سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چرا حفظ ایران اولویت ماست!


علی کشگر


• متاسفانه آقای تابان در اصرار و پافشاری در همان سیاستها و روشهای گذشته هنوز هم «خاک» را مرکز سیاست خود نمی داند و از توجه به اهمیت حفظ آن بعنوان بستر بقای ملتی تاریخی که سه هزاره ای است که این خاک، خانه و کاشانه ی اوست، غافل مانده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲ آبان ۱٣٨۶ -  ۲۴ اکتبر ۲۰۰۷


نوشته آقای ف ـ تابان تحت عنوان «ما در جبهه ی دمکراسی خواهیم ماند!» فرصتی است که باید آن را مغتنم شمرد و نگاهی دوباره به نظرگاه های چپ به ویژه مواضع بزرگترین سازمان چپ ایران سازمان فدائیان ایران ـ اکثریت انداخت. امروز چپ ایران با توجه به خطراتی که ایران را تهدید می کند با بزرگترین چالش درونی و تصمیم در بریدن یا ماندن در دیدگاههای گذشته خود روبروست. بحران امروز ایران که هستی کشور را به چالش کشیده و مخاطراتی که از همه سو بقای ملت را تهدید می کند، در عین حال فرصتی در برابر چپ ایران گشوده است ـ چه در هر بحرانی فرصتی برای دگرگون ساختن نیز نهفته است ـ تا موقعیت خود را بطور شفاف و صریح در برابر میهن و ملت ایران، بعنوان یک نیروی مدرن و ملی روشن نماید.

تجزبه طلبی در نظر

در گذرگاه نقد نظر و سیاست های ورشکسته گذشته و در تعلل تا حد فلج در ارائه پاسخ شایسته به نیازهای نوین در حوزه نظر و عمل، سازمانها و احزاب باقی مانده از گذشته انقلابی ــ از جمله در سازمان فدائیان ایران ـ اکثریت ــ شاهد ریزش بسیاری هواداران و اعضای خود بوده اند. از بیشتر آنها جز خاطره ای باقی نمانده، برخی نیز به حیات «پادگانی» ادامه می دهند و در بسته نگاه داشتن گوش و چشم اعضای جان برکف خود، بیشتر ابزار دیگرانند تا یار و نگهدار ملت ایران. اما وضعیت در مورد سازمان فدائیان ایران ـ اکثریت به گونه دیگریست؛ درهای آن باز و بدنه زنده و حساس آن در جستجوی راه برکشیدن دوباره سازمان و این بار در قامت یک حزب چپ دمکرات و پایگاه عدالت خواهی و آزادیخواهی هردوست. در پاسخ به نیازهای چنین بدنه ای آنچه تا کنون توسط رهبران و کادرهای با سابقه سازمان صورت گرفته، بیشتر به بندبازی می ماند برای ماندن و نگه داشتن اعضا و هواداران در نقطه ای در وسط و مشغول داشتن آنها بر وتر بی رمقی از میان نظرگاهها و پاسخ های رنگارنگی که از سمت و سوهای گوناگون در جنبش سیاسی ایران ارائه شده اند. چنین به نظر می آید که بار دیگر اعضای سازمان دوباره در جریان مباحثی که در چند ماهه گذشته در سطح جنبش جاریست، قرار گرفته و درگیر درچالشی جدی با مواضع خود و رهبری سازمان باشند و به نظر می رسد که نوشته این بار آقای تابان بازهم بیشتر برای حفظ سازمان و جلوگیری از ریزش بدنه ی آن به قلم کشیده شده باشد و نه یک تلاش جدی در خروج از بحران تعیین جایگاه شایسته سازمان فدائیان ایران ـ اکثریت. باوجود این از این بابت باید از اقدام آقای تابان استقبال کرد و به سهم خود در مباحث شرکت جست.

و اما گرانیگاه بحث ها در وضعیت خطیر امروز کجاست؟ علیرغم همه تلاشی که آقای تابان می کند که موضوع را از اهمیت بیاندازد، نمی تواند توجه را از این نکته بدیهی منحرف سازد که تمامی مطالبات آزادیخواهانه، عدالتخواهانه و دمکراسی خواهانه مشترک ما و مبارزه مردم ایران با رژیم اسلامی بر محور ایران می چرخد، لذا هر نیروی جدی سیاسی در شرایط خطیرامروز فقط در چگونگی برخورد با مسئله حفظ ایران بعنوان یک ملت قادر به تعیین جایگاه و موقعیت خود در جامعه سیاسی ایران خواهد بود. متاسفانه از این منظر نوشته آقای تابان دارای ضعف های اساسی و سراسر مخدوش می باشد.

جان کلام نوشته آقای تابان این است که: « مطالبات ملی در مناطق تحت ستم، از منشاء اصیل و مردمی برخوردار است و حق خدشه ناپذیر مردم این مناطق است که نه تنها به زبان مادری خود تحصیل کنند و آموزش ببیند، بلکه به طور افزون تر در حاکمیت محلی مناطق خود مشارکت داشته باشند و در تعیین سرنوشت خود دخالت کنند» و « هیچ برنامه ای برای آینده ایران، بدون این که حقوق ملت های تحت ستم را به رسمیت بشناسد و در جهت رفع ستم ها و مظالم و برابری واقعی حقوقی و حقیقی کلیه ی مردم ساکن ایران جهت گیری کند، نمی تواند برنامه ی دموکراتیک باشد.»

سردبیر اخبار روز وقتی ایران را کشوری «کثیر الملله» انگاشته و «ملت های تحت ستم» در کشور را می پذیرد باید شجاعت به خرج دهد و نظر و تئوری را تا پایان به نمایش بگذارد. اما از آنجا که وی از نتایج بخرج دادن چنین شجاعتی که ناگزیر اعلام آمادگی درپذیرش ایران چند پارچه است، خود به هراس می افتد، ناچار برای مشغول نگاه داشتن پایه سازمان، به دلخواه تئوریهای سیاسی را ابتر و ناقص می کند. وی در این مشغولیت هیچ وقعی به معانی مفاهیم سیاسی نگذاشته و نمی گوید؛ وقتی در حوزه نظر و تئوری بپذیریم که «ملت» های «تحت ستم» در ایران وجود دارند باید با صداقت نتایج عملی و سیاسی این نظر را نیز اعلام کنیم که «برنامه دمکراتیک» برای «رفع ستم» از «ملت های تحت ستم» و رهائی از دست «ملت ستمگر» همانا رفتن تا نهایت و پشتیبانی از ایجاد دولت های مستقل در مناطق «ملی است» چرا که در حوزه سیاست ملت با دولت وسرزمین تعریف شده و اعتبار این تعریف تا به امروز نیز به قوت خود باقی است و درست از همین زاویه است که رهبران حزب دمکرات کردستان، ایران را کشوری کثیرالملله و مردم کردستان را «ملت کرد» خطاب می کنند و اگر امروز ادعای سرزمین و دولت مستقل را نمی کنند به گفته خودشان به دلیل «فاکتورهای بین المللی، منطقه ای و داخلی و ... وضعیت ژئوپولیتکی خاورمیانه» است و از همین رو برای برهم زدن «فاکتورهای بین المللی و منطقه ای» مشوق حمله نظامی از سوی آمریکا به ایران هستند. چرا که پیامد حمله نظامی « فاکتورهای بین المللی، منطقه ای و داخلی و ....» را به سود آنها به گردش در خواهد آورد.

آقای تابان! «حاکمیت» مفهومی است انتزاعی و «حوزه حاکمیت ... شامل آن قلمروی از کاربرد قدرت است که در آن، بنا به حقوق بین الملل، دولت خودمختار است و زیر نظارت قانونی دولتهای دیگر ... نیست.» «حاکمیت» شامل «استقلال سیاسی و قضائی یک جامعه سیاسی» است. یعنی دارای جغرافیای سیاسی، به عبارت دیگر دارای کشور است. حاکمیت در حوزه داخلی هر کشور « شامل همه اختیارهایی ست که هر دولتی بر شهروندان خود یا بر خارجیان ساکن کشور ... دارد.» وحاکمیت در حوزه بین المللی «شامل حق داشتن روابط با دولتهای دیگر با بستن قرارداد یا اعلان جنگ است.»

وقتی شما ایران را کشور «کثیر الملله» می دانید و برنامه ای را برای آینده ایران دمکراتیک می دانید که «حقوق ملت های تحت ستم» را به رسمیت بشناسد و «حق تعیین سرنوشت» ـ یعنی اختیار جدائی ـ را قبول دارید، «حاکمیت» را هم برای مناطق محلی به رسمیت می شناسید، « مطالبات ملی در مناطق تحت ستم » را دارای « منشاءاصیل» می بینید، ممکن است بفرمائید معنی این جمله «برای آن که به «تجزیه طلبی» و «شکستن تمامیت ارضی کشور» متهم نشوم» یعنی چه؟ تجزیه طلبی و شکستن تمامیت ارضی کشور معنائی غیر از این ندارد که شما می گوئید. شما یا به معنای آنچه می گوئید اشراف ندارید و یا شرمیگینانه و پوشیده در همان مسیری گام برمیدارید که حزب دمکرات کردستان ایران با شفافیت و سربلندی راهرو پایدار آن است.

تجزیه طلبی در عمل

برخلاف نظر نویسنده که سعی می کند، سیاست جدائی خواهانه حزب دمکرات کردستان و حمایت آن از حمله به ایران را، علیرغم وجود همه اسناد و مدارک آشکار، تحت عنوان «ناروشنی و عدم شفافیت» چشم پوشی کند و آن حزب را با مهری برادرانه در کنف حمایت گیرد؛ ایجاد «نفرت ملی» بستر اصلی و آشکار خط مشی سیاسی و تبلیغاتی این حزب است. و برخلاف پرده پوشی های متداول حامیان آن، مطالبات طرح شده از سوی حزب دمکرات کردستان، نه تنها با «عدم صراحت در خط مشی سیاسی» و «نبود شفافیت در خواست ها و مطالبات» همراه نیست، بلکه کاملاً برعکس، گفته ها و ادبیات حزب دمکرات کردستان به عنوان بزرگترین سازمان قومی در ایران در این موارد بسیار شفاف و روشن است فقط اندکی باید چشم ها را باز کرد.
اجازه دهید به چند نمونه اشاره ای داشته باشم:

در نشریه «تلاش» ـ شماره ۲۵ در گفتگو با عبدالرضا کریمی یکی از مسئولین بالای این حزب مصاحبه گر تلاش از او سئوال می کند:

«اقای کریمی توضیح دهید که این “مسئله کرد” چیست؟»

وی پاسخ میگوید: « مسئله این است که کردهایی هستند که سابقا همه اینها در کشوری زندگی می‌کردند بنام ایران. نصف آنرا عثمانی‌ها برده‌اند، سوریه از عثمانی‌ها درست شده، عراق از عثمانی ساخته شده و مقداری از آنهم در ارمنستان است. و این قوم را تکه تکه کرده‌اند. خوب این تکه‌های پاره کوشش می‌کنند برای خودشان که یک قوم هستند، یک زبان دارند و یک فرهنگ دارند بر اساس حقوق بشر و میثاق‌های الحاقی آن تا حد داشتن یک مملکت هم پیش روند. این حق آنهاست و یک چیز اصولی و کلی است که ما آن را قبول داریم. هر آدم معقول سیاسی هم آنرا قبول دارد.»

آقای مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران در کنفرانس «استقلال کرد، دمکراسی و آرامش منطقه» در قسمتی از این سخنرانیش بطور شفاف درخواست حزب دمکرات کردستان را چنین ارائه می کند:
«حزب دمکرات کردستان ایران حق تعیین سرنوشت در همه‌ی اشکال آن منجمله کسب یکپارچگی همه‌ی بخشهای کردستان و ایجاد دولت مستقل کردی در خاورمیانه را حق مسلم ملت کرد دانسته و سوای آن براین باور است که همه‌ی بخشهای کردستان نیز حق تشکیل دولت مستقل در شمال، جنوب، شرق و غرب کردستان را دارا می‌باشند. اما علیرغم اعتقاد راسخ حزب دمکرات کردستان ایران به این حقوق تاکنون این حزب مبارز شعار کردستان مستقل را مطرح نساخته است. مطرح نساختن این شعار از سوی حزب دمکرات کردستان ایران به این مفهوم نیست که این حزب مبارز استقلال کردستان را حق ملت کرد نمی‌داند، بلکه چنین شعاری از سوی حزب دمکرات کردستان ایران با توجه به فاکتورهای بین المللی، منطقه ای و داخلی و همچنین مدنظر قرار دادن وضعیت ژئوپولیتکی خاورمیانه و کردستان بوده و با وجود این عوامل حزب دمکرات شعار استلال طلبی را برای مردم کردستان و بویژه مردم کردستان ایران مناسب ندانسته است.» «تلاش شماره ۲۵»

اجازه دهید بازهم برای «شفاف» تر شدن «درخواست ها و مطالبات» حزب دمکرات کردستان به گفته آقای خسرو عبداللهی عضو علی البدل کمیته‌ی مرکزی و مسئول بخش روابط حزب دمکرات کردستان ایران در خارج اشاره ای داشته باشیم. ایشان در کنفرانس «حل مسئله ی کرد در چهارچوب دمکراتیزه کردن خاورمیانه» که در یکی از سالنهای پارلمان ملی فرانسه در ۲۹ نوامبر سال ۲۰۰۵ برگزار گردیده بود مطالبات حزب دمکرات کردستان را چنین فرموله می کنند:

«آقای رئیس! خانمها و آقایان! دوستان گرامی!
همچنانکه می‌دانید، در حال حاضر کردها، چه در سطح منطقه ای و چه در سطح جهانی، بزرگترین ملت را تشکیل می‌دهند که فاقد حاکمیت ملی هستند. سرزمین شان بین چند کشور تقسیم شده است حکومت های این بخشها (بجز کردستان عراق) حکومتهایی مستبد و توتالیتر می‌باشند که مطالبات دمکراتیک این مردم را با خشونت تمام سرکوب می‌کنند. متأسفانه، تاریخ ملت کرد از این نظر، تاریخی پر از تراژدی، قتل و عام و مملو از جنایات هولناک می‌باشد. با توجه به تجزیه‌ی سرزمین کردستان برخلاف اراده‌ی مردم آن و با توجه به ستمها و ددمنشیهایی که نسبت به این مردم صورت گرفته و امروزه در ایران، ترکیه و سوریه همچنان ادامه دارد و نیز با توجه به اینکه حق تعیین سرنوشت ملل توسط جامعه‌ی بین المللی برسمیت شناخته شده، میتوان گفت که تشکیل حکومت مستقل کرد در هر کدام از بخشهای آن و یا الحاق حکومت هر چهار بخش آن به یکدیگر و تأسیس حکومت واحد، حق مسلم و مشروع ملت کرد می‌باشد. ....»

آقای تابان ممکن است روشن کنید «شفافیت در خواست ها و مطالبات» را می توان صریح تر از آنچه که نقل شد، مطرح کرد. چشمان شما «مه آلود» است یا مطالبات حزب دمکرات کردستان؟

مگر نمی گوئید بعد از «شناسائی» «سیاست های جداسرانه و تفرقه آمیز» باید این سیاستها را «طرد» نمود؟ آیا نظرات شفاف و صریح آقایان مصطفی هجری و خسرو عبدالهی و عبدالرضا کریمی از رهبران و مسئولین حزب دمکرات کردستان برای «شناسائی و طرد سیاست های جداسرانه و تفرقه آمیز» کافی نیست؟

آقای تابان این ما نیستیم که دفاع از «تمامیت ارضی» را جانشین مبارزه برای حقوق و مطالبات اقوام کرده ایم بلکه آنهایی که «یک شهر و دو نرخ» دارند با «سیاستهای جداسرانه و تفرقه آمیز» مبارزات ملت ایران با رژیم اسلامی را از مسیر آزادی و دمکراسی و حقوق شهروندی منحرف می کنند.

چرا حفظ تمامیت ارضی ایران اولویت ماست!

گفته اید: « این چپ اما «خاک» را مرکز سیاست خود نمی داند. «انسان» را مرکز سیاستش می شناسد.»

مطمئنا آقای تابان «انسان» انتزاعی و انسان، به عنوان نوع بشر را در مرکز سیاستش قرار نمی دهد، بلکه بعنوان یک سیاستگر ایرانی، یک روشنفکر مسئول ایرانی، انسان مفروض، و انسان ایرانی دارای خانه و کاشانه، دارای ارض و هستی، و انسان ایرانی دارای سرزمینی بنام ایران را مورد نظر دارند. مطمئنا نه ایشان و نه آن چپی که وی بدان تعلق دارد در هیچ شرایطی حاضر نخواهد شد که هستی و بود ونبود انسان ایرانی و سرزمین همان انسانهایی که وی در مرکز سیاستش قرار داده در برابر حمله بیگانه به کشور نابود و هزینه شود.

متاسفانه داوری و قضاوت انسان ایرانی که آقای تابان در مرکز سیاستش قرار داده است، نسبت به نیروهای چپ در گذشته های نه چندان دور تاریخ ایران چندان مثبت نبوده است و این نیروها کارنامه چندان درخشانی در دفاع از منافع ملی انسان ایرانی در مقابل بیگانگان در دست ندارند. در حافظه تاریخی انسان ایرانی آنچه که از نیروی چپ ثبت شده فرقه دمکرات آذربایجان و وقایعی امثال آن و «چسبندگی» سازمان یافته ترین نیروی چپ ایرانی پیش از فدائیان ایران یعنی حزب توده به نیروهای بیگانه می باشد. وضعیت امروز ایران فرصتی را در برابر آقای تابان و آن چپی که وی بدان تعلق دارد قرار داده است که با درک شرایط امروز و خطراتی که از سه جبهه ــ حمله نظامی آمریکا، سیاستهای تسلیحات اتمی رژیم اسلامی و سیاستهای تجزیه طلبانه نیروهای جدائی طلب ــ ایران را تهدید می کند با اتخاذ سیاستهای درست در دفاع از منافع ملی و در دفاع از مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران در تمامی عرصه ها که تماما بر محور بقا و حفظ سرزمین ایران در گردش است، از خود هوشیاری نشان داده و چرخش و دگرگونی وچرخشی در قضاوت و داوری ملت ایران نسبت به خود پدید آورند.

اما متاسفانه آقای تابان در اصرار و پافشاری در همان سیاستها و روشهای گذشته هنوز هم «خاک» را مرکز سیاست خود نمی داند و از توجه به اهمیت حفظ آن بعنوان بستر بقای ملتی تاریخی که سه هزاره ای است که این خاک، خانه و کاشانه ی اوست، غافل مانده و بدین ترتیب باردیگر با عدم درک اهمیت زمان و بی توجهی نسبت به وظائف اصلی ما به عنوان شهروندان یک ملت، به تثبیت و دوام قضاوت و داوری گذشته مردم ایران نسبت به چپ حقانیت می بخشد و با این رفتار نه به خود، نه به سازمان خویش و نه به ملت ایران و نه به برآورده شدن مطالبات برحق اقوام ساکن آن سرزمین هیچ کمکی نمی کند.

www.talashonline.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست