سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انتخابات مجلس و آسیب شناسی اپوزیسیون


م. چشمه


• اپوزیسیون تحول طلب ایران با جمعبندی از سلطه ۲۹ ساله رژیم جمهوری اسلامی و بویژه تجربه ۸ ساله اصلاح طلبی دوران خاتمی میبایست به مردم یادآوری کند که اصلاح طلبی و رکن اصلی آن انتخابات در ایران بزعم خود سران اصلاح طلب شکست خورده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۷ بهمن ۱٣٨۶ -  ۲۷ ژانويه ۲۰۰٨


"انتخابات" هشتمین دوره مجلس و بقولی "رأی گیری" یا "انتصابات" حاکمیت اسلامی در کمتر از دو ماه انجام خواهد گرفت. این رأی گیریها همواره برای رژیم از نقطه نظر کسب مشروعیت بین المللی اهمیت داشته اند، اما اکنون این انتخابات در شرایط حساس ناشی از بحران هسته ای و بحران اقتصادی داخلی، بگفته آقای خامنه ای رهبر رژیم، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ظاهراً در یک مرحله از تصفیه هیئت های نظارت وزارت کشور تعداد زیادی از اصلاح طلبان سرشناس کنار گذاشته شده اند. طرفه اینکه در اکثر موارد عکس العمل اصلاح طلبان همانند گذشته در حد گلایه و ناله های زبونانه و حقارتبار بیشتر نبوده است. از میان اینان هنوز کسی از ترس رقیب شهامت بزبان آوردن کلمه تحریم را نداشته است. به سخنان آقای محمدرضا عارف (معاون اول خاتمی) در گفتگو با سایت ائتلاف اصلاح طلبان گوش کنید: "ما ساکت نمیشویم، اما بنایمان هم بر این نیست که خیلی جنجال کنیم... اصلاح طلبان انتخابات را تحریم نمیکنند، اما احتمال شرکت نکردن کاندیدای باقیمانده مطرح هست."(۱) اصلاح طلبان حکومتی برهبری آقای خاتمی همواره در عمل نشان داده اند که برای آنان حفظ نظام جمهوری اسلامی— عامل فلاکت جامعه— و گرفتن سهمی از قدرت و ثروت بر ایجاد اصلاحات اجتماعی با تکیه بر مردم ارجحیت دارد. اینان همواره نقش سوپاپ اطمینان و سپر دفاع رژیم اسلامی را بازی کرده اند، و اکنون بصورت استخوان لای زخم جامعه و زائده کامل مرتجعین حاکم در آمده اند. توصیف اکبر گنجی (از قول عبدالله مومنی) از این عده بسیار بجاست: "اینان برای رسیدن به قدرت هر خفت و خواری را تحمل می کنند، تمام شعارهای آزادیخواهانه را کنار نهاده و برای آنکه توسط شورای نگهبان تأیید شوند به شعارهای دهه شصت بازگشته اند." (۲) این مقاله اما قصد بررسی جامع عملکرد اصلاح طلبان را در انتخابات پیش رو ندارد، بلکه بیشتر به آسیب شناسی نظرات اپوزیسیون که از زوایای مختلف درگیری و یا شرکت در انتخابات را توجیه میکنند، خواهد پرداخت.

انتخابات در کشورهای دمکراتیک و نیمه دمکراتیک عرصه مهمی از فعالیت اجتماعی مردم برای ایجاد اصلاحات اجتماعی، بچالش کشیدن رژیمها، و ایجاد تغییرات ساختاری در حاکمیت سیاسی بشمار میروند. در جمهوری اسلامی اما اگر بفرض رژیم تحت فشار نیز مجبور به برگزاری انتخابات آزاد شود، بخاطر حکم حکومتی ولی فقیه و یا بزعم آنان فرمان "نماینده الله روی زمین" و حق وتوی شورای نگهبان (بعنوان بخشی از دستگاه خلیفه گری شیعه) بر مصوبات مجلس، این انتخابات از درون تهی شده و به شهادت تاریخ هیچ نتیجه معنی داری از آن منتج نخواهد شد. این حقیقت را ما حتی در مورد مجلس ششم که اکثریت با اصلاح طلبان بود مشاهده کردیم. حال اگر موانع و صافی های مختلف رژیم برای جلوگیری از انتخابات آزاد از جمله نظارت استصوابی شورای نگهبان، ارتکاب تقلب و رأی سازی توسط دستگاههای امنیتی – نظامی را در شرایط سانسور مطبوعات و اختناق و انحصار بینظیر رسانه ای (بویژه تلویزیون) در دست رژیم بدان اضافه کنیم، بسهولت باین نتیجه منطقی خواهیم رسید که انتخابات در جمهوری اسلامی ماهیتاً مخدوش و صرفاً وسیله ای تبلیغاتی برای کسب مشروعیت و در نهایت بمنظور جابجائی مهره های "خودی" رژیم است. معلوم نیست نتایج انتخابات مختلف در یکی دو دهه اخیر، از جمله انتخابات شورای شهر و مجلس خبرگان که اصلاح طلبان برای آنان اهمیت زیادی قائل بوده اند تاکنون چه تأثیر مثبتی در زندگی مردم داشته اند؟ در عین حال اوضاع کنونی با انتخابات خرداد ۷۶ بسیار تفاوت کرده است. در آن زمان حاکمیت ارتجاع در مقابل یک حرکت وسیع مردمی که به اصلاح طلبان امید بسته بود، دچار شوک ناگهانی شده و بمدتی تعادل خود را از دست داد. با پشت کردن اصلاح طلبان و بویژه شخص خاتمی به شعارهای اولیه و خواسته های اساسی مردم، اقتدارگرایان موفق شدند در شرایط ناامیدی و یأس مردم دوباره صفوف خود را فشرده کرده و با بیرون راندن اصلاح طلبان از ارکان حکومت، حاکمیت را یکدست کنند. بسیار خوش خیالی است که از مافیای حاکم انتظار رود اجازه دهد سناریوی دوم خرداد دو مرتبه تکرار شود. بعلاوه، بسیار بعید است که مردم دوباره به اصلاح طلبان روی آورند. اوضاع تا بدانجا بانحطاط کشانده شده و اقتدارگرایان از آنچنان اعتماد به نفسی برخوردار شده اند که بنا بر یکسری شایعات قوی از جانب اصلاح طلبان، در این انتخابات شخص آقای خامنه ای، ولی فقیه، دو سوم نمایندگان را از قبل دستچین کرده است.

در رابطه با انتخابات مجلس هشتم ما با یکسری نظرات ویژه در درون اپوزیسیون مواجهیم که مهمترین آنان دارای شاخصه های زیرند:
۱) مخالفت با تحریم اصولی انتخابات (٣)
۲) مستمسک قرار دادن تئوری "بد و بدتر" و خلاصه کردن رژیم در احمدی نژاد (۴)
٣) تفکیک رأی گیری از "کارزار انتخابات" (۵)
۴) انتخابات در شرایط حساس بحران هسته ای و خطر جنگ (۶)

۱. حامیان نظریه اول را میتوان بدو دسته تقسیم کرد. یکم، آنانکه شرکت در انتخابات را مشروط به شرایطی میکنند، و دسته دوم، آنانکه که در هر شرایطی و علیرغم کلیه تبهکاریهای رژیم (اصلاح طلبان آنانرا "بد اخلاقی" مینامند) شرکت در انتخابات را لازم میدانند. اما بهر حال هر دو دسته معتقدند آنانکه انتخابات را در جمهوری اسلامی در اساس زیر سوال برده و نفی میکنند، در حقیقت از زاویه ایدئولوژیک چنین میکنند. این البته حرفی است ناصواب. چرا که تا زمانیکه مولفه های فوق الذکر در مورد انتخابات جمهوری اسلامی صدق میکنند، شرکت در انتخاباتی که هدف، وسیله، و شرایط آن همه رسوا و مخدوش اند، کاری است غیر اصولی، و نمیتوان آنرا لزوماً بحساب برخورد ایدئولوژیک گذاشت. سوال از این افراد اینستکه آیا در مبارزه سیاسی اصولی هم وجود دارند!؟ ویا اینکه آیا در چارچوب برخورد تاکتیکی و پراگماتیستی همواره "هدف وسیله را توجیه میکند!؟" سوال اینستکه تشویق مردم به شرکت در انتخابات سراسر آلوده، حتی اگر در کوتاه مدت نتایج مثبتی نیز داشته باشد، آیا در در دراز مدت به امر آزادی مردم لطمه نخواهد زد، و آیا آنانرا از مسیر اصلی رهائی خود منحرف نخواهد کرد؟
۲. نظریه دوم بر این باور است که بهر حال عده ای از مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد. با شرکت در انتخابات و با انتخاب میان "بد و بد تر" میتوان شکافهای درون حاکمیت را تشدید کرده و "توازن واقعی" آنرا بهم زد، و یا در مواردی شاید بتوان از صعود دیوانه ای مانند احمدی نژاد جلوگیری کرد. در پاسخ این دوستان باید گفت که هم اکنون واقعیت ساختار جمهوری اسلامی بگونه ایستکه هرم قدرت با تکیه بر نیروهای نظامی – امنیتی قادر است اختلافات میان جناحی فرضاً میان مجلس نشینان و دولت را بگونه ای که ارکان نظام صدمه نبیند، بنفع خود حل کند. دخالت ولی فقیه در مورد اختلاف اخیر حداد عادل (مجلس) و احمدی نژاد(دولت) فقط یک نمونه در مورد این ادعا است. در جمهوری اسلامی قدرت حقیقی در دست دولت و مجلس نیست، که بتوان به ترکیب آنان زیاد دل خوش کرده و یا بدان پر بها داد. در نتیجه بر خلاف نظر اصلاح طلبان حکومتی انتخابات در ایران واقعی ترین عرصه مبارزات سیاسی نیست. در عین حال با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد عده ای با کم بها دادن به محافل قدرت حقیقی در ایران، بگونه ای سعی میکنند تا رژیم را در شخص احمدی نژاد خلاصه کرده و همه کاسه کوزه ها را بر سر وی بشکنند. اینان از مشوقین اصلی شرکت در انتخابات و مروجین پر شور نظریه انتخاب بین بد و بد ترند. آقای ابراهیم نبوی طنز پرداز مشهور یکی از حامیان درجه اول شرکت در انتخابات بهر قیمت است. ایشان در یکی از مقالات اخیر خود در سایت روز معتقد است که علیرغم تصفیه شدید اصلاح طلبان، در صورتی که فرضاً انتخاب بین احمدی نژاد، لاریجانی و قالیباف باشد، وی با برخورد پراگماتیستی به لاریجانی (کمتر بد) رأی خواهد داد. چنین منطقی در ظاهر البته درست بنظر میرسد. اما اگر تأثیرات دراز مدت اینگونه برخوردها را بر روانشناسی مردم بررسی کنیم آنگاه باین نتیجه خواهیم رسید که چنین سیاستهائی مردم را از درک حقوق انسانی و شهروندی خود و پتانسیل خود برای ایجاد تغییرات اساسی عاجز کرده و آنانرا در چنبره سیاستهای ارتجاعی رژیم محبوس خواهد کرد. بقول آقای ابوالحسن بنی صدر، گرفتاری در دایره تاکتیک انتخاب بین بد و بد تر سرانجام منجر به روی کار آمدن "بدترین ها" در میهن ما گردیده است. تردید نیست که راه نجات ایران خارج شدن از مدار بسته بد و بد تر و فراهم کردن زمینه برای روی کارآمدن بهتر ها و بهترین هاست.
٣. نظریه سوم با طرح جدائی میان عمل رأی گیری و "کارزار انتخابات"، لزوم شرکت در کارزار انتخابات را ترویج میکند. این نظریه که از حمایت تعدادی از فعالین سیاسی داخل و خارج نیز برخوردار گردیده، طبیعتاً دارای عناصر مثبتی است. فی المثل تشکیل کمیته ۲٣ نفره از شخصیتهای سیاسی و حقوق بشری برای دفاع از "انتخابات آزاد، سالم و عادلانه" اگر چنانچه به جد گرفته شده و کلیه موارد ضد دمکراتیک پروسه انتخاباتی رژیم را نقد و افشا کند، میتواند در ارتقاء فرهنگ سیاسی جامعه بسیار موثر باشد. متأسفانه تا کنون بیش از دو سه اعلامیه از طریق این کمیته منتشر نشده است. به باور من شرکت در کارزار انتخابات آنموقع موثر واقع خواهد شد که همانگونه که آقای جمشید طاهری پور بخوبی بیان داشته، بتواند به گرایش تحول طلب و سکولار در جامعه کمک کند. وی مینویسد: "اشکالی از «مشارکت در کارزار انتخاباتی» که انگیزش حقوق بشری را در «انتخابات هشتم» تقویت کند، راهبردی برای به چالش کشیدن «رهبری فقاهتی» در جامعه و تلاش در راه اشاعه فرهنگ دمکراسی در کشور است. مطالبه انتخابات آزاد و آزادی انتخابات، بستری برای اثرگزاری های سکولار-دمکرات در حیات سیاسی کشور است که در فرایند انباشت خود به توانمند شدن گرایشی در جامعه تواند انجامید که در راه برپائی «رفراندوم ملی» و تأمین و تحقق «حق حاکمیت ملت» اهتمام می ورزد."(۷)
۴. نظریه چهارم متعلق به مبارزینی است که مدتیست مسأله جنگ و صلح را مسأله مرکزی و حیاتی جامعه ایران دانسته، و معتقدند میبایست با شرکت در کارزار انتخاباتی مجلس هشتم و تشکیل بلوکهای انتخاباتی "صحنه انتخابات را به صحنه رقابت میان آزادیخواهان ضد جنگ و نیروهای مستبد جنگ افروز"(۶) تبدیل نمود. اقای احمد تقوائی یکی از نظریه پردازان اپوزیسیون مولف چنین نظریه ایست. وی معتقد است که میبایست از کاندیداهائی حمایت نمود که از جمله "مخالف جنگ" و خواستار "استعفای فوری دولت احمدی نژاد"، مخالف "تبعیضات دینی و جنسی و عقیدتی در قوانین اساسی ایران" و پشتیبان "تغییر قانون اساسی و همچنین انطباق آن با اعلامیه جهانی حقوق بشر باشند." اما معلوم نیست چنین کاندیداهائی که از صافی شورای نگهبان گذشته باشند را در کجا و چگونه میتوان یافت!؟ واضح است که آقای تقوائی بیک انتخابات تخیلی فکر میکند و نه انتخاباتی در جمهوری اسلامی. متأسفانه چنین تزهائی در شرایطی که رژیم تمام ارکان انتخاباتی و از جمله کنترل رسانه ای را کاملاً در اختیار داشته و جو ارعاب را حاکم کرده است، ره بجائی نخواهند برد، و میتوانند اذهان جامعه را از مسأله اصلی مورد نیاز خود یعنی بسط و گسترش گفتمان تحول طلبی و بحرکت در آوردن جامعه مدنی منحرف کنند.

اپوزیسیون تحول طلب ایران با جمعبندی از سلطه ۲۹ ساله رژیم جمهوری اسلامی و بویژه تجربه ٨ ساله اصلاح طلبی دوران خاتمی میبایست به مردم یادآوری کند که اصلاح طلبی و رکن اصلی آن انتخابات در ایران بزعم خود سران اصلاح طلب شکست خورده است. در عوض، میبایست بر گفتمان "رفراندوم قانون اساسی"، و تغییر رژیم از طریق فعال کردن جامعه مدنی و دامن زدن به مبارزات اقشار مختلف مردم با پرداخت هزینه های لازم تآکید ورزید.

۶ بهمن ٨۶

زیر نویس:
۱. "خیلی جنجال نمیکنیم.."، اخبار روز، ٣ بهمن ٨۶
۲. "در باره حقارت و زبونی..." اکبر گنجی، گویا نیوز، ۹ مرداد ٨۶.
٣. "جمع بندی بحث با داور خان" احمد زید آبادی، سایت روز. ۱ آذر ٨۶.
۴. مقالات متعدد ابراهیم نبوی در سایت روز، سال ٨۶
۵. "اتحاد جمهوریخواهان ایران و انتخابات مجلس هشتم"، مسعود فتحی، عصر نو، ۲۷ اکتر ۲۰۰۷.
۶. "ائتلاف ضد جنگ و انتخابات مجلس"، احمد تقوائی، اخبار روز، ۱۶ آبان ٨۶.
۷. "ائتلاف مجازی نا نوشته..."، جمشید طاهری پور، ایران گلوبال، ۷ آذر ٨۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست