سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تحقیقی در باب معانی لفظی نامهای قرآن
و ارتباط لغوی آنها با تورات و اوستا


جواد مفرد


• لّب سخن دکتر محمد خزائلی و منابع وی در فرهنگ اعلام قرآن در باب معنی لفظی اصلی قرآن این است که "پیش از نزول قرآن هم عنوان قرآن سابقه داشته و مخصوصاً آیهً ۶۲ از سورهً یونس ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۹ خرداد ۱٣٨۷ -  ٨ ژوئن ۲۰۰٨


 
لّب سخن دکتر محمد خزائلی و منابع وی در فرهنگ اعلام قرآن در باب معنی لفظی اصلی قرآن این است که "پیش از نزول قرآن هم عنوان   قرآن سابقه داشته و مخصوصاً آیهً ۶۲ از سورهً یونس " و ما تتلو من قرآن"(هیچ قسمتی از قرآن را تلاوت نمی کنید) بهترین موید است (لابد منظور کتاب مدون تورات بوده، نه قرآن در حال پدید آمدن و حادث شدن). یهودیان قسمتی از تورات را به نام قرائت می نامیده اند   و سریانیها نیز قسمتهایی از انجیل   نام قیریانه که همریشه با قرائت است، می دادند." از این گفته مستفاد میشود که نام عربی قرآن در رابطه و قیاس با خود نام تورات و از ترجمهً لفظی آن پدید آمده است. به احتمال زیاد از قیریانه سریانیها (به معنی لفظی محل ملاقات ) که خزائلی بدان اشاره می نماید نه همان فصل انجیلی قرنتیان (نامه های اول و دوم پولس به قرنتیان) بلکه محل اساطیری معروف یهود و مسیحیان منظور بوده است که مکان خطابهً کوهستان ، کوه صیون (کوه موعظه یا کوه ایزد ماه)، هارمجدون (کوه خطابه) و قرقیسیا (کوه محل ملاقات زائرین) نام گرفته است. در نزد ایرانیان کلمه نبی به قرآن اطلاق شده است که به معنی کتاب و نوشته یعنی یکی از اسامی شناخته شده قرآن می باشد. احتمال ریشه ایرانی خود قرآن از کلمهً اوستایی و پارسی گائو-رئو-ان (سرودهای با شکوه نیایش) یعنی مترادف اوستا (در هیئت افد-ستا) هم منطقی به نظر میرسد، موزون بودن آیات قرآن نیز این نظر را تقویت می نماید. گرچه محیط عربستان بیشتر تحت تسلط فرهنگ بابلی و یهودی بوده است، معهذا ممکن است این نام ایرانی در رابطه با پدید آمدن و به رسمیت افتادن نام قرآن نقشی اساسی داشته باشد چون کردان جنوبی در دامنه های زاگروس سرودهای دینی و حماسی کهن خود را گورانی و تیرهً قومی و فرهنگی بزرگی از خودشان را که علی اللهی (در اساس آلوو اللهی) هستند، گوران می نامند که خود این نامها با کلمه گبر ( گوور ترک زبانان یعنی زرتشتیان) مطابقت می نماید. در این صورت این نام ایرانی توسط قبیلهً بزرگ عرب زرتشتی بنی تمیم در فرهنگ عربستان منتشر و معروف شده است. آیهً   ۱۰٣سورهً نحل   قرآن که در آن از شایعهً تعلیم قرآن توسط فرد عجمی (ایرانی) به محمد خبر میدهد، وزینترین سند در این باب است. فرقه های   گوران جشن آیینی بزرگ خود را به جم (الجم، عجم) می نامند که نام خدا-پادشاه موبد اساطیری کهن و معروف ایرانیان است. نام سلمان فارسی اساطیری هم که تلاش شده است در این رابطه فردی تاریخی معرفی گردد در اساس متعلق به خدایی است که در تورات نیز به صورت سلیمان در سلک پادشاهان یهود در آمده است. وی که نامش را به دین اسلام هم داده است تحت نامهای مختلف از جمله نینورتا (خدای کامل و سالم )، نین گیرسو، نبو،یغوث، ایسی مو و اسماعیل   به عنوان خدای قبیله ای عرب، خدای جنگ و اسبان(فرس- ان) و چاه و کانال و کشاورزی خدای بزرگی در نزد امم سامی کهن بوده است. به هر حال اصلاً اعراب یهودی ثروتمند مدینه و حبشه بعد از افول فرهنگ بابلی سکاندار فرهنگ دینی عربستان بوده اند، گرچه خود یهودیان و تورات شدیداً از فرهنگ و سنن بابلیان عهد باستان تأثیر پذیرفته بودند. بررسی دقیق چهار نام معروف   قرآن یعنی قرآن ، فرقان ، کتاب و ذکر در رابطه با هم معانی و ابعاد معانی آن را به روشنی به تصویر میکشد: یکی از معانی مسلم قرآن که غالباً پذیرفته شده است ریشهً آن از فعل قر أ و قرائت می باشد نامهای سوم و چهارم قرآن یعنی کتاب و ذکر به وضوح اشاره به همین معنی داشته و موید آن هستند. اما در رابطه با وجه مشترک معانی نامهای اول و دوم قرآن و فرقان یک مفهوم مستتری وجود دارد که محققان قرآن از قدیم الایام از وجود آن بی اطلاع مانده اند: کلمهً تورات در نزد امم سامی بیش از آن که به معنی عبری آن قوانین و دستورهای دینی (طورات در زبان عرب) گرفته شود، مفهوم کتاب و آیه های بزرگ کوهستان (تور-آت) را می داده است. مسلم به نظر میرسد با توجه به همین معنی تورات است که در انجیل متّا تعالیم معروف منسوب به عیسی مسیح   تحت نام خطابه / موعظهً کوهستان ذکر شده است. در رابطه جزء ات نام "تور- آت"( در معنی عربی آیه های کوهستان) باید افزود خزائلی در بارهً ریشهً کلمهً آیه می آورد: " لفظ آیه اصلاً عبری است و اصل عبری آن آته به معنی نشان و تشخیص و به معنی معجزه است و در قرآن مجید هم آیه در این دو معنی استعمال شده و هم بر مجموعهً کلمات میان دو فاصله اطلاق گردیده است. ضمناً در کتاب اوستا بیشتر آیات با کلمهً آات = ایدون، ایضاً شروع میشود." اساساً اعراب از قدیم تورات موضوعات مربوط به ده فرمان موسی به شمار می آوردند که در تورسینا (در اصل یعنی کوه ایزد ماه) بر موسی نازل شده بوده است. بنابراین قرآن اساساً به قیاس با نام تورات در زبان عرب از ریشه اسم   عام عربی قرن   (در معنی قله و کوه= تور ) گرفته میشده است. قرآن شناسان غالباً مصدر قرَن   را   در رابطه با قرآن نه اسم عام عربی بلکه فعل عربی قرَن (نزدیک شدن) دانسته اند. دلایل تکمیلی در رابطه با وجود این معنی قرآن و چنین بر داشتی از آن خود نام   دوم قرآن یعنی فرقان (به لفظ سریانی یعنی تشخیص میان حق و باطل) است که به همان سیاق پدید آمدن نام قرآن از ریشهً قرن از بُن اسم عام عربی فرق (قّله و رأس= تور) اخذ گردیده است. جالب است که روایات ایرانی عهد اعراب نیز کتاب اوستا را نازل شده بر زرتشت بر فراز کوه سبلان ( هوکر اوستا، احقاف قرآن) خاطر نشان میکنند. به عبارتی این نام قرآن نیز هر دو معنی دوبعدی مشترک تورات و قرآن در زبان عربی را متضمن است. چون پیشتر تورات منسوب به موسی (تورات اصلی اعراب) را هم فرقان می نامیده اند، بر این پایه نامهای قرآن و فرقان به عنوان نام عربی مشترک تورات و اوستا در محیط عربستان شناخته شده بوده است و محمد نیز همین نامها را برای مجموعه تعالیم خود برگزیده است. موضوع رفتن محمد به غار کوه حرا برای ارتباط با الله و کسب قرآن و مقام نبوت تأیید دیگری برهمین معنی است. محمد در آغاز خود را در زمره و سلک پیغمبران منسوب به یهود می دید و از اینجا بود که قبلهً نماز خود را سمت بیت المقدس اختیار کرده بود؛ ولی چون نتوانست قبایل عرب یهودی نسبتاً ثروتمند و ذاتاً از نظر دینی نژاد پرست مدینه را به پیامبری و رسالت خویش قانع نماید از در ستیز با ایشان در آمد، خصوصا بعد از حماسهً جنگ خندق که برای کسب مال و منال برای طرفداران فقیر خویش به قتل و غارت و اسارت شقاوتمندانه سه قبیلهً بزرگ یهودی مدینه پرداخت و چنانکه در تاریخ طبری به تفصیل نقل گردیده در مورد بنی قریظه شقاوت را از حد گذراند(صورت وسیعتری دگرگونه ای از این واقعه هم بعد از ناکامی در ادامهً جنگ تحمیلی و صلح جام زهرنوشان در ایران در رابطه با چپگرایان زندانی پدید آمد). ایشان ابتدا از محمد در مقابل بت پرستان حمایت نمودند ولی چون جواب سوالات دینی شان از وی را که مشکل امّی بودن و ادعای پیامبری را یکجا با خود داشت کاملاً درست نمی دیدند دین   و رسالت وی را نپذیرفتند و طبیعتاً در مواردی به مقابله و مجادله با تعلیمات وی بر آمدند و متهم شدند که در جنگ خندق در مقابل تهاجم بت پرستان مکه به مسلمانان مدینه که منجر به باز پس راندن مّکیها توسط مسلمین شد، بر خلاف قرارداد دوستی و اتحادشان با محمد و مسلمین بی طرفی اختیار ننموده و حتی به گونه ای با مهاجمان مکه همکاری کرده اند و بهانهً همین امر سبب و دستاویز سر نوشت دردناکشان گردید. مطابق روایات مسلمین حدود ۷۰۰ نفر اسیر بنی قریظه را که بعد از حدود ۲۰روز محاصره گشتن در محله هایشان ، مسالمت آمیز تسلیم شده بودند، توسط علی بن ابی طالب و زبیر بن عوام به داوری سعد بن معاذ زخمی مشرف به مرگ که توسط محمد برگزیده شده بود، سر بریده شدند و ریحانه زن زیبای کعب رئیس   قبیله بنی قریظه به حرمسرای محمد برده شد. محمد در پی آمد یکسره کردن کار این اعراب یهودی مدینه و حوالی آن با بازگشت به اصل خویش با اختیار قبلهً کعبهً نیاکانش به جای بیت المقدس یهود، اسلام را تبدیل به دین ملی اعراب نمود. در مورد انگیزهً خارجی ادعای نبوت و خاتمیت وی گفتنی است، چنانکه خود محمد در قرآن اشاره میکند در محیط عربستان باور یهودی ظهور منجی موعودی به نامهای احمد (از همان ریشهً نام محّمد و حیمدا ) از قرون قبل به طور گسترده شایع بوده است. چنانکه می دانیم در نزد شیعیان حتی این منجی موعود در شکل نیمه اسلامی- نیمه زرتشتی خیالیش مهدی موعود از عهد محمد هم گذشته و دوباره به قوت سر درآورده است و در روزگار پیشرفت سریع و بلاوقفهً علم و صنعت جهانیان، آن موضوع داغ بحث و فحص چرخانندگان به حقنه منتخب عرصه سیاست و فرهنگ ایران شده است. بنابراین به عبارتی نظر به ریشه ها در کلّ   پایه گذار نا خود آگاه اسلام اعم از اسلام رسمی سنی و اسلام معاندان شیعه، عبدالمطلب- در مقام بالاترین مقام روحانی عربستان یعنی کلیددار کعبه- بوده که پسر جوانمرگش را عبدالله و نوادهً امّی متفکرش را محّمد نامگذاری نموده است.
در باب معانی لفظی اسامی قرآن نظریات محققان و علمای دین و سنت را از مقالهً معتبر زیر به عینه ذکر میکنیم:  
 
چهار نام از نامهای ‌قرآن‌
علی اصغر آخوندی ، کارشناس ارشد علوم قرآنی
 
هر کدام ‌از کتابهای ‌آسمانی ‌برای ‌خود نام‌ خاصی ‌داشته ‌اند، قرآن ‌نیز که ‌مجموعه ‌آیاتی ‌است‌ که ‌ازطریق ‌وحی ‌به ‌جان ‌و دل ‌پیامبر گرامی ‌اسلام ‌نازل ‌شده‌، دارای ‌نام و یا نام‌هایی ‌است‌ که ‌در خود قرآن ‌آمده‌ است‌.
در باره‌ اینکه ‌در زمان ‌خود رسول ‌خدا(ص‌) از این‌مجموعه ‌وحی‌الهی ‌به ‌چه ‌نام‌ مشخصی ‌یاد می‌شده ‌نیز، سخن ‌قطعی ‌و روشنی ‌در دست ‌نیست‌. اما تکرار کلمه ‌قرآن ‌در جای ‌جای ‌مجموعه ‌وحی ‌این ‌گمان ‌را تقویت ‌می‌کند که ‌این ‌مجموعه ‌به ‌همان ‌نام ‌قرآن ‌خوانده ‌می‌شد. همچنین ‌در روایاتی ‌که ‌از پیامبر(ص‌) وائمه‌(ع‌) درباره ‌فضل ‌قرآن ‌نقل ‌شده‌ نام‌«قرآن»، «مصحف» و «کتاب‌الله» تکرار شده‌است‌.
به ‌هر حال ‌برای ‌قرآن ‌این ‌کتاب ‌آسمانی ‌مسلمانان‌، نامهای ‌گوناگونی ‌در خود قرآن ‌اطلاق‌ شده ‌است ‌که ‌هر کدام ‌بیانگر بعد خاصی ‌از قرآن ‌و دارای ‌بار ویژه‌ای ‌است‌.
شیخ ‌طوسی ‌در مقدمه ‌تفسیر تبیان ‌به‌چهار نام‌ معروف ‌و مشهور قرآن ‌اشاره‌   می‌کند. (۱)
شیخ ‌در مورد اسامی ‌قرآن‌ چنین می‌نویسد: خداوند تعالی ‌قرآن ‌را با چهار اسم ‌نامبرده ‌است‌:
۱ـ قرآن‌: آن را در آیاتی‌ قرآن نامیده‌ است‌: «انا جعلناه ‌قرآناً عربیاً»،(۲)«شهر رمضان ‌الذی ‌انزل ‌فیه ‌القرآن» و...(٣)
۲ـ فرقان‌: آنرا در آیه‌ای ‌فرقان ‌نامیده‌ است‌: «تبارک ‌الذی ‌انزل ‌الفرقان‌علی‌عبده‌ لیکون‌للعالمین ‌نذیراً».(۴)
٣ـ کتاب‌: در آیه‌ای ‌کتاب ‌نیز نامیده ‌شده ‌است‌: «الحمد لله‌ الذی ‌انزل‌علی‌عبده‌ الکتاب‌ و لم یجعل ‌له‌عوجاً قیماً».(۵)
۴ـ ذکر: در آیه‌ای ‌به ‌ذکر نیز نامبردار گشته ‌است‌: «انا نحن ‌نزلنا الذکر و انا له ‌لحافظون».(۶)
 
 
۱ـ قرآن‌
واژه ‌قرآن‌بار در قرآن ‌به ‌کار رفته ‌است ‌و جز چهار بار آن ‌بقیه ‌بر کتاب ‌آسمانی ‌مسلمانان ‌اطلاق ‌شده ‌است‌. چهار موردی‌ که ‌برای‌غیر کتاب ‌بکار رفته دو بار در سوره اسراء آیه ٨۷ و سوره قیامت آیات ‌و ۱٨ است.(۷)
واژه ‌قرآن‌ همان گونه ‌که ‌اکثر لغویون ‌گفته‌اند از (قرأ ـ یقرأ ـ قراءه‌) گرفته ‌شده ‌است‌. (٨)و معنای‌اصلی‌را نیز در این‌باب‌«جمع‌کردن» بیان‌کرده‌اند‌.(۹)
و چنان که ‌ابن ‌فارس ‌آورده ‌است ‌هرگاه ‌پس ‌از دو حرف‌«ق‌ر» حرف عله ‌یا همزه ‌بیاید دلالت ‌بر جمع‌ و اجتماع ‌دارد. از «قری» القریه‌ را مثال ‌زده‌ و بدین‌خاطر قریه ‌نامیده ‌شده ‌است ‌که ‌مردم ‌در آن ‌جمع ‌می‌شوند. و واژه ‌قرآن‌را نیز از «قرأ» می‌داند، بدین‌خاطر که‌در آن‌احکام‌، و داستان ها و غیره ‌جمع ‌شده ‌است‌.(۱۰)
آنچه‌ گفتیم در رابطه ‌با اشتقاق ‌واژه ‌قرآن ‌بود و در مورد معنای ‌اصطلاحی ‌آن ‌نیز چند احتمال ‌می‌رود:
نامیدن ‌مجموعه ‌وحی‌ محمدی ‌به ‌قرآن‌براساس ‌دو معنا احتمال ‌می‌رود:
اول‌: آنکه ‌قرآن ‌به ‌معنی ‌خواندن ‌و تلاوت ‌کردن ‌است ‌و مصدر (قرأت ‌قرآناً) یعنی‌(تلاوت ‌کردم) ‌می‌باشد.
دوم‌: به‌ معنی‌ گرد هم ‌آمدن ‌و جمع‌ کردن ‌است‌ و مصدر (قرأت ‌الشی‌ء) یعنی قسمت های ‌آن‌گرد هم ‌آمدند و جمع ‌شدند.
در مقام‌ ترجیح ‌یکی ‌از دو احتمال‌، احتمال اول بهتر و شایسته ‌تر به نظر می رسد؛ چرا که‌خداوند می‌فرماید: «ان‌علینا جمعه‌و قرآنه‌، فاذا قرأناه ‌فاتبع‌ قرآنه»(۱۱)
(همانا بر ما جمع ‌کردن ‌و تلاوت ‌آن‌(قرآن‌) می‌باشد. پس‌ هرگاه ‌آن را تلاوت ‌کردیم ‌این ‌تلاوت‌ را پیروی ‌کن‌).
مراد در این ‌آیه ‌این ‌است‌ که ‌هرگاه ‌آن را بر تو تلاوت‌ می‌کنیم ‌پس‌ تلاوت ‌آن ‌را دنبال ‌کن‌. و اگر این ‌آیه‌ حمل ‌شود بر جمع‌ کردن‌(احتمال دوم) دیگر لازم ‌نمی‌آمد پیروی‌از یک ‌یک ‌آیات ‌که ‌در اوقات ‌مختلف ‌نازل ‌شده‌ و تنها زمانی ‌اتباع‌ و پیروی ‌واجب ‌می‌شد که ‌آیات‌ با یکدیگر جمع‌شده‌ باشند. براساس ‌این ‌قول‌«فاذا قراناه ‌فاتبع‌ قرآنه» یعنی‌هرگاه ‌آن را جمع‌کردیم‌ پس‌از جمع ‌آن ‌پیروی ‌کن‌. و اتباع ‌و پیروی ‌از آن‌ بر تکامل ‌جمیع‌ آن ‌وابسته ‌بود و این‌ خلاف ‌اجماع ‌است‌. پس‌ معنای ‌اول ‌شایسته‌تر است‌.
چنان که ‌آمد نظر مفسرین و اکثر لغویون ‌بر این ‌است‌ که ‌واژه‌ قرآن ‌مصدر (قرأ یقرأ قرآناً) می‌باشد ولی‌علاوه ‌بر این ‌نظر بعضی ‌آنرا از «قرن» مشتق ‌می‌دانند که ‌به ‌معنی ‌ضمیمه‌ کردن ‌چیزی ‌به ‌چیزی ‌است‌. زیرا که ‌سوره‌ها و آیات ‌قرآن‌ ضمیمه ‌یکدیگرند. بعضی ‌نیز گفته‌اند که ‌قرآن ‌از قرینه ‌مشتق ‌شده ‌زیرا آیات ‌آن ‌شبیه ‌یکدیگرند و گویا که ‌قرینه ‌هم‌ هستند. علاوه ‌بر اینها شافعی ‌نظر دیگری ‌دارد که ‌لفظ قرآن‌مشتق ‌از چیزی ‌نمی‌باشد، قرآن ‌اسم ‌است‌. مهموز نیست ‌و از قرائت ‌گرفته ‌نشده ‌است‌ بلکه ‌اسمی ‌برای ‌کتاب ‌خداوند است ‌مانند تورات‌و انجیل‌.(۱۲)
یکی ‌از محققان ‌معاصر در جمع ‌بندی ‌این ‌نظرات‌ چنین ‌گفته ‌است‌: قرآن ‌در لغت ‌به ‌معنای ‌خواندن ‌است‌. این ‌وا ژ ه ‌در آغاز به ‌صورت ‌وصف ‌در مورد این‌ کتاب ‌آسمانی ‌به کار رفته‌، ولی ‌تدریجاً جنبه ‌علمیت ‌پیدا کرده ‌است‌. اما این ‌رای ‌که ‌این ‌کلمه ‌از ماده ‌«قرن» گرفته ‌شده ‌و همزه ‌آن ‌زائده می‌باشد، وجه‌ قابل ‌اعتنایی ‌نیست‌. نظیر این ‌وجه ‌دیدگاهی ‌است ‌که ‌معتقد است ‌واژه ‌قرآن ‌اسمی‌جامد و علم‌ برای ‌قرآن ‌است‌ مانند تورات ‌و انجیل‌. به‌علاوه ‌این ‌لفظ در خود قرآن ‌در چند مورد به‌ معنای ‌خواندن ‌به‌کار رفته ‌است‌. ظاهراً در اطلاق ‌کلمه‌ قرآن ‌بر این کتاب‌، عنایتی ‌جز اینکه ‌الفاظی ‌است ‌خواندنی منظور نیست‌ چنان که‌ در اطلاق ‌کلمه‌ کتاب ‌معنایی ‌جز اینکه ‌آیاتی ‌است ‌نوشتنی ‌یا نوشته ‌شده‌ در لوح‌ محفوظ، فهمیده ‌نمی‌شود.(۱٣)
 
۲ـ فرقان‌
چنان که ‌پیش ‌از این ‌آمد یکی ‌از نامهای ‌قرآن ‌«فرقان» است‌. فرقان ‌به‌معنای ‌فرق ‌گذاشتن ‌و جدایی ‌بین ‌دو چیز می‌باشد .        (۱۴). و بدین ‌خاطر قرآن ‌«فرقان» نامید ه‌شده ‌است ‌که ‌بین‌ حق‌و باطل ‌فرق‌می‌گذارد و تمییز می‌دهد. قرآن ‌با استفاده ‌از ادله ‌خود بر صحت ‌حق ‌و بطلان باطل ‌دلالت‌ می‌کند و بین ‌آن دو یعنی‌ حق‌ و باطل ‌جدایی ‌و فاصله ‌می‌اندازد.(۱۵)
در جایی ‌از تفسیر تبیان شیخ ‌طوسی فرقان‌ چنین‌معنا شده است: فرقان ‌همان ‌قرآن ‌است‌، بدین ‌خاطر فرقان ‌نامیده ‌شده ‌که ‌با استفاده ‌از وعظ و زجر از زشتی ها و تشویق ‌بر کارهای ‌خیر که ‌شامل ‌آن ‌است‌، در امور دین‌ بین ‌صواب‌ و خطا و حق ‌و باطل ‌فاصله ‌و جدایی‌می‌افکند.(۱۶)
 
٣ـ کتاب‌
یکی ‌دیگر از نام های ‌رایج ‌قرآن ‌کتاب ‌است‌. شاید بتوان‌گفت در قرآن ‌کریم‌ پس ‌از واژه ‌قرآن‌ بیشتر از هر واژه‌ای ‌کلمه‌ کتاب‌ در مورد قرآن‌ به کار رفته ‌است‌. این ‌کلمه ‌گاهی‌ به ‌صورت‌ مفرد و گاهی ‌با اضافه ‌و به ‌صورت ‌«کتاب ‌الله»‌ و گاهی‌ همراه ‌با صفاتی ‌مانند مبین‌، حکیم‌، منیر، مسطور، متشابه ‌و غیر اینها ذکر شده‌است‌.(۱۷)
کتاب ‌مصدری ‌از «کتبت‌کتاباً» است‌، و در اصل ‌به‌معنای ‌مکتوب ‌است‌. کتابت ‌به‌معنای ‌جمع‌ شدن‌گرفته‌ شده ‌است‌ چنان که ‌عرب‌ می‌گوید: «کتبت‌السقاء» یعنی ‌درزهای‌ مشک‌ را با بند دوختم ‌و فراهم ‌آوردم‌.
و «الکتبه» به ‌معنی ‌خزره‌، بندی ‌است ‌که ‌با آن‌ درز مشک ‌را فراهم‌ آورند. کتابت ‌به‌ معنی ‌ضمیمه‌کردن ‌پاره‌ای ‌از چیزی ‌ب ‌پاره ‌دیگر به ‌منظور نزدیک‌ ساختن ‌آنها می‌باشد. و «الکتیب» به‌ معنای‌ گردان‌ نظامی ‌است ‌که‌ تمام ‌افراد آن‌ به ‌یکدیگر پیوسته‌اند.(۱٨)
پس ‌واژه‌ کتاب‌ به‌ معنای ‌جمع‌ کردن ‌چیزی ‌بر چیزی ‌دیگر است‌.(۱۹) و علت ‌این که‌ به ‌نوشتار کتاب‌ گفته ‌می‌شود این ‌است ‌که‌ حروف ‌و کلمات ‌با یکدیگر ضمیمه ‌می‌شوند. اطلاق ‌کتاب ‌بر قرآن‌ نیز از آن ‌نظر است ‌که ‌قرآن‌ کلمات ‌و حروف‌را در سطرها جمع ‌کرده ‌و یا سوره‌ها و آیه‌ها را جمع‌کرده‌است‌.(۲۰)
یکی از دانشمندان اطلاق ‌کتاب ‌بر قرآن ‌را بدین‌خاطر می‌داند که ‌انواع‌ علوم ‌و قصه‌ها و اخبار را با بلیغ ترین ‌صورت‌ جمع ‌کرده ‌است‌.(۲۱)
۴ـ ذکر
چنانچ ‌پیش ‌از این ‌آمد یکی ‌دیگر از نامهای ‌قرآن ‌«ذکر» است ‌که‌خداوند فرموده‌است‌: «انا نحن‌نزلنا الذکر و انا له‌لحافظون»   (۲۲)(ما ذکر (قرآن‌) را نازل‌کردیم‌و ما نیز نگهبان‌آن‌هستیم‌)
در قرآن‌حدود بیست ‌بار واژه ‌ذکر به‌معنی ‌قرآن‌آمده‌است‌.(۲٣)
اینکه‌ خداوند قرآن‌ را ذکر نامید، دو احتمال ‌دارد: اول ‌اینکه ‌قرآن‌ذکری ‌است ‌از سوی‌خداوند تعالی‌که ‌بندگانش‌ را در آن ‌یاد کرده ‌است ‌و فرایض ‌و حدود و احکامش ‌را در آن ‌به ‌ایشان ‌شناسانده ‌است‌. احتمال ‌دوم اینکه‌ ذکر به‌معنی ‌شرف ‌است ‌و قر آ ن ‌ذکر و شرفی ‌است ‌برای ‌کسانی که ‌ب ه ‌آن ‌ایمان ‌آورده‌اند و معارفش‌ را تصدیق کرده‌اند. همان گونه‌ که‌خداوند نیز فرموده ‌است‌: «و انه‌ لذکر لک‌و لقومک».(۲۴)(این‌ قرآن ‌شرفی ‌است ‌برای‌ تو و قومت‌).(۲۵)
 
------------ --------- --------- ---
پی نوشت:
۱- تبیان‌؛ ج‌، ص‌و ۷٣.
۲- زخرف‌/ ٣.
٣- بقره/‌.
۴- فرقان/‌.
۵- کهف‌/۱.
۶- حجر/۹.
۷- عبدالباقی‌، محمد فواد؛ المعجم ‌المفهرس ‌لالفاظ القران ‌الکریم‌؛ ص ‌و ۵۴۰.
٨- جوهری‌، الصحاح‌ تاج‌اللغه ‌و صحاح‌العربیه‌؛ ج‌، ص‌.
۹- تبیان‌؛ ج‌، ص‌.
۱۰- ابن‌فارس‌؛ معجم‌ مقاییس ‌اللغه؛ج۵، ص ‌و ۷۹.
۱۱- قیامت/۱۷ و ۱٨.
۱۲- اتقان‌؛ ج‌، ص‌و ۱٨۴ ـ جعفری‌، یعقوب‌؛ سیری‌ در علوم‌ قرآن‌؛ ص‌.
۱٣- مصباح ‌یزدی‌، محمد تقی‌؛ قرآن ‌شناسی‌؛ج‌، ص‌.
۱۴- معجم‌ المقاییس ‌اللغه‌؛ ج‌، ص‌.
۱۵- تبیان‌؛ ج‌، ص‌.
۱۶- تبیان‌؛ ج‌، ص‌.
۱۷- سیری ‌در علوم ‌قرآن‌؛ ص‌.
۱٨- تبیان‌؛ ج‌، ص‌.
۱۹- معجم‌ مقاییس ‌اللغه؛ ج‌، ص‌.
۲۰- سیری ‌در علوم‌قرآن‌؛ ص‌.
۲۱- اتقان‌؛ ج‌، ص‌.
۲۲- حجر/۹.
۲٣- سیری ‌در علوم‌ قرآن‌؛ ص‌.
۲۴- زخرف/‌.
۲۵ - تبیان‌؛ ج‌، ص‌.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست