سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آن بــیـابـان گـَــرد


منوچهر جمالی


• ولی آواز آن بیابانگرد،
دلم را سخت به خارش انداخته است
و در کشمکش میان ِ «غربت آزادی» و «تنگی عقیده ام»
ازهم میشکافم و پاره پاره میشوم. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۶ تير ۱٣٨۷ -  ۱۶ ژوئيه ۲۰۰٨


آنگاه رسیده است که سربه بیابانها نهم،
عمریست که جهان من، خانه ام بوده است
و گرداگرد خانه ام، دیواری بلند بنا کرده ام،
و بر آن، دیوار، نقش جهان را کشیده ام
بر آن دیوار، همه اندیشه ها را نگاشته ام
بر آن دیوار، همه زیبائیها، همه خوبیها، همه حقایق نقش بسته اند
و هر پگاه، که از خواب برمیخیزم، تا شب هنگام
گشتی در خانه ام میزنم
و از نو، این نقشها را می بینم و شیفته آنها میشوم،
و میانگارم که از پس دیوارهای خانه ام، بیابان آغاز میگردد
و بیم از آن دارم که گامی از این خانه بیرون نهم،
و از ترس اینکه مبادا، بیابان با ریگهایش،به درون خانه ام بتازد
خانه ام را بی در و پنجره ساخته ام
و میانگارم، بی این خانه نمیتوان زیست،
و باور ندارم که نقشهای زیبائی و خوبی و حقیقتی جز این هست.

روزی از پس دیوار،
آواز خوش راهروی را که میگذشت، شنیدم که میگفت:
«پشت دیوار خانه ات، همه جهانست
در پس مرز «خودت»، «خدا» هست،
گامی فراسوی عقیده ات، حقیقت است
یکبار، دل به خودت بده، و راه بیابان گیر
یکبار، زمانی چند، فراسوی خانه ات، در جهان بگرد
یکبار، چندی بی این عقیده ات، زندگی کن
یکبار، چندی بی این خودت، دوست بدار
یکبار، آنچه در وطنت هست، در وطن بگذار
تا در جهانگردی، هیچگاه احساس غربت، ترا نیازارد
و شوق بازگشت به زاد و بوم، ترا از دیدن جهان باز ندارد
یکبار، افکاری را که ار عقیده ات داری
به عقیده ات بسپار، و از عقیده ات، بیرون آی
تا زمانی، در فضای بیکرانه آزادی، بیندیشی
و شوق فکر و عقیده ای که رها کرده ای، چون سایه بدنبالت نیاید

من آن آواز را، به گوش جان شنیدم
و از آن روز، خانه من که عمری جهانم بود، زندانی تنگ شده است
ولی خانه مرا، بی در و پنجره ساخته اند
و دیوارهای خانه ام را بس بلند افراخته اند
تا ریگهای سوزان بیابان به درون فرو نریزد
و تشنگی بیابانها را نمیتوانم تاب بیاورم

و اگر آنچه از وطنست، درو طن بگذارم
خودم و حقیقتم و دلم، همه از وطنند
پس کیست در من، که گام در بیابان گذارد؟

ولی آواز آن بیابانگرد،
دلم را سخت به خارش انداخته است
و در کشمکش میان ِ «غربت آزادی» و «تنگی عقیده ام»
ازهم میشکافم و پاره پاره میشوم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست