سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کارل مارکس، منفورترین منفورها


بامداد زندی


• همان گونه که داروین قوانین تکاملی طبیعت را کشف کرد مارکس نیز قانون تکامل تاریخ بشر را کشف کرد. حقیقتی ساده را کشف کرد که بر اثر رشد بیش از حد ایدئولوژی پنهان مانده بود این واقعیت که انسان پیش از هر چیز به خوراک، نوشیدنی، سرپناه و پوشاک نیاز دارد و پس از آن است که می تواند پی سیاست، دانش، دین، هنر و غیره برود. یعنی وسایل زندگی و در پی آن میزان توسعه ی اقتصادی هر دوره و جامعه ای است که پایه های حکومت، مفاهیم حقوقی، هنر و حتی دیدگاه ها ی شان را می سازد. بنابر این باید در پرتو همین ها به توضیح امور پرداخت نه برعکس، یعنی چیزی که تا کنون رواج داشته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٣ بهمن ۱٣٨۲ -  ۱۲ فوريه ۲۰۰۴


پل فوت برگردان: بامداد زندی
www.socialistreview.org.uk (فوريه ی ۲۰۰۴)

كارل ماركس به هنگام مرگ در مارس ۱۸۸۳ چنان سرشناس بود كه يازده نفر درآيين به خاك سپاری اش در گورستان های گيت شركت كرده بودند. فريدريش انگلس دوست وهمكار ماركس درپايان سخن رانی اش درآيين خاك سپاری گفت كه ماركس آدمی دل‌پذير، دوستی وفادار وپدری دل سوز بود اما " درروزگار خودش بيش از هركسی آماج نفرت ودشنام قرارگرفت ". پديده ای که مختص روزگار ماركس نبود و بعدها شديدتر هم شد.اكثر سوسياليست ها و انقلابيون، دست كم پس ازمرگ، از دست دشنام ها ی بالادستان جامعه خلاص شده اند اما ماركس ۱۲۰ سال پس از مرگ نيز همچنان آماج دشنام وناسزا است. " عتيقه " كم ترين ناسزايی است كه نثارش می كنند.می گويند بی بند وبار بود وبا اطرافيانش بدرفتاری می كرد.مگر هم او نبود كه با خدمتكارش همبستر شد؟ ازهمه بدتر آن است كه در ستم كاری های دهشتناك روزگار كنونی نيز كه درجاهايی مانند روسيه، چين، كامبوج ومانند آن ها رخ داده است گناه كارش می خوانند، يعنی در بدكاری های كسانی كه وانمود می كردند سوسياليست اند اما درواقع بويی از سوسياليسم نبرده بودند. سياست‌مداران، فيلسوفان، اقتصاددانان، تاريخ نگاران، رياضی دانان، اهل علم واهالی دانشگاه ها همه با هم به ماركس يورش آورده اند. بارها وبارها اورا ازپای درآورده اند وباز هم دست بردار نيستند.به راستی مگر ماركس چه كرده است؟

ديدگاه های ماركس

برای پاسخ دادن به اين پرسش پيش وبيش از هر چيز بايد به نيروی ديدگاه های ماركس توجه كرد كه انگلس درهمان سخن رانی اش اين گونه جمع بندی اش كرده است:
« همان گونه كه داروين قوانين تكاملی طبيعت را كشف كرد ماركس نيز قانون تكامل تاريخ بشر را كشف كرد.حقيقتی ساده را كشف كرد كه براثررشد بيش از حد ايدئولوژی پنهان مانده بود اين واقعيت كه انسان پيش از هرچيز به خوراك، نوشيدني، سرپناه وپوشاك نياز دارد وپس ازآن است كه می تواند پی سياست، دانش، دين ، هنر وغيره برود. يعنی وسايل زندگی ودرپی آن ميزان توسعه ی اقتصادی  هردوره وجامعه ای است كه پايه های حكومت، مفاهيم حقوقي، هنروحتی ديدگاه ها ی شان را می سازد.بنابراين بايددرپرتوهمين ها به توضيح امورپرداخت نه برعكس، يعنی چيزی كه تاكنون رواج داشته است .»
محوراين ديدگاه ها نيز اين واقعيت بود كه جامعه ی بشری به طبقاتی تقسيم شده است كه پايه اشان مالكيت خصوصی است وتاريخ جامعه بشری تاريخ نبردی بی وقفه بين ثروتمندان وتهيدستان است.
اين ديدگاه ها هرچند كه ژرف وسنجيده باشند پاسخ پرسش ما نيستند.اگراين ديدگاه ها فقط كشفی علمی باشند همان گونه كه ديدگاه های داروين بودند می بايست دست ازسر كاشف برمی داشتند همان گونه كه دست ازسر داروين برداشتندونه تنها از حملات جزم انديشانه دست می كشيدند بلكه به خاطر اين كشف از ماركس قدردانی هم می كردند.بی گمان مولفه ی ديگری درزندگی وانديشه ی ماركس وجود داشته است كه آماج چنين دشنام های بی سابقه وديرپايی شده است. برای يافتن اين نكته برای سومين بار به سراغ سخن‌رانی انگلس در هاي‌گيت می رويم. انگلس می گويد:
« علت اين است كه ماركس انقلابی بود. هدف واقعی زندگی اش اين بود كه هرجوری شده است به برانداختن جامعه ی سرمايه داری وشكل های مختلف حكومتی اش كمك كند وبه آزادشدن پرولتاريا ياری رساند »
درزيرپوسته ی اين سخن است كه می توان به پاسخ دست يافت. ماركس نه تنها ديدگاه هايی انقلابی داشت بلكه درپی عملی كردن ديدگاه های اش بود. پافشاری ماركس براين كه "سوسياليست علمی " است يكی از مواردی است كه بيش ازهرچيزی مورد برداشت نادرست قرار گرفته است. آيا همان گونه كه ناپخته ترين هواداران ماركس زمانی گفته بودند اين به معنای آن است كه دست روی دست بگذاريم تاجامعه ی سرمايه داری خود به خود سرنگون شود؟ قضيه برعكس است.دررهيافت ماركس علم به معنای تجزيه وتحليل است نه درست شدن همه چيز دراثرمرورزمان. ماركس ازدست فيلسوفان خيال پردازی  كه درباره ی تباهی های جامعه ی سرمايه داری سخنی نمی گفتند ودست روی دست گذاشته بودندخشمگين بود. صدها سال بود كه فيلسوفان درپی تفسير جهان بودند اما ماركس دريكی از سخنان معروف اش گفته بود كه« جهان را بايد تغيير داد » .
شيوه ی تغيير دادن جهان درست برعكس چيزی است كه آدم از آزمايشی علمی انتظار دارد. انسان ها بايد به هواداری ازسركوب شدگان وارد نبرد شوند.زندگی خود ماركس ازاين لحاظ سرمشقی است. درهمان اوان جوانی به خاطر حضورفعال درمبارزه برای حقوق كارگران ازآلمان،بلژيك وفرانسه اخراج شد.درفرانسه باكارگران مبارزپيوندتنگاتنگی داشت وهرگزآرزوهای اش برای رهايی كارگران را به دست فراموشی نسپرد. ماركس سرانجام درسال ۱۸۴۹ ودرسن ۳۱ سالگی وارد انگلستان شد(كشوری كه برای ورود مهاجرين محدوديتی نداشت) وتا پايان عمرش همان جا زندگی كرد.بسياری ازاوقات زندگی اش درانگلستان را صرف خبرنگاری كردوخبرنگاری موشكاف وبرجسته بود. تمام وقت اش راصرف كنكاش دراطلاعاتی می كرد كه حكومت های واپسگرای آن روزگار درباره ی فعاليت های خود منتشر می كردند.می خواست اطلاعات به درد بخور را سوا كند وبرای كمك به مبارزات كارگری منتشر كند.
ازسال ۱۸۴۹ تا سال مرگ ماركس يعنی سال ۱۸۸۳مبارزات طبقاتی دستخوش افت شده بود. چارتيست ها كه انگلستان را تاآستانه ی انقلاب پيش برده بودند شكست خورده بودند وجنبش طبقه ی كارگر سركوب شده بود.سازمان كوچك ماركس كه مجمع سوسياليست نام داشت دچار انشعاب های پياپی شدودرپايان تنها دو نفر درآن باقی ماندند يعنی ماركس وانگلس. ماركس تصميم گرفت تمام نيروی اش را صرف روزنامه نگاری وگسترش ديدگاه هايی كند كه همراه با انگلس درسال ۱۸۴۸ در مانفيست كمونيست مطرح كرده بود. ماركس طی ۲۰ سال بانوشتن سه اثر نظری بزرگ يعنی   نقد اقتصادسياسی ، گروندريسه و سرمايه كه بزرگ ترين شان بود نظريه كمونيستی اش را تدوين كرد.برای بسيار ازماخواندن اين آثاردشواراست اما اين آثار وبه ويژه سرمايه ارزش تن دادن به سختی را دارند. سراسركتاب سرمايه پر است از نمونه های مبارزات بشر از مبارزات كارگران انگلستان برای كاهش ساعت كارگر به ده ساعت درروز گرفته تا مبارزه ی سياهان آمريكا با برده داري.
ماركس حتی هنگامی كه درگير نگارش اين آثاربزرگ نيز بودتمام وقت با فقری دهشتناك ودردورنج ناشی از بيماری پوستی اش درگيربود وهمچنان درمبارزات كارگران روزگارخودش مشاركت داشت. بدنيست كه نگاهی به سه نمونه ازفعاليت های كارگری ماركس بياندازيم.

بين الملل اول

تشكيل بين الملل اول (انجمن بين المللی كارگران) درسال ۱۸۶۴ يكی از فعاليت های ماركس بود.فكر تشكيل بين الملل را سران اتحاديه های كارگری ارائه كرده بودند كه از شكست اعتصابات توسط كارگران اعتصاب شكن وناتوانی جنبش های مبتنی بر اتحاديه های كارگری كلافه شده بودند. برای تدوين اهداف بين الملل بايدنوشته ای تهيه می شد كه ازهيچ كدام ازسران اتحاديه های كارگری برنمی آمد وپيوستن جناح های مختلفی از كشورهای خارجی هم وضعيت را بغرنج تر كرد.اين جا بود كه از ماركس كمك خواستند. ماركس تشكيل كميته ای يك نفری را پيشنهاد كرد كه خودش عضو آن بود.اين گونه بود كه مقالات روشن وعاری ازپرگويی بين الملل شكل گرفت مقالات آكنده از شوری چشم گير است كه از آزادی طبقه ی كارگر« به دست خود طبقه ی كارگر » سخن می گويد وهمراه با كارت عضويت بين الملل ارائه می شد.
موضوع دوم هم حق رای عمومی  بودکه چارتيست ها خواستارش بودنداماپس از شکست شان ديگر به فراموشی سپرده شده بود.درسال ۱۸۶۶ برای احيای اين خواست سازمان تازه ای به نام مجمع اصلاحات تشکيل شد. مارکس برای به دست گرفتن کنترل مجمع اصلاحات و استفاده از آن برای درخواست حق عمومی راي، گروهی کوچک از سوسياليست ها را سازمان داد وچنان ازتلاش های اش خوشحال بود که به مجمع می گفت « همه چيز ما». اين ادعا نيز نمونه ای است ازيکی ديگر از ويژگی های مارکس که اغلب مورد انتقاد واقع شده است: خوش بينی بی صبرانه اش.اغلب برای هرابتکارسوسياليست ها بهاوارزشی بيش از حد قائل می شد. مجمع اصلاحات خيلی زود فروپاشيد وبه هيچ وجه « همه چيز ما» يا چيزی از اين دست نبود. واپس گرايان و سازش کاران گوناگونی جذب آن شدندهمان ها هم برنده شدند.مارکس اشتباه کرده بود واين فقط به خاطر شورفراوان اش برای پيشبرد مبارزه بود، گناهی که بسياری از  خودمان بارهامرتکب شده ايم ومشکلی هم پيش نيامده است.
سومين نمونه ازفعاليت های مار کس بی شک بزرگ ترين شان هم هست. بارها شده است که بااين پرسش مواجه می شويم که خواندن آثار مارکس را بايد ازکدام کتاب اش آغاز کنيم بی شک پاسخ اين پرسش کتاب« مانيفست کمونيست» است بعد هم بايد به سراغ« جنگ داخلی درفرانسه»   رفت که به سال ۱۸۷۱ نوشته شده است. اين کتاب درباره ی کمون پاريس است که درشرايط انقلابی مارس ۱۸۷۱ توسط کارگران پاريس شکل گرفت.کمون پاريس دوماه پايدار ماند وسپس به نفرت انگيزترين شيوه  توسط ارتشی کشتارگر سرکوب شد.مارکس رويدادها ی کمون پاريس را ساعت به ساعت دنبال می کردو درباره ی ريزترين رخدادهای پاريس از دوستان، خويشان وآشنايان اطلاعات می گرفت. هنگامی که کمون سرکوب شد مارکس که آکنده از خشم بود نشست وطی پنج روز جزوه ای نوشت که دربرابرشورای بين الملل به گونه ای پرشور قرائت کرد.نه پيش از آن ونه پس ازآن توصيفی بهتر ازتوصبف مارکس از کمون پاريس وجودندارد.مارکس بيش از هرچيز بر ماهيت دمکراتيک کمون پاريس انگشت گذاشت واين که چگونه کمون پاريس هم قانون وضع کرد وهم آن را به اجرا درآورد، دمکراسی سراپا تازه ای را جانشين دستگاه دولت سرمايه داری کرد که برای سرمايه داری ونيروی مسلح اش قابل تحمل نبود وهيچ شباهتی به حکومت هايی نداشت که  امثال استالين ، پول پوت يا مائو پی افکندند. « جنگ داخلی درفرانسه»   آينه تمام نمای گزيده گويی مارکس درقلمروخبرنگاری وروحيه ی مبارز اوست:« هنگامی که کمون پاريس زمام انقلاب را به دست گرفت، هنگامی که برای نخستين بار کارگران ساده جرات يافتند که ازحکومت "سروران طبيعي"
شان سربپيچند ودرعين دشواری هايی بی سابقه، کارشان رادرنهايت کوشايی وکارآيی به خوبی انجام دادند(آن هم با حقوق هايی که بالاترين شان به زحمت به يک پنجم حداقل حقوق لازم برای منشی هيات مديره ی مدارس کلان شهرها می رسد- طبق آن چه مقامات بلندپايه ی علمی می گويند-) جهان کهن ازخشم به خود لرزيد از ديدن پرچم سرخ، نماد جمهوری کارگران که برفراز هتل دويل دراهتزاز بود»
اين فراز از جزوه(ودرواقع کل آن) آشکار می کند که چرا مارکس درسراسر اين مدت طولانياين همه مورد نفرت وافترا بوده است.فقط ديدگاه های اش نيست که نفرت بالادستان را برانگيخته است تلاش برای عملی کردن آن ها نيز هست. فقط بحث بر سر اين نيست که درگذراين همه سال ديدگاه های مارکس اهميت اش را از دست نداده است(ازهرچه بگذريم هنوز هم جامعه ی طبقاتی سر جای اش است وماهيت اش يعنی بهره کشی از انسان ها تغييری نکرده است) بلکه بحث بر سر اين است که هنوز هم کسانی با الهام گرفتن از مارکس می خواهند جهان را درهمان راستای مورد نظر مارکس تغييردهند.ازهمين رواست که تمسخروبدرفتاری استادان حامی سودجويان هچنان پابرجا است چراکه مبارزه برای رهايی جهان ازدست ثروت مندان ورهايی از فقر وجود دارد، همان مبارزه ای که مارکس از آن دست برنمی داشت. چنين مردماني، چنين مارکسيست های بيش ازپيش مهيای سازمان دهی برای مبارزه اند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست