سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

موعظه ها، ادعاها، توهم ها و واقعیت ها
احمدی نژاد در نیویورک - بخش سوم و پایانی


مسعود نقره کار


• احمدی نژاد در این سفر اعلام کرد: "دوران اندیشه و فرهنگ در زندگی بشر آغاز شده است", اما فراموش کرد بگوید چنین دورانی پایان عمر "بشر"ی چون او, و حکومت ضد بشری ای چون حکومت اسلامی را نیز بشارت خواهد داد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۲ مهر ۱٣٨۷ -  ٣ اکتبر ۲۰۰٨


حقوق بشر
احمدی نژاد در باره همجنس گرایی و همجنس گرایان در ایران گفت :"... در ایران این کار، کار خیلی زشتی محسوب می‌شود و عموم مردم از این کار بدشان می‌آید." و با اشاره به اینکه در ایران با این امرطبق قانون عمل می‌شود، گفت: "...این کار در دین ما کار ممنوعی محسوب می‌شود و می‌دانید که دستورات خدا به نفع بشر است.... این قانون را هفتاد سال است که داریم و از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تصویب شده است......". او برای اینکه گفته خود در سخنرانی دانشگاه کلمبیا را تصحیح و توجیه کند گفت " ..... من نگفتم همجنس باز نداریم گفتم مثل شما نداریم.... »
اینکه پیش از حاکمیت حکومت اسلامی همجنس گرایان به "جرم" همجنس گرایی در ایران اعدام می شدند و یا به قتل می رسیدند , ساخته ی ذهن دروغپرداز آقای احمدی نژاد است. حکومت اسلامی واضع قوانین همجنس گرا کشی در ایران و مجری آن , گاه به فجیع ترین شکل است : "..... در حکومت اسلامی مجازات همجنس بازی مرگ است و نوع مرگ را قاضی تعیین می کند (ماده ۱۴۱) و ....اگر دو طرف عمل همجنس بازانه هر دو بالغ و عاقل باشند و داوطلبانه آن را انجام داده باشند مجازات برای هر دو مرگ است" (ماده ۱۴۲)...."
ایشان همچنین ادعا کرد : "..... در ایران کسی زیر ۱۸ سال اعدام نمی‌شود. همه کشورها دارای قوانین جزایی هستند و قوانین جزایی ما بسیار مترقی و کامل است. برخی طوری تفسیر می‌کنند که گویی در ایران هر روز نوجوانان اعدام می‌شوند که البته چنین نیست."
این تنها پاسخ احمدی نژاد است که تکه پاره هایی از واقع گویی در آن یافت می شود . حکومت اسلامی اکثر خردسالان مجرم را در زندان ها نگهداری می کند تا هنگامی که آنان به سن ۱٨ سال برسند , و سپس آن ها را اعدام می کند , که تعدادی از این دست اعدام های جنایتکارانه را در دوران ریاست جمهوری ایشان شاهد بوده و هستیم . با این حال مواردی از اعدام نوجوانان زیر ۱٨ سال وجود داشته که برای نمونه به اعدام عاطفه ۱۶ ساله در نوشهر می توان اشاره کرد. البته علی رضا جمشیدی یار آقای احمدی نژاد در قوه قضایی, اعدام نوجوانان زیر ۱٨ سال را انکار نمی کند , توجیه شرعی می کند : "ما در قانون، اعدام برای اشخاص زیر ۱۸ سال نداریم، آنچه که ما در قانون برای اشخاص ۱۵ تا ۱۸ سال داریم، قصاص است" , قوانینی که آقای احمدی نژاد به عنوان" قوانین جزایی مترقی و کامل "در حکومت اسلامی به آنها اشاره می کنند اما توجه ندارند که حکو مت شان امضا کننده ی کنوانسیون (مقاوله نامه) بین المللی در رابطه با منع اعدام خردسالان است , مقاوله نامه هایی که تنها تعداد انگشت شماری از کشور ها ناقض آن هستند که حکومت اسلامی یکی از آنان است. حکومت اسلامی ایران در سال ۲۰۰۸ تعداد ۶ اعدام نوجوان زیر ۱۸ سال داشته است که ۲ نفر از آنان ، بهنام زارع در ۲۶ اوت و سید رضا حجازی در ۱۹ اوت ۲۰۰۸ اعدام شدند. در حال حاضر بالغ بر ۱۳۰ متهم نوجوان دیگر نیز محکوم به مرگ هستند. "کشورهای ایران، عربستان سعودی، سودان، پاکستان و یمن مسئول اعدام ۳۲ نوجوان متخلف می باشند. از این تعداد ۲۶ اعدام در ایران ,و در ۴ کشور دیگر تنها ۱ یا ۲ اعدام صورت گرفته است. "
وضع اقتصادی مردم
آقای احمدی نژاد در پاسخ به پرسشی درباره وضع اقتصادی مردم ایران گفت: ".... ما مردمی که زیر خط فقر باشند آنطور که درآمریکا هست نداریم. لزوما، شرایط اقتصادی ما و آمریکا متفاوت است و تفسیر اعداد و آمار مربوط به اقتصاد دو کشور نیز تفاوت دارد...." . آقای احمدی نژاد بدرستی اشاره کرده اند که خط فقر در امریکا با ایران متفاوت است , و درست می گویند ,چگونه می توان کشوری را که ".... حدود ۵۰% جمعیت   آن زیر خط فقر، ۱۰ میلیون نفر بیکار، ۷ میلیون معتاد، ٣۵ هزار کشته در حوادث رانندگی (مقام اول در جهان) و..... هزاران معضل دیگر دارد" با امریکا مقایسه کرد ؟!
آنچه در امریکا خط فقر محسوب می شود , در ایران "خط فقر مطلق " یا "خط فقر شدید" است که با توجه به جمعیت کشور مان " دست کم ۱۴ میلیون " را رنج می دهد :
".....فصلنامه «آمار اقتصادی» که توسط بانک مرکزی منتشر می‌شود، در تازه‌ترین شماره خود، با محاسبات گوناگون نشان داده است که دست کم چهارده میلیون نفر در ایران زیر خط فقر هستند.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، در گزارش که مستند به آمار رسمی است و در اداره تحقیقات و مطالعات آماری بانک مرکزی تهیه شده، خط فقر با سه روش میانگین هزینه، میانه هزینه‌های درآمدی و مصرف کالری محاسبه شده است. در روش میانگینی، ۵۰ درصد میانگین هزینه افراد جامعه، به عنوان مرز خط فقر تعیین می‌شود.
در روش محاسبه میانه درآمد جامعه، خط فقر ۵۰، ۵۵ و ۶۰ درصد میانه درآمد جامعه در نظر گرفته شده؛ به این معنا که فقیر شخصی است که کمتر از نصف افراد معمولی جامعه درآمد دارد. در روش مصرف کالری نیز فقیر، شخصی در نظر گرفته شده که قادر به تأمین ۲٣۰۰ کالری حداقل غذای مورد نیاز یک انسان نیست.
نتایج این مطالعات نشان می‌دهد که به رغم تبلیغات انجام‌شده، افراد زیر خط فقر در ایران در دو سال نخست دولت نهم بیشتر شده و از ۱٨ درصد به ۱۹ درصد جامعه رسیده‌اند، یعنی اکنون معادل چهارده میلیون نفر در زیر خط فقر به سر می‌برند.
گزارش بانک مرکزی از آن جهت قابل توجه است که با توجه به تورم شدید در یک سال گذشته ـ که دو برابر سال ٨۵ شده است ـ و نیز افزایش حدود ۱۰ درصدی درآمد حقوق‌بگیران، افراد زیر خط فقر در جامعه به شدت در یک سال گذشته افزایش یافته‌اند.
در این گزارش، بنا بر روش میانگین نرخ خط فقر برای هر فرد در ماه در سال ۱٣٨۵، ۷٣ هزار تومان تعیین شده است که با احتساب تورم آغاز سال ۱٣٨۷، این رقم به بیش از یکصد هزار تومان می‌رسد. به این معنا که اگر درآمد یک خانوار چهار نفره شهری در کشور، کمتر از چهارصد هزار تومان در ماه باشد، آن خانواده زیر خط فقر به شمار می‌رود....."( تابناک ۱۲ مرداد۱٣٨۷)
برای نشان دادن وضع اقتصادی مردم ایران , که در ذهنیتی متوهم از وضع اقتصادی مردم امریکا بهتر می نماید می توان به آمار بیکاری , فحشا, اعتیاد و جرایم ناشی از فقر در حکومت اسلامی نیز نظر انداخت . تنها در یک مورد آن می توان به گسترش فحشا در حکومت اسلامی و صدور آن به کشور های دیگر اشاره کرد . حسین علی زاهدی پور کارشناس ارشد جامعه شناسی و عضو گروه روانشناسی دانشکاه تربیت مدرس در سمیناری در ایران گفت: «۱۱ درصد روسپیان شهر تهران با اطلاع همسرانشان دست به روسپیگری می‌زنند. این آمار نشان می‌دهد که نه تنها به مساله بیکاری زنان بلکه به بیکاری مردان و پیامدهای آن نیز باید توجه بیشتری شود." گزارش روزنامه " آفتاب " است (تیر ماه ۱٣٨۷) .

مردم و انتحابات
آقای احمدی نژاد در پاسخ به سوال خبرنگار ی که از وی پرسید امروز قدرت در ایران دست کیست؟ گفت: « امروز در ایران قدرت در دست مردم است و حاکم اصلی در ایران مردم هستند و در واقع تمام مسوولان را مردم انتخاب می‌کنند. مردم ایران به صورت مستمر بر عملکرد مسوولان نظارت دارند. رهبری، رییس جمهور، نمایندگان مجلس، شوراها و مجلس خبرگان به صورت مستقیم و غیر مستقیم توسط مردم انتخاب می‌شوند و قدرت متعلق به مردم است. در ایران مردم‌سالاری حقیقی حاکم است و همه در برابر مردم مسوول هستند و همه‌ی مسوولان از جمله خود من با متن مردم در ارتباط هستیم.»
واقعیت این است که در ایران " تمام مسولان " را مردم انتخاب نمی کنند , حتی رهبر حکومت اسلامی , آیت الله خامنه ای را
مردم انتخاب نکردند , او از سوی آیت الله خمینی به این مقام منصوب شد. رییس جمهور , نمایندگان مجلس , شوراها و بخشی    از اعضای مجلس خبرگان را مردم در انتخاباتی غیر دموکراتیک انتخاب می کنند . در انتخابات ریاست جمهوری در ایران از میان صدها کاندید تعداد انگشت شماری مورد تایید قرار می گیرند, وصلاحیت و عدم صلاحیت را هم فقهای شورای نگهبان تعیین می کنند , آنهم طبق ماده ۲٨ قانون انتخابات مصوبه ۱٣۷٨, که در آن شرایط زیر برای انتخاب طرح شده است:
۱ – اعتقاد و التزام به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران
۲ – تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران
٣ – ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه
شرایطی که در قانون اساسی حکومت اسلامی هم به گونه ای دیگر آمده است :
برای نمونه رجوع کنید به اصل دوم از فصل اول:
«جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
۱ – خدای یکتا (لا اله الاالله) و اختصاص حاکمیت و تشریح به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
۲ – وحی الهی و قش بنیادی در بیان قوانین.
٣ – معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا.
۴ – عدل خدا در خلقت و تشریع.
۵ – امانت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی.
۶ – کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا که از راه:
الف – اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیکم اجمعین و......»
و کسانی که حتی مجموعه شرایط فوق را دارند پس از گذراندن آزمون تفتیش عقاید قرون وسطایی می توانند در انتخابات غیر دموکراتیک شرکت کنند.
ایرانیان خارج کشور
احمدی نژاد در دیدار با جمعی از متخصصین ایرانی در آمریکا گفت. "....ایرانیان و ملت ایران همواره در طول تاریخ در تحولات جهانی نقش تعیین‌کننده‌ای داشته‌اند. ... " ملت ایران یک ملت منزوی نبوده و همیشه در خط مقدم حرکت می‌کرده است و درواقع با اتکاء به نوآوری حرفی برای گفتن در عرصه‌ی جهانی داشته است ..... البته ایرانی‌ها هیچگاه عقاید و نظریات خود را به دیگران تحمیل نکرده‌اند..... یکی از کارهای خوبی که شما می‌توانید بکنید این است که افراد را تشویق بکنید که به ایران بیایند و ایران را ببینند و در واقع این آمدن موجب می‌شود که تصویر ذهنی آنها از ایران اصلاح شود؛ چرا که در حال حاضر رسانه‌های غربی تلاش می‌کنند چهره‌ی نامناسبی از ایران ارایه کنند. .....« هر ایرانی در خارج از کشور سفیر ایران است.......به لطف خداوند ایران امروز جزء امن‌ترین کشورهای جهان است .......در همه جای دنیا ایرانیان افرادی موثر و سطح بالا هستند و همانطور که گفتم هر ایرانی در هر جایی که هست یک پرچم، یک سخنگو و یک سفیر ایران است.»« من مطمئن هستم که ایرانی‌ها هرکجا که هستند روزی را بدون یاد ایران سپری نمی کنند و........"
اگر این متخصصین , تحصیلکرده های حزب الهی ای از قماش دکتر علی اکبرولایتی و جنایتکاری چون مهندس سعید اسلامی (سعید امامی) ,که هر دو از متخصصین وتحصیکردگان در امریکا هستند ,نباشند , وچون ولایتی ها و سعید امامی ها "پرچمدار , سخنگو و سفیر " حکومت اسلامی نباشند , می باید لااقل در جا به ریش ریاست جمهور دروغپرداز و متوهم خندیده باشند. اینان باید بهتر بدانند که حکومت اسلامی امروزه از بد نام ترین حکومت های جهان است , حکومتی تروریست و تروریست پرور که هنوز هم بنا دارد انقلاب اش را به جهان صادر کند , و رییس جمهورش تکرار می کند که :".... باید خودمان را برای اداره جهان آماده کنیم چون اسلام دین سلامت همه ی جهان است و در هر جایی که حکومت اسلام تشکیل شود , همه می توانند آنجا زندگی کنند......دولت اسلامی مقدمه ی تشکیل یک جهان اسلامی ست..."( سخنرانی احمدی نژاد در جمع مردم شهرستان زرندیه , پنجشنبه ۲٨ اردیبهشت ۱٣٨۵ )
فرمایشاتی که جز منزوی تر کردن حکومت و شرمندگی و بی آبرویی دستاوردی برای ایرانیان خارج کشور نداشته است.
اگر این متخصصین از قماش جنایتکاران تحصیلکرده ای که به آنان اشاره کردم نباشند به سهولت می باید در یافته باشند که آنچه رییس جمهورشان به ایرانیان نسبت می دهد ربطی به حکومت اسلامی ندارد و این حکومت با پدیده هایی چون" تحمل عقاید و نظرات دیگران " و " امنیت "بیگانه است .
احمدی نژاد پیش تر هم در بخشی از نامه اش خطاب به مردم امریکا نوشته بود: "..... صدها هزار نفر از هموطنان ایرانی من با صلح و صفا در کنار شما زندگی می‌کنند و عموما منشاء خدمات شایسته‌ای در جامعه شما هستند. مردم ما سالها با شما در ارتباط بوده‌اند و علیرغم سختگیری های مقامات آمریکایی، رفت و آمدها و دوستی‌ها را ادامه می دهند".
اما همان هنگام و در سفرش اخیرش توجه نداشت که مردم امریکا می دانند اکثریت ایرانیان ساکن امریکا تبعیدیان و مهاجرینی هستند که به دلیل ستمگری های حکومتی که احمدی نژآد رییس جمهور آن است, به تبعید یا مهاجرتی ناگزیر تن داده اند, و اکثر این صدها هزار نفر مغزهایی هستند که تاب تحمل جهنمی را که حکومت اسلامی در ایران بوجود آورده نداشته اند, و در تبعید و هجرت لحظه ای نیزیاد ایران و آرزوی جایگزینی ی حکومتی دموکراتیک به جای حکومت دیکتاتورهای حقیر از دل و جان شان دور نمی شود.
این متخصصین اگر از قماش ولایتی و سعید امامی نباشند می دانند درحکومت اسلامی پدیده های تبعید و تبعیدی در ابعاد میلیونی مترادف و تداعی کننده ی حکومت اسلامی اند . تبعید و مهاجرت دگر اندیشان و مخالفان به خارج از کشور, در ابعادی میلیونی از دستاورد های " تاریخی" حکومت اسلامی ست. پس از انقلاب بهمن ۱٣۵۷, تشدید اختناق سیاسی ,و فشار های اجتماعی, فرهنگی و هنری , مذهبی و قومی سبب شدند تا میلیون ها ایرانی , که علیه چنین اختناقی مبارزه و فعالیت می کردند, برای گریز از مرگ ,زندان,شکنجه , و محرومیت های سیاسی, فرهنگی وهنری , اجتماعی , مذهبی وقومی ایران را ترک کنند وبرای ادامه ی زندگی و فعالیت هایشان درخارج از مرز های ایران پناهگاهی دست و پا کنند . این متخصصین وطیفه دارند به رییس جمهورشان تفهیم کنند که نامناسب ترین چهره ی ایرانی در خارج کشور چهره او و حکومت اش است , که هیچکس جز او و حکومت اش نقش تعیین کننده در پیدایی اش ندارند.
احمدی نژاد در این سفر به جهانیان اعلام کرد :" دوران اندیشه و فرهنگ در زندگی بشر آغاز شده است ", اما فراموش کرد بگوید چنین دورانی پایان عمر " بشر"ی چون او, و حکومت ضد بشری ای چون حکومت اسلامی را نیز بشارت خواهد داد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست