیار است در این باب اما می‌گذرم و به خویش وا می‌گذارم آنانی را که در تحقیر و کوچک شمردن تیره‌های ایرانی گوی سبقت را از هم ربوده‌اند و تیشه در دست بر ریشه‌ی همبستگی ایرانیان می‌زنند. خواه کورش زعیم سردمدار ناسیونالیسم ایرانی باشد که زبان‌های کُردی و ترکی آذربایجان را در صورت پالایش از واژگان بیگانه لهجه‌ای از فارسی خودشان می‌داند! خواه آنانی که زبان فارسی را لهجه‌ی چندم زبانی دیگر می‌خوانند و بدین گونه در خُرد شمردن یکدیگر چنان می‌کوشند که دچار پریشان گویی هم می‌شوند.

***
در ادامه‌ی این نوشتار قسمتی دیگر از سخنان آقای زعیم در این مصاحبه را مورد توجه قرار می‌دهم که بسیار هوشمندانه از سوی ایشان در پاسخ به یکی از پرسش‌ها در تقلیل نقض حقوق اقلیت‌های ملی به تبعیضات مذهبی صورت گرفته و در یکی از مقالات همسو با این مصاحبه نیز با مثال آوردن از کُردهای سنی و شیعه (کرمانشاه) بر آن تأکید گردیده است.9
پرواضح است نقض حقوق افراد در ایران امروز محدود به یک قوم، مذهب یا طبقه‌ی خاص نیست و هر یک از افراد و گروه‌های جامعه‌ی ایران به نوعی دچار تبعیض و سرکوب هستند. اما این نیز روشن است که شدت این سرکوب و میزان تبعیض در برخورد با افراد و گروه‌هایی از این مردم و در عبور از برخی مناطق ایران که عموماً زیستگاه اقوام غیرفارس و پیروان مذهبی غیر از شیعه می‌باشد به اوج خود می‌رسد.
حال اگر کسی بخواهد به بهانه‌ی مذهبی بودن نظام حاکم گستره‌ی تبعیض در ایران را تنها به اقلیت‌های مذهبی محدود سازد و این تبعیض را تنها منحصر به محرومیت ایشان از حضور در اداره کشور و رهیابی به قدرت نماید می‌‌توان و باید در حسن نیت و پایبندی وی به اصول حقوق بشری تردید کرد و ظن قوی داد که این‌جا هم پای همان منافع و مقاصد مورد نظر ایشان در میان است و نگاهی که تنها معطوف به قدرت است.
اشاره درستی که معمولاً در تائید این دیدگاه آورده ‌می‌شود این است که مثلاً یک کُرد شیعه امکان ورود به هئیت دولت را دارد در صورتی که چنین امکانی برای یک کُرد سنی با داشتن تمامی قابلیت‌های لازم وجود نخواهد داشت. با قبول این محدودیت و تأکید بر ستم مضاعفی که بر یک کُرد اهل سنت یا اهل حق (یارسان) در مقایسه با یک کُرد شیعه مذهب می‌رود، باید به این مهم نیز توجه داشت که ورود یک کُرد شیعه در ساختار قدرت تا چه اندازه می‌تواند تأمین کننده خواست کُردهای شیعی باشد و این‌که آن ره یافته به آستان قدرت تا چه اندازه از موقعیت خود در جهت پی‌گیری حقوق یا ایستادگی در مقابل تضیع حقوق این گروه از مردم استفاده خواهد کرد؟ امکان حضور یکی دو تن کُرد شیعه‌ی کرمانشاهی در مقام وزارت طی این 30 سال چه سودی به حال این شهر و مردمش داشته که مثلاً آن کُرد سنی سنندجی از آن بی‌نصیب مانده است؟ مگر نه این‌که هنوز انتصاب استاندار و مدیران ارشد بومی در استانی مثل کرمانشاه با جمعیتی کُرد و اکثریتی شیعه با سخت‌گیری تمام مواجه می‌شود، هنوز کرمانشاه در آمار بالای آسیب‌های اجتماعی ناشی از فقر و بی‌کاری در کشور رتبه‌دار است، عدم توسعه یافتگی و رشد صنعتی در این استان اظهر من الشمس است و...10
نمی‌دانم آن عزیزی که در تائید گفتار کورش زعیم و توجیه این استدلال مثال از تفاوت در رفتار حاکمیت با کُردهای سنی در مقایسه با کُردهای کرمانشاه ‌آورده تا چه اندازه با وضعیت کرمانشاه آشناست که چنین نظری می‌دهد. به عنوان یک کُرد کرمانشاهی که تبعیض ‌مذهبی را آن‌گونه که بر آن هم‌تبار و هم‌زبانم در سنندج روا می‌گردد احساس نکرده‌ام اما حقوق ملی و زبانی‌ام بیش از او مورد نقض و سرکوب قرار گرفته است در رد این دیدگاه از گذشته و حال کرمانشاه شاهد می‌آورم که طی 70 ـ 80 سال اخیر بر اثر سیاست‌های پیدا و پنهان هویت زدایی از این بزرگ‌ترین شهر کردنشین که از زمان پهلوی‌ها آغاز و پس از انقلاب نیز به همان منوال ادامه یافت. زبان و فرهنگ مردم این شهر و دیار چنان مورد تحقیر و توهین قرار گرفت که شهروندان کرمانشاهی ساده‌ترین راه برای فرار از آن را در تغییر زبان یا حداقل عدم انتقال آن به فرزندان‌شان یافتند و نتیجه آن‌که فارسی صحبت کردن در این شهر ارزش شد و کُردی گفتن نشانه‌ی املی!
به سال‌ها تبلیغ و صدها ترفند چنان در ذهن مردم کردند که با پاک کردن هویت خویش به عنوان یک کُرد و ساختن هویتی جعلی به نام فارس کرمانشاهی، برای ‌خود و فرزندانشان آینده‌ای درخشان به انتظارشان نشسته که تجربه‌ی دهه‌های گذشته و نگاهی به آمار بالای آسیب‌های اجتماعی در این شهر که این عدم اعتماد به نفس و بیگانگی از خود نیز در به وجود آمدن آن‌ها بی‌تأثیر نبوده، توهم این خیال واهی در رسیدن به پیشرفت آن هم به واسطه‌ی آویزان شدن بر فرهنگ دیگران و تغییر زبان را نمایان ساخت و می‌رود تا رنگ بازد این دغل کاری و بازجوید هر آن کو دور ماند از اصل خویش تا بدان جا رسد که کُردهای کرمانشاه نیز تبدیل به تهدید شوند!!! 11
پرداختن به این موضوع مجالی دیگر می‌طلبد و این اشاره کفایت می‌کند در رد این‌که مسئله تنها تبعیض مذهبی‌ست و باطل می‌کند مثال آوردن از کُردهای شیعه و سنی در تائید این ادعا را، از آن روی که اگر کُرد سنندجی تنها در مدرسه و سیستم رسمی از حق آموزش و تکلم به زبان مادری محروم شده، من کُرد کرمانشاهی در خانواده و پیرامون خود نیز درد این محرومیت و ممنوعیت را احساس کردم.

***
از آن‌جا که کورش زعیم گفت‌وگو با ادوار نیوز را با ادعای پایبندی به اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد و پشتیبانی از نهادینه گشتن آن در ایران به پایان رسانده است؛ ضمن امید به اصل قرار گرفتن اصول حقوق بشری در تمامی مناسبات و معادلات و ارج نهادن به آن در حوزه خصوصی و عمومی و جا باز کردنش در خرد شخصی و سیاسی هر فرد، در خاتمه‌ی این نوشتار ذکر این مهم را جهت یادآوری ضروری‌ می‌دانم که در نظر داشته باشیم آن‌چه عمل به اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر را الزام آور می‌کند تدوین و تصویب میثاق‌ها و قراردادهای بین‌المللی‌ست که برای اعضای ملل متحد و امضاء کنندگان آن الزام آور می‌باشند.
در این زمینه نیز جهت تحقق هر چه بیش‌تر اصل 26 اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر که حق مسلم یکاک افراد بشر را در برخورداری از آموزش و پرورش به رسمیت شناخته است و در جهت مبارزه با هر نوع تبعیض در امر آموزش و پرورش، یازدهمین اجلاسیه‌ی کنفرانس عمومی سازمان تربیتی و علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در دسامبر 1960، قرارداد بین‌المللی مبارزه با تبعیض در امر تعلیمات را تصویب نمود که دولت ایران نیز به آن ملحق گردیده و با تصویب پارلمان در سال 1346 رسماً جزء منابع حقوق داخلی شد.
در قرارداد بین‌المللی فوق‌الذکر از جمله دول متعاقد قبول نموده‌اند که لازم است به افراد اقلیت‌های ملی حق داشتن فعالیت‌های آموزشی خاص خودشان من‌جمله اداره مدارس و هم‌چنین بر حسب سیاست هر دولت در امور آموزشی و اجازه استعمال یا تعلیم زبان خاص آن‌ها داده شود، مشروط بر این‌که: اولاً از این حق به نحوی استفاده نشود که افراد اقلیت‌ با فرهنگ و زبان اصلی جامعه بیگانه شده و در نتیجه به حاکمیت ملی لطمه‌ای وارد آید. ثانیاً سطح معلومات در مدارس مزبور پائین‌تر از سطح عمومی تعلیماتی نباشد که مقامات ذی‌صلاح تعیین کرده‌اند. ثالثاً رفتن به این مدارس اختیاری باشد.
در ماده 27 میثاق حقوق مدنی و سیاسی نیز به حق استفاده از زبان مادری اشاره شده و بر اساس اسناد بین‌المللی مانند منشور اروپایی زبان‌های محلی و اقلیت، بر تأمین آموزش در مقاطع پیش دبستانی، ابتدایی، متوسطه تأکید گردیده و توصیه شده است که در مقطع تحصیلات عالی و دانشگاهی نیز چنین امکانی فراهم گردد.
همچنین در بندهای مختلف ماده 14 کنوانسیون چهارچوب حمایت از اقلیت‌های ملی این حق به رسمیت شناخته شده است: 1ـ دولت‌ها متعهدند که حق یادگیری زبان مادری هر شخص متعلق یه اقلیت‌های ملی را شناسایی نمایند. 2ـ در مناطقی که تعداد قابل توجهی از اشخاص متعلق به اقلیت‌های ملی از دیرباز سکونت دارند، اگر تقاضای کافی وجود داشته باشد، دولت‌ها تا آن‌جا که ممکن است و در چهارچوب نظام‌های آموزشی‌شان، تلاش خواهند نمود تا اشخاص متعلق به این اقلیت‌ها از امکان آموزش زبان مادری خود برخوردار شوند. 3ـ اجرای بند 2 این ماده به یادگیری و آموزش زبان رسمی لطمه‌ای نخواهد زد.
بدیهی است این حق در مناطقی از کشور که گروه‌های اقلیت در آن‌جا به صورت متمرکز سکونت دارند از الزام بیش‌تری برخوردار است و همین مهم است که تفاوت وضعیت و جایگاه اقلیت‌ها در کشوری چون ایران با ایالات متحده آمریکا که از سوی آقای زعیم در مصاحبه‌ی مزبور مورد اشاره و مقایسه قرار گرفته است را روشن و مقایسه‌ی آقای زعیم را مردود می‌سازد از آن روی که در تقسیم بندی زبان‌های محلی یا اقلیت‌ها این زبان‌ها به دو گروه سرزمینی و غیرسرزمینی تقسیم می‌شوند که زبان‌های دسته‌ی دوم به زبان‌هایی اطلاق می‌گردد که برخلاف نوع اول متعلق به بخشی از سرزمین کشور مربوط نیست. از جمله آثار این تقسیم بندی آن است که دول نسبت به آموزش زبان مادری در مدارس عمومی در خصوص زبان‌های سرزمینی تعهد بیش‌تری دارند.12
بنا بر این حق اقلیت‌های ملی ایران در آموزش به زبان مادری در سرزمینی که از دیرباز تاریخ خواستگاه و زادگاه و زیستگاه آنان بوده بسیار فراتر از آنی‌ست که کورش زعیم مرحمت نموده و با بزرگواری تمام در کنار آموزش زبان چینی و سواحیلی برای ایشان مقرر داشته است.


پی نوشت‌:
1ـ www.advarnews.us/idea/8121.aspx "ملیت و قومیت در گفت‌وگو با کورش زعیم"
2ـ kouroshzaim.blogfa.com/post-83.aspx نامه مهندس کورش زعیم به مرتضی حاجی، وزیر آموزش و پرورش پیشین
dogruyol.blogfa.com/post-46.aspx نامه دکتر پرویز ورجاوند به دکتر محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین
3ـ www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=18076 "گلایه‌ای از کورش زعیم" / محمد امینی
4ـ www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=18195 "پاسخی به گلایه آقای محمد امینی"
5ـ www.advarnews.us/article/8139.aspx "نقدی بر مصاحبه مهندس زعیم با ادوار نیوز"
6ـ www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2&news-id=47740&nid=autor "چشم‌ها را باید شست جور دیگر باید دید"
نوشته‌ای دیگر در نقد مصاحبه‌ی کورش زعیم از سعید پایدار در این پیوند www.advarnews.us/article/8182.aspx
7ـ ترمینولوژی حقوق ـ تألیف: دکتر محمدجعفر جعفری لنگرودی ـ نشر گنج دانش
8ـ حقوق بین‌الملل عمومی، جلد اول ـ تألیف: نگوین کک دین، پاتریک دییه و آلن پله ـ ترجمه: حسن حبیبی ـ اطلاعات
9ـ www.advarnews.us/article/8196.aspx "عصبانیت قوم گرایان از مصاحبه‌ی مهندس زعیم" / آرش رحمانی
10ـ اگر از منظری دیگر به این حضور بی‌ثمر در قدرت نگاه کنیم اشاره به نمایندگان زن در مجلس هشتم که در بحث مربوط به لایحه "حمایت از خانواده" یا به عبارت بهتر "لایحه ضد زن" در موافقت و اصرار بر تصویب آن از برخی مردان نماینده نیز موثرتر عمل نمودند گویای رد این ادعا خواهد بود که صرف حضور چند کُرد یا چند زن در هیئت دولت یا مجلس شورا تأمین کننده حقوق ایشان و نافی تبعیض علیه آنان خواهد بود.   
11ـ اشاره‌ای غیرجدی به بخشی از سخنان سعید حجاریان در گفت‌وگو با هفته‌نامه روژهه‌لات: «همه چیز بستگی به رفتار حاکمیت دارد، اگر درست عمل کند کُردها هر کجای دنیا که باشند فرصت‌های مناسب این حوزه تمدنی برای رشد، بسط و ارتقا آن هستند اما اگر بد عمل کنیم (مانند آن‌چه که در سال‌های اخیر شاهد آن هستیم) کُردهای بیجار و کرمانشاه هم می‌توانند تبدیل به تهدید شوند تا چه رسد به کُردهای مهاباد و سنندج!»
موردی که سعید حجاریان به درستی در این مصاحبه به آن اشاره می‌کند این‌که: «مسئله مذهب هم به گونه‌ای است که به نظر نمی‌‌رسد خود کُردها در مولفه‌های هویت ‌سازشان خیلی به آن تکیه کنند.»
مطالعه کامل این مصاحبه در پیوند زیر به خوانندگان توصیه می‌گردد تا نگاه روشن‌تر و اقع‌ بین‌تر آقای حجاریان به مسئله‌ی اقوام در مقایسه با دیدگاه‌های «شونیستی» که به تعبیر ایشان «حتی منکر قوم بودن کُردها هستند» آشکار شود. www.kurdnews.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=746&Itemid=82
12ـ در نگارش این بخش از نوشتار از دو کتاب "تاریخچه و اسناد حقوق بشر در ایران" نوشته‌ی‌ شیرین عبادی و "حمایت از اقلیت‌ها در حقوق بین‌الملل" تألیف دکتر ستار عزیزی بهره گرفته شده است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست