سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جعبه سیاه و باز نشده انقلاب
سخنی با دکتر ابراهیم یزدی مرد هزار چهره سیاست


محمدحسین یحیایی


• آقای دکتر یزدی براستی یکی از معدود شخصیت هایی است که هنوز باز نشده، رازهای نهفته در دل خود را بازگو نکرده است، هنوز عنوان جعبه سیاه انقلاب را بهمراه دارد، گاهی مطالب سوخته و تاریخ مصرف گذشته را برای تبرئه خود به زبان می آورد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۱ فروردين ۱٣٨۷ -  ۹ آوريل ۲۰۰٨


یکی از شخصیت هایی که با انقلاب در صحنه سیاسی کشور ظاهر شد و مدت ها از کارگردانان، صحنه پردازان و بازیگران اصلی بود دکتر ابراهیم یزدی است. ایشان در رکاب رهبر انقلاب بر اساس نوشته های خود بعنوان مترجم، مشاور و رابط با افراد، گروه ها و نمایندگان کشور های وارد صحنه شد تا بتواند دوران گزار و تغییر رژیم را آسان سازد و رژیم جمهوری اسلامی را جایگزین نظام شاهنشاهی نماید. در این راستا با رهبر انقلاب وارد کشور شد، در پی پیروزی انقلاب در دادگاه ها برای کشتار عوامل رزیم شکست خورده به سود رژیم پیروز شرکت جست و بنام دادگاه های انقلاب اسلامی تعدادی از شخصیت های برجسته و شناخته شده نظامی و سیاسی را معدوم کرد، هر چند در نوشته های اخیر خود سعی می کند خود را از عوامل کشتار دور سازد و از عملکرد دادگاه های انقلاب دوری جوید، ولی مشکل بتواند بر عملکرد های خود سرپوش بگذارد البته گذشت زمان چیزی را از یاد تاریخ و یا صفحات آن پاک نمی کند، شاید پیری باعث کندی ذهن شود و خود انسان به این باور برسد که کاری انجام نداده و یا مرتکب گناهی نشده است و یا عملکردش شامل مرور زمان شده است. ولی آنچه مسلم است قضاوت تاریخ است. به هر رو آقای دکتر یزدی براستی یکی از معدود شخصیت هایی است که هنوز باز نشده، راز های نهفته در دل خود را باز گو نکرده است، هنوز عنوان جعبه سیاه انقلاب را بهمراه دارد، گاهی مطالب سوخته و تاریخ مصرف گذشته را برای تبرئه خود به زبان می آورد.
در پی پیروزی انقلاب از دادگاه های انقلاب به وزارت امور خارجه منتقل شد و سرنوشت دیپلوماسی کشور را در دست گرفت و در مذاکرات پشت پرده با ایالات متحده شرکت کرد و همراه با مهدی بازرگان رئیس دولت موقت در ظاهر از دولت کناره گیری کرد. با درگذشت مهندس بازرگان به دبیر کلی نهضت آزادی منصوب شد. دکتر یزدی در تمام این مدت رابطه با آمریکا را حفظ کرد، گاهی برای معالجه و گاهی برای دیدار فرزندان خود به آنجا مسافرت کرد و در محافل گوناگون به گفتگو پرداخت ولی در ایران مورد بازخواست قرار نگرفت و به فعالیت های سیاسی خود ادامه داد. دکتر یزدی در همه این سال ها از یک سو عملکرد جمهوری اسلامی را به نقد کشید و از دیگر سو از موجودیت آن دفاع کرد و آن را ضرورت تاریخ خواند و تا به امروز هم به این روش ادامه داده است.
دکتر یزدی بار دیگر در این روزها برای دیدار با فرزندان خویش روانه آمریکا شد ولی از همان روزهای نخستین به سخن رانی ها پرداخت و احکام جدیدی در رابطه با عملکرد جوانان در ایران پرخاشگر صادر کرد. در جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ که در انستیتوی خاور میانه در واشنگتن برگزار شد گفت: «در ایران امکان انقلاب و تغییر رژیم وجود ندارد و کسی هم بدنبال آن نیست... من به نسل جوان می گویم که اشتباه ما را تکرار نکنند و نگویند این ها بروند همه چیز خوب می شود». دکتر یزدی بعد از سی سال به این نتیجه رسیده که انقلاب اشتباه بوده است!! این برای دکتر یزدی غیر طبیعی نیست زیرا سال ها پیش از انقلاب از ایران خارج شده، از رنج توده های مردم دور بودند، حادثه ای که با افزایش قیمت نفت در این روزها مردم محروم ایران روبرو هستند در ان روزها هم روبرو بودند، تورم کمر توده های زحمتکش را می شکست و بحران هر روز عمیق تر می شد، مردم همراه با نان آرزوی آزادی داشتند که آن را با جنبش مشروطیت آغاز کرده بودند، شاید آقای دکتر یزدی برای اسلام و جمهوری اسلامی تلاش می کردند ولی مردم خواهان آزادی و عدالت اجتماعی بودند، این خواسته ها به قدری گسترده بودند که بازتاب این خواسته ها در گفتار آیت اله خمینی در رابطه با پول آب و برق و سند دست پینه بسته دهقانان است مشاهده می شد، آقای یزدی کارگزار است نه تحلیل گر سیاسی که بخواهد به جوانان رهنمود دهد و یا حکم صادر کند.
دکتر یزدی در ادامه گفتار می گوید: «در جمهوری اسلامی بگونه ای که در کشور های سوسیالیستی و بلوک شرق اتفاق افتاد، انقلاب های رنگی، مخملی، سفت و شل اتفاق نخواهد افتاد، شاید تجربه روسیه تکرار شود که در آن مافیای جنایت و پول، افراد حزبی و امنیتی به قدرت رسیدند.» آقای یزدی هم اشراف دارند و هم آگاه هستند که امروز هم در ایران نیرو های نظامی و امنیتی دولت و نهاد های قدرت را در همه عرصه ها در دست دارند و حکومت می کنند. دکتر یزدی به نصیحت روحانیت می پردازد و می گوید: «نارضایتی در بین مردم رو به گسترش است، ۷۵ درصد از مردم ایران جوان هستند و بگونه ای که ما بودیم آرمان گرا نیستند و روحانیت از آن بی خبرند... آنان از رخداد های جهان هم بی خبرند و هنوز در فضای جنگ سرد به سر می برند... اکنون ضعیف ترین دمکراسی ها با ثبات تر از قوی ترین دیکتاتوری ها هستند.» از این رو جوانان، دانشجویان، زحمتکشان، روشنفکران و نسل امروز ایران خواهان تغییر در راستای دمکراسی اند که آرزوی دیرینه مردم است. آقای یزدی به این دست آورد مهم دمکراسی اشاره نمی کند که مردم هر کشوری حق دارند در صورت گرفتار آمدن به دست حکومت نامطلوب و ناپسند آن را به زیر کشند و حکومت دلخواه خود را که قدرتش را از مردم بگیرد برپا دارند. دکتر یزدی به مردم هشدار می دهد که از قانون اساسی حمایت کنند و در تلاش تغییر و یا اصلاح آن نباشند. این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی با توسل به همین قانون اساسی همه راه های برون رفت را بسته و راه رشد دمکراسی را مسدود کرده است، براساس همنین قانون اساسی مردم حق تعیین سرنوشت خویش را از دست داده، همه قدرت دردست یک فرد و یک گروه متمرکز شده است، انان بر همه چیز نظارت دارند و قدرت مطلق و حق حاکمیت را از آن خود می دانند. آقای یزدی خود یکی از عناصر مهم و فعال در تهیه این قانون اساسی بودند که هیچگونه آثاری از دنیای مدرن را در خود نهفته ندارد، جالب است آقای یزدی بعد از سه دهه به مردم ایران بویژه به بخش مهمی که هیچگونه دخالتی در انقلاب و تهیه آن قانون اساسی ندارند ، توصیه می کند از آن تبعیت کنند و به اصول آن پایبند باشند در حالیکه خود از عملکرد خود در دوره انقلاب و تکوین آن اظهار ندامت و پشیمانی می کند.
دکتر یزدی در کتاب خود با عنوان «آخرین تلاش ها در آخرین روز ها» در صفحه ۱٨۶ می نویسد. «در بهشت زهرا، امام یکی از مهمترین مقولات سیاسی، اجتماعی در باب حاکمیت ملی را مطرح کردند. و گفتند که اگر چنانچه حکومت و سلطنت دولتی و فردی در یک مرحله با رأی آزاد مردم هم بوده باشد، و آن حکومت و دولت مشروعیت قانونی داشته باشد این امر، حق آن مردم و یا نسل های بعدی را از بین نمی برد که هر زمان آن تصمیم را نادرست دیدند آن را لغو نکنند». دکتر یزدی سپس بخش هایی از گفتار آیت اله خمینی را می آورد که در آن گفته می شود. «... به چه حقی ملت ۵۰ سال پیش سرنوشت ملت بعد را تعیین می کند. سرنوشت هر ملتی به دست خودش است... مگر پدر های ما ولی ما هستند که در ٨۰ تا ۱۰۰ سال پیش از این سرنوشت ما را تعیین می کنند». آقای یزدی خود را ولی مردم می پندارد و به آنها می گوید و با توپ و تشر هم می گوید که به پا برنخیزند و مطیع قوانینی باشند که ایشان با همکاران و شرکای خود با شور انقلابی تهیه کرده و به اجرا گذاشته اند. آقای یزدی با فقر، اجاره بها، تورم، بیکاری، اخراج، تحریم، کتک، زندان، شلاق و محرومیت های اجتماعی نه دیروز و نه امروز و نه فردا سرو کار نخواهد داشت، با توده های مردم که از هیچگونه امنیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برخوردار نیستند ارتباطی ندارد، از ان رو اصرار می ورزد که جنبشی شکل نگیرد و مردم محروم به پا نخیزد. جامعه در تب و تاب گرانی و فقر می سوزد، حجم نقدینگی هر روز بیشتر می شود، تورم فقیر را فقیرتر غنی را غنی تر می کند، در نتیجه فاصله طبقاتی هر روز افزایش می یابد، دانشجویان و استادان اخراج می شوند، کارگران به جای حرمت و احترام شلاق می خورند، سانسور بیداد می کند، قوانین ضدبشری و قرون وسطایی بنام مجازات اسلامی از قطع عضو تا سنگسار به اجرا در می آید، برخی از حکام شرع به دستور بالاترین مقام قضایی کشور گوش نمی دهد. آقای یزدی با الهام از نظام ولایتی و فقاهتی خود را رهبر و مرشد می داند و به مردم توصیه می کند که به تغییرات و مخالفت با قانون اساسی فکر نکنند و نظام موجود را بعنوان سرنوشت نهایی قبول کنند. براستی خجالت آور است که انسان مداح نظامی باشد که درسایه آن بر اساس آمار رسمی ۱۰ میلیون انسان زیر فقر مطلق زندگی کنند و هر روز بر تعداد آنها افزوده شود.
ایران کشور بزرگ و پهناوری است که همه ظرفیت رشد و توسعه پایدار را دارد و می تواند سهم مهمی در شاخصهای اقتصادی جهان داشته باشد، یکی از موانع رشد ساختار سیاسی، قوانین عقب مانده بویژه قانون اساسی بازدارنده است که آقای یزدی به پاسداری از آن بر می خیزد و با هرگونه تغییر و تحول مخالفت می کند. ایران در دسته بندی کشور ها می تواند در ردیف چین، روسیه، هند، برزیل، آفریقای جنوبی و ترکیه به پیش بتازد، در اغلب این کشورها رشد اقتصادی دو رقمی و یا نزدیک به ۱۰ درصد است، در همه این کشور ها تورم مهار شده زیر ۱۰ درصد سیر می کند، سهم این کشورها در کار و فعالیت های تجاری هر روز گسترش می یابد. این کشور ها با استفاده از پایین بودن بهره های بانکی در جهان به جذب سرمایه پرداخته، از بازار های مالی جهان با فروش سهام یا اوراق قرضه مبلغ هنگفتی بدست آورده اند و آن را در صنایع خود بکار برده اند. این کشورها همان طور که در اقتصاد جهان سهم خود را بالا می برند، در روند نظم نوین جهان جایگاه خود را مستحکم می کنند در نتیجه رفاه مادی خود را بالاتر می برند. بنابرین برای گسترش رفاه اقتصادی و فضای باز سیاسی تغییر ساختار کهنه و پوسیده الزامی است، نمی توان بر پایه های لرزان و شکننده ساختمان محکمی بنا نهاد، از این رو بهتر است آقای دکتر یزدی بجای صحبت در انستیتوی خاورمیانه در واشنگتن در کشور خود به مبارزه سیاسی بپردازد و حقوق سیاسی خود و دوستان را به دست آورد، ابتدایی ترین حق انسان حق تعیین سرنوشت و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن است که آقای یزدی و دوستان در سایه قانون اساسی موجود در جمهوری اسلامی از آن محروم هستند...


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست