سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

توقیف "هم میهن" در پانصد روزگی "روز"!
"آزادی کامل و مطلق" آقای احمدی نژاد"!


تهمورث کیانی


• در واقع می توان دولت احمدی نژاد را به دولت پیش از دستگیری دانشجویان و توقیف "هم میهن" و دولت پس از آن تقسیم کرد. پیش از وقایع اخیر , این دولت - با تکیه بر شعار و گفتمان آقای احمدی نژاد با اعتماد به نفس کسانی که در خواب راه میروند , خود را توانا دانسته و بر آن بود که می توان همه مشکلات را حل کرد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۰ تير ۱٣٨۶ -  ۱۱ ژوئيه ۲۰۰۷


آذر ماه سال پیش , آقای احمدی نژاد , رئیس جمهوری اسلامی , آن هنگام که در بازدیدی از دانشگاه امیر کبیربا خشم دانشجویانی که فریاد می زندند " مرگ بر دیکتاتور" روبروشد , در پاسخ پرسش خبرنگاران داخلی و خارجی گفت: " این کار دانشجویان به جهان نشان می دهد که ایرانیان می توانند با آزادی کامل و مطلق اعتراض کنند". این سخنان پس از آن نیز بوسیله آقای رئیس جمهور روی وب سایت شخصی اش منتشر شد. اما , زمان زیادی لازم نبود تا ثابت گردد این وعده و بشارت آقای رئیس جمهور نیز , بسان دیگر وعده های ایشان از جمله وعده مشهور "آوردن پول نفت به روی سفره مردم" , توخالی و دروغ است. نخست ؛ با انتشار نسخه های جعلی برخی از نشریات دانشجویی مقدمه بازداشت دانشجویان را فراهم کردند. هشت تن از رهبران و فعالین دانشجویی پیشرو و اصلاح طلب دانشگاه امیر کبیر پس از اردیبهشت و تا کنون دستگیر شده اند. سپس , با فشار بیشتر بر جنبش زنان و کارگران و معلمان موج جدیدی برای تبدیل کردن بهار تهران به زمستان سرد آغاز شد. این موج سپس با گسترش دامنه خود به همه اقشار اجتماعی و ضرب و شتم زنان و جوانان در خیابانها جلوه ای بی سابقه پیدا کرد. سرانجام , اما , بخش اصلی طرح خاموش کردن هر گونه صدا ی منتقد و متفاوت و بستن هر گونه روزنه غیر دولتی و رسمی , با توقیف دوباره روزنامه هم میهن عملی گشت. به جرأت می توان گفت که توقیف دوباره "هم میهن " نقطه عطفی را در تلقی دولت آقای رئیس جمهور احمدی نژاد از میزان کامیابی اش درمواجهه با مشکلات کشور و میزان اعتماد به نفس آن رابه نمایش گذاشته است. در واقع می توان دولت احمدی نژاد را به دولت پیش از دستگیری دانشجویان و توقیف "هم میهن" و دولت پس از آن تقسیم کرد. پیش از وقایع اخیر , این دولت - با تکیه بر شعار و گفتمان آقای احمدی نژاد در بی اعتنایی به جهان و نظر مخالفان- با اعتماد به نفس کسانی که در خواب راه میروند , خود را توانا دانسته و بر آن بود که با بازگشت به دوران خامی و بی تجربگی , با بی اعتنایی به قوانین علمی و اقتصادی , با بی اعتنایی به افکار عمومی ایرانیان و جهانیان , تنها با تکیه به سفرهای شهرستانی و فرهنگ صلوات و عامی گری می توان همه مشکلات را حل کرد. در آن هنگام , این دولت متکی به آن اعتماد به نفس بی بنیاد و با اتکاء به عامی گری بی پایه می توانست و وانمود می کرد که دربرابر انتقاد " گروهی کوچک از اقتصاد دانان" , اعتراض دانشجویان "غرب زده " , و حتی انتشار برخی روزنامه ها از جمله "هم میهن " تاب آورده و بی اعتنا است. اما , اوضاع چنین نماند. سفرهای استانی نه تنها کمکی به دولت نکرد , بلکه بر حجم مطالبات مردم افزود و مردم خواسته های خود را در قالب میلیون ها نامه به رئیس جمهور در آوردند. تورم افسار گسیخته تبلیغات دولت را نقش بر آب کرد. سرانجام , اعتراض اقتصاد دانان انعکاس علنی سقوطی بود که دامنگیر اقتصاد پیشاپیش بیمار ایران در دستان نالایق ترین دولت تمام تاریخ اخیر ایران شده است. بنابراین اعتماد به نفس و اطمینان خاطری که آقای رئیس جمهور در بدو ریاست اش و ماههای نخست با خود داشت و سعی داشت آن را در مخاطبان و ناظران القاء کند , به سبب سست و بی بنیاد بودن در برابر صخره سخت واقعیت رنگ باخت. طبیعتأ در چنین شرایطی , چنین دولتی , پیش از همه با فرافکنی , انگشت اتهام را به سوی مخالفین و منتقدین خود نشانه می رود. نخست آنان را به " بزرگ جلوه دادن مشکلات" , " ایجاد یأس در بین مردم" , و "کارشکنی در کار دولت" متهم کرده و سپس به بازداشت افراد و ارعاب منتقدین و بستن روزنامه ها روی می آورد.

توقیف هم میهن؛ گونه ای تازه از مقابله با مطبوعات

توقیف "هم میهن" , اما , حکایت تازه ای از رشته دراز و نا گسستنی نمای بستن روزنامه ها در ایران امروز است. شاید نخستین بار است که دولت جمهوری اسلامی ایران روزنامه ای را نه با شکایت های مصنوعی برخی گروههای خاص , و نه به سبب مقاله ای خاص , یا شماره ای خاص از روزنامه مورد نظر می بندد. دادستان تهران , آقای مرتضوی , "هم میهن" را به سبب آنچه "اشکال در حکم اخیر رفع توقیف از این روزنامه" خوانده است , تعطیل کرده است. باید پرسید سبب این سراسیمگی عجیب دادستان و لغو جکم قاضی پس از قریب پنجاه روز در چیست؟ واقعیت این است که "هم میهن" در یک دوره کوتاه نشان داد که چگونه پاسخی درخور و حرفه ای , بدور از افراط و تفریط های رایج در فرهنگ کار مطبوعاتی و سیاسی میهن ما , به نیازهای اجتماعی و فرهنگی - سیاسی جامعه می تواند موجی سهمگین بیافریند. "هم میهن" که ابتکار تحسین برانگیزی از ترکیب خلاقیت , کار حرفه ای , دور اندیشی سیاسی , و درک عمیق از نیازهای واقعی جامعه امروز ما و صف بندی نیروهای سیاسی درون آن بود , توانست در کوتاه زمانی , از یک سو , به رسانه ای برای همه اقشار متوسط جامعه ایرانی تبدیل شده , و از دیگر سو, با مهارتی خارق العاده بکوشد پلی بین همه ایرانیان داخل و خارج از کشور - به گستره همه آن کسانی که می کوشند با دوری کردن از نفرت ها , دشمنی ها , بدبینی ها , رهی برای برون رفتن از مشکلات و تنش های پر خطر کنونی بیابند – ایجاد کند. "هم میهن" در همین عمر کوتاه توانست این مرز را درنوردد. سرعت بسیار افزایش ِ شمارگان و استقبال بی نظیر مردم از این روزنامه بهترین گواه این مدعاست. دست اندکاران "هم میهن" توانسته بودند بدون آنکه صبغه حزبی و گروهی به خود بگیرند , تریبونی را فراهم کنند تا در آن برای همه کسانیکه براین باوراند که می شود با همه مشکلات کنونی رهی ملی و داخلی برای برون رفتن از گرداب جست , جایی برای اظهار عقیده باشد. چنین بود که در "هم میهن" کلام سنجیده و منطقی جواد لاریجانی درباره چالش های سیاست خارجی و نحوه مدیریت آن درکنار نظرگاه محسن امین زاده از یک سو , و دیدگاه برخی از منتقدین دیگر از داخل و خارج کشور همزمان اجازه بازتاب می یافت. "هم میهن" بی طرف نبود , که بی طرفی در عرصه تحلیل و نظر بی معنا و غیر عملی است. او البته در عرصه خبر رسانی - و تنها در عرصه خبر – بی طرف بود , اما آنگاه که پای تحلیل به میدان می آمد , هر کس طرف و نظر خود را داشت. طرف " هم میهن " , اما , جمهوری اسلامی ایران , به معنای استراتژیک و کلی آن , و منافع ملی بود. "هم میهن" به یک معنی همان گونه و وجه مطبوعاتی سیره و روشی را منعکس می کرد که چند سال شهرداری تهران از سوی کرباسچی و فرهنگسراهای آن وجه و گونه اجتماعی آن را می نموده و بازتاب میدادند. کرباسچی که زمانی با گفتن " تا زمانیکه درایران درآمد سرانه به دست کم ده هزار دلار نرسیده است , نمی توان از دموکراسی نهادینه سخن گفت" , وسعت دید و دور بینی خود را از نسبت دموکراسی و اقتصاد نشان داده بود , نمی خواست روزنامه اش به یک تریبون حزبی ِ جانبدار ِ سیاسی تبدیل گردد. محمد قوچانی , روزنامه نگار جوان و صاحب سبک , نیزدر مقام سردبیر این روزنامه به خوبی به مثابه ملاط التصاقی برای گرد آوردن این مجموعه و پدبد آوردن روزنامه ای حرفه ای معتبر عمل کرد. روزنامه نگاری که به خوبی و با شایستگی نشان داده است می توان با عزم راسخ به اصلاح طلبی و دمو کراسی و ارزش های لیبرال- دموکراسی پایبند بود بدون آنکه , از یک سو , به دام تفریط , افراط در جبران و نئو لیبرالیسم افسار گسیخته افتاد و , از دیگر سو , به اقتدار گرایی , چپ روی , و پوپولیسم گرفتار آمد.   
از دیگر سو, اما , "هم میهن" در کار مطبوعاتی سالهای اخیر ایران تجربه ای بالنسبه یگانه بود. هم چنان که "همشهری" سالهای نخست چنین بود. روزنامه ای که نمی توان به آن حزبی و گروهی گفت , درحالیکه می توان دریافت به طور کلی در کدام سمت و سوی جامعه قرار دارد. از همان دسته ای که در میهن ما همواره از انگشتان دست کمتر بوده اند و همیشه نیز عمری کوتاه داشته اند. همان دسته که , از قضا, نیاز ما بدان ها بیش از نان شب است. همان ها که می توان آنها را تالی نیویورک تایمز , لوموند , اشپیگل ,بوستون گلاب , واشینگتن پست , و لوس آنجلس تایمز درکشورهای اروپایی و ایالات متحده د انست. سوگمندانه , اما , تا کنون ما اغلب نصیبمان همتایان ِ واشینگتن تایمز و نیویورک پست و ... بوده است. رزونامه هایی جانبدارانه و حزبی و افراطی که تعصب و یک جانبه گرایی راه حرفه ای بودن را بر آنها بسته است. در کشور ما , آنهنگام که روزنامه ای – یا حتی رسانه ای الکترونیک - اجازه ظهور می یابد در آنجایی نیز که دستان بیرحم سانسور بدان مجال اندکی می دهد به تریبون حزب و گروهی خاص بدل می گردد. نه آنکه احزاب نباید تریبون خود را داشته باشند , نه , اشکال در این است که چنین روزنامه ها و وب سایت هایی , اغلب , خود را مستقل و غیر حزبی معرفی کرده و در صدر و ذیل خود به تکرار تأکید می کنند که "همه مطالب منتشر شده منعکس کننده نظر حزب و سازمان نیست" - تا بنمایند که به انتشار نظرات مخالف نیز می پردازند - اما در عمل تنها به انتشار آن دسته ای از مطالب می پردازند که کاملأ با نظر حزبی و سازمانی همخوانی دارند. انصاف را , "هم میهن" چنین نبود و مرزها در آن نه حزبی و گروهی که بسیار کلی تر و فرا تر بود. چنین است که شمار رسانه ها و وب سایت های فارسی زبانی که جایی برای انعکاس نظرات گوناگون و مختلف درباره پدیده ای در آنها وجود دارد حتی در خارج از کشور انگشت شمارند.
سرانجام , اما , "هم میهن" توانسته بود , در عمر کوتاه خود , انعکاس صدای بخش مهمی از جامعه کنونی ایران به جهانیانی باشد که به سبب تنش های جاری بین دولت جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی درباره برنامه اتمی ایران و مسائل خارمیانه به اخبار و مواضع گروههای سیاسی داخل کشور و جناح های مختلف حکومتی , بسیار علاقه مندند. "هم میهن" در این بخش نیز می کوشید صداهای گونه گون را به شمول محافظه کاران پراگماتیست , مصالحه جو و خرد گرایی مانند محمد جواد لاریجانی , اصول گرایان میانه رو , و اصلاح طلبان مختلف چونان حزب مشارکت , کارگزاران سازندگی , حرب اعتماد ملی , و سازمان های دانشجویی منعکس سازد. این کار در هنگامه ای که گروهی از نو محافظه کاران افراطی ایران و نیز برخی گروههای تندرو افراطی اپوزیسیون , جنگ و رویارویی نظامی با ایالات متحده را اجتناب ناپذیر و شدنی جلوه می دهند , بسیار اهمیت دارد. این کار "هم میهن" به تقویت صدای گروهی از آکادمیسین ها , روزنامه نگاران , و تحلیل گران کشورهای غربی , خاصه ایالات متحده منجر میشد که همواره با نئو محافظه کاران و جنگ طلبان کشورهای خود - که شعار "بمب , بمب , ایران , بمب بمب " را پرچم خود ساخته اند – به مخالفت پرداخته اند.   

توقیف "هم میهن" در پانصد روزگی روز

درست در روزهایی که "روز آن لاین" فارغ از ترس و بیم سانسور و توقیف پانصدروزگی خود را جشن می گرفت , "هم میهن" به محاق توقیف رفت. روز آنلاین , نخستین روزنامه کاملأ اینترنتی ایران در خارج از کشور , اکنون , پس از پانصد روز و اندی انتشار , جایگاه درخوری در عرصه مطبوعات اینترنتی بازکرده است و برخی دشمنی ها , که تازه معلوم شده است نه از سر حسادت و تنگ نظری صرف , بلکه سازماندهی شده و ناشی از گسترده شدن نفوذ روز است , گواه معتبری براین مدعاست. جشن پانصد روزگی "روز" به خصوص از این رو مهم است که اهالی "روز" به ابتکاری موثر در مسیر جریان آزاد اطلاعات و آزادی بیان دست زدند. آنان   سانسور و تعطیلی را به چالشی سخت طلبیدند , "مرتضوی " ها را آچمز کردند , و با این کار "فضل تقدم" را از آن خود کردند. پانصد سالگی "روز" را میباید به مثابه نقبی , کور سویی ,و تقلایی , به سمت روشنایی و آزادی رسانه ها , و برای دور زدن سد سدید سانسور و از هم گسیختن رشته به نظر ناگسستنی تعطیلی و توقف مصبوعات ِ مستقل و آزاد در ایران دانست. با این همه , اما , در مقایسه مختصر "روز" با "هم میهن" بیشتر می توان   به اهمیت کاری که "هم میهن" در زمانی کوتاه انجام داد و نقش برجسته روزنامه ای حرفه ای برای اقشار متوسط جامعه پی برد. صرف نظر از کمبود های فنی مانند فقدان آرشیو و ترتیبات صفحه بندی و غیره , اما "روز" به رغم میل خود هنوز نتوانسته به روزنامه ای حرفه ای تبدیل گردد. در پانصد روز از انتشار "روز" کمتر صداهای مختلف درون جامعه ایران به شمول جناح های مختلف اصلاح طلب , محافظه کاران پراگماتیست و خرد گرا , اصول گرایان معتدل , چپ گرایان داخل و خارج کشور مجال ظهور در "روز" داشته اند. "روز" البته در انعکاس مطالب روزنامه نگاران غربی با ترجمه مطالب آنها – آنهم آندسته مطالبی که اغلب در رد و طرد سیاست های ایران نوشته شده اند- بسیار کوشیده است , اما این جاده یک طرفه بوده است. تا کنون کمتر مطلبی جدی از روزنامه نگار برجسته ای از ایران در نقد سیاست های یک جانبه گرای ایالات متحده , خاصه درباره خاورمیانه , – که اغلب خاصه تا پیش از ریاست جمهوری احمدی نژاد- موجب خشم اغلب روزنامه نگاران لیبرال و دموکرات و حتی محافظه کاران سنتی و میانه رو ایالات متحده و کشورهای غربی بوده است , در "روز" منتشر شده است. چنان است که اغلب زمان خواننده "روز" چنین میپندارد که به سبب نادرستی سیاست های رئیس جمهور احمدی نژاد و مخالفت بخش وسیعی از مردم و روشنفکران و روزنامه نگاران ایرانی با آن , بنابراین همه سیاست های ایالات متحده و اروپا دربرابر دولت ایران و درباره خاورمیانه ویا مناقشه اعراب و اسرائیل درست و بی کم و کاست است. چنین می نماید که تنها چپ های سنتی و مارکسیست ها با سیاست های ایالات متحده مخالف اند و بس. این یکسویه بودن هنگامی بهتر آشکار می گردد که خو.اننده نگاهی به روزنامه ها و مطبوعات اروپایی ,عربی و ایالات متحده بیافکند تا دریابد که چنین نیست. چنین است که انحصار نقد برخی مواضع تندروانه و جنگ طلبانه نو محافظه کاران ایالات متحده ,نقد برخی سیاست های اسرائیل , وتوضیح مواضع گروههای مختلف اصلاح طلب , محافظه کار وچپ داخل و خارج ایران از کشور در اختیار روزنامه نگاران غربی و عربی می ماند و "روز" در این میان نه تنها پیشقراول نبوده است , بلکه تلاشی در خور نیز درکار نکرده است. "هم میهن" , اما , تلاشی پر ارج را دراین مسیر در کار کرد.
   روز اگر چه خو.استه است پلی پایدار بین نیروهای اصلاح طلب و پیشرو داخل و خارج از کشور باشد , اما آنچنان که میباید به این خواسته جدأ پایبند نبوده است و تلاش سترگی در این راه درکار نکرده است. یکی از علل این ناتوانی می تواند استنباط نادرست از نقش یک روزنامه اپوزیسیون در بین اغلب ما ایرانیان باشد. ترس از "سازشکاری " , " طرفداری ازرژیم و عامل آن بودن" , و اعتبار کاذب و وسوسه برانگیز تندروی برای افراد و نشریاتی که به مانند "روز" می خواهند در خارج از کشوربرای داخل کشوربنویسند , اغلب موجب می گردد تا مرزهای حرفه ای و مستقل بودن با تندروی و مخالفت خوانی صرف و بدبینی مخدوش گردند, همچنانکه اغلب حرفه ای بودن با بی طرفی مخدوش می شوند. حرفه ای بودن به معنای بی طرفی نیست ؛ تنها رسانه های خبری و تهیه کنندگان خبر , خاصه هنگامیکه بسان شبکه بی بی سی با بودجه دولت ها اداره می شوند باید ضمن مستقل بودن , بی طرف هم باشند. بی طرفی , اما , آن هنگام که پای تحلیل به میان می آید , ضرورتأ از میان میرود. آنچه کار "روز " را در این بخش با ضعف همراه کرده است نوعی یک جانبه گری است. روز نتوانسته است , انطور که در خور یک روزنامه حرفه ای و کارشناسانه است , در انعکاس نظریات گاه متضاد درباره برخی از مهمترین موضوعات مبتلا به روز جامعه امروز ِ ایران بکوشد. به طور مثال , یکی از مهمترین موضاعات دوسال اخیر جامعه ما و به تبع آن بخشی از سیاست بین المللی , از یک سو , موضوع برنامه اتمی ایران و نوع روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده از سوی دیگر بوده است. روز می توانست - و می تواند - به مثابه روزنامه ای   در دسترس و منبع خبری و رسانه ای موثری برای بخشی از مطبوعات , تحلیل گران , و سیاست مداران کشورهای غربی , خاصه ایالات متحده , عمل کند. روز میتوانست - و می تواند - در انعکاس صداهای مختلف درون جامعه ایران درباره نگرانی های امنیتی دولت ایران به مثابه یک کل - صرف نظر از مواضع رئیس جمهور کنونی و تیم او - , نظرات اصلاح طلبان مختلف در حکومت یا حاشیه آن , طیف های مختلف محافظه کاران , چپگرایان و دانشگاهیان ایران بیشتر بکوشد.
"هم میهن" , اما , توانسته بود به نحو شایسته و موثری در پر کردن این شکاف بکوشد. این روزنامه طیف وسیع و مختلف النظری از روزنامه نگاران , صاحب نظران , و تحلیل گران همه عرصه های سیاسی و اجتماعی را بر گرد خود جمع کرده بود. از تند خویی , دشمن خویی , نفرت پراکنی , یک جانبه گری در انتقاد , و گروه گرایی تنگ نظرانه در آن رهی نبود. چنان شد که آن باند کم شمار , اما بسیار قدرتمند و سازمان یافته , به خوبی خطر را دریافت و بی مقدمه و بی آنکه منتظر مانده و کسی را مأمورکند تا به روال گذشته مقاله ای را دستاویز ساخته و شکایتی به محکمه بََرَد و اسباب تعطیلی را فراهم کند , خود حکم پیشین قاضی را باطل اعلام کرد و فصلی نوین و سیره جدیدی را در توقیف روزنامه ها درایران پدید آورد.   
نگاهی به تجربه پر فراز ونشیب ِ روز و برخی سایت های خبری معتبر فارسی , اما , درسی تازه است برای آن کسان که خواستار انتشار روزنامه و انجام حرفه خبر رسانی هستند. "روز" ره پانصد روزه را با همه فراز و نشیب طی کرده است. این خو.د یک موفقیت محسوب می شود و مستلزم تلاش و سخت کوشی فراوانی بوده است. "روز" از تیغ سانسور نمی ترسد , اگر چه این آزادی می تواند موجب افراط گردد , اما نشانگر آن است که اصلاح طلبان ایرانی و همه گروههایی که خواستار گشودن رهی برای برون رفت از مشکلات افزایش یابنده کنونی جامعه ایران هستند , همه آن کسانی که دل در تقویت و گسترش جنبش دموکراتیک و اصلاح طلبی و دوری از خشونت و جنگ هستند می باید با نگاهی نو به اینترنت و رسانه های الکترونیک از یک سو برای گسترش بیشتر فرهنگ استفاده از این فن آوری درمیان ایرانیان بکوشند , و از دیگر سو با انتشار روزنامه های الکترونیک حرفه ای , با به خدمت گرفتن شیوه های مدرن روزنامه نگاری و روزنامه نگاران فعال و با انصاف به مصاف سانسور و توقیف مدام روزنامه ها بروند. ای کاش روزنامه ای به سان "هم میهن" با همان سیره کاری و اعتدال و حرفه ای بودن که در کار داشت در خارج و بر روی اینترنت منتشر می گشت.

تهمورس کیانی , سیاتل ( ایالات متحده ) , هفدهم تیرماه


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست