سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کودتای دیگری در راه است؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۹ مرداد ۱٣٨۶ -  ۲۰ اوت ۲۰۰۷


ماهی را پشت بر می گذاریم که در آن هم سالگرد انقلاب مشروطیت را جشن می گیریم و هم به اندوه سرنگونی دولت ملی مصدق می نشینیم. مرگ ناتمام مشروطیت با کودتای انگلیسی رضاخان پیش آمد. پس از سرنگونی میرپنج قزاق درهای زندان حکومت باز شد. آن که سرنوشت خود و ایران را با جهان طلبی هیتلر پیوند زده بود رفت. آنانی که از مرگ در سیاهچالهای آن رفته، با امید به دمیدن روحی تازه به پیکر نیمه جان مشروطیت از زندان بازگشتند دل در گرو آزادی و آزادیخواهی داشتند. دولت مصدق نه فرزند آن انقلاب و آن مشروطه، لااقل شبحی از آن بود. نیرو های بیگانه و خاندان پهلوی حتی این شبح را هم تاب نیآوردند و با سرنگونی آخرین دولتی که در تاریخ ایران ردای مشروطیت را بر تن داشت، این شبح نیز رخت بر بست.

بهتر که با گفتار از مشروطیت سفره سخن مصلحان و انقلابیون را رونقی نبخشیم. زیرا مشروطیت سلاحی بود در برابر آن نظام های سلطنتی خودکامه ای که با شمشیر طایفه و قبیله خود به حکومت رسیده بودند و این "حق" را به میراث برای فرزندان خود می گذاشتند. قزاقی که با توطئه بیگانه برای برچیدن مشروطیت از سرزمین مان علم شد، حتی از قبیله آن نظام های سلطنتی نیز نبود.

اگر نگاهی به تاریخ معاصر خود کنیم در دو کودتای رضاخان میرپنج و محمدرضا، خانواده پهلوی، پدر و پسر درکنار ارتشی که برپا ساخته بودند، همانند مامورانی بیگانه با سرکوب احزاب، تشکل های مردمی عمل کردند.

هر چند جامعه ۷۰ میلیونی کنونی ایران بسیار پیچیده تر از دو دوره ایست که کودتا های پهلوی در آنها پیروز شدند، اما اگر بگویم شرایطی در جامعه مان فراهم می شود که زمینه را برای کودتای سومی آماده می کند، در تحلیل به خطا نرفته ام.

با قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیستی که دولت آمریکا از سازمان های تروریستی جهان تهیه و منتشر می کند، سرنوشت کشور بطور کلی از کنترل مردم ایران می تواند خارج شده و بدست مداخله طلبان ایرانی و آمریکایی بسپارد.

با چنین تصمیمی از سوی دولت بوش، فشار ایالات متحده آمریکا بر اقتصاد و سیاست ایران افزون می شود و افزایش حجم و گستره تحریم های اقتصادی از سوی شورای امنیت سازمان ملل در ماه سپتامبر، زمینه نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی بیشتری را در ایران فراهم خواهد کرد. اما جدا از دشواری زندگی برای مردم، بویژه اقشار حقوق بگیر و زحمتکش و کم در آمد، با پدیده مهم دیگری روبرو خواهیم شد. یعنی فضای مهیای سومین کودتا در تاریخ معاصر ایران. این معاصر کودتای محمدعلی شاه علیه مشروطه را در بر نمی گیرد، زیرا سخن در اینجا از مرزهای کودتای سوم اسفند فراتر نمی رود.

نباید فراموش کنیم که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هر چند در آغاز پیدایش با استقبال مرم روبرو بود و در سال های نخستین به عنوان نیروی مدافع تمامیت سرزمینی میهن شناخته می شد ولی به مرور در وجدان عمومی به نیروی ادامه دهنده جنگ، به کشتن دهنده جوانان و بازوی سرکوب حکومت تبدیل شده است. هر چند هم اکنون هم انسان های میهن دوست در همه رده های آن وجود دارند ولی فراموش نکنیم که بسیاری از این انسان ها در این سالها از سپاه تصفیه شده اند، بازنشسته زود رس شده اند، کنار گذاشته شده اند، اخراج و حتا برخی زندانی شده اند. در افواه عمومی موقعیت مردمی فرماندهان سپاه، از کسانی یاد می شود که به امید فتح کربلا و کوبیدن پرچم ایران بر فراز گنبدهای طلائی نجف فرزندان مردم را مانند گوسفند، گله گله بر روی بمب ها فرستادند و در سالهای پایانی جنگ به مقام و ثروت و دولت رسیدند. صادق محصولی سپاهی میلیاردرهم اکنون نقشی بیش از یک وزیر در دولت احمدی نژاد دارد، تنها یک چهره از میان چهره های فرماندهی سپاه است. فرماندهانی که اکنون بورژوازی نظامی ایران را تشکیل داده اند و با انواع شرکت ها شریان اقبصادی کشور را در دست گرفته اند. در دوران جنگ چه بودند و چه کردند، مربوط به تاریخ جنگ است و سرانجام بررسی می شود، سخن از سالهای پس از جنگ است. دورانی که آنها آن استعدادی را که برای رهبری جنگ نداشتند، در سرکوب نیرو های دموکراتیک و زجر و شکنجه آزادیخواهان و رسیدن به ثروت و دولت داشتند و نشان دادند. بسیجی را برای دفاع از مرزها بود به ابزار سرکوب در شهر و روستا تبدیل کردند.

آیا با وارد شدن سپاه پاسداران به لیست سازمان های تروریستی افتخاری نصیب فرمانده کل قوا و شورای فرماندهان می شود؟
سید احمد خاتمی که نان همنامی خود با خاتمی و مبارزه با جبهه اصلاحات را می خورد و به همین جهت مورد توجه رهبری قرار گرفته و تنها روحانی زیر پنجاه سال است که نمایندگی و عضویت در هیات رئیسه مجلس خبرگان و همچنین امامت جمعه تهران را دارد، بی جهت نیست که از این رویداد چنین در نماز جمعه به شعف آمده است و می گوید:

" تصمیم آمریکا مبنی بر قراردادن سپاه پاسداران در فهرست تروریستی برگ زرینی در پرونده سپاه پاسداران است."

بی جهت نیست که بازتاب نشریه اینترنتی نزدیک به گروهی از فرماندهان سپاه پاسداران در طول جنگ، به یاد آزمون ملی افتاده و می نویسد " زمان آزمون وطن‌پرستی اصلاح‌طلبان فرا رسیده است". نوعی تهدید اصلاح طلبان به حمایت از فرماندهان سرکوبگر و جنگ طلب سپاه.

حال آنکه، اگر در جمهوری اسلامی نیرویی در جهت منافع ایالات متحده آمریکا کار کند- بر خلاف آنچه بازتاب نوشته و سید احمد خاتمی در نماز جمعه گفته- اصلاح طلبانی نیستند که با حضور خود در بخشی از حاکمیت تلاش کردند گفتگویی عزتمند و برابر حقوق با آمریکا برقرار کنند و رهبر و شورای فرماندهان سپاه مانع آن شدند، بلکه همان هائی هستند که موقعیت را برای قرار گرفتن سپاه در لیست تروریسم جهانی فراهم کردند. همین نیروها شرایط دلخواه محافل جنگ طلب آمریکا و اسرائیل را فراهم می کنند و نیروهای صلح طلب ایران و جهان را در دفاع از ایران خلع سلاح می کنند.

در خانه نیز، همین نیرو با فراهم ساختن شرایط تهییجی خود را برای حکومتی یکدست تر آماده می کند. دولت نهم و مجلس هفتم نشان داند، که جامعه متکثر ایران اگر امکان حضور و بروز حداقلی هم در قوای مملکت داشته باشد، بر قراری حاکمیت یکدست رویایی بیش نیست. به همین دلیل حاکمیت نیمه یکدست براین تصور است که جز با دیکتابوری سپاه و بسیج چنین حاکمیتی ممکن نخواهد شد. آیا چنین رویائی نیز در صورت تحقق می تواند به حکومت یکدست در جمهوری اسلامی بیانجامد؟

پویایی جامعه ایران و ذات چندگانه جمهوری اسلامی نشان خواهد داد که این رویا نیز متحقق نخواهد شد و حاکمیت یکدست تر آینده نیز دچار چند دستگی خواهد شد. در فاصله این یکدست تر شدن و چند دستگی ذاتی، آنچه از سایه بیرون می آید خطر آن کودتائی است که در بالا به آن اشاره کردم. به احتمال قوی مرحله سوم رهبری درجمهوری اسلامی با این چالش آغاز خوهد شد. چالشی که امریکا نیز روی آن سرمایه گذاری کرده و از جمله دلائل گنجاندن تبلیغاتی سپاه پاسداران در لیست تروریسم جهانی نیز می تواند همین نکته باشد.

احتمال دیگر کدام است و چرا باید روی این احتمال چنان حساب باز کرد که بتوان توطئه بالا را خنثی کرد:
نیرو های سنتی در مجلس خبرگان دست بالا را دارند و آن را حفظ خواهند کرد.
رهبری کنونی که رئیس جمهور مطابق میل خود را سرانجام یافته است، خود نیز در ناتوانی وی در اداره دولت و مملکت باید متحیر مانده باشد. جامعه پیچیده ۷۰ میلیونی ایران احمدی نژاد را برنتابید. خود او- رهبر- قادر به یافتن جانشین واحدی برای تداوم ولایت فقیه نخواهد بود و درعین حال از چنین دورنمایی برای ولایت فقیه و کشوری در مرز ورشکستگی سیاسی و اقتصادی و در حالت نیمه جنگی باید در هراس باشد. تداوم تعارض با جامعه جهانی ممکن نیست.

در چنین شرایطی او سقوط خواهد کرد؟ تسلیم واقعیات خواهد شد؟ خود مبتکر و هدایتگر کودتا خواهد شد؟ دراین صورت چه تضمینی برای کودتاهای بعدی و حذف خود او وجود دارد؟
گیریم که کنترل شده ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی را هم برگزار کردند و خلافت های عباسی را در کنار امیران برقرار، این امیران خود به فکر خلافت نخواهند افتاد؟

در چنین دورنمایی پس از یک تصادم کنترل شده سناریوی نانوشته صلح ـ ساداتی ـ بوسیله امیرانی که با شیطان طرف مذاکره خواهند بود به اجرا درنمی آید؟
نام این سناریو کودتای سوم است، با همان تعبیری که در بالا آمد. اما وقتی سناریوئی از پیش بازشناخته شده باشد، بازی به "پوکر باز" تبدیل نخواهد شد و مردم و حاکمیت با دست باز روبروی هم نخواهند ایستاد؟

احمد شاه کاشتن کلم بروکسلی در اروپا را به پادشاهی درایران ترجیح می داد، ولی تا آخرین لحظه زندگی خود به روایت مورخین یک قدم علیه مشروطیت برنداشت، و آخرین شاه مشروطیت ایران بود که با کودتای انگلیسی رضاخان برکنار شد. کودتای آمریکایی ـ انگلیسی دوم هم دولت دکتر مصدق را که شبحی از مشروطیت بود با خود برد. کودتای سوم که نه آن برنامه ریزی مامور های انگلیسی در پادگان قزوین برای انتقال سلطنت قاجاریه به رضا خان پهلوی را دارد و نه هماهنگی رسمی برخی از نظامیان کودتای ۲٨ مرداد با آمریکایی ها را. این کودتا در بستر رویداد های عادی و روزمره جامعه در حال تکوین است و نمی تواند از زیر نگاه مردم پنهان بماند. شانس بزرگ همینجاست. امکان خنثی سازی آن نیز در همینجاست.
این بار چنین ماجراجویی با بی طرفی و تماشاچی ماندن مردم روبرو نخواهد شد. نیروهای ارتجاعی فرصت نخواهند یافت در زدوبند با بیگانگان بر سرنوشت کشور حاکم شوند و به همین دلیل رویای حاکمیت یکدست، نقش بر آب زدن است!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست