سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مبانی ائتلاف ایرانیان بر علیه جنگ


احمد تقوائی


• اگر همکاری با دولت بوش در جهت معقول ساختن ان دولت سیاستی خیالبافانه قلمداد شده، پیشنهاد همکاری اپوزسیون با دولت احمدی نژاد برای بر سر عقل اوردن چنین دولتی نیز تنها اب به اسیاب جنگ طلبان ریختن است. تنها با قدرت میتوان جنگ طلبان را در همه جا به عقب راند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲ آبان ۱٣٨۶ -  ۲۴ اکتبر ۲۰۰۷


در حالیکه هم اکنون سه نقطه خاورمیانه در اتش جنگ می سوزد خطر جنگ چهارمی در ان منطقه ایرانیان و بسیاری از مردم جهان را مظطرب و نگران کرده است. تا یکی دو سال پیش خطر چنین جنگی با برنامه های اتمی ایران گره می خورد، لیکن در دو سال گذشته عوامل دیگری از جمله امکان گسترش دامنه جنگ عراق به ایران، شعله ور شدن جنگ مذهبی (جنگ سنی و شیعه) در ان منطقه، تهدید اسرائیل توسط دولت احمدی نژاد موجب افزایش ان خطر گردیده است.
با نگاه به تجربه عراق، افغانستان، فلسطین، میتوان نتیجه گرفت که در عصر کنونی "پیروزی" یا "شکست" برای توصیف نتایج جنگ به واژه های بی مسمائی مبدل شده اند، زیرا در دنیای کنونی هیچ انسان باشرفی برای اوارگی، مرگ، و بدبختی ملیون ها نفر، جام پیروزی نخواهد نوشید. این نظریه که جنگ ادامه سیاست است نظریه متروکی است و نمی‌تواند این موضوع را توضیح دهد که در دوران کنونی جنگ تنها زمانی صورت می گیرد که سیاست از هر گونه خرد و منطقی از پیش تهی گردیده باشد.

گرچه ایران بیش از سایر کشورها از جنگ چهارم امریکا در خاورمیانه صدمه خواهد دید، لیکن بسیاری از مردم جهان نیز از ثمرات منفی درازمدت ان بی بهره نخواهند ماند. این جنگ تاثیرات خردکننده ائی را بر اقتصاد جهان برجای گذارده و میتواند موجب رکود اقتصادی بی سابفه ائی در جهان گردد. قطع شریان نسبتا طولانی نفت میتواند از نتایج غیرقابل پیش بینی چنین جنگی باشد. این جنگ هم چنین میتواند به رشد تروریسم غیرقابل تصوری انجامیده و توان نیروهای افراطی اسلامی را به شدت افزایش دهد و به پیروزی انان در بسیاری از کشورهای اسیائی از جمله عربستان و پاکستان منجر گردد.
هم اکنون بیش از پنجاه ملیون مردم در خاور و اسیای میانه (افغانستان، عراق، اسرائیل و فلسطین) در شرائط جنگی زندگی کرده و با باز شدن جبهه جنگی دیگری در خاورمیانه و ورود دو کشور ایران و سوریه به ان، منطقه به صحنه جنگی ۱۴۰ ملیونی تبدیل خواهد شد. در چنان اوضاع و احوالی نتایج جنگ غیرقابل پیش بینی است.
جنگ چهارم خاورمیانه هم چنین میتواند به صحنه رقابت نظامی میان امریکا از یکسو و ائتلاف چین و روسیه تبدیل گردد. امری که جنگ را به جنگی دراز مدت، طولانی و غیرقابل کنترلی تبدیل ساخته و بسیاری از کشورهای خاورمیانه از جمله ایران در اتش ان خواهند سوخت. هم اکنون نیز چنانچه چرخشی در سیاست های دولت روسیه و چین نسبت به جنگ عراق یا افغانستان صورت گیرد و انان به تسلیح شورشیان پردازند، ارقام کشتار چند هزار ماهیانه عراق به چند ده هزار ارتقا خواهد یافت. ایا کسی میتواند مدعی شود که در صورت شروع جنگ چهارمی در خاورمیانه، امارات، بحرین، قطر و کویت از ان دور خواهند ماند؟ ایا با قاطعیت میتوان مدعی شد که در چنین شرائطی سوریه موضع بی طرفانه ائی اتخاذ کرده و ما شاهد جنگ دیگری در لبنان نخواهیم بود؟ با درنظر گرفتن موضوعات یادشده طرح جنگ کنترل شده ائی که با بمباران های محدود فیصله می یابد، یک خوش خیالی خطرناکی است. امید این است که استراتژیست های نظامی کشورهای جهان عاقل تر از ان دسته از ایرانیان مجنونی باشند که به دون کمترین احساس مسئولیتی دولت امریکا را به جنگ دیگری در خاورمیانه فرا خوانده و این تصور را القا می کنند که گوئی جنگ با بمباران چند منطقه استراتزیک ایران میتواند به سرعت خاتمه یابد.
تصویر واقعی از نتایج هولناک جنگ از هم اکنون به اعتراض و مخالفت با ان گردیده و نه تنها مناسبات دولت ها را تحت تاثیر خود قرار داده است بلکه در بسیاری از کشورهای جهان نیروهای سیاسی را به دو گروه هوادار و مخالف تقسیم کرده است. هواداران جنگ می کوشند که جنگ چهارم خاورمیانه را به صورت اکسیونی گلوبال سازمان دهند و جنبش ضدجنگ نیز تنها زمانی موفق خواهد شد که خود را به صورت اکسیونی گلوبال سازمان دهد. از این منظر فعالیت ایرانیان بر علیه جنگ به صورت بخشی از یک اکسیون جهانی قابل بررسی است.


با نگاه به صف بندی هائی هواداران و مخالفین جنگ میتوان نتیجه گرفت که در هر سوی این جدل، نیروهائی با اهداف متفاوت و گاه متضاد قرار گرفته و مرزهای این جدل در فرای مرزهای نیروهای جامعه مدنی و دولت ها کشیده شده است. در یکسو میتوان از گروه‌های دست راستی اسرائیل به رهبری نتن یاهو تا دارو دسته های گروههای نئوکان امریکائی، از گروههای تروریستی القاعده تا گروههای پزاک و مجاهدین خلق، از نیروهای حلقه زده به گرد دفتر ریاست جمهوری ایران تا شبکه های متصل به دفتر معاون ریس جمهوری امریکا را یافت و درسوی دیگر، در جبهه مخالفین جنگ نیز همین رنگارنگی قابل رویت است.
پرسش این است که در رویاروئی با خطر جنگ، ایرانیان ضدجنگ در داخل و خارج از کشور چه سیاستی را باید برگزینند؟
برای پاسخ به این پرسش ما ناگزیریم با پرسش دیگری اغاز کنیم: ایا در شرائط کنونی جنگ میان ایران و امریکا به امری اجتناب ناپذیر، قطعی و فوری تبدیل شده است؟ بسیاری از جمله سیمون هرش به این سئوال پاسخ متبت می دهند. به باور من چنین پاسخی نادرست، نادقیق و عجولانه بوده و تنظیم سیاست بر ان اساس زیانبار است. زیرا ان پاسخ در معادلات خود قدرت و توان نیروهای ضد جنگ را نادیده گرفته و تصویر یک جانبه ائی از ارایش و توان نیروهای سیاسی در عرصه جهانی به دست می دهد.
این پاسخ نادرست هم چنین میتواند به انحراف دامن زند و توجه و انرژی مخالفین جنگ را از پاسخ به این سئوال که برای جلوگیری از جنگ چه باید کرد به این سئوال که در صورت شروع جنگ چه سیاستی را باید بر گزید، معطوف می سازد.
به باور من امروزه تنها میتوان از خطر جنگ سخن گفت و موضوع سیاست از منظر مخالفین جنگ تنظیم و اجرای پروژه هائی در راستای کاهش ان خطر و جلوگیری از ان است. این باور بر پایه تفاوت های اساسی میان دوران کنونی با دوران هائی است که پیش درامد اغاز سه جنگ گذشته امریکا در منطقه بودند .
توجه به این موضوع نه به دلیل تقلیل اهمیت خطر جنگ بلکه تنها از منظر یافتن راهکاری مقابله با ان اهمیت می یابد. در غیر اینصورت تا هنگامیکه اقای چینی در مقام معاونت رئیس جمهوری امریکا باقی است و سیاست های ائتلافی احمدی نژاد – خامنه ائی، شکل دهنده سیاست های دولت ایران است، سرسری گرفتن خطر جنگ یک دیوانگی محض است. سخنان چند روز گذشته چینی، بوش و بلر هر سه نشان می دهد که ائتلاف شیطانی قدرتمند و با نفوذی در راستای اماده کردن افکار عمومی جهان در پشتیبانی از اقدام نظامی بر علیه ایران دست اندرکار است . با این همه با توجه به مولفه های زیر میتوان امیدوار بود که هنوز جنگ به مرحله فوری و قطعی بودن خود وارد نشده و برای مخالفین جنگ این امکان باقی است که با پیش نهادن سیاست های حساب شده ائی   تلاش جنگ طلبان را چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران خنثی سازند.

مقابله با خطر جنگ: نقطه اغاز در بررسی راهکارهای کاهش خطر جنگ، توجه به این موضوع است که در دوران کنونی، چنانچه به خواهد ماشین جنگی دیگری در خاورمیانه به حرکت دراید، علیرغم انکه مسئولیت ان به عهده چه کسانی خواهد بود، اما کلید روشن کردن موتور چنان ماشینی تا پایان سال ۲۰۰٨ در دست دولت بوش بوده و دولت احمدی نژاد ایران مهم ترین تامین کننده سوخت ان ماشین می باشد. از اینرو کوشش برای کاهش خطر جنگ تلاشی دو سویه است. از یک سو کوششی است برای پیشگیری از شرایطی که به دولت بوش امکان دهد موتور ماشین جنگ را روشن کند و از سوی دیگر به صورت تلاشی برای در درهم شکستن سیاست های دولت ایران در تامین سوخت ماشین جنگ ظاهر می گردد.
با توجه به موضوعاع های یاد شده، مبارزه برای کاهش خطر جنگ در امریکا در یکسال اینده در قالب دو استراتژی سیاسی معنی عملی می یابد: ۱- محدود شدن قدرت عمل دولت بوش در پیشبرد سیاست خارجی از طریق افزایش نظارت کنگره. (قانون اساسی امریکا به گونه ائی تنظیم شده است که اعلام جنگ بر علیه هر کشوری در انحصار کنگره امریکاست) ۲- تضعیف نمایندگان هوادار جنگ در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰٨ .
از اینرو در شرائط کنونی، نیروهای مخالف جنگ نمی توانند نسبت به جدل های سیاسی درون جامعه امریکا موضع بی طرفانه ای را اتخاذ کرده و به بهانه مبارزه با دولت ایران با دولت بوش، گروههای نئوکان و حزب جمهوری خواه امریکا همراه گردند.
این اندیشه که ایرانیان مخالف جنگ و گروههای سیاسی اپوزیسیون ایران از طریق همکاری با دولت بوش، وزارتخانه های دولت امریکا (دفاع یا وزارت امور خارجه) و گروههای جنگ طلب نئوکان قادرند انان را بر سر عقل اورند، یک خیالبافی ایست و چنین سیاستی صرف بیهوده انرژی بوده و تنها نیروهای ایرانی را به بازیچه ای گروههای دست راستی امریکا مبدل ساخت. مهم ترین متحدین ایرانیان برای کاهش خطر جنگ جنبش های ضدجنگ جهان، احزاب و گروههای ضد جنگ، نمایندگان ضدجنگ در پارلمان های اروپا، امریکا و دیگر نقاط جهان، و بالاخره نیروهای ضد جنگ جامعه مدنی گلوبال است.
اگر همکاری با دولت بوش در جهت معقول ساختن ان دولت سیاستی خیالبافانه قلمداد شده، پیشنهاد همکاری اپوزسیون با دولت احمدی نژاد برای بر سر عقل اوردن چنین دولتی نیز تنها اب به اسیاب جنگ طلبان ریختن است. تنها با قدرت میتوان جنگ طلبان را در همه جا به عقب راند و این قدرت در دنیای کنونی چیزی جز پشتیبانی افکار عمومی از سیاست دمکراتیک و صلح طلبانه و سازمان یابی ان نیرو در جنبش های اجتماعی و اتحاد فشرده نخبگان سیاسی و رهبران جامعه مدنی در دفاع از صلح و دمکراسی، نمی باشد. رقابت میان هواداران جنگ و ضدجنگ بر سر چنین موضوعاتی است.
با نگاه به سه جنگ پیشین امریکا در خاورمیانه (کویت، افغانستان و جنگ دوم عراق) میتوان به مولفه هائی دست یافت که پیش شرط های اساسی در درگیری های نظامی امریکا در جنگ به حساب می امدند. از میان انان میتوان به پشتبانی مردم امریکا از جنگ، همراهی اکثریت نخبگان سیاسی جامعه سیاسی و پشتِبانی یا بی طرفی رهبران و نخبگان جامعه سِاسی اشاره کرد.
برای نمونه در اغاز جنگ عراق دولت بوش توانست سیاست جنگی خود را به بیش از ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم امریکا به فروشد. بیش از ٨۰ درصد نخبگان سیاسی امریکا از جنگ رسما یا به طور خجالتی حمایت کردند. در ان دوران اکثریت قاطع رسانه های گروهی (از مهم ترین شاخص های جامعه مدنی) از سیاست دولت بوش به هواداری پرداخته و نقش مهمی را در جلب حمایت مردم از جنگ ایفا کردند. پشتیبانی اکثریت رهبران و مدیران اقتصادی امریکا با اتکا به مصاحبه های انان در زمان جنگ عراق نیز غیرقابل انکار است.
اشاره به این موضوعات برای درک صحنه های رقابت میان نیروهای موافق و مخالف جنگ اساسی است. زیرا تا هنگامیکه دولت بوش و نیروهای هوادار جنگ قادر نگردند در چنین صحنه هائی به پیروزی دست یابند، روشن کردن مونور ماشین جنگ به امری بسیار مشکل و خطرناک تبدیل خواهد شد و میتواند حتی به برکناری دولت بوش بی انجامد.      
خوشبختانه تاکنون تمام نظر سنجی ها از عدم پشتیبانی مردم امریکا از جنگ سخن می گویند. بر طبق اخرین نظرسنجی ها مردم امریکا هم چنان از مذاکره میان امریکا و ایران برای حل اختلافات هواداری می کنند و   هواداری افکار عمومی از پروژه جنگ با ایران کمتر از ٣۰ درصد می باشد (۱). م چنین امروزه تفاهمی میان نخبگان سیاسی امریکا در مورد استفاده از گزینه جنگ در برخورد به ایران موجود نیست و با نگاه به ارای نمایندگان دو مجلس امریکا میتوان از وجود یک بلوک قدرتمند ضدجنگ در دو مجلس امریکا سخن گفت. این بلوک ارای بیش از نیمی از نمایندگان دو مجلس را به خود اختصاص داده است.
بر عکس تصور بسیاری از سیاسیون جوامع کشورهای عقب مانده که نقش چندانی برای افکارعمومی قائل نیستند، افکار عمومی همراه با تفاهم "نخبگان سیاسی" (رهبران احزاب و نهادهای سیاسی و هم چنین ارتش) و "نخبگان غیرسیاسی" (رهبران جامعه مدنی و جامعه اقتصادی) سه مولفه تعین کننده ای در تصمیمات سیاسی دولت ها در کشورهای دمکراتیک به حساب می ایند.
در اینجا باید توجه داشت که عوامل گوناگونی میتوانند به سرعت تصویر بالا را تغیر داده و افکار عمومی جهان را به هوادری از جنگ سوق دهد. از میان مهم ترین انان میتوان به موضوعات زیر اشاره کرد:
* عدم همکاری ایران با اژانس
* اثبات این موضوع که ایران در پنهان در صدد دست یابی به سلاح هسته ائی ایست.
* ادامه تهدیدات دولت احمدی نژاد بر علیه دولت اسرائیل و تکامل ان تهدیدات به برنامه عملی
* سیاست های دولت ایران در عراق

در سه جنگ گذشته امریکا در خاورمیانه پشتباتی قابل ملاحظه ائی از دولت ها و موضع بی طرفانه یا خنثی ائی قدرت های بزرگ از ویژگی هر سه ان سه گذشته به حساب می اید. پذیرش هژمومی امریکا در یک نظام تک قطبی چارچوب سیاست ورزی اکثریت دولت های جهان را از سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰٣ تشکیل می داد. چنین نظامی هم چنانکه دو سال پیش در مقاله "پایان نظام تک قطبی" (۲ ) به ان اشاره کردم، توسط چین و روسیه در قالب ائتلاف شانگهای به چالش کشیده شده است. از اینرو به نظر نمی رسد که در تحت شرائط ضدیت فعالانه چین و روسیه با جنگ، دولت بوش با پشتتیبانی کمتر از ٣۰ درصد از افکار عمومی امریکا بدون همراهی فعالانه اروپا قادر شود، اتش جنگ چهارمی را در خاورمیانه شعله ور سازد. در این زمینه نیز خوشبختانه شواهد سخن از ان دارند که کشورهای اروپائی تنها در ادامه تحریم های اقتصادی – سیاسی مصمم بوده و به جز رجزخوانی های دولت تازه به دوران رسیده فرانسه که برای شراکت در غنائم نفتی عراق اتش بیار معرکه جنگ شده است، دیگر کشورهای اروپائی بر ادامه سیاست تحریم های هوشمند برای عقب راندن دولت ایران اصرار می ورزند.

استعفای فوری دولت احمدی نژاد:

چنانچه در بالا اشاره شد، اگر کلید روشن کردن موتور جنگ در دست دولت بوش است، اما مهم ترین تامین کننده سوخت چنین موتوری دولت ایران است.
چنین سوختی از کانال چهار سیاست در ایران تامین می گردد. نخست سیاست هسته ائی، دوم مناسبات میان ایران و اژانس، سوم پشتیبانی ایران از گروه‌های افراطی شیعه در عراق و لبنان و چهارم ضدیت دولت ایران با اسرائیل و کارشکنی در صلح خاورمیانه.

خوشبختانه تحریم های اقتصادی سبب عقب نشینی دولت ایران در برابر برخی از خواستهای اژانس گردیده و حداقل در چند ماهه گذشته ایران سیاست نسبتا معقول تری را نسبت به خواستهای اژانس در پیش گرفته است. چنین امری مسلما برای کاهش خطر جنگ امر مثبتی تلقی می شود زیرا با در نظر گرفتن مجموعه شرائط، مناسبات ایران و اژانس نقش مهمی را در شکل دادن به افکار عمومی جهان ایفا می کند. البته در شرائط کنونی صرف این همکاری به تنهائی و بدون تعلیق موقت غنی سازی به رفع خطر جنگ و برداشته شدن تحریم های اقتصادی نخواهد انجامید. از این رو در خواست تعلیق موقت غنی سازی هم چنان باید از خواستهای مهم نیروهای دمکراتیک و ضدجنگ به حساب اید.

دولت احمدی نژاد به عنوان دولتی دروغ گو، جنگ افروز، مستبد و غیرقابل اعتماد در افکار عمومی جهان شناخته شده است. چنین موضوعی را میتوان در نظرسنجی های گوناگونی مشاهده کرد. این دولت با موضع گیریهای ضد انسانی خود پیرامون هولوکاست و درخواست نابودی اسرائیل، ضدیت با صلح در خاورمیانه و پشتِبانی از گروه‌های افراطی در عراق و لبنان ایران رل در موقعیت کشوری جنگ طلب قرار داده است. بی اعتباری دولت احمدی نژاد نیز امکان شرکت ایران را بازی های دیپلماتیک بین‌المللی به شدت محدود ساخته است.
واقعیت این است که سخنان تحریک امیز احمدی نژاد وعملکرد دولت ایشان افکار عمومی جهان را در برابر ایرانیان تجهیز کرده است و تا زمانیکه این دولت در ایران زمام امور را در دست دارد جامعه جهانی طرف مذاکره ی قابل اطمینانی را نخواهد داشت.
با نگاه به تبلیغات جنگ طلبان میتوان دید که دولت احمدی نژاد خود به یکی از مهم ترین موضوعات تبلیغاتی انان برای جلب افکار عمومی جهان از جنگ تبدیل شده است. انان با طرح این سئوال که ایا میتوان به دولت احمدی نژاد اطمینان کرد به راحتی مخالفین جنگ را در افکار عمومی خلع سلاح ساخته اند.
از اینرو به هر شکل که نگریسته شود، شکل گیری جنبشی برای استعفای فوری دولت احمدی نژاد یکی از راهکارهای اساسی برای کاهش خطر جنگ به حساب می اید.

هم چنانکه عملیات تروریستی پ .ک. ک. از خاک عراق بر علیه ارتش ترکیه امکان برخوردهای نظامی میان ترکیه و عراق را فراهم اورده است، اردوگاهها و فعالیت نظامی گروههای مسلح قومی و غیرقومی ایرانی (مجاهدین، پژاک، حزب دمکرات کردستان و...) در کشور‌های همسایه ایران (پاکستان، اذربایجان و عراق) میتواند به افزایش خطر جنگ دامن زده و در مورد ایران درگیری های نظامی میان ایران و امریکا بی انجامد. وجود چنین اردوگاه هائی نقض اشکار قوانین بین المللی است و درخواست بسته شدن انان ازخواست های دمکراتیک به حساب می اید. مسلما ما نمیتوانیم با خواست جمهوری اسلامی مبنی بر جلوگیری از فعالیت های سیاسی این گروهها همصدا شویم. انچه باید از دولت های همسایه و جامعه ملل طلب کرد، جلوگیری از عملیات نظامی ان گروهها ست.
علیرغم تصورات ما نسبت به تاثیرات تحریم های سیاسی و اقتصادی، اکنون تحریم‌های هوشمند اقتصادی و سیاسی به راهکاری در برابر گزینه جنگ مبدل شده و مخالفت با ان به زیان جنبش ضدجنگ جهانی است. نیروهای دمکراتیک ایران نمیتوانند نگرانی جامعه بین المللی از جمهوری اسلامی و دولت احمدی‌ نژاد را نادیده گرفته و تا زمانیکه دولت احمدی نژاد بر سر کار است، درخواست عادی شدن مناسبات ایران و امریکا یک درخواست غیرواقعی است و در میان افکار عمومی خریداری پیدا نخواهد کرد. بویژه انکه حوادث اخیر برمه نیز بر اهمیت برنامه‌ی از پیش تنظیم شده ائی برای محدود کردن حوزه عمل دولت های استبدادی تاکید داشته و درخواست تحریم های سیاسی ان دولت از حمایت چشمگیری در افکار عمومی جهان برخوردار گردیده است.
تحریم های هوشمند سیاسی و اقتصادی (در برابر خشونت و تحریم های عمومی) یکی از دستاوردهای مهم جامعه بشری برای مقابله با دولت های استبدادی و دیکتاتوری و الترناتیو مهمی در برابر سیاست جنگ و خونریزی قلمداد می شود. باید پذیرفت که فرایند جهانی شدن بسیاری از قوانینی را که ناظر بر مناسبات بین المللی پس از جنگ جهانی دوم گردید متروک ساخته است و یکی از از ان قوانین پذیرش بی قید و شرط دولت های استبدادی در نهادهای بین المللی به عنوان نمایندگان مردم ان کشور می باشد. جامعه ملل دیگر نباید تفاوت میان دولت های دمکراتیک و غیردمکراتیک را نادیده گرفته و حقوق برابری را برای انان در مناسبات بین المللی در نظر گیرد. امروزه لازم است که سازمان ملل دولت هایی را که ناقض اعلامیه جهانی حقوق بشرند مورد مواخذه قرار داده و سیاست های تلافی جویانه ای را نسبت به انان به اجرا گذارد. تحریم های سیاسی و اقتصادی هوشمند چارچوب چنین سیاست های تلافی جویانه را تشکیل می دهد. موضوع تحریم های های هوشمند یافتن راهکارهائی است که موجب حداکثر فشار بر ناقضین حقوق بشر و حداقل زیان به مردم باشد.

خواستهای نیروهای ضد جنگ :
طرح "جبهه صلح" اقای تهرانی (٣) یا "ائتلاف ایرانیان بر علیه جنگ" اغاز گفتگوی مهمی در راستای همکاری میان نیروهای دمکراتیک بر علیه جنگ به حساب می اید. موفقیت این طرح منوط به تنظیم دقیق و شفاف مبانی، خواست ها و شعارهای ان جبهه و هم چنین گام های مشخص برای سامان یافتن ان است. به باور من در دوران کنونی خواستهای زیر اساسی ترین مبانی چنین ائتلافی به حساب می ایند:
*- درخواست استعفای فوری دولت احمدی نژاد
*- درخواست همراهی دولت ایران با اژانس
*- درخواست تعلیق موقت غنی سازی اورنیوم
*- مخالفت با پشتیبانی دولت ایران از نیروهای افراطی اسلامی در عراق، لبنان و فلسطین
*- درخواست از دولت امریکا برای کنار نهادن گزینه نظامی از روی میز مذاکره
*- پشتبانی از تحریم های سیاسی و اقتصادی هوشمند و محدود به عنوان النرناتیو جنگ و پیوند انان با استعفای دولت احمدی نژاد
*- همراهی نیروهای دمکراتیک ایران با جنبش ضد جنگ مردم امریکا، و پشتبانی از کاندیداهای ضد جنگ در انتخابات ۲۰۰٨ امریکا

اشکال سازمانی نیروهای ضد حنگ:
۱- انتخاب یک گروه پنج تا هفت نفره از شخصیت های سیاسی ایرانی در امریکا به عنوان نمایندگان نیروهای دمکراتیک ایران برای کار با احزاب، پارلمان امریکا، سازمان ملل و برگزاری کنفرانسی از شخصیت ها و احزاب ضدجنگ در امریکا.
جلب پشتِبانی ایرانیان مقیم امریکا از این گروه (کار موثر این گروه می طلبد که در اغاز کار جمع کثیری از ایرانیان مقیم امریکا از این گروه پشتِبانی نمایند.)
۲- انتخاب یک گروه پنج نفره از شخصیت های سیاسی ایرانی در اروپا به عنوان نمایندگان نیروهای دمکراتیک ایران برای کار با احزاب، پارلمانهای اروپائی، سازمان های بین المللی و برگزاری کنفرانسی از شخصیت ها و احزاب ضدجنگ در اروپا. (کار موثر این گروه می طلبد که در اغاز کار جمع کثیری از ایرانیان مقیم اروپا از این گروه پشتِبانی نمایند.)
٣- انتخاب یک گروه ۷ نفره از نمایندگان گروهها و شخصیت های سیاسی ایران برای بحث و تبادل نظر پیرامون اشکال تحریم های سیاسی و اقتصادی هوشمند به منظور ایجاد تفاهی میان نیروهای دمکراتیک در این زمیته
۴- تشکیل کنفرانسی از مدیران سایت ها ایرانی و دیگر رسانه های گروهی برای دامن زدن به کارزار تبلیغاتی در ضدیت با جنگ و استعفای فوری دولت احمدی نژاد .
۵- تبدیل شدن درخواست استعقای دولت احمدی نژاد به رقابت های انتخاباتی مجلس
۶- ایجاد کمیته ائی گوناگون در دانشگاهها به منظور جمع اوری ملیون ها امضا با در خواست استعفای فوری دولت احمدی نژاد.

۱ - اکتبر ۲۰۰۷ – سایت . Polling report .com
USA TODAY/CNN/Gallup    سایت USA today .com
در فوریه ۲۰۰٣ تنها ۱۷ درصد مردم به شدت مخالفت حمله نظامی به عراق بودند .
۲- سایت اینده نگر
٣- سایت تلاش ان لاین – talash-online.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست