اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱٨ آبان ۱٣٨۲ -  ۹ نوامبر ۲۰۰٣

الفت گرفتن با حروف الفبا همانا و هجرت کودکانه چون دارکوب ها همان
نمی دانم چرا؟
حالا که فکر می کنم از تمام حروف الفبا
از آن دارکوب ها
و آن روزها که پریدند مثل دارکوب ها
سراسر سرم پر شده بود از حرف ب
ب مثل بزرگ شدن
ب مثل بازی
ب مثل پشت بام
مثل پدر بزرگ که هر غروب در پشت بام می نشست
و سرش را که انگار سنگینی می کرد به چوب دستیش تکیه می داد
و چشم هایش را که انگار نمی دیدند در آن دورها
آن دورهای دور گم می کرد
×××
بازی تمام شد
دستم به آسمان رسیده است و چیزی نمی چیند
به پشت بام در آمده ام اما کسی در انتظارم نیست
با این همه مثل همیشه و با حسرت دارکوب ها در پی حشراتند
و حشرات در پی آذوقه
من اما در ادامه ی حروف الفبا
حرف دال
دال مثل دیروزها
دیروزها که پریدند مثل دارکوب ها
و رفتند
رفتند و تنها خاطره ای ماند
رنگ پریده و پر حسرت
دال مثل دانشگاه که من تا آن جا دویدم
و مثل حشره ای پشت میزها نشستم
چه چیزها که نخواندم
چه خواب ها که ندیدم
حالا گه گاه
از خواب که بیدار می شوم احساس می کنم دارکوب ها به من می خندند
و حشرات هم
حالا احساس می کنم سرم سنگینی می کند
احساس می کنم پی چیزی هستم
چیزی شاید یک چوب دستی
حالا احساس می کنم در آن دورها
آن دورهای دور چیزی هست.

روستای لعمه دشت، خلخال، تیرماه ۷۵