سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فشار برای اعترافات تلویزیونی
توجیه آنچه که نباید رخ میداد


محمد ایزدی


• فشارها بر عدنان حسن پور روزنامه نگار کرد محکوم به اعدام برای اعترافات تلویزیونی فقط و فقط توجیه اقدام غیر قانونی ایران و دستگاههای قضایی در مورد این پرونده از جمله برخوردهای غیر اصولی و نهایتاً صدور حکم اعدام برای وی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٨ دی ۱٣٨۶ -  ۲۹ دسامبر ۲۰۰۷


فشارها بر عدنان حسن پور روزنامه نگار کرد محکوم به اعدام برای اعترافات تلویزیونی فقط و فقط توجیه اقدام غیر قانونی ایران و دستگاههای قضایی در مورد این پرونده از جمله برخوردهای غیر اصولی و نهایتاً صدور حکم اعدام برای وی است که موجی از اعتراضات جهانی بی سابقه ای را در پی داشت.
شیوه و روش دولتهای تمامیت خواه و زور گویی همیشه مستلزم در پیش گرفتن رویه های بوده است که مغایر با قوانین و اصول انسانی و اخلاقی بوده است که در راس آن میتوان به نقض محسوس حقوق بشر اشاره کرد.
همواره حاکمان و حکومتهای غیر دمکراتیک برای پایداری و تداوم سلطه و شوکت معجول خویش در قدرت، ناگزیر از اعمال قدرت به طرق مختلف آن بوده اند چه این رویه ها در بخشهای خارجی و حاشیه ای بوده باشد و چه آنکه دامنه گستره آن کمتر و تنها در ممالکی باشد که قدرت را در دست دارند. مروری برتاریخ اثباتگر این ادعا است که بخشی از سیاست دولتهای از این دست سرکوب شدید مخالفان و دگر اندیشان و قشر آگاه جامعه داخلی است که همواره خطری جدی برای زمامدارن تلقی گردیده است. این سرکوبها همیشه با توجیه های از سوی دستگاههای سرکوب رژیمهای مذکور همراه بوده است و با این حال نیز با بایکوت آن سعی در نهان نگه داشتن آنچه که رخ داده است داشته اند گو اینکه خود نیز بوضوح اگاهند که اقدامشان پسندیده در نزد افکار عمومی و گروههای مترقی در سطح جهان نیست.
چنانکه اشاره شد فشار بر روشنفکران و نظریه پردازان و آنهایی که به اعلامیه های جهانی حقوق بشر توجه دارند بیش از همه بوده است. چرا که اینان روشنگری نموده اند و به دفاع از مالکیت خصوصی، آزادی بیان و عقیده و زیستن انسانها به طریقه صحیح آن، رسالت روشنفکری و حق صلح و محیط زیست و برابری اعتقاد داشته اند.
در ایران پهناور و سرزمینی به قدمت تاریخ سرشار از تمدن و در قرن بیست و یک، در بحبوحه ی پیشرفتهای جهانی در تمام عرصه ها و شایستگی کرامت بشریت این فشارها و این سرکوبها در سایه حاکمانی که در راستای ادامه حکمرانی خود از هیچگونه اعمال فشاری دریغ نکرده اند نقض آشکار حقوق بشر و محدود سازی فعالیتها و زندگی روزمره مردم این سرزمین، افکار عمومی و جهانیان را متوجه خود ساخته است.
کمتر گزارش و اخباری روزانه از سوی سازمانها و نهادهای بین المللی در جهان پیرامون نقض حقوق بشر ، اعمال فشار بر قشر پیشرو جامعه و دیگر اقشار مختلف منتشر میشود که در آن ایران در صدر و یا در فهرست نباشد.
اکنون ایران باتوجه به جمعیت خود بالاترین آمار اعدام را طی سال جاری در جهان داشته است و یکی از بزرگترین زندانهای جهان برای روزنامه نگاران محسوب میشود و با ۱٣ روزنامه نگار و وب نگار رتبه اول را در خاورمیانه از آن خود کرده است. این فشارها نه تنها بر روزنامه نگاران بلکه بصورت گسترده تری بر دانشجویان، فعالین زنان، گروهها و سازمانهای مدنی و غیردولتی تحمیل شده است و اکنون هیچ نقطه ای از ایران را نمیتوان یافت که بر فعالین اجتماعی، روشنفکران و روزنامه نگاران فشارهایی وارد نیامده باشد.
دستگیریهای روزافزون، اعدامهای فله ای، بازداشتهای خودسرانه، صدور احکام سنگین و نسبت دادن اتهامات واهی و بی اساس به هر فردی و از هر قشری در ایران و وادار نمودن بازداشتیان به اعتراف به گناه ناکرده در شرایطهای سخت زندان و اعمال فشارهای جسمی و روحی حداقل طی دو سال گذشته و با سر کار آمدن دولت نهم به ریاست محمود احمدی نژاد برکسی پوشیده نیست. این فشارهای داخلی در حالی صورت میگرد که دولت ایران با فشارهای زیاد خارجی ناشی از سیاستهای مغایر با پرنسیبهای جهانی و قررادادهای بین المللی مواجه است.
نمونه بارزی که در این مجال کوتاه درصددم به آن بپردازم وضعیت یک روزنامه نگار کرد است در ایران که به مرگ محکوم شده است و حکم وی نیز از سوی دیوان عالی کشور ایران به تائید رسیده است.
این روزنامه نگار عدنان حسن پور و اهل مریوان است که سال گذشته از سوی نیروهای امنیتی در منزل خود به طریقه ای غیر قانونی و بدون وجود هرگونه حکم دادگاه در انزار مادر سالخورده و رنجور از خانه بیرون کشیده شد و تمام وسائل شخصی وی و دیگر اعضای خانواده حتی مادرش نیز مورد تفتیش این نیروها قرار گرفته و هر آنچه را که از آ ن بیمی داشتند را باخود بردند.
۶۱ روز کامل هیچکس از سرنوشت عدنان ۲۶ ساله که تمام سن خود را در دوران انقلاب اسلامی بسر برده بود و در مدارس همین نظام با تنگدستی و فلاکتی که مردم کردستان در ایران در آن بسر میبرند توانست دیپلمش را بگیرد و در سنی کم با توجه به مجالی که خود حکومت در راستای فعالیتهای فرهنگی به میان آورده بود بعنوان کسی که تنها به مطالعه و خواندن و نوشتن بیش از دیگر همکلاسیهای خود علاقه داشت در مناطق کردنشین ایران شناخته شد، خبری نداشت.
۶۱ روز کامل عدنان در سلول انفرادی و در شهر سنندج بازداشت بود سپس به زندان مریوان منتقل و در این مدت یک جلسه دادگاهی و در ۱۶ جولای این روزنامه نگار به همراه یک فعال اجتماعی دیگر کرد بنام عبدالواحد بوتیمار (هیوا) که یک ماه قبل از عدنان به شیوه ای مشابه با شیوه عدنان دستگیر شده بود در اقدامی ناباورانه از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مریوان به اتهام محاربه با خدا به مرگ محکوم شد.
مجازات مرگ برای دو فعال کرد با واکنشهای بی نظیر جهانی و بین المللی مواجه بود و تمام مراکز و نهادها در سراسر جهان یکصدا و در کارزاهای مختلف این اقدام جمهوری اسلامی و مجازات مرگ برای روزنامه نگاران را محکوم کرده و چهره واقعی نظام اسلامی را بارزتر شاهد شدند.
در این مدت این روزنامه نگاران با توجه به گزارشهای منتشر شده از هر آنچه برای نقض حقوق بشر و بدرفتاری با انسانها از لحاظ روحی و جسمی اعمال میشود بی بهره نماندند.
حکم هیوا بوتیمار بالاخره در مرحله تجدید نظر در دیوان عالی کشور نقض و حکم عدنان حسن پور تائید شد.
عدنان و هیوای همچنان در بند، جایزه آزادی مطبوعات ایتالیا ویژه خبرنگاران خارجی در سال ۲۰۰۷ را نیز از آن خود کردند و این جایزه در شهر سی ینا به خانواده های آنها اعطا گردید.
آنچه که در چند روز اخیر در مورد عدنان و وضعیت وی به میان آمده است و رسانه ها به آن میپردازند خبری است راجع به درخواست مقامات امنیتی ایران و یا شاید قضایی برای مصاحبه تلویزیونی و اعتراف عدنان به اتهاماتی از جمله جاسوسی برای بیگانگان که به وی نسبت داده شده است.
این خبر تاکنون از سوی خانواده و وکلا و یا خود عدنان تائید نشده است، البته عدم تائید آن تاکنون به معنی کذب آن نیز نیست، چراکه تجربیاتی که از حاکمان و حکومتهای زورگوی و غیر دمکراتیک ازجمله ایران در میان است نمونه بارز و عینی این مسئله را در گذشته تجربه کرده ایم و دیده ایم که تعداد کثیری از روشنفکران و روزنامه نگاران بازداشت شده در کشور طی سالهای گذشته و حتی در سال جاری از جمله هاله اسفندیاری و رامین جهانبگلو و یا ملوانان انگلیسی. و.... ناچار به اعترافات تلویزیونی و اعتراف به گناه ناکرده و آنچه به آنها نسبت داده شده است شده اند.
این پروسه چه در گذشته و چه در حال تنها و تنها غیر مشروع بودن اتهامات وارده به متهمین را میتوان از آن تفسیر کرد و اینکه با زور و تحت فشار این مسائل به وقوع می پیوندد. چراکه دیده ایم بلافاصله این متهمین پس از گذراندن دوران محکومیتشان و یا آزادیشان تمام گفته های خود را رد و اعلام داشته اند که با اجبار و تحت فشارهای زیادی ناچار به چنین اعترافاتی در رسانه های گروهی و حتی در اتاقهای بازجویی شده اند.
اکنون نیز که مسئله عدنان به مسئله ای جهانی و گسترده تبدیل شده است و برخلاف انتظار حاکمان ایران و دستگاه قضایی، صدور حکم اعدام برای این روزنامه نگار در کنجی از ایران، چنان واکنشهایی را در پی داشت، نظام جز از طریق اینگونه درخواستها برای اعتراف و غیره پاسخی به افکار عمومی و جهانیان و توجیه صدور حکم غیر انسانی اعدام ندارد.
کما اینکه در روزهای گذشته نیز شاهرودی رئیس قوه قضایی ایران که دولت ایران همه افتخارش این است که در کشور قوه قضایه مستقل عمل میکند تائید کرد که حکم اعدام برای روزنامه نگاران کرد از کانالی دیگر صادر شده است و وی کاره ای نیست.
این تائید حقایق مکرر منتشر شده از سوی مدافعان عدنان و تمام بیگناهان دیگر در بند ایران بوده که همواره تاکید داشتند که احکام صادره برای دانشجویان و روشنفکران و روزنامه نگاران سیاسی و غیر قانونی و مغایر با موازین قضایی در کشور است.
بطور کل در ایران کنونی و در سایه دولت جدید نحوه دستگیریهای جدید از میان روشنفکران، روزنامه نگاران ، نویسندگان، معلمان، زنان و .... غیر قانونی و بدون ارائه حکم دادگاه بوده و بازجویها در فضائی خفقان و در زیرزمینهای مخوف و سلولهای انفرادی به مدتهای زیاد غیر قانونی و برخلاف قوانین جهانی و حقوق بشری است و فراتر از آنها احکام صادره در دادگاههای غیر علنی انقلاب بعد از پشت سرنهادن سلسله مراحلی که به آن اشاره شد ناعادلانه بوده و حتی با اتهاماتی که در شرایطهای سخت و دشوار و اعترافگیریها به متهمین نسبت داده میشود همخوانی ندارد.
برای مثال اتهاماتی که به عدنان حسن پور و هیوا بوتیمار روزنامه نگاران کرد و در شرایط سخت زندان و دوران مدید حبس در سلولهای انفرادی نسبت داده شده است به گفته ی وکلای آنها و حقوقدانان به فرض صحت این اتهامات نیز نمیتوان آن را محاربه نامید و حکم اعدام را صادر کرد.
علیرغم اینها و فشارهای زیاد داخلی و جهانی به ایران در راستای حمایت از عدنان و محکوم کردن این حکم ناعادلانه، ایران درصدد است که با سناریو و نمایشهای تلویزیونی اندکی از این فشارها را بکاهد و بی خبر از اینکه نزد جهانیان این طریقه دولتهای غیر دمکراتیک دیگر تاریخ مصرفش گذشته و حقایق برای همگان نه تنها در پرونده عدنان بلکه در پرونده تمام دستگیر شدگان و فعالین عرصه های گوناگون بخوبی آشکار است.
از سوی دیگر گزارشهای منتشره حاکی از وضعیت بد جسمانی عدنان حسنپور در بند نظام زندان عمومی شهر سنندج است، در این بند این روزنامه نگار شدیداً با جنگ اعصابی که مقامات و مسئولین امنیتی برای وی به راه انداخته اند روبرو شده است و وی تنها زندانی سیاسی است که از بند سیاسی در این زندان جداگشته و هم بندیان وی همه به اتهاماتی غیر سیاسی در زندان بسر میبرند.
وی شدیداً تحت کنترل و مراقبت است و از تمام امکانات زندان محروم میباشد و حتی بر بالای تخت خواب وی دوربین کوچکی جهت مراقبت بیشتر تعبیه شده است که گویا از خواب عدنان و افکار و رویاهای وی در این چهار دیواری نیز واهمه دارند. این برخوردها و درخواست از وی برای اعترافات تلویزیونی چیزی جز توجیه و نگرانی از آنچه که نباید رخ میداد نیست.
اینها برخوردهای مسئولین با روزنامه نگاریست که گناهش دفاع از آزادی و روشنگری و عقلانیت است و باید این برخوردها را تحمل کند و هر شب و هر روز کابوس طناب دار را ببیند که میخواهند وی و قلمش را دار بزنند، و شبانه اشعار احمد شاملو و حافظ و اخوان ثالث را به آرامی زمزمه کند مبادا آن دوربین مراقبش برای لحظه ای شعر
"باری هراس من
همه از مردن در سرزمینی است
که در آن مزد گورکن
از آزادی آدمی
افزون تر است"
را به گوش مقاماتی برساند که حتی از خواب و شعر و کتاب و فرزندان مملکت خود هراس دارند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست