سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چالش بین اندیشه های حاکمیت ملی و نهضت اسلامی ادامه دارد


محمدحسین یحیایی


• راه برون رفت از بحران و حوادث مرگبار و ناگواری که درمنطق مختلف کشور می گذرد، حاکمیت عقل ، خرد جمعی و برابر حقوقی همه شهروندان در مقابل قانون و اراده جمعی است، منشأ قانون و حاکمیت، انسان واراده آزاد بشری است، از آن رو چالش تا استقرار آن ادامه خواهد یافت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۰ تير ۱٣٨۷ -  ٣۰ ژوئن ۲۰۰٨


حاکمیت دراز مدت استبداد و گسترش فرهنگ دیکتاتوری در ایران، جامعه را در مسیری قرار داد که مردم برای برون رفت از بحران و رهایی از دیکتاتوری به انقلاب روی آورد. از این رو، انقلاب بهمن ۱٣۵۷ برای رهایی از استبداد بود که با شرکت توده های مردمی، گروه ها و احزاب سیاسی گوناگون با پایگاه اجتماعی و طبقاتی مختلف تحقق یاقت. تا چند ماه پیش از انقلاب رهبری آن در دست هیچ گروه و شخصی نبود، توده های مردم که از بحران های اجتماعی، اقتصادی ، فساد اداری و دیکتاتوری به ستوه آمده بودند، به پا خواستند و به صورت خود جوش زمینه تحول بزرگ اجتماعی را فراهم کردند. جنبشی که مردم آغاز گر آن بود، شعار مشخص و مشترکی داشت، همه خواهان آزادی، حاکمیت قانون و حق تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خویش بودند. روحانیت در ماه های پایانی که به انقلاب نزدیک می شد، با همکاری و یاری نیرو های ملی و مذهبی به جنبش پیوست و با بهره برداری از احساسات مذهبی مردم که با ماه محرم همزمان شده بود رهبری انفلاب را در دست گرفت. در تمام این مدت سخن از آزادی برای همه اقشار اجتماعی، احزاب سیاسی با هر گرایش فکری بود که به پیش می رفت. آیت اله خمینی که هنوز وارد کشور نشده بود، در مصاحبه های گوناگون خود با مطبوعات و رادیو تلویزیون های جهان نوید آزادی به همگان می داد، بگونه ای که نظام عرفی و دمکراتیک با خواست مردم جایگزین استبداد خواهد شد و اداره کشور به دست کارشناسان لایق و مدیران مدبر خواهد بود. تلاشگران انقلاب که تشنه آزادی بودند با وحدت و همبستگی به انقلاب نزدیک می شدند. آنها با واژه خدعه آشنا نبودند، تنها به پیروزی می اندیشیدند و در مدت کوتاهی آن را بدست آوردند.
با پیروزی انقلاب، شورای انقلاب و دولت موقت با شرکت شخصیت های ملی و مذهبی تشکیل شد، قوه قضائیه و دادگاه های انقلاب، از همان روز های نخست به دست روحانیت و در صلاحیت آنها قرار گرفت، به دستآورد های چندین ساله حقوقی و وزارت دادگستری پایان داده شد. روحانیت شیعه به اهداف چندین ساله خود در راه تشکیل دولت اسلامی نزدیک می شد، با بسیج توده ها کمیته های انقلاب، انجمن های اسلامی جایگزین شورا ها، اتحادیه ها و حتی نیروهای انتظامی شدند. انقلابی که با اندک خشونتی به پیروزی رسیده بود، به خشونت گرائید، سرکوب و اعدام ها بنام اسلام در سراسر کشور گسترش یافت، دیگر سخن از حاکمیت ملی و دمکراسی برای همه گرایش های فکری مطرح نبود، مجلس خبرگان در راستای اصل ولایت فقیه به تهیه و تنظیم قانون اساسی پرداخت، اندیشه های پنهان روحانیت در راستای فداییان اسلام در ایجاد جامعه اسلامی آشکار شد، مخالفت با آن مخالفت با اسلام محسوب می شد، آیت اله خمینی برخلاف گفتار پیشین خود که در امور سیاسی دخالت نخواهد کرد با قدرت کاریزمایی خود اساس و محور قدرت را تشکیل می داد و در راه حکومت اسلامی قدم های نخستین را بر می داشت. ایشان، سال ها پیش در کشف الاسرار نوع آن را تعیین کرده و نوشته بود. ً خدای عادل هرگز تن دادن به حکومت ظالمان را نمی پذیرد، تنها حکومتی که خرد و شرع آن را حق می داند، حکومت خدا، یعنی حکومت قانون الهی است، و این نوع حکومت اگر به دست فقیه هم نباشد، باید حکومت با اساس قانون الهی که صلاح کشور و مردم در آن است، اداره شود، و چنین حکومتی بدون نظارت فقها امکان پذیر نیست. ً نیرو های ملی که خواهان جمهوری عرفی بودند و ولایت فقیه را مغایر با حاکمیت مردم و مشارکت سیاسی می دانستند به مخالفت با آن پرداختند که با واکنش شدید روحانیت بر خورد کردند. از آن پس ریزش و جدایی از انقلاب آغاز شد، نیرو های ملی و لیبرال در مخالفت با اعدام ها و سیاست خارجی به بیرون از حاکمیت رانده شدند، آیت اله خمینی جبهه وسیع و گسترده ای را علیه مخالفین سیاست گذاری های شورای انقلاب و عملکرد دادگاه های انقلاب آغاز کرد. در یک سخنرانی جبهه ملی را که حکم قصاص را غیر انسانی خوانده بود، محکوم کرد و گفت. ً جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است، جبهه ملی سب اسلام کرده است. ً در این میان اسلامیزه کردن جامعه با توسل به خشونت ادامه داشت، دخالت در پوشش زنان و مردان و سلب آزادی های فردی و اجتماعی بنام انضباط اسلامی از سوی روحانیتی که به قدرت خیز برداشته بود، تبلیغ می شد. برخی از روزنامه ها که در کنترل دولت و یا ارگان های انقلابی نبودند با انتشار مقالاتی به مخالفت با این روش می پرداختند، از آن رو در اولین فرصت قانون مطبوعات به تصویب رسید و نقد و انتقاد از روحانیت قدغن شد، آیت اله خمینی در یک حمله شدید به روزنامه ها واحزاب سیاسی گفت. ً اگر ما از اول قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم...( کیهان، ۲۷/۵/۱٣۵٨) در پی آن حمله به مطبوعات و احزاب سیاسی آغاز شد.
احزاب سیاسی چپ با حمایت از اقدامات اقتصادی دولت انقلاب در راستای دولتی کردن بانک ها، صنایع بزرگ، تجارت خارجی، مصادره اموال، بند ج، هیئت ۷ نفره و ... از محدودیت دمکراسی، سرکوب های شدید و محرومیت شهروندان از حقوق فردی و اجتماعی چشم پوشی می کردند و بر این باور بودند که تعمیق انقلاب، اقدامات زیربنایی و اقتصادی که با مخالفت ایالات متحده و کشور های سرمایه داری اروپا به پیش می رود، دولت انقلابی را با سوی کشور های سوسیالیستی سوق خواهد داد و آشتی با احزاب چپ آغاز خواهد شد. گذشت زمان پوچی، ساده لوحی و بی پایه بودن این اندیشه های سطحی وزود گذر را نشان داد. تعداد زیادی از افراد و شخصیت های برجسته این احزاب جان خود را بر این سوداگری گذاشتند و به شکل وحشیانه ای به قتل رسیدند. روحانیت به قدرت سیاسی و رهبری کشوری دست یافته بود که با درآمد های هنگقت نفتی و ظرفیت های مهم اقتصادی در سیاست گذاری های منطقه و جهان اهمیت داشت و به این باور رسیده بود که باید با ترفند های گوناگون به تثبیت خود بپردازد و مخالفین خود را از دور خارج کند، در تمام این مدت تکرار می کردند که حکومت حق علمای روحانی و فقها است، حکومت هایی که با شیوه و روش های دنیوی و بشری اداره می شوند، غاصب اند و باید برچیده شوند. آنان به حکومت اسلام در جهان می اندیشند و امت اسلامی را فرا ملییتی و جهانی می دانند، از آن رو در پی پیروزی انقلاب در ایران به فکر صدور آن به دیگر کشور های جهان بویژه کشور های اسلامی افتادند.
آغاز جنگ ویرانگر و ادامه آن به مدت ٨ سال بین ایران و عراق که بخش عمده ای از توان اقتصادی و اجتماعی هر دو کشور را به نابودی کشاند و به هدر داد، به تثبیت حاکمیت روحانیت انجامید، توان رزمی و امنیتی نظام را تقویت کرد ، با پایان جنگ ساخت تجهیزات نظامی هم همچنان ادامه یافت. قدرت نظامی با ایدئولوژی نظام پیوند ناگسستنی دارد که باید به توان رزمی آن هر روز افزوده شود، زیرا نظام خود را آغازگر نهضت اسلامی در جهان می داند که مبارزه فرهنگی و نظامی خود را با دنیای غرب و استکبار جهانی ادامه می دهد، به جنبش های اسلامی در آسیا و آفریقا یاری می رساند و برای نابودی اسرائیل تلاش می ورزد. درگذشت آیت اله خمینی، آغاز دوران سازندگی و اصلاحات رفسنجانی و خاتمی خللی به این اندیشه وارد نکرده است. اساس نظام بر ادامه خفقان ، مخالفت با هر گونه نوع آوری در درون ومبارزه با اسرائیل در برون استوار است و همچنان ادامه دارد. اجرای سیاست های اقتصاد لیبرالی در دوران سازندگی و گفتگوی تمدن ها در دوران اصلاحات که به هدف نزدیک شدن به اروپا پیش بینی شده بود نتوانست یخ ها را آب کند و رابطه با دنیا را بهبود بخشد، زیرا در همه این دوران سیاست های کلی نظام که با انقلاب ترسیم شده بود پیش می رفت، نیرویی را توانایی خارج شدن از آن مسیرنبود، برخی از اصلاح طلبان و اندیشه ورزان اجتماعی و ملی تلاش کردند تا با مطرح کردن ضرورت ها تغییراتی در اصول و اصل ولایت بوجود آورند که با واکنش شدید روحانیت و اقتدارگرایان حاکم روبرو شدند و به دوره اصلاحات پایان دادند. در این میان نقش نیرو های مسلح، بویژه پاسداران و امنیتی ها در سیاست و اداره کشور هر روز برجسته تر شد. اکثریت مجلس هفتم، ریاست جمهوری دوره نهم و مجلس هشتم از افراد سپاهی و امنیتی تشکیل شده است، همه آنان در آغاز کار خود، پایبندی خود را به شعار های نخستین انقلاب به دفعات بیان کردند، هرچند اکثریت آنان از نسل دوم و یا سوم انقلاب هستند به حکومت جهانی اسلام می اندیشند و جامعه را بسوی نظامیگری هدایت می کنند. سه دهه تلاش پیگیر نظامیان با هزینه میلیارد ها دلاردر صنایع نظامی دستآورد های مهمی داشته است، میلیون ها ایرانی در پیوند با نظامی ها و امنیتی ها روزگار می گذرانند، در شرایطی که بیکاری هر روز در حال گسترش است، هزاران جوان در صنایع نظامی بکار مشغولند و خواهان حفظ شغل خود در هر شرایطی هستند، نیرو های مسلح در همه زمینه های اقتصادی فعالیت می کند، از این رو بخش مهمی از اقتصاد ملی در نهادهای نظامی و یا شرکت های وابسته تنیده شده، آزاد سازی اقتصاد از آن دشوار و یا غیر ممکن خواهد بود. گسترش صنایع نظامی همراه با ذهنیت نظامی گری با استفاده از درآمد های هنگفت و روز افزون نفتی، شرایط حساس و خطر ناکی را بوجود آورده است، سیاست مداران تازه به دوران رسیده و نظامیان ماجراجو قدم در راهی می گذارند که بازگشت از آن مشگل خواهد بود. رئیس جمهور، ناتوان از حل مشکلات داخلی، به مدیریت جهان چشم دوخته است، به رهبران جهان نامه می نویسد و آنها را به توحید، معنویت و اخلاق دعوت می کند، سردار سرلشگر محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران می گوید. ً ایران دوران آرامش قبل از طوفان را می گذراند. ً ماجراجویی در درون و بیرون از مرز ها ادامه دارد، مردم نگون بخت بویژه میلیون ها انسانی که در زیر خط مطلق فقر، گرانی، بی عدالتی، بیکاری و مشکلات اجتماعی روزگار سپری می کنند بازیچه این ماجراجویی خواهند شد. بار دیگر فعالیت های اتمی ایران این بار همراه با احتمال حمله نظامی مطرح شده است، معاون نخست وزیر اسرائیل حمله نظامی به ایران را اجتناب ناپذیر می داند، همان گونه که پیش تر ها به عراق و سوریه حمله کرده است. جنگ افروزان داخلی هم خود را توانمند، دارای قدرت نظامی در همه دنیا می دانند، در این راستا حسین شریعتمداری در کیهان به توانایی های جمهوری اسلامی در سازمان دهی نیرو های خود در عراق و خود آمریکا اشاره می کند و می نویسد، ما از همه ظرفیت ها استفاده کرده با مخالفین آمریکا در همه جا همکاری خواهیم کرد، از سوی دیگر حسن عباسی، استاد راهبردی در دانشگاه امام حسین، مبلغ خشونت و طرفدار ضربه اول می گوید ما حزب اله درست کردیم، حزب اله لبنان را تربیت کرده از ناو های آمریکایی در خلیج فارس فیلم برداری کردم و ... این گفتار که بصورت فیلم پخش می شود نشانه بی خردی وعدم آگاهی است، استاد استراتژی و راهبردی، کرسی دانشگاه را با عربده جویی های خیابانی و دعوا های کوچه و بازار اشتباه گرفته است و شوربختانه با سرنوشت مردمی بازی می کند که در دست تاریک اندیشان و خرافه پرستان گرفتار آمده اند. آنان با همفکران خارجی خود در تلاشند تا جنگ ویرانگر دیگری را بر جامعه تحمیل کنند. اگر جنگ دیگری در گیرد، مردم آن را تحمل نخواهند کرد، از این رو دگرگونی های مهم و عمیقی در جامعه رخ خواهد داد. سه دهه از انقلابی می گذرد که به اهداف نخستین خود که همان آزادی باشد نرسیده است.
با افزایش بحران در جامعه نبرد سرنوشت ساز آغاز شده است، از یک سو افشاگری های روزافزون از فساد های مالی، اخلاقی و اجتماعی برای بیرون راندن نسل اولی ها توسط نسل دوم و سومی ها شروع شده که از حمایت نیرو های مسلح برخوردارند، از دیگر سوشورش های مردمی شکل می گیرد که از اوضاع خراب، و ویران اقتصادی و اجتماعی به تنگ آمده اند. این رفتار و گفتار ها در حاکمیت نیز بازتاب می یابد. سپاه سلطه سیاسی و نظامی خود را گسترش می دهد، در ٣۱ استان کشورسپاه خود را تشکیل می دهد، فرمانده سپاه می گوید، هدف از آن تعامل بین نیرو های زمینی و نیروی مقاومت بسیج در صحنه مأموریت های سپاه است که بیش ار پیش ارتقاء خواهد یافت، از سوی دیگر برای دلجویی از بدنه سپاه که ناخوشنودی در آن بچشم می خورد به تبعیض، نابرابری و دشواری معیشت اشاره می کند، این گفتار هدفمند و غیر منتظره پیش درآمد حوادث مهم سیاسی و اجتماعی است که در آینده رخ خواهد داد. مردم خواهان آرامش، پیشرفت اقتصادی، امنیت اجتماعی و آزادی سیاسی اند، نمی خواهند در ماجرایی کشیده شوند که هیچگونه دخالتی در آفرینش و پیدایش آن ندارند، منافع ملی و میهنی آنان بر هر نهضتی که توسط گروهی ممتاز مطرح می شود ارجحیت و برتری دارد، باید زمینه ابراز آزادانه آن فراهم آید. ایران کشوری است که در آن واحد های ملی با زبان ، فرهنگ، دین و مذهب گوناگون زندگی می کنند. حاکمیت یک مذهب و گروهی که خود را ممتاز می انگارند، به همبستگی ملی لطمه می زند و خشونت را در جامعه گسترش می دهد، راه برون رفت از بحران و حوادث مرگبار و ناگواری که درمنطق مختلف کشور می گذرد، حاکمیت عقل ، خرد جمعی و برابر حقوقی همه شهروندان در مقابل قانون و اراده جمعی است، منشأ قانون و حاکمیت، انسان واراده آزاد بشری است، از آن رو چالش تا استقرار آن ادامه خواهد یافت...

mhyahyai@yahoo.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست