سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"براندازی آرام" بزعم رژیم و تکلیف اپوزیسیون اصلاح طلب


م. چشمه


• در این شرایط وانفسا، برای اصلاح طلبانی که حقیقتاً دل در گرو آزادی ایران دارند، یک راه بیشتر وجود ندارد، و آن اتحاد و یا حداقل ائتلاف با اردوگاه طرفداران تحول و برکناری رژیم است. سیاستهای جدید رژیم عملاً دیوار میان اردوگاه طرفداران برکناری رژیم و اردوگاه اصلاح طلبان واقعی (و نه فرصت طلبان تشنه قدرت) را کوتاه کرده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ مرداد ۱٣٨۶ -  ۹ اوت ۲۰۰۷


حدود دو سال پیش در آستانه انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، علی یونسی وزیر اطلاعات وقت جمهوری اسلامی مبلغین و مروجین تحریم انتخابات را "براندازان آرام" نامیده بود. بنظر میرسد با روی کار آمدن باند نظامی- امنیتی احمدی نژاد و تشدید اختناق و سرکوب در ایران، رژیم تعریف و تبیین خود از "براندازی آرام" و یا "انقلاب مخملین" را تعمیم داده، و اکنون هرگونه مبارزه علنی و مسالمت آمیز، حتی در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی را برای به چالش کشیدن سلطه بنیادگرایان اقتدارگرا، و از جمله فعالیت سیاسی برای کسب کرسی های مجلس آینده را براندازی تلقی میکند. بگزارش بی بی سی چند روز پیش غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی "از اقدامات گسترده برای براندازی جمهوری اسلامی" خبر داد. وی گفت: "دشمنان با ناکارآمد نشان دادن دولت و مجلس سعی دارند زمینه ورود برخی عناصر خود را به دولت و مجلس آماده کنند." شاید یکی از دلایل توقیف و بستن مطبوعات در چند هفته اخیر را میبایست در رابطه با پاره ای افشاگریهای هرچند ملایم این رسانه ها در مورد ناکارآمدی دولت احمدی نژاد و راه یافتگان مجلس هفتم، و کوشش باند حاکم برای کسب سلطه کاملاً انحصاری بر رسانه های عمومی با نزدیک تر شدن زمان انتخابات آن مجلس جستجو کرد.

سیاست ارعاب و اختناق و سرکوب مضاعف باند احمدی نژاد که مستقیماً در ارتباط با ناکارآمدی و بی آبرو شدن در میان افکار عمومی مردم ایران و انزوای بین المللی آن معنی میدهد، میبایست هرگونه توهم باقی مانده در زمینه اصلاح این رژیم را در اذهان اپوزیسیون از میان بردارد. بدین معنی که باند حاکم با وقاحت عجیبی اعلام میکند که از این به بعد تغییر دولت و مجلس حتی توسط خودیهای اصلاح طلب، در چارچوب انتخابات رژیم، بمعنای براندازی خواهد بود. در میان اصلاح طلبان اینروزها در رابطه با شرایط بسیار خطرناک بین المللی و اوضاع نابسامان داخلی ما شاهد دو عکس العمل هستیم. عده ای و آنهم بیشتر آنهائی که از نزدیک دستی بر آتش دارند از فعالیت تأثیر گذار در شرایط سیاسی و کادر روابط موجود مأیوس شده، اذعان میکنند که ایران در حال فروپاشی است، و میگویند حاضرند اگر رژیم دست از سبکسری و افراط بردارد، داوطلبانه راهی زندان شده و حتی حاضرند تملق رژیم را نیز بگویند. کافیست به نوشته های اخیر آقایان عباس عبدی، احمد زیدآبادی و یا عیسی سحرخیز نظر افکنیم تا به عمق اضطراب اینان از وضع موجود آگاه شویم. اما عده دیگری نیز هستند (و از جمله در خارج کشور) که معتقدند اصلاح طلبی مجدداً به "گفتمان غالب" جنبش سیاسی ایران تبدیل شده است. درک اینان از اصلاح طلبی نیز اساساً به شرکت نامشروط در کارزارهای مخدوش انتخاباتی رژیم محدود شده، و در حال حاضر نیز اتحاد کلیه اصلاح طلبان را تحت رهبری رفسنجای-کروبی و خاتمی برای تشویق مردم به شرکت در انتخابات اسفند ماه پیش رو تجویز میکنند. اینان عامل اصلی روی کارآمدن احمدی نژاد را نه اساساً در اشتباهات و سازشکاریهای اصلاح طلبان حکومتی در دوران خاتمی و تاکتیکهای مافیائی و تبه کارانه مرتجعین حاکم، بلکه در سیاست تحریم انتخابات میدانند.

سیاستها و عملکردهای اخیر باند خامنه ای- احمدی نژاد و خط و نشان کشیدنهای آنان بوضوح نشان میدهند که هر نوع خوش خیالی اصلاح طلبان در مورد برگزاری یک انتخابات آزاد و کسب پیروزی در انتخابات آتی مجلس از طریق عبور از سد شورای نگهبان، احکام حکومتی ولی فقیه و تقلبهای احتمالی آنان، و آنهم در شرایط تسلط کامل دولت بر منابع مالی، امنیتی و رسانه ای، در واقع در بهترین حالت خوش خیالی، و با نگرش بدبینانه، آب به آسیاب رژیم ریختن و تحمیق و مأیوس کردن مجدد مردم است. تنها تاکتیک صحیح در مورد انتخابات آتی افشاگری در مورد ماهیت غیر آزاد آن و ترویج اندیشه رفراندوم در میان مردم است. در واقع رژیم ایران (باند ترمز بریده حاکم) بآنچنان سیاستهای افراطی، جنون آمیز و بحران زا در عرصه داخلی و خارجی دست زده است که دیگر جائی برای عقب نشینی باقی نگذاشته است. عقب نشینی جدی همان، و سقوط همان. تجربه دوران خاتمی به اقتدارگرایان آموخته است، که دیگر هرگز، حتی بمدتی کوتاه، سکان قدرت را از دست رها نکنند.

در این شرایط وانفسا، برای اصلاح طلبانی که حقیقتاً دل در گرو آزادی ایران دارند، یک راه بیشتر وجود ندارد، و آن اتحاد و یا حداقل ائتلاف با اردوگاه طرفداران تحول و برکناری رژیم است. سیاستهای جدید رژیم عملاً دیوار میان اردوگاه طرفداران برکناری رژیم و اردوگاه اصلاح طلبان واقعی (و نه فرصت طلبان تشنه قدرت) را کوتاه کرده است. طرفداران برکناری رژیم و طرفداران اصلاحات بنیادین هر دو مجبورند برای رسیدن به اهداف خود، به پائین، یعنی بمردم رجوع کرده و آنان را آگاه، بسیج و متشکل کنند. در این رابطه زمینه های همسوئی و کار مشترک فراوانند. از جمله میتوان به افشاگری در مورد بیدادگریهای رژیم، فعالیت در زمینه حمایت از آزادیخواهان در بند و کار در جهت ایجاد تشکلهای صنفی و مدنی اشاره کرد. هیچ راهبرد آسان، بی هزینه و میان بری، از جمله دل بستن به انتخابات رسوا و مخدوش راهگشای کار مردم نخواهد بود.

۱٨ مرداد ۱٣٨۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست